eitaa logo
اشعار حاج محمود ژولیده
1.2هزار دنبال‌کننده
7 عکس
0 ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بر قدمت یا مجیر یا هادی فدای قامتت ای بی نظیر یا هادی تو نوری و قد و بالای تو سراجِ منیر سلام بر تو سراجُ المنیر یا هادی زدی قدم چه مطهر درونِ خانه ی وحی که آمدی تو میان حریر یا هادی شکفت غنچه لبت با زیارتِ پدرت به علمِ باطن و ما فِی الضمیر یا هادی بجز ولایت تو نیست در جهان خبری خبر تویی ز خدای خبیر یا هادی جمالِ بی مثلِ تو مثالِ روی خداست تویی تو صاحب مُلک و سریر یا هادی علیِ چارمِ احمد! تویی امامِ هدی درودِ ما بتو یَابنَ الامیر یا هادی چو جده اَت ثمرِ جانِ مصطفی هستی چو جدِ خویش نبی را وزیر یا هادی شمیمِ رایحه ی جامعه کبیره، ز توست تویی مُنادیِ شَانُ الکبیر یا هادی علی است بابِ علومِ خدا، تو بابِ غدیر امیدِ ما بتو بابُ الغدیر یا هادی تویی که با هنرت در زیارت آوردی... نَوَد دلیل برای غدیر یا هادی اگر به آل محمد مدیحه ای باشد تویی مولفِ آن بی نظیر یا هادی قسم به معنیِ تفسیرِ روشنِ قرآن تویی کلام خدا را سفیر یا هادی مرادِ آیه ی قرآن به سوره ی کوثر! تویی به فاطمه خیرِ کثیر یا هادی شبیهِ یوسفِ آل علی، امام حسن چقدر دلبری و دلپذیر یا هادی به شاهراه هدایت، تویی حسینِ دگر شدی مربیِ ما هر مسیر یا هادی به ما تمامیِ رفتارهاری تو الگو مرامِ توست به دلها امیر یا هادی به احترامِ جوادالائمه بابایت هماره با ادب و سربزیر یا هادی پِیِ زخارفِ دنیا کمر نِمیبستی که بود روحِ تو از غیر - سیر یا هادی تو امتدادِ خدای غَنیِ بِالذاتی و ما همه به سرایت فقیر یا هادی به سجده گاهِ عبادت، ز شام تا به سحر به بارگاهِ خدا مُستجیر یا هادی اگر تو جلوه کنی بر دلِ محبانت شوند خیلِ محبان بصیر یا هادی سلامتِ دل و دینِ همه بدستِ شماست نظر نما، نظری چشمگیر یا هادی بلا بدور کن از هر دیارِ زهرایی تویی به امتِ قرآن امیر یا هادی به هیچ اهلِ دلی، فرق در ولایت نیست تویی امامِ کبیر و صغیر یا هادی دریغ هیچ نکردی ز یاریِ مظلوم به دین مدافع و حق را نصیر یا هادی ترا شناخته دشمن که دشمنی کرده هنوز دشمنِ تو، خصمِ پیر یا هادی چه نقشه ها که به تدبیر بَرمَلا کردی در آن زمان و مکانِ خطیر یا هادی به قعرِ برکه ی شیران بخاک می اُفتد به احترامِ تو درّنده شیر یا هادی برای خانه نشینیِ تو چها کردند شدی ز کینه چو عمه اسیر یا هادی نه تو اسیرِ سپاهِ ستمگران، بلکه بدستِ تو متوکل اسیر یا هادی به ابتکارِ تو این بس، که در دلِ تبعید شدی معلمِ نسلِ غدیر یا هادی جهادِ حصر، جهادِ بزرگمردان است تویی بزرگ و عدویت حقیر یا هادی به ما هم اذنِ جهادی بده که جان بازیم چنان امامِ شجاع و دلیر یا هادی به کربلا ، متوکل نَه هتکِ حرمت کرد که زد به قلبِ تو بارانِ تیر یا هادی سپاهِ منتقمان را بخوان، محرم شد ظهور صاحبمان گشته دیر یا هادی هنوز لشگرِ یارانِ باوفا داری بخوان دعای فرج، یا مجیر یا هادی @hajmahmoodzholideh
خدا را شکر در حصنِ حصینم به زیر سایه ی قرآن و دینم خدا را شکر در وادیِ توحید یکی از مسلمین و مومنینم موحد هستم و عبدِ رسولم ارادتمندِ ختم المرسلینم غلامِ حضرت زهرای اطهر به درگاهش فقیری راستینم ز مولایم علی دارم ولایت ز اَحبابِ امیرالمومنینم حسن را با حسینش دوستارم که نُه فرزندِ او حبلُ المتینم یکی از نورِ چشمانِ حسین است علیِ بنِ الجواد، آن نورِ عینم علی، اِبنُ الرضای دومِ ماست علیِ چارمِ دینِ مبینم ولایت را از آن شمسِ ولایت هدایت را ز هادی برگزینم هدایتهای خاصه، دستِ هادی است غدیر از او شده در ماء و طینم روایاتش تمامی، معرفت زا اَحادیثش تمامی، نصبُ العینم مرامم، سنت است و سیره ی او کلامم، نَصِ آن سلطانِ دینم زیارتنامه هایش، درسِ مکتب زیارت جامعه، رکنِ رکینم کلاسِ درسِ رفتارِ وَزینَش شده افکار و آرای وَزینم به او غیب و عیان، فرقی ندارد که در تبعید هم، باشد معینم نگفته؛ حاجتِ دل را برآرَد به لطفِ دور و نزدیکش قرینم پناهِ بی پناهان است، هادی امیدِ ناامیدان و اَمینم دلش، حالِ دلم را خوب داند که من دلشاد هستم، یا حزینم اگر از من شود فارغ، فنایم اگر در قلب بنشیند، مَتینم اگر یک لحظه، رو گردانَد از من نِشینَد دشمنِ من، در کمینم دِژِ مستحکمِ من شد، ولایش مکانِ قُربِ او، باشد مَکینم به قِیدِ عسکری، نورِ دلِ او... شده نامِ علی، نقشِ نگینم علی را از علی، بشناختم من هُوَالاَول، هُوَالآخر، یقینم ستونِ دینِ من، هادیِ دین است کزو برجاست، "نَعبُد نَستَعینم" نَه گمراهم، که او دستم گرفته نَه از ضالین، مُریدِ صالحینم به مِهرش، حامیِ مظلوم هستم به قَهرش نیز، خصمِ ظالمینم به یُمنَش، از یَمَن دارم نشانه زمان شاهد، که وارث بر زمینم به نَصِ روشنِ آیاتِ قرآن... که من همسنگرِ مستضعفینم به فتحِ قدس، تیری در کمانم برای فتحِ مکه، در کمینم به خَطَّش، دشمنِ خطِ نفاقم علیهِ جبهه ی مستکبرینم امیرِ عدل و ایمان را چو بازو مُبیرِ ناکثین و مارقینم ولی را چون سلیمانی، مطیعم که ایران را بخوانَد، اینچنینم: همه ایران، سَرای آل زهراست و من، سربازی از ایران زمینم سَرای عسکریین است، اینجا رضا، حبُ الوطن داده چنینم حرم، هیهات گردد بی بصیرت که من، دارای چشمی تیز بینم دوباره؛ شخم میزد کربلا را... اگر زینب نمیشد درسِ دینم دوباره زینبِ کبری سپر شد برون آمد خدا، از آستینم وَاِلّا، کربلا از دست میرفت و میشد چون فلسطین، سرزمینم □ □ □ خدایا! مُلکِ ری، سنگین بها داد شهیدِ کربلا، شاهد بر اینم صدا زد؛ یارسولَ الله، بنگر نشسته شمر، با چکمه، به سینه ام حسینت از نفَس افتاد، جَدّاه! و زینب شد اسیرِ مشرکینم خدا را شکر، آمد هاله ی نور به گِردِ دخترانِ مَه جبینم ولی افسوس، در بزمِ حرامی... کنیزک خواند دشمن، نازنینم بیا مادر! چو خوانَم منتقم را... تو گویی بر دعاها، آمینم @hajmahmoodzholideh