#السلام_علیک_یا_امیر_المومنین
#عید_سعید_غدیر_خم
یاعلی، ای همه دلداده ی "فی ذاتِ الله"
ای فروشنده ی جان، در رهِ "مَرضاتِ الله"
ایکه معروف به "اِعلای کلامُ اللهی"
حضرتِ حیدرِ کرارِ "سلامُ اللهی"
تو که سرمشقِ فداکاری و هم ایثاری
تو که معنای "اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّاری"
تو که بنیان و اَساسِ هنرِ تقوایی
تو که مولا و امامِ همه، تا عقبایی
تو که ظرفیّتِ دین، فلسفه ی اسلامی
تو که ساماندهِ آیاتی و هم احکامی
تو که رزمنده ی روزی و تویی زاهدِ شب
تو که سرمایه ی وَحیی و تویی هستیِ رب
تو که میزانِ خدا، مردِ عدالت هستی
هر دم از پرتوِ حق، غرقِ جلالت هستی
در رکوعت، تو که خاتم به مساکین بدهی
درسِ شاهَنشَهیِ خود، به سلاطین بدهی
تو که سرخطِ حکومت، ز تو گیرند علی!
تو که فرمانِ فخیمَت شده بین المللی
تو که تبریک فرستاد خدایت، در جنگ
ذوالفقار آمده از عرش برایت، در جنگ
تو که هر جا، شب معراجِ نبی دیده شدی
تو که در وادیِ خُم، تاجِ نبی دیده شدی
تو که پا بر سرِ دوشِ نبوی بنهادی
علَمِ دین، ز جهادِ علوی بنهادی
تو که همرازِ نبی بوده ای، از فصلِ شَباب
تو که بتخانه ی مکه، ز تو شد کعبه ی ناب
تو که شد، قلعه ی خیبر به دو انگشتت فتح
پرچمِ بدر و حنین است، کف مُشتت فتح
□ □ □
ما چه گوئیم به مدحِ تو، که سر مدهوش است
در ثنای تو زبان لال و قلم، خاموش است
که توانَد ز سجایای تو، گوید سخنی؟
یا که در شرحِ قضایای تو، گوید سخنی؟
حرفِ ما نیست حریفِ نَمی از دریایت
نزد زهراست، هزاران یَمی از معنایت
گفت پیغمبرِ اکرم، بعلیِِ بعلی
نیست آگه ز علی، جز من و حَیِ اَزلی
□ □ □
با همه مدح و ثنائی که ترا هست، ولی...
این سوال است، ز تاریخِ حیاتِ تو علی
آنهمه فتح و فتوحات چه شد، ای شهِ دین؟
شاهِ دین را چه غمی ساخت، چُنان خانه نشین؟
راستی آنهمه قدرت، به کجا رفت آنروز؟
خود بگو آنهمه هیبت، به کجا رفت، آنروز؟
تو که آباد شد از لطفِ تو، هر خانه خراب
از چه شد خانه خراب، آن حرمِ نور و صواب
پنجه ای که، گِرِه از کارِ همه وامیکرد...
ریسمان بست و ترا خصم، تماشا میکرد
بانویت را، که گلوبندِ عروسی بخشید...
گوشوارش ز چه بر روی زمین می غلتید؟
تو که خود بازوی پیغمبرِ اکرم بودی...
سربزیر از زدنِ بیتِ معظم بودی!
سندِ مُلکِ فدک، دستِ اَراذل افتاد
بر رخِ یاسِ حرم، سایه ی باطل افتاد
وای بر حال دلِ پُر ز بلای حسنت
شیعه خونبارِ قدِ همچو عصای حسنت
□ □ □
ما نبودیم در آن کوچه ی باریک اگر
و ندیدیم چنین صحنه ی تاریک اگر
عهد با مادرمان، تا به اَبد میبندیم
در دفاع از حرمِ فاطمه، سد میبندیم
گر چه جان، قابلِ قربانیِ زهرایت نیست
بارِ دیگر حرمی، شاهدِ اعدایت نیست
ما به میثاقِ ولایت، همه ایمان داریم
و سپاهی ز سلیمانیِ ایران داریم
ما که در محفلمان، دم ز علی میگیریم
ما مسلمانیِ خود را ز ولی میگیریم
خونِ ما، بر پسرِ حضرت زهراست حلال
نیستیم ای پسرِ فاطمه، اَشباهُ رجال
یک کلام است، پیامِ همه ی اهلِ وِلا
کربلا را نگذاریم شود، کرب و بلا
ما هنوز آه، ز زخمِ سرِ زینب داریم
داغ بر دل، ز غمِ معجرِ زینب داریم
ما که دلسوخته ی روضه، دمادم هستیم
به علی، منتظرِ ماهِ محرم هستیم
مهدیِ فاطمه را، شاهدِ خود میگیریم
عاقبت پای علمدارِ حسین، میمیریم
#عید_سعید_غدیر_خم
@hajmahmoodzholideh
#ولادت_با_سعادت_حضرت_موسی_بن_جعفر_امام_کاظم_ع
سلام ای نام نیکت، بابِ حاجات
سلام ای قبله کوی مناجات
سلام ای ذوب، در درگاه ایزد
سلام ای جلوه ی روی محمد
سلام ای عبد صالح، بنده ی حق
امامِ عصمت و شرمنده ی حق
سلام ای مُظهِرِ آیاتِ کوثر
سلام ای حضرت موسی بن جعفر
سلامِ ما، به خیرِ مقدمِ توست
سلامِ ما، جوابِ هر دمِ توست
تو که فرزندِ ختم المرسلینی
تو دلبندِ امیرالمومنینی
تو زهرا را عزیز و نور عینی
تو موسای حسن، نوحِ حسینی
وصیِ سیدِ سجاد هستی
چو باقر، مَظهرِ ایجاد هستی
تو نورِ صادقِ آل عبایی
امینِ وحی، بابای رضایی
امامِ پنج معصومی، نگارا
به معصومه پدر، حجت خدا را
وجودت مایه ی لطف و کرم شد
ز فرزندان تو، ایران حرم شد
تَوَلا با تو هر جا گسترش یافت
تَبَرا با تو آقا گسترش یافت
علومِ دین، ز علمِ تو عیان شد
مواساتِ تو درسِ شیعیان شد
ز کَظمِ غِیضِ تو، شد حِلم لبربز
و از حِلمِ تو الطافِ خدا، نیز
تو آقای تمام انبیائی
تو فخر اولیا و اوصیائی
رهِ قرآن و عترت از تو برجاست
علَم در دستِ اعجازِ تو برپاست
خدا فرمود: این فرزند زهرا
برای حفظِ دین، آمد به دنیا
□ □ □
اَلا ای آسمانها تحتِ امرت
شَها ای کهکشانها تحتِ امرت
ترا آلِ سیادت میشناسند
همه اهلِ ارادت میشناسند
تو مولای جمیعِ ممکناتی
نه گمنامی، که فخر کائناتی
نباشد دهر در اَمرت مردد
فَلَک، با گردشِ چشم تو گردد
ولایت بهرِ فوقَ الارض داری
تو بر تحتَ الثَری، رحمت بباری
به اذنِ تو رسد فصلِ بهاران
به یُمنِ تو ببارد برف و باران
به امر تو شود دریا خروشان
به فرمان تو معدنهاست جوشان
به نطق و منطقَت، مَنطوق داری
امامت بر همه مخلوق داری
به موجودات، روزی میدهی تو
و بر ذرات منّت مینهی تو
به دستت، مِهر و مَه، چون دانه تسبیح
کند قرآن، مقاماتِ تو تشریح
تو آیاتِ خدا را روح و جانی
روایاتِ نبی را حکمرانی
□ □ □
اَلا ای جان و هم جانانِ خاتم
تویی فرمانروای کلِ عالم
تویی شاهَنشَهِ عالم به هر حال
به فوقِ عرش یا قعرِ سیه چال
چنان محوِ خدای خویش بودی
که با مولای خود خلوت نمودی
تو بودی که شبیهِ عمه جانت
به زندان، حفظ کردی آرمانت
نه زندان مانعِ نورِ وجودت
که زندانبان مزاحم بر سجودت
به دیدار خدا بس بیقراری
چه اُنسی با غل و زنجیر داری
شنیدم یاسِ رویت، خورده سیلی
رخِ ماهت، چو مادر گشت نیلی
ولی با اینهمه، با خویش گفتی:
که زیر پای مرکب ها نرفتی
ندیدی تاخت و تازِ سواران
نشد پا تا سرِ تو نیزه باران
نشد رَاست جدا پیشِ عیالت
نبود از اهلِ بیتِ خود، مَلالت
ندیدی خواهرت را در اسارت
ندیدی دخترت را در جسارت
نشد بزم یزیدی ها نصیبت
ندیدی دختران را در مصیبت
امان از ننگِ عنوانِ کنیزی
نمیگویم ز هیزی، هیچ چیزی
#ولادت_با_سعادت_حضرت_موسی_بن_جعفر_امام_کاظم_ع
@hajmahmoodzholideh
#سالروز_واقعه_مباهله
#خاتم_بخشی_امیر_المومنین_ع
- نزول آیه زکات، آیه تطهیر و سوره هل اتا
شکرِ خدا که حافظِ دینِ خدا، خداست
مامورِ حفظِ عترتِ و دین، ختمُ الانبیاست
بالاترین دلیل به آیات، هَل اَتاست
وقتی کسی، علیهِ خدا اِدعا کند
اینجا نبی، به یاریِ عترت، دعا کند
با اهلبیتِ خویش، پیمبر خطاب کرد
همره، دو سبط و فاطمه و بوتراب کرد
شرمنده از تجمّعشان آفتاب کرد
گفت ای خدا، اَهالیِ من، زینتِ منند
این جمع، اهلبیتِ من و عترتِ منند
یارب بحقِ فاطمه رحمت بما ببار
این جمع را ز رجس و پلیدی جدا بِدار
ما را مطهر از همه آفات،،، برشمار
در دَم رساند آیه ی تطهیر، جبرئیل
میگفت با ملائکه تکبیر، جبرئیل
با صدهزار شکر و دوصد ذکرِ کردگار
راهی شدند با همه ی، هیبت و وقار
بهرِ مباهله بسوی نقطه ی قرار
تا صف زدند آل نبی گِرد هم، چو کوه
حیران شدند جمعِ نصارا از این شکوه
دیدند چونکه آل نبی را، خدا صفات
نَجرانیان ز گفته پشیمان شدند و مات
گفتند جملگی که نباشد رهِ نجات
اِلّا به سر نهادنِ حکم محمدی
این است دینِ حق و همین، راه سرمدی
وقتی رسول، حجتِ حق را بیاورد...
اولاد را به همرهِ زهرا بیاورد...
همراهِ آل فاطمه، مولا بیاورد...
دیگر توانِ هیچکسی قد نمیدهد
حق را خدا به غیر محمد نمیدهد
نورِ جلیست، آیه ی نابِ مباهله
شرحِ ولیست، آیه ی نابِ مباهله
مدحِ علیست، آیه ی نابِ مباهله
در ظاهرش، اگر چه بنام پیمبر است
شانِ نزولِ آن بخدا، وصفِ حیدر است
آری، علیست وجهِ خدا، مایه ی خدا
نور خدا، تمامیِ سرمایه ی خدا
توحید را نشانِ خدا، آیه ی خدا
شاهی که بر گدا برکات آورَد، علیست
آنکه رکوع را به زکات آورَد، علیست
وقتی خدا به حیدر عطا،،، ذوالفقار کرد
اِبقای دین، به حیدرِ دُل دُل سوار کرد
در راهِ دین، علی همه هستیِ نثار کرد
تنها اُحد نشاند، نَود زخم بر تنش
بدر و حنین ها سببِ بغضِ دشمنش
حیدر شناس کیست، بجز یارِ مرتضی
زهرا پیِ تلافیِ ایثارِ مرتضی
آمد به کوچه و شد علمدارِ مرتضی
آنجا که هیچکس به علی،،، اعتنا نکرد
زهرا، علیِ خانه نشین را رها نکرد
در کوچه ها ز فاطمه، حرمت شکسته شد
پهلوی او براهِ ولایت شکسته شد
در بیتِ وحی،،، غنچه ی عصمت شکسته شد
پس پاسدارِ میر و علم، کیست؟ فاطمه
اصلِ مدافعینِ حرم، کیست؟ فاطمه
حقِ علی، به یاریِ زهرا اَدا شود
باید بِراهِ فاطمه، جانها فدا شود
تا راضی از تمامیِ عالم، خدا شود
زهرا شناس کیست؟ حسین است و زینب است
کرب و بلا شناسیِ ما، اصلِ مطلب است
کرب و بلا، که مکتبِ زهرا شناسی است
گودالِ قتلگاه، تولّا شناسی است
رفتارِ شام و کوفه، تبرّا شناسی است
در قتلگه، امام که مهمان نمیشود!
بر نیزه راسِ قاریِ قرآن نمیشود!
مظلوم را، به نیزه ی صیاد میزنند؟
زنجیر را، به گردنِ سجاد میزنند؟
آخر، سرِ سه ساله مگر داد میزنند؟
ویرانه را، رقیه که آباد میکند...
نامِ علی، به ماذنه ها داد میکند
#سالروز_واقعه_مباهله
@hajmahmoodzholideh
#روضه_بین_راه
به دلهای غمین صوتی حزین است
زبان حالِ زهرا اینچنین است
حسینم در مسیر کربلا بود
میان راه طوفانی بپا بود
بسویش قاصدی آمد شتابان
به آهِ دل صدا میزد: حسین جان
چو طوفان از دل صحرا گذر کرد
صدای ناله ای جلبِ نظر کرد
نوای خواهرت از محمل او
شنیده میشد از سوز دل او
دمادم با نوای نینوایی
صدا میزد برادر جان کجایی
چرا دیگر نمیبینم جمالت
چرا محرومم اینک از وصالت
عجیب از این خبر دلها بهم ریخت
دلِ دلداه ی زهرا بهم ریخت
شتابان در کنار محمل آمد
فرود از اسب، در آن منزل آمد
به امر حضرتش، طوفان شد آرام
به بانو گفت با تکریم و اِکرام
چه شد خواهر که اینسان بیقراری؟
چرا اشکِ تو شد اینگونه جاری
در آغوشِ برادر جا گرفت و...
زبانِ شِکوه اَش، بالا گرفت و...
صدا زد: یاحسین ای نور دیده
فقط خواهر دمی رویت ندیده
از این طوفان دلم در تاب و تب شد
همه عالم به پیشِ دیده شب شد
ندیدم ساعتی ماهِ تمامم
بخود گفتم که شد کشته امامم
خدا را شکر در این دشت و صحرا
ترا دیدم دوباره، ماهِ زهرا
مشو دور از حرم، ای سرورِ من
نگردد سایه اَت کم، از سرِ من
□ □ □
ولی دست قضا، غم را رقم زد
گلِ زهرا به یک صحرا علَم زد
غبارِ غم به صحرا در گرفت و...
عدو از ماهِ زهرا، سر گرفت و...
زمین گلگون شد از خونِ خدایی
غبارِ غم شد و روزِ جدایی
زمین و آسمان یکجا بهم ریخت
دوباره زینب کبرا بهم ریخت
دگر خواهر، برادر را نمیدید
عزیزِ جانِ مادر را نمیدید
سپاهی بِینشان حائل شد ای وای
که روی سینه اَش، قاتل شد ای وای
به صدرِ او رسیده پای چکمه
نباشد سینه ی او جای چکمه
ز خیمه دختِ زهرا میدوید و...
به مقتل، خصم خنجر میکشید و...
محاسن بود در دستِ حرامی
جدا شد از قفا، رَاسِ امامی
صدای مادرش پیچید هر سو
حسینِ من سرت کو، پیکرت کو
"اگر کشتند چرا آبت ندادند
چرا زان دُرّ نایابت ندادند"
"اگر کشتند چرا خاکت نکردند
کفن بر جسمِ صد چاکت نکردند"
#روضه_بین_راه
@hajmahmoodzholideh
#نوحه_وداع_با_حرم
به که میسپاری اَم ای حسین
بنما تو یاری اَم ای حسین
مرو از حرم مرو از برم
مرو میوه ی دلِ مادرم
مهلاً مهلا یابن الزهرا
مهلاً مهلا یابن الزهرا
من و این همه گل و غنچه را
من و این همه زن و بچه را
منما رها به غم و بلا
ز کنارِ من مرو یااَخا
مهلاً مهلا یابن الزهرا
مهلاً مهلا یابن الزهرا
چه جواب دخترِ تو دهم
به کجا روم به که سر نهم
تویی یار من تو نگار من
تویی قبله و تو قرار من
مهلاً مهلا یابن الزهرا
مهلاً مهلا یابن الزهرا
#نوحه_وداع_با_حرم
@hajmahmoodzholideh
#نوحه_زمینه_وداع_با_حرم
ای عزیز فاطمه دستم بدامانت مرو
جان بقربانت مرو
جان بقربانت مرو
بی کس و تنها سوی شمشیر عدوانت مرو
جان بقربانت مرو
جان بقربانت مرو
میروی، جان میبری از جمعِ طفلان یاحسین
روح قرآن یاحسین
روح قرآن یاحسین
میسپاری بر که ما را بینِ عدوان یاحسین
روح قرآن یاحسین
روح قرآن یاحسین
قدری آهسته برو، آیم به سویت کو به کو
بوسه گیرم از گلو
بوسه گیرم از گلو
تا نبُرّد حنجرت را خنجرِ تیز عدو
بوسه گیرم از گلو
بوسه گیرم از گلو
ناله های کودکان بر سینه آتش میزند
بر دلم خش میزند
بر دلم خش میزند
بعد تو قومِ دغا بر خیمه آتش میزند
بر دلم خش میزند
بر دلم خش میزند
مادرم تاج سرم با گریه فرموده بمن
ای غریب بی کفن
ای غریب بی کفن
وقت میدان رفتنَت، کن کهنه پیراهن به تن
ای غریب بی کفن
ای غریب بی کفن
کم کم از چشمم مشو دور ای عزیز فاطمه
با تو دارم زمزمه
با تو دارم زمزمه
از نگاهم میرود نور ای عزیز فاطمه
با تو دارم زمزمه
با تو دارم زمزمه
میروی جانِ مرا هم میبری همراهِ خود
با نوای آهِ خود
با نوای آهِ خود
میشوی بی سر به تیغِ دشمنِ گمراه خود
با نوای آهِ خود
با نوای آهِ خود
#نوحه_زمينه_وداع_با_حرم
@hajmahmoodzholideh
#از_زبان_سردار_شهید_حسین_همدانی_ره
میگفت که من بار سفر را بستم
این بار چقدر آسمانی هستم
در جبهه اگر به دوست دستم نرسید
در زینبیه رسید آخر دستم
آنانکه مسیر کربلا میخواهند
دنبالۀ مسلخ منا میخواهند
من کرب و بلایی شدم از زینبیه
آنجا که هنوز سر جدا میخواهند
#از_زبان_سردار_شهید_حسین_همدانی_ره
@hajmahmoodzholideh
#نوحه_زمینه_حب_الحسین_علیه_السلام
نوحه زمینه حب الحسین علیه السلام
نوشته بر سینه ی هر سینه زنی
حبُ الحسینُ بنُ علی اَجَنَّنی
دلا میگن شام و سحر به شور و شین
حسین حسین
حسین حسین
حسین حسین
هر دلی پر شور و نوا و زمزمه ست
دیوونه ی عشقِ حسینِ فاطمه ست
بُرده دل از اهلِ تمومِ عالمین
حسین حسین
حسین حسین
حسین حسین
کرب و بلا مرکزِ عشقِ عالمه
که مایه ی شور و شعور و حالمه
عرشِ برینه، تَحتِ قُبهُ الحسین
حسین حسین
حسین حسین
حسین حسین
عالم و آدم میدونن، حسین تکه
سلطانِ عشقه و شَهِ نُه فلکه
شاهِ شهیدانِ تمومِ نَشاَتین
حسین حسین
حسین حسین
حسین حسین
عشقِ شهادت طلبی، نیروی ماست
شهادتِ عابس و جوون، الگوی ماست
شهیدِ راه کربلاست، نورِ دو عین
حسین حسین
حسین حسین
حسین حسین
ای کشته ای، که تشنه لب، ریخته خونت
کِی میشه که، ما هم بشیم بقربونت
نَذار که ما، بازم بمونیم زیرِ دِین
حسین حسین
حسین حسین
حسین حسین
هر شب جمعه فاطمه، میاد حرم
میگه کجایی؟ ای شهیدِ بی سرم
تا به سحر میگِریه، اُم الحسنین
حسین حسین
حسین حسین
حسین حسین
ای بی کفن، خونین دهن، دور از وطن
کو کهنه پیراهنِت ای عریان بدن
ای قطعه قطعه پیشِ چشمِ زینبین
حسین حسین
حسين حسين
حسین حسین
#نوحه_زمينه_حب_الحسين_عليه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#شهادت_جانسوز_حضرت_امام_حسن_عسکری_ع
#زبانحال_آنحضرت_با_نور_چشمشان_امام_زمان_ارواحنا_فداه
الا ای بر غمِ دل، چاره مهدی
سپهرِ دیده را مه پاره مهدی
پیمبر را شبیهی، پای تا سر
به خُلق و خوی و هم رخساره مهدی
برای دیدنِ روی چو ماهت
دلِ من تنگ شد همواره مهدی
من از نُه سالگی در حصر ماندم
تو از شش سالگی آواره مهدی
"بُنَیَّ" کم تُرا دیدم در این فصل
نهان بودی تو از گهواره مهدی
شدی مانوس بیش از بیتِ بابا...
تو با مِهر و مَه و سیاره مهدی
کنون من میشوم از دیده پنهان
به حکمِ حق ز تو یکباره مهدی
از این زهری که دشمن داده بر من
ندارم غیرِ رفتن چاره مهدی
دهَم با دردِ این زهرِ جگر سوز
گناهِ شیعه را کفاره مهدی
اگر دیدی که بابا دست و پا زد
بدان، شد شیعه اَم بیچاره مهدی
تویی تاج سر خاتم، پس از من
پناه عالم و آدم، پس از من
تو ای تنها امید آل عترت
از اول دیده ای دنیای محنت
تمام بار غمهای نبی را
تو بر دوشَت کشیدی در حقیقت
پیمبر را یهودیها که کشتند
شهادت ثبت شد با نامِ رحلت
هنوز آن جسمِ بی جان بر زمین بود
که بوی توطئه آمد ز امت
ز بعدِ فتنه ی سختِ سقیفه
مصیبت دیده ای روی مصیبت
به ضرب سیلیِ سنگینِ ضارب
به کوچه ماند جا، بر روی عصمت
پس از آن پهلوی او را شکستند
به جرمِ یاری شاه ولایت
ترا مادر به پشت در صدا زد
که گیری انتقامِ این عداوت
همانجا پشتِ در، سقطِ جنین کرد
به پیشِ فضه، آن بانوی جنت
پس از آن، با سر و دستِ شکسته
به کوچه کرد از مولا حمایت
ولی غصبِ خلافت شد، به مسجد
به دینِ حق خیانت شد، به مسجد
خیانت بر امیرالمومنین شد
علی بعد از نبی خانه نشین شد
غدیری را که بیعت کرده بودند
فراموش از میان مسلمین شد
پس از آن مادرِ ما را که کشتند
دگر دنیا به کامِ مشرکین شد
به رسمِ بدعتِ آن جبت و طاغوت
حکومت سلطنت شد، محوِ دین شد
خلافت گشت، بیست و پنج ساله
همه احکامِ قرآن بر زمین شد
جَمل تا نهروان تا جنگِ صفین
علی احیاگرِ دینِ مبین شد
و اینبار انحراف از شام برخواست
علی کشته، حسن مسمومِ کین شد
پس از قتلِ حسن در دوره ای سخت
حسین بن علی سلطان دین شد
علَم برداشت از یثرب پیِ حج
به مکه دشمنِ او در کمین شد
چو او حَجَش مبدل شد به عمره
قیام از کربلا تا اربعین شد
شهادت با اسارت عهد بستند
یکی با خون، یکی با اشک هستند
پس از کرب و بلا شد در اسارت
به اهل بیتِ پیغمبر جسارت
تمامِ زیور آلاتِ حرم نیز
مُباح اعلام شد از بهرِ غارت
زنانِ قافله از کوفه تا شام
همه دیدند از دشمن خسارت
نه تنها کعب نی، یا تازیانه
جسارت بود توام با حقارت
چه تهمتها شنیدند عمه هایت
شنیدند اِفترا با هر عبارت
به نامِ خارجی، نامِ کنیزی
به انگشتِ خطا دادند اشارت
هنوز از گریه های عمه زینب
نگشته خشک، چشمانِ فَکارت
هنوز از کشتنِ جدّ غریبت
میان سینه ها مانده حرارت
هنوز از ناله ی اَلشامِ سجاد
بسوزد قلبِ بی صبر و قرارت
هنوز ای یوسف زهرای اطهر
نشسته مادرت، چشم انتظارت
بیا ای چارده معصومِ کامل
که مانده ناقه ی اسلام در گِل
تو نور دیده ی اسلام هستی
اِمامَ الجودِ وَ الاِکرام هستی
همه اَسرارِ ربُ العالمینی
به عالَم، پرچمِ اَعلام هستی
تو مقصودِ تمام انبیایی
که با جدّت نبی همنام هستی
تویی آئینه ی هر چارده نور
ز قرآن، مجری احکام هستی
زمین و آسمان در سایه ی توست
زمان را نَضرَتَ الاَیام هستی
تو صاحب ذوالفقارِ مرتضایی
امامِ عدل و قسطِ تام هستی
مُنیرَ الحق، مُبیرَ الظالمینی
به هم کوبنده ی اَصنام هستی
تو کشتیِ نجات عالَمِینی
که با منصورِ دین خوشنام هستی
تو زهرا را غیاثَ المُستغیثین
تو تسکینِ همه آلام هستی
تو دستِ انتقامِ اهلِ بیتی
به هر اَمَّن یُجیب اِقدام هستی
بیا بابا که جانِ هَل اَتایی
تو خونخواهِ شهید کربلایی
#شهادت_جانسوز_حضرت_امام_حسن_عسکری_ع
#زبانحال_آنحضرت_با_نور_چشمشان_امام_زمان_ارواحنا_فداه
@hajmahmoodzholideh
#یا_صاحب_الزمان_عج_ادرکنی
#به_بهانه_سالروز_آغاز_امامت_و_ولایت_حضرت_ولیعصر_ارواحنا_فداه
اگر بیعت نکردم، با تو بیعت میکنم آقا
که من تجدید میثاقم به هیئت میکنم آقا
نه بیعت در رفاه و راحت و آسایش و اَمنَم
که بیعت با تو در ایامِ شدت میکنم آقا
من از اَستغفِرُاللهَم، پیِ اِن تنصُرُاللهَم
که دینت را بِاِذنِ الله نصرت میکنم آقا
به اربابم قسم، هرگز به ذلت تن نخواهم داد
که زیر پرچمت احساس عزت میکنم آقا
حسینی آمدم دنیا، حسینی میروم زینجا
که با جدِ تو احساسِ قِرابت میکنم آقا
نِدایم چون دهی از صحنِ کعبه، موسمِ فجرت...
به محضِ یالِثاراتَت، اطاعت میکنم
بخوان از جان و دل، دلهای مشتاق شهادت را
که جان و سر، بقربان رکابت میکنم آقا
تویی فرمانده ی دلها و ما فرمانبرِ مولا
پِیِ اَمرت، حمایت از ولایت میکنم آقا
قسم بر اربعینی ها و همراهان زینب که؛
ترا با اربعینی ها زیارت میکنم آقا
نمازم، روزه اَم، حَجَّم، جهادم، با تو مقبول است
وگرنَه از خود اِعلامِ برائت میکنم آقا
تَولایم، تَبرایم، قدم بر جای پای توست
خدا را اینچنین کسب رضایت میکنم آقا
تو چون در غیبتت تکلیف را روشن نمودی، من...
ز اَمر جانشینِ تو اطاعت میکنم آقا
میان شیعه میخواهند بذرِ تفرقه پاشند
به وحدت شیعه را اینگونه دعوت میکنم آقا
همه امنیت ما هست زیر پرچم روضه
به روضه یاریِ قرآن و عترت میکنم آقا
رگ و خونِ حسینی ها ز یک حنجر بقا دارد
همان حنجر، کزو ذکر مصیبت میکنم آقا
چو زینب بوسه زد بر آن گلوی پاره غوغا شد
برایت گوشه ای از آن، روایت میکنم آقا
اَراذل، ریختند آنجا سرِ اهلِ حرم، ای وای
اگر گویم، نپنداری جسارت میکنم آقا
بزیرِ دست و پا گم شد گمانم عمه جانِ تو
کِی از معجر دگر شرحِ حکایت میکنم آقا
دلت آتش گرفت و ناله اَت تا عرش بالا رفت
دهی رخصت، روایت از اسارت میکنم آقا
میانِ لشکر نامحرمان، مظلومه گیر افتاد
فقط یک جمله از مقتل روایت میکنم آقا
یتیمِ جدِ مظلومت، به راسِ روی نِی گفتا:
ز چشمِ هیزِ نامردان شکایت میکنم آقا
#یا_صاحب_الزمان_عج_ادرکنی
#به_بهانه_سالروز_آغاز_امامت_و_ولایت_حضرت_ولیعصر_ارواحنا_فداه
@hajmahmoodzholideh
#*_کل_یوم_عاشورا_و_کل_ارض_کربلا_*
گر همه روز و شبِ ما بشود عاشورا
راهِ ما هست همان، زندگیِ کرب و بلا
زندگی چیست؟ بجز عزت و ایمان و جهاد
هست این عمرِ پر ارزش، به شهادت زیبا
ارزشی نیست در این جانِ گرانمایه، مگر
روزِ ایثار و فداکاری و جانبازیِ ما
دین و قرآن اگر از خونِ تنِ ما باقیست
پس ببارید به جان و سرِ ما تیر بلا
تا نباشیم شهید، عشقِ شهادت بی جاست
این کلام است، پیامی ز سلیمانی ها
خاکِ ایران همه باشد حرمِ آل علی
مُلکِ ایران سندش خورده بنام زهرا
قطعه ای از فدکِ حضرت زهرا، ایران
نوری از خاکِ بهشت است بِوَالله اینجا
نشود تجزیه این مُلکِ ولایت، هرگز!!!
یک وجب خاک ندادند به دشمن، شهدا
وای بر آنکه از این مُلک، دفاعی نکند
این دفاعَست، دفاع از حرمِ آل عبا
هست جمهوریِ اسلامیِ ما بابِ ظهور
که در آن، پرچمِ جمهوریِ مهدیست بپا
نهضتِ سرخِ حسینی، ز خمینی باشد
بخدا خامنه ای هست همان روح خدا
پرچمِ سید علی، تا به قیامت بالاست
حضرتِ خامنه ای هست ولیعهدِ رضا
تا ولی نعمتِ ما هست امامِ هشتم
هر چه فتنه ست، شود محو از این اُمِ قُرا
به جوانانِ غیورِ وطنم مینازم
قدرتِ فکرِ جوانان، شده سرمایه ی ما
هر چه شبهه ست ز دشمن، همه پاسخ دارد
هجمه ی شبهه گَران را نگذاریم رها
ملتِ ما به بصیرت برسد با تبیین
این فریضه ست بِوَالله، جهادی والا
گفت: ما ملتِ ارباب حسینیم، آری
ملتِ کرب و بلائیست، چنین پابرجا
همچو ارباب دهد جان و سرش را مظلوم
لیک، یک لحظه به ذلت نسپارد خود را
خانه ی ظلم بدانند، فرو میریزد
دشمنِ پست بداند که ندارند بقا
عَن قَریب است که نابود شود قوم یهود
حرف آخر، لعن اللهُ علی آل سعود
#*_کل_یوم_عاشورا_و_کل_ارض_کربلا_*
@hajmahmoodzholideh
#ولادت_با_سعادت_رسول_اکرم_و_امام_صادق_علیهما_السلام
میلاد تو آغازِ جمیعِ برکات است
رفتار تو الگوی وقار و سکنات است
لبخند ملیحِ تو نماد حسنات است
خال لب تو محور مجموع کرات است
ای حضرت محبوبِ خداوند، محمد!
ای بنده ی محجوبِ خداوند، محمد!
سر منشاءِ هر خوبی و احسان، قدم توست
محرابِ دلِ غمزده، ابروی خَم توست
هر ماذنه ای نام تو دارد، حرم توست
از روز ازل دستِ علی بر علَم توست
یعنی، تو و حیدر شجری واحده هستید
چون خار به چشمان بنی ساعده هستید
دارید اگر دشمنِ بد ذات، غمی نیست
تا هست علی با تو، تو با او اَلَمی نیست
در مکتبِ عشاق، بجز تو صنمی نیست
این عشقِ تو و حب علی، چیز کمی نیست
تا بود، خدا بود و علی بود و محمد
قبل از همه، انوارِ جلی بود و محمد
ای احمد مختار، تو قبل از همه بودی
با رخصتِ دادار، تو قبل از همه بودی
با حیدر کرار، تو قبل از همه بودی
با عترتِ اطهار، تو قبل از همه بودی
آنگه که مَلَک هم نرسیده به ولادت
بودید خدا را ز دل و جان به عبادت
روزیکه نه تسبیح و نه تهلیل بپا بود
اَذکارِ شما سنتِ رایج به سما بود
سر حلقه ی این ذکر، لب لعلِ شما بود
زهرای تو مَجذوبه ی در ذات خدا بود
تا نور دو عینِ تو هدایتگرِ ما شد
چشمانِ حسینِ تو هدایتگر ما شد
بودند ملائک همه دیوانه و مستت
بستند همه دیده به تسبیحِ دو دستت
چون یاد گرفتند صفا را ز نشستت
خود را بجز از ذکرِ خداوند گسستند
ما مستِ حسینِ تو شدیم از ازل ای یار
پابستِ حسینِ تو شدیم از ازل ای یار
با نورِ تو شد، نورِ حسینِ تو که لاحق
از او به وجود آمده نه حجتِ ناطق
مکشوف شد از نهضت او خیلِ حقایق
برخاسته از کرب و بلا مکتبِ صادق
میلاد تو زیباست به این طالعِ مسعود
از زهره ی زهرای تو تا مهدیِ موعود
گر منتظرِ مجلسِ میلادِ تو هستیم
ما چشم براهِ شب امداد تو هستیم
آماده ی ره توشه از این یاد تو هستیم
کشکول به دستیم و نمک زاد تو هستیم
دنبالِ بهانه، پیِ یک ذکرِ گریزیم
تا بهرِ قتیلُ العبَرات اشک بریزیم
گویند روایات که ممنونِ حسینی
او خونِ خدا باشد و تو خونِ حسینی
او محوِ اِله هست و تو مفتون حسینی
دلباخته و واله و مجنونِ حسینی
از عرصه ی منبر به سر آیی به سرایش
تا پیرهنِ او نکند گیر به پایش
این پیرهن از کودکی اَش مسئله دارد
زهرا هم از این قصه ی پر غم گله دارد
یک جامه ی پاره چقدَر مشغله دارد
غارتگرِ این جامه مگر حوصله دارد؟!
جسمی که به او ضربه، ز هر رهگذر آید
بی سر که شود، پیرهنش زود درآید
با اینکه به گودال، به لب داشت مناجات
اَعراب نکردند بر او هیچ مراعات
هر قوم به یک حربه نمودند مباهات
آن لحظه که با خالقِ خود کرد ملاقات
یک تن نَه،،، بریدند گروهی سرِ او را
بد جور شکستند دلِ مادر او را
میدید حرم پیکرِ او را شده غارت
هم کشتن و هم غارت و هم قصدِ جسارت
آغاز شد از بعدِ شهادت چو اسارت
بردند حرم را به چه سختی و حقارت
یارب سرِ بازار کجا و حرم یار
دیگر برسان، بر سرِ دیده قدم یار
#ولادت_با_سعادت_رسول_اکرم_و_امام_صادق_علیهما_السلام
@hajmahmoodzholideh
#سالروز_ورود_حضرت_معصومه_س_به_شهر_قم
سوی قم از مدینه یار آمد
با وجودیکه بی قرار آمد
همۀ شهر غرق استقبال
خواهر اینبار با وقار آمد
همه اش احترام می کردند
دسته دسته سلام می کردند
همه جا مِهر بود و گلباران
حقِّ او را تمام می کردند
هیچکس ناسزا نگفت به او
جز درود و ثنا نگفت به او
هیچکس وقت آمدن غیر از
آیۀ انّما نگفت به او
قم عجب میهمان نوازی کرد
تا ابد ماند و سر فرازی کرد
قم عجب کرد آبروداری
کوفه با آبرو چه بازی کرد
خوب شد که سری به نیزه ندید
خوب شد هیچ حرف بَد نشنید
خوب شد وقت دست و پا زدنِ
نیمه جانِ برادرش نرسید
ای امان از غریبیِ زینب
وای از غم نصیبی زینب
هیچ چشمی به شام و کوفه ندید
در بلا بی شکیبیِ زینب
#سالروز_ورود_حضرت_معصومه_س_به_شهر_قم
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
#درد_دل_با_امام_زمان_عج_در_غوغای_فتنه_ها
برای آمدنت، التماس باید کرد
چه گریه ها به کبودیِ یاس باید کرد
برای آمدنت، همنشینِ غمهائیم
تمامِ عمر، پیِ انتقامِ زهرائیم
برای آمدنت، اُمتی شده مظلوم
ز حقِ خویش، چنان مادرت شده محروم
برای آمدنت، جنگ های تحمیلی
نشانده بر رخِ ما، مثلِ مادرت سیلی
برای آمدنت، شِعب ها تحمل شد
و از عنایت تو، خارها همه گُل شد
برای آمدنت، خونِ دل اگر خواهی
ببین که همچو علی، حفر شد ز دل چاهی
برای آمدنت، خونِ صبر جوشیده
امامِِ راحلمان، جامِ زهر نوشیده
برای آمدنت، فتنه ها گذشت از سر
هزار فِرقه مهیا، به جنگِ یک کشور
برای آمدنت، پاره پاره حنجرها
نِگر به صحنِ خیابان، که سوخت پیکرها
برای آمدنت، کشته ها اگر لازم
فدائیِ تو ز فهمیده هاست، تا قاسم
برای آمدنت، جان و سر دهیم آسان
هنوز کشته دهیم، از زُراریِ سلمان
برای آمدنت، لشکری شده مجروح
برای آنکه شود، عقده ی فرج مفتوح
برای آمدنت، جان چه قابل ای بفدات
بپای مقدمِ تو، جان بِضاعتی مُزجات
برای آمدنت رهبرم فراخوانده...
بیا که من به تو گویم، سلام فرمانده
□ □ □
فدای آمدنت، گفته اند آمده ای
هزار و چارصد و یک شد و نیامده ای
بیا که مادرت از پشت در ترا خوانَد
بیا که جدِ غریبت، ز نیزه ها خوانَد
بیا که با تو، به هر دیده نور میآید
صدای قاریِ تان، از تنور میآید
هنوز چادرِ خاکی در انتظار، بیا
هنوز بینِ غلافِ تو ذوالفقار بیا
هنوز حرفِ اسیریِ عمه اَت زینب
میانِ مجلسِ نامحرمان، به شام و حلب
هنوز غصه ی شامِ بلا و هیزی هست
هنوز روضه تشت و غم کنیزی هست
مهر ۱۴۰۱/ماه ربیع الاول
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh