eitaa logo
اشعار حاج محمود ژولیده
1.2هزار دنبال‌کننده
7 عکس
1 ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
يادواره_شهدای_عزیزمان یادش بخیر ایام فجر آسمانی نوری درخشید از امام جمکرانی با انفجار نور شد آتش‌فشانی پیر جماران داد درسِ سرگِرانی پیر و جوانِ این وطن، شد نینوایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی روزیکه شد خونجامه‌ها تن‌پوش مردم با طبل جنگ آغاز شد چاووش مردم اعزام شد صد لشکر از آغوش مردم هر دم هزاران کشته شد، بر دوش مردم شد جبهه عاشورا و ایران کربلایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی با قطعنامه، قطع شد آیا شهادت؟ یا باز شد، بابِ جدیدی تا شهادت؟ ماندیم پای کارِ رهبر، با شهادت با جام زهر انشا شد: عشقِ ما شهادت خواندیم از مرصاد، هر قالوا بلایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی پیر جماران رفت، مسموم از جفاها یار خراسانی رسید، از آل طاها صدها سلیمانی ز اولاد شماها اعزام شد از کشور ما تا کجاها!... قدرت گرفت ایران، ز اسلام ولایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی باب شهادت باز شد، باز از حرم‌ها نسلی دگر برداشت، از هر سو علم‌ها لبنان و شامات و یمن، پُشتِ عجم‌ها لبیک بر سید علی، سر تا قدم‌ها شد چشم فتنه کور، از این هم‌گرایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی باب فرج شد، باز از اینجا تا فلسطین از فکه شد تا مکه، فتحِ جبهه‌ی دین ایران مُبدّل شد، به قطبِ دین و آئین شد عمق جبهه، تا به آمریکای لاتین خون در رگ عالَم بجوش آمد، کجایی؟ بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی امروز مائیم و خبرهای جهانی دارد به پایان می‌رسد، شام خزانی صبحِ بهار آید یقین از غَزّه، آنی از کربلا، از قدس، از مهدی نمانی! با طشتی از خونِ گلو، باید بیایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی هرچند دشمن در هجومش، بی‌امان است مَحوِ ستم، با خونِ پاکِ کودکان است زنده به گور از بمب، جسمِ دختران است اما جوابِ خصم، آهِ مادران است پرتابِ موشک، هَمرهِ دستِ دعایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی □ □ □ دانی چرا خونِ رفیقان بر زمین ریخت چون خون سالار شهیدان بر زمین ریخت از تن، سرِ اصحاب و یاران بر زمین ریخت یک یک تنِ پاکِ غریبان بر زمین ریخت هر کس حسینی شد، شود آخر فدایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی وقتی به نوکر، نوکری کردن بیاید از جانب زهرا، براتِ من بیاید با دست‌بافش، کهنه پیراهن بیاید بر من هم این عریان بدن، ماندن بیاید مادر دهد یک یک عزيزان را صَلایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی وقتی که از دل، عقده‌ها بیرون بریزد در روضه باید اشک‌ها، افزون بریزد حالا که اشکِ فاطمه، گلگون بریزد بایست خونِ ما، به جوی خون بریزد در روضه امضا می‌شود این سرجدایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی در کربلا آقای ما، دور از وطن ماند سرها به نیزه رفت، تن‌ها بی‌کفن ماند تنها پس از هَل مِن معین، اِبنُ الحسن ماند حتی ز شش‌ماهه جدا، سر از بدن ماند هَل مِن معینِ من، رسد آیا بجایی؟ بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی @hajmahmoodzholideh
يادواره_شهدای_عزیزمان یادش بخیر ایام فجر آسمانی نوری درخشید از امام جمکرانی با انفجار نور شد آتش‌فشانی پیر جماران داد درسِ سرگِرانی پیر و جوانِ این وطن، شد نینوایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی روزیکه شد خونجامه‌ها تن‌پوش مردم با طبل جنگ آغاز شد چاووش مردم اعزام شد صد لشکر از آغوش مردم هر دم هزاران کشته شد، بر دوش مردم شد جبهه عاشورا و ایران کربلایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی با قطعنامه، قطع شد آیا شهادت؟ یا باز شد، بابِ جدیدی تا شهادت؟ ماندیم پای کارِ رهبر، با شهادت با جام زهر انشا شد: عشقِ ما شهادت خواندیم از مرصاد، هر قالوا بلایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی پیر جماران رفت، مسموم از جفاها یار خراسانی رسید، از آل طاها صدها سلیمانی ز اولاد شماها اعزام شد از کشور ما تا کجاها!... قدرت گرفت ایران، ز اسلام ولایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی باب شهادت باز شد، باز از حرم‌ها نسلی دگر برداشت، از هر سو علم‌ها لبنان و شامات و یمن، پُشتِ عجم‌ها لبیک بر سید علی، سر تا قدم‌ها شد چشم فتنه کور، از این هم‌گرایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی باب فرج شد، باز از اینجا تا فلسطین از فکه شد تا مکه، فتحِ جبهه‌ی دین ایران مُبدّل شد، به قطبِ دین و آئین شد عمق جبهه، تا به آمریکای لاتین خون در رگ عالَم بجوش آمد، کجایی؟ بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی امروز مائیم و خبرهای جهانی دارد به پایان می‌رسد، شام خزانی صبحِ بهار آید یقین از غَزّه، آنی از کربلا، از قدس، از مهدی نمانی! با طشتی از خونِ گلو، باید بیایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی هرچند دشمن در هجومش، بی‌امان است مَحوِ ستم، با خونِ پاکِ کودکان است زنده به گور از بمب، جسمِ دختران است اما جوابِ خصم، آهِ مادران است پرتابِ موشک، هَمرهِ دستِ دعایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی □ □ □ دانی چرا خونِ رفیقان بر زمین ریخت چون خون سالار شهیدان بر زمین ریخت از تن، سرِ اصحاب و یاران بر زمین ریخت یک یک تنِ پاکِ غریبان بر زمین ریخت هر کس حسینی شد، شود آخر فدایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی وقتی به نوکر، نوکری کردن بیاید از جانب زهرا، براتِ من بیاید با دست‌بافش، کهنه پیراهن بیاید بر من هم این عریان بدن، ماندن بیاید مادر دهد یک یک عزيزان را صَلایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی وقتی که از دل، عقده‌ها بیرون بریزد در روضه باید اشک‌ها، افزون بریزد حالا که اشکِ فاطمه، گلگون بریزد بایست خونِ ما، به جوی خون بریزد در روضه امضا می‌شود این سرجدایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی در کربلا آقای ما، دور از وطن ماند سرها به نیزه رفت، تن‌ها بی‌کفن ماند تنها پس از هَل مِن معین، اِبنُ الحسن ماند حتی ز شش‌ماهه جدا، سر از بدن ماند هَل مِن معینِ من، رسد آیا بجایی؟ بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی @hajmahmoodzholideh