💠 تعهد به برگزاری مجالس
از آقای حاج محمد معصومی نقل است:
▫️ آن گونه که مرحوم پدرم، حاج حسین آقا #معصومی برای ما نقل میکرد، مرحوم آقا #شیخ_مرتضی_زاهد به برقراری جلسه هایش بسیار حساس بود.
ایشان در #هفته به صورت ثابت، هر
شب جلسه داشت و #شبهای_جمعه جلسه ایشان در خانه ما برقرار بود.
همچنین، روزها در جلسه ای مخصوص #زنان، به #تعلیم و #تربیت بانوان با #ایمان تهران میپرداخت که یکی از جلسههای ویژه بانوان، هر هفته صبحهای سه شنبه، در خانه خود آقا شیخ مرتضی برقرار بود. این جلسهها در هیچ شرایطی تعطیل نمی شد؛ حتی در زمستانهای سرد و یخ بندان.
-----+++++-----
📚آقا شیخ مرتضی زاهد، ص ۱۶۰.
[سیره اخلاقی علما - صفحه ۵۴]
دم در مسجدا و حسینیه ها با #شمع رفتن و روشن کردنش و #قفل_زدن و ... تو #پایان_صفر یک عمل #خرافی است و هیچ مستند شرعی ندارد.
#خرافی_نباشیم
🙏لطفا #نشر_حداکثری
💠هماهنگی رفتار و گفتار
نقل است #ملامهدی_نراقی، نسخه ای از کتاب اخلاقی #جامع_السعادات را پیش از چاپ برای سید مهدی #بحرالعلوم فرستاد تا ایشان #کتاب را مطالعه و درباره آن اظهارنظر کند. پس از مدتی خود ملامهدی به #نجف رفت.
خبر ورود ملامهدی همه جا منتشر شد و همه عالمان به جز سید بحرالعلوم به دیدن او آمدند.
چند روز گذشت، ولی از سید خبری نشد. ازاین رو، ملامهدی تصمیم گرفت به دیدار #سید برود. به خانه سید رفت، #سلام کرد و با #فروتنی نشست، ولی سید به او اعتنایی نکرد. اندکی نشست و بازگشت.
سپس چند روز بعد دوباره به دیدار سید رفت، ولی این بار نیز #احترام شایسته ای از سید ندید.
وقتی ملامهدی برای بار سوم به دیدار سید رفت، این بار سید #پابرهنه به پیشوازش آمد و وی را در #آغوش گرفت و بسیار احترام کرد.
آن گاه فرمود:
«شما کتابی بسیار ارزشمند درباره #اخلاق نوشته اید و من همه آن را به دقت خواندم. اینکه من به دیدن شما نیامدم و حتی دو مرتبه به دیدن من آمدید و شما را احترام نکردم، به این دلیل بود که ببینم شما چقدر به کتاب خودتان #عمل میکنید. آیا قادر به #خویشتن_داری هستید یا خیر؟ اکنون به من ثابت شد که #مقام والایی در اخلاق دارید».
------+++++-----
📚قصهها و خاطره ها، صص ۱۴۱ و ۱۴۲.
سیره اخلاقی علما - صفحه ۵۵
💠 اثر #ترک_گناه را بخوانید👇
#رجبعلی_خیاط می گوید:
▫️ «در ایّام جوانی دختری رعنا و #زیبا از بستگان، دلباخته مَنْ شد و سرانجام در خانه ای #خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم:
«رجبعلی! #خدا می تواند تو را خیلی #امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این #حرام آماده و #لذّت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن.
سپس به خداوند عرضه داشتم:
#«خدایا! من این #گناه را برای تو ترک می کنم، #تو_هم_مرا_برای_خودت_تربیت_کن!»
آن گاه #یوسف گونه پا به #فرار می گذارد و نتیجه این ترک گناه، باز شدن دیده #برزخی او می شود؛ به گونه ای که آنچه را که دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند، می بیند و می شنود و برخی #اسرار برای او #کشف می شود.
-----+++++-----
📚کیمیای محبت، محمدی ری شهری، دار الحدیث، چاپ سوم، ص79
💠 دخالت #یهودیان در امور مسلمانان، نمونه تاریخی👇
ابن عباس در مورد این آیه «وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ لاَ تَسْفِکُونَ دِمَاءکُمْ وَلاَ تُخْرِجُونَ أَنفُسَکُم مِّن دِیَارِکُمَ» -. بقره / ۸۴ -
{و چون از شما پیمان محکم گرفتیم که: «خون همدیگر را نریزید و یکدیگر را از سرزمین خود بیرون نکنید. } گوید:
▫️#ابوذر علیل و بیمار تکیه بر عصایی داده به نزد #عثمان آمد. در آن وقت صد هزار #درهم از #مال مسلمانان از اطراف آورده بودند و نزد عثمان جمع بود.
عثمان گفت: میخواهم صد هزار درهم دیگر به آن بیافزایم سپس هرچه میخواهم با آن بکنم و به هر که میخواهم بدهم.
ابوذر گفت: به یاد داری که شامگاهی نزد #رسول_خدا رفتیم و ایشان را دلگیر و #محزون دیدیم؟!
فرمود: چهار درهم از مال مسلمانان نزد من جمع شده و هنوز قسمت نکرده ام. سپس آن را قسمت کرد و فرمود: الان #راحت شدم.
عثمان به کعب الاحبار گفت:
آیا بعد از آنکه انسان #زکات مالش را پرداخت کرد چیزی بر او #واجب است؟
کعب الاحبار گفت: نه حتی اگر یک خشت از #طلا و یک خشت از #نقره بسازد چیزی بر او واجب نیست.
ابوذر رضی الله عنه گفت:
ای یهودی زاده! تو را چه کار که در احکام مسلمانان نظر مینمایی؟
عثمان گفت: اگر #صحابه رسول الله نبودی به یقین تو را میکشتم. سپس او را به #ربذه فرستاد.
-----+++++-----
📚قصص الانبیاء: نسخه خطی
بحار الانوار،ج۲۲، ص۴۳۲