#یا_مولا_ادرکنی
خوشحالم از اینکه، مرا هم دوست داری
هرگز نمیگویم، مرا کم دوست داری
خیلی زیاد از تو عنایت دیده نوکر
از بس مرا، ای باوفایم دوست داری
من تازه فهمیدم، چقدر از یار دورم
اما مرا، باز ای امامم دوست داری
گاهی ز تو دورم ولی، گهگاه نزدیک
والله در وصل و فراقم دوست داری
من از علی دم میزنم، تا زنده هستم
از بسکه خاطرخواهِ اویم دوست داری
خاکِ من از شاه نجف باشد معطر
حتی مرا، وقتِ گناهم دوست داری
شاید مرا روزِ مبادا کاری داری
با تو قراری را که دارم دوست داری
آیا مرا از یاورانت میشماری؟
آیا مرا خطّ مقدم دوست داری؟
جدّ غریبت با غلامان همنشین بود
آری غلامت را مسلَّم دوست داری
روی سیاهم را مبین، قلبم سفید است
نورِ حسینی را به قلبم دوست داری
آقا دعا کن تا بمانم پای کارَت
تو ماندَنَم را زیرِ پرچم دوست داری
خواهم برایت، قطعه قطعه گردم آقا
روزیکه میبینی شهیدم دوست داری
حرفِ از شهادت میکُشد ما را، شنیدم
وقتی ز مادر روضه خوانم دوست داری
مادر ترا، بینِ در و دیوار خوانده
فریادِ ما را، بهرِ این غم دوست داری
گریان تمامِ عمر، از این ماجرایی
چشمانِ گریانِ مراهم دوست داری
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
بیا ای زادهی طاها، ضیاء دیدهی مولا
رسان مرهم بر این دلها، بجانِ مادرت زهرا
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
صفای جانِ پیغمبر، شفابخشِ غمِ مادر
بحق غنچهی پرپر، بیا ای چارهی غمها
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
همه سر در گریبانیم، که غمخوار غریبانیم
ز درد و غم پریشانیم، تویی درمانِ دردِ ما
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
بیا ای ماهِ محرومان، برس بر دادِ مظلومان
قسم بر آهِ معصومان، ببین اوضاعِ این دنیا
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
نه لبخندی به لب مانده، نه ما را روز و شب مانده
فقط دستِ طلب مانده، اجابت کن دعاها را
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
هزاران کشته میبینیم، بخون آغشته میبینیم
ز کشته پشته میبینیم، امان از فتنهی اعدا
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
تو میبینی غریبان را، غم و درد یتیمان را
شهیدان را اسیران را، غریب و بیکس و تنها
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
تو با غم آشنا هستی، پر از درد و بلا هستی
تو بهرِ کربلا هستی ولیِ دم، بیا آقا
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
تو دانی غصه یعنی چه، به خانه شعله یعنی چه
به خیمه حمله یعنی چه، میانِ از آتشِ دلها
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
امان از ضربهی سیلی، فغان از چهرهی نیلی
نه تقدیری نه تجلیلی، از این حقِ ذَوِی القربا
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
تو از زخمِ جبین دانی، غمِ سقطِ جنین دانی
امیرالمؤمنین دانی، چرا شد یکّه و تنها
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
چو مادر گیر کرد آنجا، و فضه دیر کرد آنجا
علی را پیر کرد آنجا، عزای غنچهی زهرا
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
نه زهرا در امان مانده، نه زینب در امان مانده
همه در شعلهها حیران، حرم تا قتلگه یکجا
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
تو دانی ظلمِ عدوان را، تَهِ گودال عطشان را
هجوم سمّ اسبان را، تنِ او پخش در صحرا
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
به نیزه حنجری پاره، به صحرا زینب آواره
ز کف داده رهِ چاره، بیا ای چارهسازِ ما
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
پر ز دردی بی نهایت، صفحهی رخسار توست
غرقِ اشکی سرخ، رنگِ گریهی خونبار توست
اشکِ تو حاکی، ز داغِ چادری خاکی است، نه؟
چادری که شاهدِ دستِ امانتدار توست
دستمالی زرد، آیا نزدتان محفوظ نیست؟
قسمتی آیا از آن، پیچیده در دستار توست؟
گوئیا دستی شکسته، پیشِ رویت هر شب است
شاهدِ دستِ دعایی، دیدهی بیدار توست
مخفی از آن چشمِ ناظر، دودِ بیت وحی نیست
تیزیِ مسمار، هردم مایهی آزار توست
بستری پهن است، اما بینِ آن بیمار نیست
بعد از این، در خاک پنهان مادرِ بیمار توست
از زمین و آسمان، فریاد یازهرا رسد
یکهزار و چارصد سال است، شیعه یار توست
هر کجا را بنگری بزمِ عزای فاطمه ست
روی هم رفته، دلِ یک امتی غمخوار توست
مادرت از پشت در گوید: بیا صاحب عزا
یوسفم برگرد، عالم تشنهی دیدار توست
روز تنهایی گذشت، اینک جهانی شد بسیج
روز، روزِ انتقام از دشمنِ قدّار توست
از نجف تا کربلا، از کربلا تا قدس را
خود ببین، غرقِ سپاهِ حیدرِ کرار توست
تا بگویی یاعلی، ما همرکابت میشویم
یالثارات الحسینِ ما هم از تکرار توست
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
یا صاحب الزمان، چقدَر گریه میکنی
شب زنده دار، تا به سحر گریه میکنی
حق داری ای عزیز دلِ آل فاطمه
بر پهلوی شکسته اگر گریه میکنی
بر بازویی که دادِ علی را بلند کرد
زیرِ غلاف و ضربهی در گریه میکنی
وقتی نشد عمو حسنَت، بینِ کوچهها
دستش رسد به دفعِ خطر گریه میکنی
بر آن مصیبتی که چهل سال مجتبی
گرئید بیصدا به سحر گریه میکنی
بر غنچهای که سقط شد از کفوِ مرتضی
حتی ندید روی پسر گریه میکنی
بر قطرهای که از نوکِ مسمار میچکد
بر زخمِ سینه، خونِ جگر گریه میکنی
پرسی ز دربِ خانه و دیوارِ کوچه نیز
این در چه سخت دیده اثر گریه میکنی
از دردهای مادرِ مظلومه روز و شب
وز دستمالِ بسته به سر گریه میکنی
بر خطبهای که هیچکس آنرا نکرد درک
جز از خواص، چند نفر گریه میکنی
گاهی به کعبه، گاه نجف، گاه کربلا
بر مادرِ خمیده کمر گریه میکنی
عمری برای خانه نشینیِ جدّ خویش
بر حیدرِ بدونِ سپر گریه میکنی
تقدیر بود غسلِ شبانه برای او
تا صبح زین قضا و قدَر گریه میکنی
هر روز و شب، به یاسِ کبودِ مدینه ات
تا علقمه به اشکِ قمر گریه میکنی
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_رب_ادرکنی
من گنهکارم، امید است عفو بارانم کنی
آتش آوردم که مهمان گلستانم کنی
با خطایم آمدم، اما به درگاه کریم
با بدیها آمدم، کز جمعِ خوبانم کنی
وای اگر یکبار از چشمت بیفتم، ای دریغ
گر ز خود تردم کنی، بدبخت و حیرانم کنی
گر ببخشی نعمت است و گر نبخشی نقمت است
از تو میآید، ولی خوبست احسانم کنی
من علی مولائی ام، حُبَّش نجاتم میدهد
جای کیفر بهتر است، لطفِ فراوانم کنی
گر دهی رخصت به ایوانِ نجف رو آورَم
تا که از طومار زوارِ علی جانم کنی
نام زهرا میبرم آنقدر، تا راضی شوی
مادری هستم، خوشا مِنّا چو سلمانم کنی
مادرم انسیهی حوراء و من وابستهاَش
روضه میخوانم که بر مظلومه گریانم کنی
رنگِ برگِ یاس، از طُرفه نسیمی خون شود
روضه خوانِ سیلیام، خواهم چو طوفانم کنی
انتقامی سخت گیرم صبحِ روزِ انتقام
گر مرا یار علی، همچون شهیدانم کنی
در شب جمعه ترا خواندم، شبِ ذکرِ حسین
تا به زیر قبّهی ارباب مهمانم کنی
میرسد صوتِ حزینِ یابُنَیَّ در حرم
میشوم گوشه نشینِ یابُنَیَّ در حرم
#یا_رب_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها_از_زبان_فضه_ی_خادمه_علیها_سلام
از زیرِ در، وقتی که زهرا را در آوردم
گشتم به سختی، غنچهای را پرپر آوردم
اصلاً نمیدانستم آن لحظه، چه باید کرد
ناگاه، پیشِ چشمِ زینب سر در آوردم
او خیره خیره دید، وحشت کردنِ من را
من بارِ زهرا را، به نزدِ حیدر آوردم
او غنچه را دید و نظر بر باغچه انداخت
قبری پِیِ دفنِ جَنینِ مادر آوردم
از سینهی سوراخ، چادر غرقِ در خون بود
رفتم برایش چادر و هم معجر آوردم
وضعِ بدی دیدم، علی فرمود: ای سلمان!
رویش عبا اَنداز، عبایش را درآوردم
با بردنِ مولا، دوباره او ز جا برخاست
خود را پیِ زهرا بحالِ مضطر آوردم
با دیدنِ دستانِ بینِ ریسمان مُردم
بیدست و پا، دستی کمک بر کوثر آوردم
مَردی یهودی، صحنه را دید و مسلمان شد
گفتا: به ذهنم، یادِ فتحِ خیبر آوردم
زهرا کمربندِ علی را میکشید، اما
ناباورانه، قتلِ او را باور آوردم
زیرِ غلافِ تیغِ قنفذ، دست و پا میزد
دستم بزیرِ بازوانِ اَطهر آوردم
خون بود کز، پهلو و دست و سینهاَش میریخت
چادر نمازِ خویش را، چون بستر آوردم
یکسو، حسین و مجتبی را در بغل گیرم
یکسو، فغان از گریههای دختر آوردم
روزی رسید، این ماجرا در کربلا دیدم
هرچه دعا کردم، اجابت کمتر آوردم
میخواستم بهر اسیران، آب و نان آرَم
اما ز صبرِ بانویم، چشمِ تر آوردم
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها_از_زبان_فضه_ی_خادمه_علیها_سلام
@hajmahmoodzholideh
#السلام_علیک_یا_فاطمة_الزهراء
توصیفی نارسا از نماز سیدة النساء
میرسد فيضِ جهان، هردم ز سوی فاطمه
عالم و آدم، گدای آبروی فاطمه
مِهر و ماه و کهکشانها، دانهی تسبیح او
نُه فَلَک، هفت آسمان، زنده ز هوی فاطمه
هیچ دانی چیست آبِ حوضِ کوثر، ای محب؟
قطرههای نَمنَمِ آبِ وضوی فاطمه
سایبانِ عرشیان، چادر نمازَش میشود
چونکه میبندد گِره، زیرِ گلوی فاطمه
تا به محرابِ عبادت، ذکرِ قد قامت کند
ذاتِ حق لذت بَرَد، از گفتگوی فاطمه
جمله ذراتِ جهان، تسبیح گوی خالقند
خالق اکبر شود، تکبیر گوی فاطمه
نورِ سیمایش همه، وَجهِ جلالِ کبریاست
آرزوی اوست حق، حق آرزوی فاطمه
بِینِ حمد و قل هو اللّهَش، چنان محو است که
نیست مولایش علی، در جستجوی فاطمه
اهلِ فَوقَ الاَزض، تا تَحتَ الثَّری حیرت کنند
از قنوتِ عرشیِ معراج جوی فاطمه
در رکوع و در سجودش، مات مانَد جبرئیل
تا که وحیِ تازهای آرَد، به کوی فاطمه
اولیا تسلیم زهرایند، بی چون و چرا
زانکه تسلیم خداوندیست خوی فاطمه
نیست مخلوقی مگر محتاجِ زهرای بتول
زمرهی پیغمبران، سائل به کوی فاطمه
یاس یعنی فاطمه، احساس یعنی فاطمه
عطرِ جنّاتِ نَعیم از عطرِ و بوی فاطمه
نزدِ ما هرگز نگوئید از مصفّای بهشت
جنتِ فردوس، باشد روبروی فاطمه
گر نمیسوزد میان شعلهها گیسوی او
رشتهی حَبلُ المَتین، هر تارِ موی فاطمه
در میان کوچه، دستی بیهوا بر یاس خورد
جای دستی بیحیا، مانده به روی فاطمه
اشکِ ما از حوض کوثر میچکد بر غربتش
کاسهی چشمانِ ما، باشد سبوی فاطمه
کاش من بیسر شوم، در راه اربابم حسین
تا شوم شرمنده کمتر پیش روی فاطمه
#السلام_علیک_یا_فاطمة_الزهراء
@hajmahmoodzholideh
#روضه_وداع_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
یگانه یار علی، دمبدم ز تاب مرو
همه قرار علی، تا ابد به خواب مرو
رَوی برای همیشه ز خانهام، چکنم
ستون زندگیام میشود خراب مرو
به هر صدا زدنَم پاسخ تو "جانم" بود
به التماسِ علی هم بده جواب مرو
شکست قلب همه از دعای رفتنِ تو
به اشک زینبِ مظلومه با شتاب مرو
مرا که خانه نشینم پس از رسول خدا
مکن به لفظِ خداحافظی خطاب مرو
چه زود، مهرِ درخشان من، غروب کنی
بمان و باز سهنوبت دگر بتاب مرو
چقدر یکسره از من حلالیت طلبی
مرا به مهر و وفایت مده عذاب مرو
نفَس نفَس زدنَت میکُشد مرا بانو
به سرفههای پر از زخم و التهاب مرو
مجالِ آه، به این دندهی شکسته بده
کمی هم آه بکش، جانِ بوتراب مرو
ز حفرههای پر از خونِ پیکرت مُردم
به زخمهای تنت شد دلم کباب مرو
بجای من تو، به تابوت میزنی لبخند
کجاست آنهمه لبخندِ بیحساب مرو
ز هِق هِقِ حسنَت، جانِ من به لب برسد
دلش برای غمِ تو شده مذاب و مرو
بگو که بعد تو من، با چه حال و احوالی
دهم به دستِ حسینت شبانه آب مرو
اگرچه دفتر عمرت ورق ورق شده زود
حدیث عمرِ کمت، کوهی از کتاب مرو
#روضه_وداع_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
@hajmahmoodzholideh
#روضه_کوچه_و_یاس_نیلی
زهرا به وقتِ برگشت، در راه خورد سیلی
ذکر علی به لب داشت، ناگاه خورد سیلی
حفظ فدک بهانهست، قصدش کمک بما بود
از بسکه مادری کرد، آنگاه خورد سیلی
در آسمانِ رویَش، ابری سیاه بنشست
در فکر مرتضی بود آن ماه خورد سیلی
نورِ تماموقتِ حیدر، غروب میکرد
بدجور، بانو از یک گمراه خورد سیلی
بدجور ضربه زد آن کافر به روی زهرا
آنی ز دست و دیوار والله خورد سیلی
هر کس که تا به امروز چون فاطمه، علی گفت
در راهِ مرتضی، خواهناخواه خورد سیلی
آنچه بهکوچه رخ داد، آغاز کربلا بود
دختر ز بعدِ مادر، صد آه خورد سیلی
هر بانویی ز خیمه، هر سو فرار میکرد
در زیرِ تازیانه، در راه خورد سیلی
در راهِ شام ای وای، از غربتِ رقیه
کز دستِ زجر، گاه و بیگاه خورد سیلی
روزیکه یار آید، آن روزِ انتقام است
با منتقم تمامِ اسلام در قیام است
#روضه_کوچه_و_یاس_نیلی
@hajmahmoodzholideh
#زمزمه_فاطمی
#به_سبک_دامن_کشان_رفتی_دلم_زیر_و_رو_شد
از زبان بی بی (سلام الله علیها):
در پشت در یارت اگر غرق خون شد۳
تنها نه یار تو چنین واژگون شد۳
ببین غنچهی باغت رفته از دستم
گرفت از من دشمن ثلثی از هستم
محسنم شده شهید فدای سرت۳
قامتم اگر خمید فدای سرت۳
ای امام بی کسم علی یاعلی۳
ای امام بی کسم علی یاعلی۳
از زبان مولا (علیه السلام):
ای رنگ رخسارت ز سیلی مکدر۳
رویت مکن پنهان ز چشمان حیدر۳
مگیر دستت بر دیوار توان من
مسوزانم بانوی جوان من
من تک و تنها شدم فدای سرت۳
طعمهی اعدا شدم فدای سرت۳
فاطمه یافاطمه تویی کوثرم۳
فاطمه یافاطمه تویی کوثرم۳
#زمزمه_فاطمی
@hajmahmoodzholideh
#روضه_بستر
بیتو ای خورشیدِ من، این نور میریزد بههم
میروی، کاشانهاَم بدجور میریزد بههم
تا به پیش چشم من، پهلو به پهلو میشوی
دندههای پهلویت، ناجور میریزد بههم
دردِ افتاده به جانِ تو، علی را میکُشد
چون کنی حاشا، از این منظور میریزد بههم
گوشهای بنشینم و گریان تماشایت کنم
این دلِ آشفتهام، از دور میریزد بههم
هر که میآید کنارت، درد میگیرد سرش
خانهاَم را، این غمِ مستور میریزد بههم
هر فرشته آمد اینحا، از تَبَت آتش گرفت
حوریه چون سوخت، بالِ حور میریزد بههم
چشم خوردی نازنینم، رفتی از دستِ علی
یاس، حتی از نگاهِ شور میریزد بههم
تو زمین میخوردی و دستانِ حیدر بسته بود
چون نشد یاریِ تو مقدور میریزد بههم
صبر اگر کردم، اطاعت از پیمبر کردهام
گرچه بنیانم از این دستور میریزد
تیرِ آخر را بهمن، وقتِ عیادت زد عدو
حالم از این ضاربِ مسرور میریزد بههم
#روضه_بستر
@hajmahmoodzholideh
#رباعیات_فاطمیه
ای دختِ نبی، که بر علی همتایی
ناموس خدای سرمد یکتایی
بشتاب، به دیدارِ تو ما منتظریم
تو انسیهای، حوریهای، زهرایی
ما را تو صدا کردی و ما میدیدیم
حق را تو ادا کردی و ما میدیدیم
با پیکر پر ز درد، در راه علی
جان را تو فدا کردی ما میدیدیم
آنشب که صدای ربنایت آمد
از درگهِ لطفِ ما ندایت آمد
یافاطمه بشتاب، نبی منتظر است
با حضرت ما، وقتِ لقایت آمد
ای رهبرِ هر قیامِ مکتب زهرا
بنیان کَنِ هر دشمنِ مذهب زهرا
ما حب تو را به هر که خواهیم دهیم
اُم الحسن و حسین و زینب زهرا
خورشیدِ سه نوبت علی، غوغا کن
همواره بتاب و خلق را احیا کن
نابودیِ کفرِ هر زمانه با توست
با خطبهی خویش، خصم را رسوا کن
ای با خبر از گذشته و آینده
وی مادر هر شهید و هر رزمنده
امضای شهادت از تو هر کس گیرد
تا صبح قیامت است او پاینده
ای چادرِ خاکیِ تو بر خلق پناه
اسلامِ عزیز، بر تو محتاجِ نگاه
یک گوشهی چشم، مسجدالاقصی را
از کرب و بلا به قدس واکن یک راه
ای آنکه ظهور، بر دعایت بستهست
اَلطاف خدا، به اِلتجایت بستهست
شب ناله کنی، صبح فرج میآید
این رمز، به رازِ دستهایت بستهست
بگشای گره، که مسلمین خونجگرند
کن لطف، که شیعیانِ تو ندبهگرند
این ندبهگری چهارده قرن شده
احباب ز هجرِ مهدی اَت نوحهگرند
#رباعیات_فاطمیه
@hajmahmoodzholideh
#روضه_وداع_حضرت_زهرا_صلوات_الله_علیها
باز دلهای پریشان را پریشانتر مکن
با وصایایت، علی را اینهمه مضطر مکن
حرف از رفتن مزن، آتش به قلبِ من مزن
نا امیدم از خودت ای روحِ پیغمبر مکن
آتشِ دیوار و در، یکبار ما را سوخته
بارِ دیگر، شعله بر جان و دل حیدر مکن
حرفی ای بانوی اطهر، از حلالیَّت مگو
با علی، صحبت از این شرمندگی دیگر مکن
اشک میریزی برایم، باز هم یارم شوی
اینهمه خود را فنای غربتِ رهبر مکن
لابد از غسلِ شبانه، هست منظوری ترا
صورت و بازوی خود را، مخفی از همسر مکن
عاقبت با من نگفتی از شکستِ بازویت
وقتِ غسلت، مبتلا بر نالهاَم آخر مکن
آیتاللهِ علی، آیاتِ تو از هم گسست
بیش از این، محروممان از سورهی کوثر مکن
تو فقط، یکبار کردی از برای خود دعا
اینهمه عجل وفاتی زیر لب یکسر مکن
یک دعا بهر علی کن، تا خدا صبرم دهد
مرتضی را با عروجِ خویش، بی یاور مکن
مجتبای خویش را دریاب، جان فاطمه
محرمِ سِرّ خودت را زود، بی مادر مکن
هِق هِقَت، این آخرین ساعات زجرم میدهد
با صدای گریهی خود، با خبر دختر مکن
هر سفارش را که از بهر حسینت میکنی
از عطش حرفی به پیش دیدهی خواهر مکن
#روضه_وداع_حضرت_زهرا_صلوات_الله_علیها
@hajmahmoodzholideh
#شور_فاطمیه
مادرم مادرم
مادرم مادرم
تو که کاشانه در دلم کردی
چه شده کوچه را حرم کردی
با زمین خوردنت به پیش حسن
بخدا خاک بر سرم کردی
آه وااماه آه وااماه
آه وااماه آه وااماه
یاحسن یاحسن
یاحسن یاحسن
من بمیرم برای محنت تو
که چنین شد پیام غربت تو:
با که گویم به خانه مادرِ من
که به کوچه شکسته حرمت تو
آه وااماه آه وااماه
آه وااماه آه وااماه
یاعلی یاعلی
یاعلی یاعلی
شکوه هرگز مکن ز فاطمه ات
خیره خیره مشو به فاطمه ات
چهره چون پوشد از تو چیزی نیست
که به دیوار خورده فاطمه ات
آه وااماه آه وااماه
آه وااماه آه وااماه
کربلا کربلا
کربلا کربلا
ارثِ مادر رسد برای حسین
وای از آهِ بچه های حسین
که رسد با جسارت و غارت
دستِ سیلی به خیمه های حسین
آه وااماه آه وااماه
آه وااماه آه وااماه
نیزه ها نیزه ها
نیزه ها نیزه ها
میشود جایگاه هجده سر
ای امان از نگاه هجده سر
همسفر با حرم شود شمر و
حرمله پیش راه هجده سر
آه یازینب آه یازینب
آه یازینب آه یازینب
ای امان ای امان
ای امان ای امان
ای امان از فرار دخترها
وحشتِ بی امانِ مادرها
پنجه ی دشمنان بی پروا
غارتِ گوشوار و معجرها
یاثارالله یاثارالله
یاثارالله یاثارالله
#شور_فاطمیه
@hajmahmoodzholideh
#دودمههای_فاطمیه
#حمایت_از_جبهههای_مقاومت
عالمی قربانت ای، اول فداییِ علی
فاطمه یا فاطمه
الگوی مایی تو ای، یارِ ولاییِ علی
فاطمه یا فاطمه
کشتهی راه ولایت، بین آن دیوار و در
فاطمه یا فاطمه
در ره مولای خود، دادی تو شش ماهه پسر
فاطمه یا فاطمه
در ره فاطمه داریم، تولای علی
یاعلی و یاعلی
فیضِ جان دادنِ ما هست، به امضای علی
یاعلی و یاعلی
راه زهرا و علی هست، رهِ سیدعلی
یاعلی و یاعلی
تا بپای جان همه هستیم، همراه ولی
یاعلی و یاعلی
درس دانشگاه زهرا، استقامت تا ابد
از تو یازهرا مدد
باشد از الطاف تو، پیروزی ما بی عدد
از تو یازهرا مدد
وعدهی صادق، بدستِ فاطمه امضا شود
از تو یا زهرا مدد
راه قدس از کربلا، با لطف زهرا واشود
از تو یا زهرا مدد
مرزِ لبنان تا فلسطین، جنگ حق و باطل است
آمده وقت جهاد
یا جنود المسلمین، حیََ علی خیرِالعمل
آمده وقت جهاد
هر که زهرائیست، پشتیبان حزبالله شد
یار ثارالله شد
راه او در امتدادِ راه نصرالله شد
یا ثارالله شد
یا اباالفضل ایکه هستی، یار و غمخوار حسین
ای علمدار حسین
رهبر ما را مدد کن، ای سپهدار حسین
ای علمدار حسین
یارب عمر ما بگیر و هدیه بر رهبر بده
یا اله العالمین
پرچم او را تو دست زادهی کوثر بده
یا اله العالمین
#دودمههای_فاطمیه
#حمایت_از_جبهههای_مقاومت
@hajmahmoodzholideh
#زمزمه_وداع_فاطمی
وای از غم بی اندازه
پیچیده چنین آوازه
در کلبه ی غم ها مُردم
با دیدن خون تازه
دلم به غم نشسته زهرا
که قامتت شکسته زهرا
ای یاور دلخسته زهرا
آه آه
بی تو زندانم شده این آشیانه
دیدمت که در دل شب مادرانه
موی زینب را زدی با گریه شانه
در این شب بارانی
از غصه پریشانی
ای هستی من زهرا
گفتی که نمی مانی
پرستوی شکسته بالَم
نظر نما کمی به حالم
مگو علی جان ، کن حلالم
آه آه
استراحت کن کمی بیمار حیدر
از غمت دق می کنم ای یار حیدر
عزم رفتن کرده ای غمخوار حیدر
گویا که شب پایانی ست
کس مثل علی تنها نیست
روزم چو شبم تاریک است
وقتی به برم زهرا نیست
شکسته رکن دوّم من
نمانده جان دگر در این تن
پشت مرا شکسته دشمن
آه آه
روز خوش بعد از تو دیگر من نبینم
همدم زینب شد آه آتشینم
بعد تو من حیدر خانه نشینم
سروده ای مشترک از؛
کربلایی اسماعیل شبرنگ
حاج محمود ژولیده
#زمزمه_وداع_فاطمی
@hajmahmoodzholideh
#سینه_زنی_فاطمی
ای که در راه علی
یک تنه کرده قیام
بر نهضت تو درود
بر قیام تو سلام
ای شهیده ی ولا
مادرِ کرب و بلا
یازهرا یازهرا یا ام ابیها
یازهرا یازهرا یا ام ابیها
عابده، عالمه ای
مادر ما همه ای
هستی اُم الحسنین
مولاتی فاطمه ای
ریحانه ی نبوی
یار دین علوی
یازهرا یازهرا یا ام ابیها
یازهرا یازهرا یا ام ابیها
زینبینَت بخدا
الگوی مرد و زنند
حسنینَت یاورِ
از ایران تا یمنند
حزبالله لشکر ماست
هدیه، جان و سرِ ماست
یازهرا یازهرا یا ام ابیها
یازهرا یازهرا یا ام ابیها
شد خطِّ قرمز ما
امامین و شهدا
استقامت همهدم
مقاومت همهجا
مائیم و حفظ علَم
مدافعان حرم
یازهرا یازهرا یا ام ابیها
یازهرا یازهرا یا ام ابیها
#سینه_زنی_فاطمی
@hajmahmoodzholideh
#یا_صاحب_الزمان_عج
امان از فتنههای آخرالزمان
گرچه در حالِ نَبَردیم، عزیز زهرا!
ما برای تو چه کردیم، عزیز زهرا؟
وسطِ معرکه هستی تو، در این دفعِ فِتَن
ما کجائیم در این فتنهی پر درد و مِحن؟
چه کسی گفته که دل، بر من و ما بَستی تو؟
که اَمانِ حرمِ عمّهی خود، هستی تو!
پسرِ فاتحِ خیبر، مَددَش خیبری است
غضبِ یوسفِ زهرا و علی، حیدری است
گرچه این حَصر، به اطرافِ حرم تکراری است
گِرهِ اَبروی تو، حیدری و کرّاری است
تو بخواهی، همهی صحن، پر از شور شود
هر نگاهِ نظرآلود، از آن دور شود
کاش تکرارِ شبِ واقعه دیگر نشود
صحبت از مقنعه و چادر و معجر نشود
جای ما سینهزنان است، در آنجا خالی
که صفِ صف شکنان است، در آنجا خالی
در حقیقت، مددِ دینِ خدا، مادرِ توست
حافظِ صحن و حرم، عمّهی غم پرورِ توست
گر دهد اِذن، ز لطف و کرَمش، میآییم
اشک ریزان، به طوافِ حرَمش میآییم
نکند از تو بمانیم جدا، در میدان
نکند باز نگردیم فدا، در میدان
حاضریم از تو دفاع، چون شهدای تو کنیم
دور تا دورِ حرم، جان بفدای تو کنیم
ما همان طایفه هستیم، که یارانِ توئیم
همدل و همصف و همراهِ شهیدانِ توئیم
مُتمَسّک به تولّای تو، گمراه نشد
عبدِ درگاهِ تو، با غیرِ تو همراه نشد
□ □ □
ننگ بر آنکه، جدا از شهدا شد، راهش
مرگ بر آنکه، فقط هست، به فکرِ جاهش
هر که را روی، به اُردوی ضَلالَت آرَند
مادرانِ شهدا، ناله و نفرین دارند
ای همه مدعیان! سخت مراقب باشید
بر فرامینِ علی، سخت مواظب باشید
فتنهها، دَم به دَم و فوری و تو در تو شد
وای بر آنکه به دشمن، سخنَش همسو شد
باید از عاقبتِ کار، بترسید ای قوم!
بخود از تَرکِ تکالیف، بلرزید ای قوم!
مدّعی، سر ز رهِ شمر دَرآرَد، روزی
نیزه بر حنجرِ مظلوم گذارد، روزی
فتنهی حرمله، در حافظهی تاریخ است
به گلو، تیر سهشعبه ست، به سینه میخ است
پشتِ در، فاطمه گفتا ثمرم را کشتند
کربلا گفت حسینش، پسرم را کشتند
#یا_صاحب_الزمان_عج
@hajmahmoodzholideh
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
السلام علیکِ یا زوجة وصی رسول الله
السلام علیکِ یا زوجة امیرالمؤمنین
السلام علیکِ یا عزیزة الزهراء
السلام علیکِ یا اهل الطاعة و والوفاء
السلام علیکِ یا عارفة بحقِ السبطین، الحسن و الحسین
السلام علیکِ یا اُمَ العباس
السلام علیکِ یا اُمَ البنین
مینویسم به یاریِ طاها
در مقامِ عزیزهی زهرا
اُمِ عباس و زوجهی مولا
اوست ممدوحِ زینب کبرا
او که از عمقِ جان، به صوت جلی
خوانده خود را کنیز بیت علی
بانویی که به یاریِ داور
بود مجذوبِ دینِ پیغمبر
سرفراز از کنیزیِ حیدر
محرمِ سِرّ خانهی کوثر
ای عجب مادری مؤدب بود
کز تواضع کنیز زینب بود
تا قدم زد میانِ خانهی وحی
با خبر شد ز آشیانهی وحی
سوخت از داغِ آستانهی وحی
گُر گرفت از غمِ نشانهی وحی
ناله زد از هجومِ نامردان
که نبودم شوم بلاگردان
کرد نیت، همه پسرهایش
همهی پارهی جگرهایش
هرچه باشد ز نسل مولایش
همه گردند، ذِبحِ زهرایش
آنچنان ناله زد، از این درخواست
که تو گویی مدینه کرب و بلاست
روز و شب در عزای زهرا سوخت
همه عمرش ز داغِ او افروخت
در دلش عشق را چنان اندوخت
کز همینجا پسر ادب آموخت
نازم آن زادهی رشیدش را
چار آزاده شهیدش را
نور چشمانِ او، همه دیندار
بر حسین و حسن، همه غمخوار
بچه شیرانِ حیدر کرار
در رهِ فاطمه پیِ ایثار
چون جگرگوشه ها، رشید شدند
همه در کربلا، شهید شدند
□ □ □
خبر آمد مدینه را یکروز
هاتفی داشت نالهای جانسوز
این بشیر است و آهِ جان اَفروز
که شده روزِ اشک و ناله و سوز
اُم لیلا نشست و اُم بنین
ناله کردند، با نوای حزین
از جوانانِ خود، گذر کردند
از شهیدانِ خود، حذر کردند
بر حسین و غمش، نظر کردند
دیده بر زینبین، تر کردند
از عزیزانِ خود، نپرسیدند
از شهیدانِ خود، نپرسیدند
حلقه کردند با همه زنها
دور تا دورِ زینب کبرا
جای جایِ مدینه شد غوغا
از غم و دردِ عترتِ زهرا
گفت اُم البنین، حسینم کو
بهجتِ قلب و نور عینم کو
هر چه گفتند کشته شد عباس
گفت پس کو حسین، زاده یاس
آن حبیبِ خدا و خَیرُالناس
آنکه بر انبیا همه آقاس
دختری گفت: تشنه شد کشته
زیرِ شمشیر و دشنه شد کشته
سرِ او را به نیزهها زدهاند
حنجرش، زیر دست و پا زدهاند
گردنش را، بد از قفا زدهاند
پیرمردان به او عصا زدهاند
خیمههایش تمام، غارت شد
سرنوشتِ حرم، اسارت شد
این یتیمانِ پیرهن پاره
همه خوردند ضربه صدباره
در چهل منزلند آواره
آل زهرا شدند بیچاره
کوفه و شام، غرقِ هیزی بود
داغِ ما، تهمت کنیزی بود
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
@hajmahmoodzholideh
#ولادت_با_سعادت_حضرت_فاطمه_زهرا_صلوات_الله_علیها
از آن روزی که وصف خویش، حیِّ ذوالمِنَن میگفت
به جبریل از علی و احمد و زهرا سخن میگفت
ز نورِ او، چو نور چارده معصوم خلقت شد
گه از نور حسین و گاه از نور حسن میگفت
تمام آفرینش، آفریده از همینها شد
از اول مدح آنان را خدای مؤتمن میگفت
خداوند تبارک نور زهرا را که افشا کرد
به خود تبریک از این محور هر پنجتن میگفت
ز بانویی که قبل از خلقت او را آزمایش کرد
خبرها از قبولِ امتحانش، ممتحن میگفت
حدیتِ قدسیِ لولاک را با وحی، چون قرآن
مرتب با رسولانِ بزرگِ خویشتن میگفت
اَعَزُّالنّاس نزدِ حق، همان صدّیقۀ کبراست
اُولُواَلباب را هر دم، از او در انجمن میگفت
به قابِ قوسِ اَواَدنی، خدا میزد دَم از زهرا
گه از اُمِ اَبیها، گه ز یاس و یاسمن میگفت
نه تنها اُمِ اَب، که اُمِ مامِ خویش هم بوده
که خود در بتنِ مادر، وقت غم با او سخن میگفت
خدیجه طفل نه، حوریه آورده خدا را شکر
به چشمِ اِنسیان، اِنسیه آورده خدا را شکر
نبی را چیست اَعطَینا، طلوع زهرۀ اَزهَر
همه قرآن به یک سوره بنازد، سورۀ کوثر
خدا را آیةاللهی است در اسلام و او زهراست
علی را کفوِ یکتائی است، روح و جان پیغمبر
امامانِ مبین را مادری، برتر ز مادرها
بزرگانِ جهان را سروری، بهتر ز هر سرور
زن اما چون پیمبر بود، آن مردآفرین بانو
جوانمردان عالم را زنی چون اوست کو مادر؟
چه مادر، صاحبِ خلقت ، چه دختر ، بانوی عصمت
به هیبت ثانیِ احمد، به غیرت ثانیِ حیدر
رضیه، مرضیه، صدیقه، زهرا، فاطمه، حوراء
هم او مستورۀ دنیا، هم او منصورۀ محشر
به محشر چون درآید، میشود سرها همه پایین
شفاعت میکند از دوستانِ دوستان، یکسر
وجودش از صفاتِ حق، سجودش محوِ ذات حق
غذایش حمد و تسبیحِ خدای خالقِ اکبر
دعای هر شبِ او، شاملِ حالِ محبانش
نیفتاد از لبش نامِ محبان تا دم آخر
تمامِ مصحفش وحی و تمامِ خطبهاش قرآن
که قرآن جمله یک حرف است، از آن وحیِ بی پایان
بنازم بر مرام او، عنایات مدام او
که یکدم در نمیماند به کار خود غلام او
کند انفاق حتی بهترین رخت عروسی را
فقیران و یتیمان و اسیران و طعام او
به دستش بوسه میزد خاتم پیغمبران یعنی
که تا او بود، یک لحظه نشد بیکس امام او
پر از فریاد شد در راه مظلومیتِ مولا
نفهمیدند حرفش را، خواص او، عوام او
به خانه همسری کرد و به کوچه یاریِ حیدر
به وقت غربت مولا نشد حفظ احترام او
تمام نیرویش را صرفِ یاریِ علی فرمود
حمایت از ولایت شد تمام اهتمام او
شهادت را برای خود خرید و دوستدارانش
شهیده ماند نام او، برای انتقام او
سزاوار است درسِ عبرت از مادر بگیرم من
که نصبُ العینِ خود سازم، جهاد او قیام او
امامِ امتِ ما را، هدایت کرد این مادر
دعای اوست امداد علمدار نظام ما
همین یک درس بس، از مکتبِ نابِ سلیمانی
که هر طوفانُ الاقصی هست، یک الگوی ایرانی
#ولادت_با_سعادت_حضرت_فاطمه_زهرا_صلوات_الله_علیها
@hajmahmoodzholideh
#مدح_و_منقبت_حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها_همراه_با_تبیین_منظومی_از_جبهههای_مقاومت
ای اهل تولّا پرِ پرواز، گشایید
تا عرشِ خدا بال و پری باز، گشایید
با حیّ توانا دری از راز، گشایید
شکر است، زبانی که به آواز گشایید
الحمد که شد مادرمان، مادرِ هستی
زهرا به جهان دیده گشود، از چه نشستی؟
تبریک بگوئید، گهِ عید رسیده
آئینه بیارید، که خورشید رسیده
از خلدِ برین، مَظهر توحید رسیده
در بیتِ نبی، شادی و امید رسیده
شد کوثرِ قرآنِ محمد، متولّد
ریحانهی دردانهی احمد، متولّد
تبریک پس از سیدِ بطحا، به علی گو
حاجاتِ خود از خالقِ یکتا به علی گو
هر خواسته از حضرت زهرا به علی گو
لاحَولَ وَلا قُوَّةَ اِلّا بِعَلی، گو
حیدر که شده فاتحِ خیبر، همه این است
یافاطمهاَش در همه جا، نقشِ نگین است
آنگاه که منصوره به لب، زمزمه دارد
دشمن ز جهادِ من و تو واهمه دارد
شیعه، علوی بودنَش از فاطمه دارد
والله که زهراست، هوای همه دارد
یا فاطمهی شیعه، همان نَصرُ مِنَ الله ست
بر اهلِ ولا، تاب و توان، نَصرُ مِنَ الله ست
فیضی است، به تَمجیدِ جلال و جبروتش
لبخندِ خدا هست، طعامِ ملکوتش
بس آیه و سورَهست به فریاد و سکوتش
هر فتح نهفتهست، به دستانِ قنوتش
او هرچه دعا کرد، به آمینِ علی بود
از روزِ ازل دینِ خدا، دینِ علی بود
او مریم کبراست، نه از جنس من و ما
معصومهی عظماست، نه از جنس من و ما
اِنسیهی حوراست، نه از جنس من و ما
منصورهی بالاست، نه از جنس من و ما
این سیبِ بهشتی است، که یک عمر شنیدی
تُفّاحَةُ فِردوس، که در دهر ندیدی
حنّانه ترین مادرمان، مادر صبر است
صد جا مددِ او، ز شبِ اولِ قبر است
در چشمِ علی، فاطمه ماهِ شبِ بدر است
هم سورهی قدر است، وَ هم لیلهی قدر است
با اُمِّ اَحِبّاء، اگر رابطه داری
با آل علی قُرب، به این واسطه داری
هر کس که دلش، بر سرِ راهِ سحر افتاد
بر دردِ دلِ صاحبِ چاهش، گذر افتاد
امروز ولی، خصمِ علی، در خطر افتاد
با آل علی هر که درافتاد ورافتاد
امروز شده منطقِ زهرا، سپرِ ما
چون فاطمه آمادهی میدان، جگرِ ما
تا محورِ مجموعِ کسا، حضرت زهراست
غم نیست، که او بابِ نجات از همه غمهاست
چشمانِ امیدِ همگان، حضرت مولاست
خود چشم امیدِ علوی، دخترِ طاهاست
در علم و عمل، تابعِ زهراست ولایت
او حجتِ هر، حجتِ حقّ است به طاعت
تا دستِ تَمسُّک، به نخِ چادر زهراست
پیروزیِ انصارِ بنی فاطمه امضاست
هر فتح و ظفر، با علَمِ رهبری ماست
راه شهدا، راه حرم، راه تولاست
صَنعا و دمشق و نجف و غزه و تهران
شد جبههی جمهوری اسلامیِ ایران
رَزماورِ صِفِّینی و بدری و حنینی!
این عیدیِ زهراست ز دربارِ حسینی
بر یارِ خراسانی و یارانِ خمینی
تا قدس رسد، لشکرِ بین الحرمینی
آنجاست نماز من و تو، هدیهی مولا
تکبیرزنان، پشتِ سرِ مهدیِ زهرا
صبحِ فرجِ حضرت حجت شده نزدیک
با منتقمِ فاطمه، نصرت شده نزدیک
بینِ شهدا، موسمِ رجعت شده نزدیک
جان دادنِ ما، بهرِ ولایت شده نزدیک
با نامِ رقیه ست، که آغاز مصاف است
گِردِ حرمِ زینبیه، وقتِ طواف است
امروز ندای همه، یافاطمه لبیک
داریم به لب زمزمه، یافاطمه لبیک
مانندِ شَهِ علقمه، یافاطمه لبیک
ای لشکرِ بیواهمه، یافاطمه لبیک
سربندِ شهیدان همه، لبیک حسین است
حتی به لبِ فاطمه، لبیک حسین است
#مدح_و_منقبت_حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها_همراه_با_تبیین_منظومی_از_جبهههای_مقاومت
@hajmahmoodzholideh
#مدح_و_مرثیه_حضرت_ام_کلثوم_بنت_امیر_المؤمنین_علیهما_السلام
سِرّ خداست قصهی خواهر برادری
پر ماجراست قصهی خواهر برداری
دانی کجاست قصهی خواهر برادری
در کربلاست قصهی خواهر برادری
شد بر حسین، زینب اگر بیقرار تر
کلثوم بود، بهرِ غمش ناله دار تر
او جانشینِ دومِ زهرای اطهر است
چون زینب آتشین، نفَسِ دخت حیدر است
او روضهخوان مقتل داغ برادر است
نوحه سرای قافله، بانوی مضطر است
آهش نفیرِ زخمیِ گودالِ قتلگاه
شعرش سفیرِ حنجرِ پامالِ قتلگاه
اینگونه کس معینِ برادر نمیشود
با شعر خود رسانهی لشکر نمیشود
مانند او، شبیه به مادر نمیشود
چون او کسی قرینهی خواهر نمیشود
تنها نه خواهر است، که همراه زینب است
همراه اشک و نالهی جانکاه زینب است
اول چکامههای غمِ کربلا از اوست
دادِ سخن به وقتِ غم و ابتلا از اوست
روح امید، بر دلِ هر مبتلا از اوست
تصویرِ نینواییِ رنج و بلا از اوست
وقتِ وداعِ یک یکِ یاران چکار کرد!
با هر رجز، سپاه عدو را شکار کرد!
وقتِ وداعِ هر یک از آن لشکرِ دلیر
میگفت شعر تازهای آن، دخترِ امیر
نِعم الامیر، بر لبِ هر شیر و بچه شیر
با هر رجز نمود روانه، هزار تیر
دشمن کلافه بود ز تیغِ شعارها
تیغی که آفرید، دوصد افتخارها
اما بمیرم از غمِ وقتِ وداعِ یار
خواهر سرود، با دلِ پر سوز و اشکبار
مهلاً اَخا، غریب مرو سوی کارزار
رحمی به حال زینب و این اشکِ زار زار
برگرد ای امیدِ حرم، هستیِ حرم
از آخرین وداعِ تو، غَش کرده خواهرم
بار دگر سرود ز جانش، چکامهای
وقتی که دید بر سرِ یک نیزه، جامهای
افتاد زیرِ پای ستوران، عِمامهای
هان! ای حرامیان که نوشتید نامهای
رحمی کنید ای سپهِ نیزه دارها!
شد قطعه قطعه جسمِ حسینم، سوارها!
فریادِ ذوالجناح که بر خیمهها رسید
خون از نوای زخمیِ کلثوم میچکید
وقتی که دید، رنگ ز رخسارهها پرید
با شعر خویش روحیهی تازه میدمید
برگشت اسبِ خسته و بی صاحبِ حسین
خون میگریست، مرکبِ بی راکب حسین
شد آشکار شیون و فریاد ممکنات
لرزید عرش و فرش، ز نِسوانِ بارزات
شورِ نشور شد، ز نوای مخدرات
بینِ غبار، ریخت بهم حالِ کائنات
خیلِ مخدرات، سرازیرِ مقتَلَند
اما هنوز شمر و سنانها مُعَطَّلَند
اعرابِ بادیه که به گودال ریختند
بر آن تنِ برهنه و پامال ریختند
خونِ عزیز فاطمه و آل ریختند
سر را ز پشتِ سر، به چه منوال ریختند
فریادِ یابُنَیَّ ز گودال میرسید
برگرد یااُخَیَّ ز گودال میرسید
#مدح_و_مرثیه_حضرت_ام_کلثوم_بنت_امیر_المؤمنین_علیهما_السلام
@hajmahmoodzholideh