eitaa logo
اشعار حاج محمود ژولیده
1.2هزار دنبال‌کننده
8 عکس
0 ویدیو
33 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
زمین و زمان و جهان و جنان همه آسمانها کران تا کران تمام کُرات و همه کهکشان و تا مِهر ، تا ماه ، تا اختران به درگاهِ ذوالفضلِ وَالامتنان به ذکر و دعا و ثنا ، یک زبان تشکر نمایند از داوری که شد عیدِ فرخنده ی عسکری فلک بود دلتنگِ نام حسن ملَک بود سرمستِ جام حسن جنان بود ذکرِ مدام حسن جهان بود محوِ مرام حسن حسن بود وجهِ تمام حسن خدا بود حُسنِ ختام حسن چو معبود،دوم حسن آفرید دوباره حسن را خدا برگزید اباالمهدی آمد ، دل آباد شد دگر فاطمه از غم آزاد شد علی خنده بر لب ، نبی شاد شد حسن شاکرِ حق ، حسین یاد شد ز هادی ، گلِ نرگس ایجاد شد سمانه ز شادی بفریاد شد که شد در سرا پرده ی مصطفی ز چارم علی ، دومین مجتبی ببین در جمالش ، کمالات را پدر را ، پسر را ، ملاقات را به محضِ تولّد ، حکایات را به بَدوِ ورودش ، مناجات را از این طفل ، نشرِ عبادات را مباهات را ، افتخارات را رَضی و زَکی است و اِبنُ الرضا تقی و نقی است و هم مرتضا نسیمِ مسیحا از او میرسد بهارِ مُصفا از او میرسد گشایش به دلها از او میرسد شفاعت به فردا از او میرسد به حاجات ، زهرا از او میرسد ز رَه یوسفِ ما از او میرسد همان یستجیب دعائی لکم همان شاهکار امامِ دهم تویی وارث المرسلینم حسن تویی عصمت المتقینم حسن تویی قبله المومنینم حسن تویی حجت راستینم حسن تمنای دنیا و دینم ، حسن ولی الله بی قرینم ، حسن غدیر ولا را منادی تویی جمال خدا ، یابن هادی تویی صراط هدا ، راه قرآنی ات نگاهم به چشمان بارانی ات ستم لرزد از چشم طوفانی ات کرم ریزد از دستِ بارانی ات مکرر چو آیم به مهمانی ات سخا بارد از لطفِ رحمانی ات شهیدان دفاع از حرم کرده اند مرا تا حریم تو آورده اند به درگاه ایزد مقرّب تویی همه عمر در طاعتِ رب تویی کرامات را اصلِ مطلب تویی مطهّر ، منزّه ، مهذّب تویی بحق ، روحِ احیای مکتب تویی دعای حسین ، اجر زینب تویی تویی هشتمین یادگار حسین چه در قرب و در بُعد ، یار حسین خودت گرچه از دشمن آزرده ای برای حرم ، غصه ها خورده ای تو از کربلا ، ارث ها برده ای دلت را بجز روضه نسپرده ای تو همدردِ گلهای پژمرده ای عجیب از غمِ عمه افسرده ای چو مولات خانه نشین ، گشته ای چو عمه خرابه نشین ، گشته ای نگویم که چشمت جسارت ندید ولی اهل بیتت اسارت ندید تنت زیر مرکب خسارت ندید خیام حریم تو غارت ندید عزیزت ، تو را در حقارت ندید به دریای خون ، رهسپارت ندید نرفتی به گودال ، یا عسکری نگشتی تو پامال ، یا عسکری گروهی به جدت به پا میزدند گروهی به او نیزه ها میزدند گروهی به سنگ جفا میزدند گروهی به تیغ بلا میزدند گروهی به ضرب عصا میزدند گروهی لگد از قفا میزدند امان از دل زینب و کاروان که دیدند انگشت را ساربان ... @hajmahmoodzholideh
- شکوه از گناهان - دعا و نمازِ باران - روضه خواهر شاه خراسان میزنم حرف دلِ مردم را حرفِ هر عاشقِ سر در گم را آه چندیست ندیدم قم را شده دلها بخدا تنگِ حرم حرمِ خواهرِ سلطانِ کرم غمِ عالم به دل از هجر نشست شیشه‌ی صبر از این درد شکست دلِ احباب به یک حرف خوش است بانوی قم! بتو از دور سلام بتو از وصله ی ناجور سلام حرمِ قم حرمِ اهلِ وفاست جای جایش چو مزارِ زهراست مَهدِ مهدی و قدمگاهِ رضاست این حریمِ حرمِ اَمنِ خدا... منتظر مانده به دیدار شما بارهای رد شده ایم از جاده بی تفاوت به چنین آزاده حال، دور از حرمش افتاده شِکوه از حالِ بدِ خویش کنیم گریه بر فالِ بدِ خویش کنیم □ □ □ کاش خوبان، قدمی پیش نهند جنبشی بر قلمِ خویش دهند یک نَهیبی ز دلِ ریش زنند یادِ آن مرجع تقلید بخیر که شد از فاطمه تایید به خیر آن دل افکار به خیلِ یاران داد فرمان به نمازِ باران شد اجابت غمِ حاجت داران یک جلودار که بانی بشود توبه دیگر همگانی بشود هر زمانی که گنه، بسیار است بی گمان دستِ بلا در کار است مردمان! موسمِ استغفار است دست باید ز گنه برداریم رحم باید به ضعیفان آریم ناله ی دل اگر ابراز شود بانوی قم به شبِ راز شود گِره از کارِ همه باز شود کیست بانوی جنان؟ معصومه آبروی دو جهان، معصومه □ □ □ بانویی که همه یارش بودند اهلِ قم صبر و قرارش بودند در غم و درد، کنارش بودند داشت از عشقِ رضا جان میداد جان ز هجرِ رخِ جانان میداد گر چه او داغِ برادرها دید کی دگر بر سرِ نِی، سرها دید کی دگر غارتِ معجرها دید کی شده غارت از او خلخالی کی عبورش، شده از گودالی او که خود اینهمه هجران دیده کی تنِ بی سر و عریان دیده کی بخود سیلیِ عدوان دیده آری آن واسطه ی شادیِ قم با شکوه آمده تا وادیِ قم او به همراهیِ غمهای رباب کی دلِ شب شده در شامِ خراب کی شده شاهد یک بزمِ شراب لحظه ای طعم جسارت نچشید تهمتِ سختِ کنیزی نشنید وای از دختر زهرا زینب وای از تهمتِ اعدا، زینب! وای از بزم جفا یا زینب صبر از صبر تو فریاد آمد سرِ ببریده به امداد آمد آری ای همسفرِ ثارالله میرسد منتقم آل الله در رکابش، سپهِ جندالله لشکری گِردِ حرم، منسَجمَت تا که گردند همه منتقمَت @hajmahmoodzholideh
صحبتِ بسیج آمد، در مثل بسیجی کیست؟! هفته بسیج است و، در عمل بسیجی کیست؟! لشکری که پیوسته، مخلصِ خدا باشد در میانِ ما مردم، جلوه اَش کجا باشد هر کجا که دیدی یک، شیعه ی تنوری را مستحقِ تکریم است، اینچنین صبوری را نه ز شعله میترسد، نه ز اِبتلایی سخت هر چه امتحان باشد، سر برآورَد خوشبخت رهروانِ زهرایی، تشنه ی بلا هستند شیعیانِ مولایی، مردِ اِبتلا هستند هر که دردِ دین دارد، دِینِ دین ادا باید همچو چارده معصوم، جانِ خود فدا باید □ □ □ واجب است بر هر کس، جستجوی این مطلب... قصه ی ولایت را، چیست صَعبِ مستصعب؟ هر که دردِ دین دارد، بهرِ دین کفایت نیست دردِ دین به تنهایی، حامیِ ولایت نیست بی بصیرتی در دین، هست عینِ بی دینی عبرت از خوارج را، هان مگر نمیبینی!؟ هر که گیرد از تاریخ، درسِ عبرت و غیرت در اَدای تکلیفِ خود، نمیکند حیرت عده ای شده مقبول، عده ای زِ ایمان رَد عده ای خواصِ خوب، عده ای خواصِ بد کارِ دین و قرآن چیست، غیرِ نصرت افزایی؟ کارِ دینمداران نیست، جز بصیرت افزایی □ □ □ هر که در دلش عشقِ یاریِ ولی دارد الگوی فراوان در، لشکرِ علی دارد با زبانِ گویایش، هر که همچو عمار است فتنه را کند نابود، فتنه گر از او خار است همچو مالک اشتر، هر که هست در میدان میکِشد به رسوایی، طرحِ نیزه و قرآن هر که همچو مقداد است، در ولایتش محکم روزِ امتحانی سخت، با علی شود مَحرم هر که همچو سلمان پا، در رهِ علی بگذاشت نسلی از سلیمانی، در پیِ ولی بگذاشت هر کسی ابوذر وار، از علی کند صحبت عاقبت شود تبعید، در دیاری از محنت! همچو میثم تمار، هر که گوید از مولا عاقبت کِشد بر دار، کارِ عشقِ او بالا هر که همچنان جُندب، بی هَراس می جنگد روزِ یاری مولا، پای او نمی لَنگد هر کسی که جابر وار، طعنِ مجتبی گوید روزِ وصل، نابینا راهِ کربلا پوید هر که همچنان مختار، نقدِ مجتبا دارد بعدِ یومِ عاشورا، میلِ کربلا دارد!!! □ □ □ گاه مردِ میدانی، میرَمَد ز قربانگاه بعدِ کشتنِ مولا، تازه میشود خونخواه خطّ خوبها گاه از، یکدگر جدا گردند گاه مومنین دور از، اهلِ کربلا گردند هر که مستِ دنیا شد، میگریزد از میقات یا چو جابرِ جُعفی، یا چو هَرثمه، هیهات!!! پس پناه باید برد، بر امامِ عاشورا وَرنه همنشین گردیم، در سقیفه با شورا آخرالزمان است و، شعله در کفِ دست است با ولیِ حق هر دم، اِلتزامِ پیوست است گوشِ ما به فرمانِ لحظه لحظه ی آقاست گوشِ او به فرمانِ شخصِ زاده زهراست @hajmahmoodzholideh
عصمت الله منم، فخر و مباهات منم رحمت الله منم، سوره و آیات منم از پگاهِ ازلی، تا به اَبد هر سحری با خداوندِ جلی، غرقِ مناجات منم عبدِ سرگشته ی ممسوس، بِذاتُ اللهَم اَمَتُ الله منم، غرقِ عبادات منم در حضورِ نظرش چون به سخن میآیم اُشهِدُالله، مُشَرَف به ملاقات منم قابِ قَوسین اگر ، شاملِ اَو اَدنی شد شاهد و ناظرِ اَسرار ، در آن ذات منم حضرتِ خالقِ نور ، از دلِ من ساخته طور طورِ سینای تجلّیِ موالات منم همه ی عز و شرف، در گِروِ اسمِ من است وِردِ مُورود منم، معنیِ لَذات منم ذکرِ من در همه ی اهلِ کُرات است، قدیم قبلِ خَلقِ اَرَضین، ذکرِ سماوات منم حبِ من بر همه اَنفاسِ خلایق، واجب ناظرِ فعلِ بشر در همه حالات منم من کیم؟ فخر ملائک، اثرِ داوری اَم روحِ جنبنده ی در جمله ی ذرات منم □ □ □ زینبم بنتِ خدیجه، گُلِ دامانِ رسول دخترِ ناموَرِ مادرِ سادات منم جانِ پیغبرم و زینتِ نامِ علی اَم جلوه ی حیدرِ کرار به کَرّات منم هستیِ عترتم و نایبهُ الفاطمه اَم آیتُ الله منم، اُسوه ی طاعات منم مَظهرِ فاضله ی راضیه ی مرضیه اَم مُظهرِ کامله ی جمعِ مقامات منم شد عقیله لقبم، نسلِ جلیله نَسَبم حجت اللهِ حجج را همه مرآت منم □ □ □ من تجلای غدیرم، همه خیرات منم کربلا و نجف و کعبه ی حاجات منم به حسن خلدِ برینم، به حسینم جنت آینه دارِ بهشت، آیه ی جنات منم همه ی جان من و روح و روان است حسین آنکه باشد پِیِ او راهیِ بِالذات منم جَبَلُ الصبرم و در اوجِ بلا آرامم قله ی قاف، به هر کوهِ مصیبات منم بانوی عصمتم و تالیِ معصومینم امتحان داده بحق، در همه اوقات منم نه اسیرم به عدو بلکه اسیرم به حسین تن به ذلت ندهم، هیبتِ هیهات منم قتلگاهِ شهدا اولِ راه است مرا رهبرِ قافله از مقتلِ میقات منم بوسه بر حنجره ی پاره ی دلبر زده اَم آنکه با خونِ خدا کرده ملاقات منم غارتِ اهلِ حرم را که به چشمم دیدم سپرِ درد و بلا ، وقتِ مواسات منم چوبه ی محمل و پیشانیِ من شاهد بود آنکه برداشت سرش، سخت جراحات منم آنکه با خطبه ی زهراییِ خود پیشِ همه دشمنِ فاطمه را کرده مجازات منم حافظِ جانِ شریفِ دو امامم در اصل قدرتِ فاطمه، در اوجِ مهمات منم از دو معصوم ز گودال، ولایت دارم رهبرِ قافله تا کوفه و شامات منم وسطِ جمعیتی بی سر و پا، از سرِ درد آنکه با صوتِ علی، کرده افاضات منم محو شد کاخِ یزید از دمِ تیغِ سخنم قاریِ فاطمه را معنیِ آیات منم هم علمدارم و هم حجتِ حق در طوفان منجیِ نور ، به دروازه ی ساعات منم متحیر شده ی شامِ خرابم، دلِ شب بس مصیبت زده ی شامِ خرابات منم آنکه از پیکرِ هفتاد و دو کشته ز سفر آه، یک پیرهن آورد به سوغات منم یاریِ خونِ خدا، اشکِ خدا میخواهد حافظ دائمیِ این دو مساوات منم جبرئیل است، عَنان دارِ صفِ ناقه ی من از حرم تا به حرم، غرقِ عنایات منم هر که شد کشته، بعنوانِ دفاع از حرمم محشرش آنکه کند قبله ی حاجات منم @hajmahmoodzholideh
"یا زهرا مدد" فاطمه ذکرِ کثیر است، کجا تکراریست فاطمیه نه عبوریست که فیضی جاریست کارِ شیعه بخدا فاطمیون را یاریست ِزدنِ فاطمه برنامه‌ ی استکباریست هر زمانی به طریقی دلِ ما می‌شکنند گاه در پشت در و گه ز جفا می‌شکنند تا که کمرنگ شود فاطمیه در اَذهان قصه ای طرح شود با سخنی از شیطان تا فراموش شود روضه ی زهرا هر آن غافل از اینکه خدا داده به شیعه برهان ما همه عبد حسین و حسن و زهرائیم دشمنِ آل علی را همه دشمن هائیم دشمنِ پست پیِ توطئه ی افزون است هر که صبِ علی و آل کند ملعون است "شیعه ی انگلیسی، سُنیِ آمریکائی" دلشان خواسته ناخواسته با صهیون است آن ابوجهل که با نام امامِ جمعه است حذفِ او لازم الاجرا و رهِ او بن بست کارِ ما یاریِ زهراست، قسم بر زهرا یارِ این قافله مولاست، قسم بر زهرا پرچم فاطمه بالاست، قسم بر زهرا راهِ ما راه تولاست، قسم بر زهرا این تولا و تبرا هنرِ زهرائیست پیروی از رهِ زهرا و علی غوغائیست وای، نورِ ازلی مادر ما سیلی خورد در حمایت ز ولی مادر ما سیلی خورد چه غریب است علی مادر ما سیلی خورد آه، با صوت جلی مادر ما سیلی خورد فاطمه با دلِ بشکسته هزینه پرداخت بخدا با جگرِ خسته هزینه پرداخت چند بار آن مهِ اَسرار ز پا افتاده گاه با سیلیِ کفار ز پا افتاده گاه از تیزیِ مسمار ز پا افتاده گاه بینِ در و دیوار ز پا افتاده چه بلائی به سرِ مادر سادات آمد که به مسجد به صدا جای مناجات آمد @hajmahmoodzholideh آذر ۱۴۰۰/جمادی الاول
بسم الله الرحمن الرحیم مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّه عَلَيهِ فَمِنهُم مَن قَضى نَحبَهُ وَ مِنهُم مَن يَنتَظِرُ وَ ما بَدَّلوا تَبديلًا سوره مبارکه (احزاب آیه ۲۳) توصیفی قرآنی از شهیدان و منتظران شهادت در ترجیع بند سردار سپهبد و یاران شهیدش(ره) دلا با شورِ عاشورا ، بخوان آیات قرآن را بخوان از مومنین، وصف و ثنا و مدح سبحان را کنون بشناس ای عاشق، حسینی های دوران را ببین غوغای رحمانی، شِنو توصیفِ قرآنی بخوان در بینِ این آیات از قاسم سلیمانی ببین یارانِ عترت را مصمم، جان به کف در ره گروهی "عاهَدوالله" و گروهی "مَن قَضی نَحبَه" "وَ مِنهُم یَنتَظِر" جمعی، بر این عزم و وفا بَه بَه خدا را شکر ما داریم این یارانِ ایمانی بخوان در بین این آیات از قاسم سلیمانی ببین اوجِ همایش را میان موجِ هم عهدی که مِی نوشند صف در صف ز جام وصل، هر شهدی به عالَم صد هزارانند خوبان، چون اَبومهدی نباشد هیچ فرقی در عراقی یا که ایرانی بخوان در بین این آیات از قاسم سلیمانی ببین در شهرها بس مردمان بیتاب گردیدند شهیدان روضه خوانِ حضرت ارباب گردیدند حرم ها را یکایک در طوافی ناب گردیدند همه دنیا تماشا کرد عزت را به حیرانی بخوان در بین این آیات از قاسم سلیمانی ببین مجد و شکوه و جلوه های حیدر کرار خداوندانِ ایثار و وفا و عشق را بسیار شجاعت را شهامت را شهادت را در این بازار خریداران یوسف را سوی یارِ خراسانی بخوان در بین این آیات از قاسم سلیمانی ببین در لشکر صاحب زمانی زینبیون را شهیدانِ سرافرازِ سپاه فاطمیون را صفوفِ شیر مردان، یَل یلانِ حیدریون را یمن، سوریه، لبنان، تا فلسطین هست طوفانی بخوان در بین این آیات از قاسم سلیمانی ببین در مکتبی که جز سبک بالی نمی ماند به غیر از "اِنتَقِم یا منتقم" حالی نمی ماند که گوئیم ای شهیدان، جایتان خالی نمی ماند علَم را ای علمداران نگهداریم مِیدانی بخوان در بین این آیات از قاسم سلیمانی ببین فریادِ مردان و زنان را هر طرف بر پا علیهِ خصمِ مستکبر، علیهِ جبهه ی اعدا دگر در منطقه جایی نمانده بهر آمریکا هلاکت یا فرار است آخرِ اُردوی شیطانی بخوان در بین این آیات از قاسم سلیمانی ببین که فجر نزدیک از بشارتهای الله است هر آنکه نیست در این راه، بی اغراق گمراه است ز راه کربلا اینک، مسیر قدس در راه است سپس پشت سر رهبر نماز عید میخوانی بخوان در بین این آیات از قاسم سلیمانی ببین آینده را روشن، ‌که راهِ ما نه تاریک است رهِ حزبِ خدا باز است، گر چه کوچه باریک است زمانِ انتقامِ سخت و فجرِ یار، نزدیک است هزاران داغ و درد اما، ظهورش هست درمانی بخوان در بین این آیات از قاسم سلیمانی @hajmahmoodzholideh
دلهای بخواب خفته طوفانی شد چشمان غبار دیده بارانی شد چون خون شهید در رگ ما جوشید ایران همه قاسمِ سلیمانی شد @hajmahmoodzholideh
باسم رب الشهداء والصديقين مدح و مرثیه ای در شهادت جانسوز سردار حماسه آفرین جبهه های مقاومت و فرمانده ی فاتح مدافعان حرم سپهبد تقدیم به روح آن شهید والا مقام و یار و همسنگر باوفایش سردار شهید ابومهدی و یاوران شهیدشان ای پسندیده ی خدا، سردار مالک اشتر ولا ، سردار جز شهادت نبود لایق تو ای براه ولی فدا، سردار داغ تو خونجگر کند ما را خون تو زنده تر کند ما را تازه بیدار تر شدیم، آری خون مظلوم اثر کند ما را گر چه این قلب رهبرم خون شد همت انتقام افزون شد بلکه با خون حاج قاسم ها فتنه های دگر دگرگون شد ای بنازم به استقامتشان میدمد لاله ها ز قامتشان بخدا بر مشام جان آید عطر پیروزی از قيامتشان رهبر و مقتدایمان فرمود نبرد خصم زین جنایت سود عزمها را کنید اينك جزم که زمان فرج بیاید زود رفت با خون مالک اشتر اقتدار نظام، بالاتر به ولایت قسم، ألا قاسم بی تو تنها نماند این رهبر يارِ سردار کو به کو مهدی کیست "من ينتظر " ابو مهدی به يقين لحظه ی شهادتشان با تو گشتند روبرو مهدی حاج قاسم که کربلایی شد آسمان نیز نینوایی شد شهدا را گرفت در آغوش که بسر دوره ی جدایی شد ای علمدار جبهه ی اسلام ای به وقت نیازها، اقدام نزد زهرا به فاطمیه شدی با علمدار کربلا اکرام آنکه فرمان شام هجرت داد نیمه ی شب، طلوع فجرت داد ای امیر مدافعان حرم موسم زینبيه أجرت داد ایکه معشوق، هم کلامت باد جان ما نذر انتقامت باد سر سردار و زانوی ارباب سرِ آقایمان سلامت باد ای دلت غرق حضرت معبود عهد ما انتقام سیلی بود رفتی اما به رجعتت بر گرد باز همراه مهدی موعود @hajmahmoodzholideh
چهار بند سرود یا نوحه یادبود سردار شهیدش_ره شورِ "انتقام سخت" بوی شهادت از در و دیوار میاد صدای پای دلبر و دلدار میاد یوسف فاطمه داره انگار میاد(۲) نفسِ زکیّه رفت و ما بیدار شدیم به گمونم که لایقِ دیدار شدیم(۲) جونا آماده کف دست شیعه شهادت طلب است فرمونده ی شهیدمون علمدارِ منتقمَست یامنتقم یامنتقم آماده ایم ما یاورایِ رهبرِ آزاده ایم(۲) لبَیک مولا لبیک مولا لبیک مولا لبیک مولا لبیک مولا لبیک مولا لبیک مولا لبیک مولا * * * عهدی داریم با مردانِ آسمانی با ابومهدی و قاسم سلیمانی فرقی نداره عراقی یا ایرانی(۲) مددِ ما باید به آقا برسه پرچم میخواد بدست مولا برسه(۲) به یاریِ خون خدا نمیشیم از آقا جدا راه ما تا صبح فرج راه امام و شهدا یامنتقم یامنتقم آماده ایم ما یاورای رهبر آزاده ایم(۲) لبیک مولا لبیک مولا لبیک مولا لبیک مولا لبیک مولا لبیک مولا لبیک مولا لبیک مولا * * * سیلیِ سختو بر حرامی میزنیم دشمنو از منطقه بیرون میکنیم ریشه ی فاسقو تو دنیا میکَنیم(۲) وقتی آقا میگه بِره باید بِره آی اهل عالم این پیام آخره(۲) از کربلا و از نجف ما میگیریم قدسو هدف جنگیدنِ با صهیونیست بالاترین شان و شرف یامنتقم یامنتقم آماده ایم ما یاورای رهبر آزاده ایم(۲) لبیک مولا لبیک مولا لبیک مولا لبیک مولا لبیک مولا لبیک مولا لبیک مولا لبیک مولا * * * هنوز داره خبرهای خونبار میاد هنوز داره خون نوک مسمار میاد هنوز داره دود از در و دیوار میاد(۲) باید بگیریم انتقامِ سیلی رو از یاس بگیریم رنگ و روی نیلی رو(۲) هنوز داریم این زمزمه پهلو شیکسته فاطمه بدون که یاریِ حرم مونده رو دوشِ ما همه یامنتقم یامنتقم آماده ایم ما یاورای رهبر آزاده ایم(۲) لبیک مولا لبیک مولا لبیک مولا لبیک مولا لبیک مولا لبیک مولا لبیک مولا لبیک مولا * * * چهار بند سرود یا نوحه یادبود سردار شهیدش_ره @hajmahmoodzholideh
هر زمان فتنه ای بپا گردد تازه آغازِ کارِ ما گردد حق ز باطل چنین جدا گردد با ولایت مسیر، وا گردد راه ما جز رهِ ولایت نیست چارۀ کار جز بصیرت نیست نُه دی نصرت ولی فقیه صحنه قدرت ولی فقیه نَمی از هیبت ولی فقیه امت و بیعت ولی فقیه کشور آل عصمت است اینجا مهد صبر و بصیرت است اینجا نُه دی عزت ولائی ها نه دی روز با وفائی ها نه دی جلوۀ خدائی ها نه دی مزد کربلائی ها نه دی شعبه ای ز عاشوراست پاسخی بر سقیفه و شوراست هر کجا صحنه شد بنام حسین دم به دم میرسد پیام حسین کربلا میکند، قیام حسین بر همه مؤمنین سلام حسین که گرفتند سنگرِ وحدت آفریدند صحنۀ عزت تا که یک گوشه ای خیانت شد بر حسینِ زمان اهانت شد از خداوند استعانت شد رأی مردم ولی صیانت شد پرچم و خیمه ای در آتش سوخت فتنه گر، ریشۀ حیاتش سوخت گرچه آتش به خیمه ها زده شد گرچه دامن به غصه ها زده شد نَه سری روی نیزه ها زده شد نَه سنانی به بچه‌ها زده شد وای از غصه های کرب و بلا وای از هجمه های کرب و بلا کربلا اهلبیت، مظلوم است زیر پاها امامِ معصوم است صوتِ قرآن ز نیزه معلوم است و امامی به خیمه مهموم است بر عزیز خدا جسارت شد بعد از آن نوبت اسارت شد زینب و بی وفائیِ ایام زینب و زخمِ کینه و دشنام زینب و ازدحام کوفه و شام زینب و سنگ های روی بام چه بگویم زپاره معجرها چه بگویم زاشک دخترها روضه خوانم، چه چاره ای دارم من فقط یک اشاره ای دارم روضۀ استعاره ای دارم سخن از قلب پاره ای دارم دختران را هجومِ هیزی چیست؟ ماه را تهمت کنیزی چیست @hajmahmoodzholideh
مادرم مادرم مادرم مادرم تو که کاشانه در دلم کردی چه شده ‌کوچه را حرم کردی با زمین خوردنت به پیش حسن بخدا خاک بر سرم کردی آه وااماه آه وااماه آه وااماه آه وااماه یاحسن یاحسن یاحسن یاحسن من بمیرم برای محنت تو که چنین شد پیام غربت تو: با که گویم به خانه مادرِ من که به کوچه شکسته حرمت تو آه وااماه آه وااماه آه وااماه آه وااماه یاعلی یاعلی یاعلی یاعلی شکوه هرگز مکن ز فاطمه ات خیره خیره مشو به فاطمه ات چهره چون پوشد از تو چیزی نیست که به دیوار خورده فاطمه ات آه وااماه آه وااماه آه وااماه آه وااماه کربلا کربلا کربلا کربلا اررثِ مادر رسد برای حسین وای از آهِ بچه های حسین که رسد با جسارت و غارت دستِ سیلی به خیمه های حسین آه وااماه آه وااماه آه وااماه آه وااماه نیزه ها نیزه ها نیزه ها نیزه ها میشود جایگاه هجده سر ای امان از نگاه هجده سر همسفر با حرم شود شمر و حرمله پیش راه هجده سر آه یازینب آه یازینب آه یازینب آه یازینب ای امان ای امان ای امان ای امان ای امان از فرار دخترها وحشتِ بی امانِ مادرها پنجه ی دشمنان بی پروا غارتِ گوشوار و معجرها یاثارالله یاثارالله یاثارالله یاثارالله @hajmahmoodzholideh
بگوش دل رسد این نغمه بر ما که شد در خاک جبهه شور و غوغا شبی یاران درون خیمه بودند همه آهنگ حمله می سرودند که فرمان آمد ای یاران بیایید برای حمله ای آماده باشید به سر دوران هجر و رنج آمد زمان کربلای پنج آمد همه با اشک شوق و روی خندان شدند آمادة دیدار جانان عجب شوری درون خیمه ها بود که ذکر حضرت زهرا بپا بود یکی می گفت یا رب کن عنایت دهم این جان ناقابل برایت ره دشت و ره صحرا بگیرم تقاص سیلیِ زهرا بگیرم یکی می گفت با آوای خسته کجایی مادر پهلو شکسته قسم بر حیدر و بر کودکانت بگیرم انتقام از دشمنانت شب حمله شب معراج یاران شب آزادیِ چابک سواران همه خوشحال و خندان می دویدند تو گویی سوی جانان می دویدند در آن لحظه رخ دلدار دیدند صدای مادرش زهرا شنیدند بیائید ای عزیزانم بیائید شما یاران و فرزندان مایید شما شمع جهان افروز هستید بحق محسنم پیروز هستید @hajmahmoodzholideh
عباسِ من ماهِ منیرِ عالمین است عبدِ حسن، میر و علمدار حسین است ماهِ حرم، پشت و پناه زینبین است اِبنُ الرشیدِ من شفیعِ نَشاَتین است باشد امیدِ احمدِ مختار عباس دارد نسب از حیدر کرار عباس عباس من شیرِ یلِ هر کارزاریست مرد شجاعت، مرد غیرت، مرد یاریست از بس مطیع محضِ حق با بیقراریست شاگرد ممتاز کلاس دینمداریست محو جمالِ بی مثالِ مجتبا اوست از ابتدا سرمایه ی کرب و بلا اوست اصلاً وجودِ چار فرزندِ رشیدم نذرِ بَنی الزهراست، وَرنه کِی مفیدم بود از ازل این خواسته، تنها امیدم نسلم شود قربانیِ شاهِ شهیدم من خود کنیز زینب و نسلم غلامش در خانه ی زهرا شدم محوِ مقامش روزیکه زینب در حرم تاج سرم شد زینب نگو زهرای ثانی سرورم شد اوصافِ او چون ترجمانِ کوثرم شد بانوی بی همتای عالم رهبرم شد زینب بحق آئینه ی یکتای زهراست جانِ پیمبر، زینتِ والای مولاست هر روز دردِ دل، چو با عباس میکرد صحبت ز رخسارِ کبودِ یاس میکرد وقتی سخن از هجمه ی خناس میکرد عباسم آن هنگامه را احساس میکرد وانگه به گریه، سخت می کوشید عباس با مُشتِ خود بر سینه می کوبید عباس عباس من شاگرد رزمِ مجتبا بود درسِ حسن، همراه با آه و نوا بود گاهی اشاراتش به ضربی بی هوا بود گاهی میان صحبتش حرف عصا بود وقتی حسن قرآن تلاوت داشت، انگار در سینه ی خود داشت، درد و داغِ مسمار این حرفها را از حسینم هم شنیده از قصه ی کوچه، غمِ عالم شنیده وز ماجرای پشتِ در ، هر غم شنیده حتی ز مولا وصفِ آن ماتم شنیده اینها همه در سینه ی عباس شد جمع با من بیان میکرد و خود میسوخت چون شمع این غصه ها همراهِ او تا کربلا رفت با آرزوی انتقام از اشقیا رفت فرصت ولی از دستِ او در نینوا رفت عباسِ من سقا شد و با مشک ها رفت رفت از شریعه مشک را پر آب سازد شاید که اهل خیمه را سیراب سازد ناگه میانِ نخل ها، شد تیرباران از هر طرف شد صیدِ بغضِ نیزه داران زینب برایم گفته از آن ماهِ تابان مشک و تن و دست و سر و رخسار و چشمان شد خونفشان و بر زمین، غمناک افتاد بی دست، با صورت بروی خاک افتاد اما همه اینها بقربان حسینم ایکاش میشد در امان، جان حسینم عباس قربانِ جوانانِ حسینم هستیِ من وقفِ یتیمان حسینم عباسِ من! پشتِ حسینم را شکستی زهرای اطهر را که دیدی، دیده بستی!... @hajmahmoodzholideh
ماه من از ابتدا به هر جا میگشت چون سایه پیِ پرتوِ مولا میگشت عباس غلامیست که تا آخر عمر دور سرِ بچه‌های زهرا میگشت @hajmahmoodzholideh
شکر خدا بنده ی زهرا شدیم آینه ی وحدت یکتا شدیم با سخنِ دمبدمِ لا اِله یکسره گوینده ی اِلّا شدیم همنفسِ احمد مختار، نیز... همقدمِ حضرت مولا شدیم تشنه ی صهبای ولای علی نَشئه ی جامِ میِ طاها شدیم باده گرفتیم و زدیم از ازل تا به ابد، میکده سُکنا شدیم چون ز اضافاتِ گِلِ حیدریم خاکِ رهِ حضرت زهرا شدیم کوثر و زمزم که به جانها رسید مستِ طهورا مِیِ حَورا شدیم ذکر لب هر نفسِ حیدری کوثری ام کوثری ام کوثری وصف کجا قبله ی حاجات را مدح کجا روح عبادات را با چه قلم، با چه زبان میتوان شرح دهم سِرّ ملاقات را آنکه ز شب تا به سحر می‌نمود معنیِ احیاء و مناجات را شرح کجا، معنی سِرُالصلوه سِرُّالمُستودعِ بِالذات را آیه به آیه همه خیرِ کثیر تا که کند معنیِ آیات را سَمتِ دعایش همه، همسایگان بُرد ز ما جمله بلیات را با دلِ محتاج بخوانیم ما شافعه ی روز مکافات را ذکر لب هر نفس حیدری کوثری ام کوثری ام کوثری خلقت بی فاطمه خلقت نبود عصمت بی فاطمه عصمت نبود نورُ علی نور فقط فاطمه ست نور بجز مادرِ عترت نبود پرتوِ توحید چو خورشید، اوست بی مدَدَش نورِ نبوت نبود قصه ی "لولاک" نخواندی مگر بی مهِ عصمت که امامت نبود جز پیِ اِقدامِ فُرادای او پیرویِ راهِ ولایت نبود بی روش و بی منشِ فاطمه روحِ شریعت و طریقت نبود حکمتِ محض است نفس های او بی نفَسش این همه حکمت نبود ذکر لب هر نفس حیدری کوثری ام کوثری ام کوثری فاطمه، سوگند به وحدانیت هست همه مادرِ انسانیت لطفِ خدا چیست بجز فاطمه اوست همه معنیِ رحمانیت خلقتِ نوریست سراپای او کیست جز او مصدرِ نورانیت رجس و پلیدیست از آن نور دور هیچ نبرده ست به نفسانیت حوریه در قالبِ انسان رسید وَرنَه روا نیست به جسمانیت چادرِ پُر وصله ی خاکیِ او بر تنِ او جامه ی روحانیت خصمِ ستم، عاشقِ مولا علیست عاشقیِ او همه عقلانیت ذکر لب هر نفس حیدری کوثری ام کوثری ام کوثری محوِ علی، کیست چنان فاطمه یارِ علی، نیست چنان فاطمه گر سخن از محورِ آلِ نبی است پاسخِ دین، چیست چنان فاطمه کیست که در عزّ و شرف، صاحبِ... رتبه ی عالیست چنان فاطمه در وسطِ کوچه براهِ علی کیست که حامیست چنان فاطمه عاملِ تدبیرِ دفاع از علیست هر که ولائیست چنان فاطمه مادرِ زهراست که با افتخار مادرِ هستی است چنان فاطمه ذکر لب هر نفس حیدری کوثری ام کوثری ام کوثری مادر ما، مامِ حسین و حسن مادر زینب سپر بوالحسن در دل محراب کنیز خدا در وسط معرکه ها شیرزن دشمن سرسختِ همه غاصبان همچو علی روزِ عمل صف شکن بازوی مولا به صفِ کارزار محو کنِ دشمنِ او با سخن مانده نهان از همه اَش قدر و قبر این رَوِشش ریشه کَنِ اَهرمن درسِ شهادت ز عنایت دهد مادرِ ما بر همه ی مرد و زن بهتر از این چیست برای زنان روزِ تو "یافاطمه" شد روز زن فاطمه ای مادرِ رزمندگان فیضِ شهادت بده بر بندگان □ □ □ قبلِ ظهورِ فرجِ مهدی اَش داده خدایش پسری بت شکن روحِ خدا آمد و نور انفجار... یافت ز سرتاسرِ ایرانِ من خلقِ جهان را همه قبل از ظهور میدهد آن نور نجات از محن پرچمِ او در کفِ سید علیست تا برساند به امامِ زَمَن درسِ قیامش ز ولایش رسید... تا سوی ایران و عراق و یمن میرسد از راه بزودیِ زود زمزمه ی لشکرِ دشمن شکن از همه سو ، حمله به خصم آورَد لشکری از خِطّه ی سرخِ کُهن لشکری از مهدویونِ عراق لشکری از قاسمیونِ وطن لشکری از زینبیونِ دمشق لشکری از فاطمیون با کفن تا رود از کرب و بلا سوی قدس فتح کند ملکِ فدک تا عَدَن سرخطِ سربندِ همه یک کلام... حضرتِ زهراست علیهاسلام □ □ □ بر در و دیوار نوشت این سخن درس وفا در ره دین، سوختن "در رهِ ابقای ولای علی" کشته چو مامند، حسین و حسن دوخته بر کشته ی گودالِ خون بر تنِ صد چاک، عجب پیرهن پیرهنش نیز به غارت رود آنکه بماند بدنش بی کفن آه از آن چکمه که بر سینه خورد وای از آن نیزه که شد در دهن سرورِ ما! در رهِ دین داده ای جان و تن و قافله ی خویشتن بُرد غنیمت پیِ انگشتری از تنت انگشتِ ترا راهزن طالبِ خونِ تو رسد از حرم صوت رسایش سوی هر انجمن تا که بگیرد ز عدو انتقام با سپهی از همه‌ی ما و من حضرتِ ارباب! لِثارات را یکسره دریاب از این جان و تن باده ی خونرنگِ شهادت بده بر همه عشاقِ حرم، جانِ من! کرب و بلا قبله حاجات ما امرِ فرج ذکرِ مناجات ما @hajmahmoodzholideh
یمن ای اهل نظر، خاک من است خاک من مهد اویس قرن است میثم از ماست، حبیب از یمن است کشورم مِلک حسین و حسن است از یمن باطن و ظاهر بشنو از حبیب بن مظاهر بشنو جلوه ای ما یمنی ها داریم با علی هموطنی ها داریم عالَمی با حسنی ها داریم کربلا، بی کفنی ها داریم یمن و یثرب و ایران ز ازل وصل بودند به صفین و جمل ما که یاران حسینیم و حسن ما مسلمان حسینیم و حسن خاک بوسان حسینیم و حسن سپر جان حسینیم و حسن هر کجا فتنه ای از شورا بود بهر ما صحنه ی عاشورا بود ما ز عشق نبوی شیدائیم جان و سر باخته ی زهرائیم همه دم، در طلب مولائیم حافظ خیمه ی عاشوائیم جان خود در کف اخلاص کنیم هدیه بر حضرت عباس کنیم ما ز بدخواهِ علی بیزاریم ذوالفقارِ علوی را یاریم دستِ بیعت به ولایت داریم تا ابد دشمن استکباریم گر چه بی یار و غریبیم همه کوه ایمان و نجیبیم همه یمنی کیست، مقاوم پرور نشود روز تهاجم مضطر میدهد در ره دین یکسر، سر یمنی کیست، مطیع رهبر امر از خامنه‌ای میگیریم در ره روح خدا میمیریم الگوی ما ره ایرانی هاست عشق ما یار خراسانی هاست مکتب ما ز سلیمانی هاست این همان شرط مسلمانی هاست خصم را راه به میهن ندهیم یک وجب خاک به دشمن ندهیم مردِ میدانِ علمداران، ما عهد بستیم همه یاران، ما با وفائیم به دلداران، ما نهراسیم ز بمباران، ما بِکُش ای خصم، که ما دردِسریم هر چه از ما بکُشی زنده تریم هر سحر بزمِ سجودی داریم در قیامیم و قعودی داریم کینه ی آل سعودی داریم حمله بر قوم یهودی داریم راه قدس از حرم ارباب است یمن اما بُنه ی احباب است دستِ غیبی که هدایتگر ماست از همان ناحیه ی رهبر ماست این همان عشقِ جنون آور ماست بخدا دست علی بر سر ماست مقصد ما به سوی آل الله جان ما پیش کِشِ ثارالله @hajmahmoodzholideh
"السلام علیکِ یا بنت امیرالمومنین" آن بانویم که دارم لطف و عطا ز داور ناموس کبریایم، نور دل پیمبر هم دختر امامم هم یادگار عصمت یعنی برای زهرا آئینه دار عصمت از کودکی هماره همدم به مجتبایم آگاه از تمام اسرار کربلایم مانند خواهر خود غرقِ نَوائبم من اُم المصائب است او، اُختُ المصائبم من با هر مصیبتی که، دیده ست زینب من یک عمر آشنا بود، هر روز و هر شب من چون خواهرم عقیله، هستم ز غم لبالب در هر غم و بلائی بودم کنار زینب از خاطراتِ عمرم خواهم اگر بگویم جز ماجرای گودال چیزی دگر نگویم □ □ □ هر بار زینب آمد، از خیمه گاه بیرون دنبال او دویدم تا قتلگاه بیرون همراهِ خواهر خود، در اوجِ آن بلیه من بودم و سکینه بر تلّ زینبیه تا واژگون شد از اسب، آقای ما به مقتل خَدّالتریب گردید، مولای ما به مقتل دیدم که برقِ شمشیر، دور و برِ حسینم انبوه شد برای ذبحِ سرِ حسینم وَجهِ خدا به گودال، با کلب شد مقابل شَیبُ الخضیب افتاد، ناگاه دستِ قاتل خنجر ز کین کشید و حنجر نمیبرید و... خواهر به چشم دید و فریاد میکشید و... قاتل به پیشِ خواهر، هم پیش چشم مادر تا جِسم پشت و رو شد، بنشست روی پیکر چون خواست رَاسِ او با، جور و جفا بِبُرّد... تا با دوازده ضرب، سر از قفا بِبُرّد... خونِ خدا ز رگها، ناگه به جوش آمد آری صدای مادر، اینجا به گوش آمد فرمود: "یابُنَیَّ" آه ای غریب مادر از داغ تو ز کف رفت صبر و شکیب مادر کشتند و از تنت رفت، پیراهنت به غارت ای زینبم به تن کن، پیراهنِ اسارت رَاسَت رود به نیزه، همراهِ اهل بیتت تا بشنوی ز نزدیک، خود آهِ اهل بیتت دور از دو چشم عباس، بیند حرم اسیری ای وای از کنیزی، ای وای از حقیری عباسِ من کجایی، برخیز غیرت الله در مجلسِ شراب است، در حصر عصمت الله برخیز ای علمدار تا منتقم بیاید از کربلا نوای یا منتقم بیاید @hajmahmoodzholideh
بیهوده با کسی نگذاری قرارها ای بی قرار از ستم روزگارها شرمنده ایم غیبت تو بیشتر شده در دورۀ توسل ما ناله دارها باید برای آبروی خویش کار کرد ورنه ز دست رفته همه اعتبارها این اشکها اگر ندهد شستشو چه سود ؟ باید زدود از دل و دیده غبارها دردی نمی کشیم از این بی تفاوتی رنجی نمی بریم از این شام تارها جز اشک و آه ، حرف جدیدی نمی زنیم ایدل کجاست ؟ عاطفه و اقتدارها در عمق بی خیالیِ مَحضیم ، غوطه ور با این همه فساد و تباهِ تبارها تا خیمه گاه ، جاه طلبها رسیده اند دیگر حذر کنیم ز رأی شرارها همت ز دست داده و انگار مُرده ایم یادی نمی شود ز چه ؟ از ماندگارها دیگر سخن ز شعر شهادت نمی کنیم حتی عوض شدند همه شهریارها ! تنها ، شهید ، زینتِ قاب است و طاقچه گمنامها شدند به سنگ مزارها با خون هر شهید که چون بمب هسته ایست تجهیز می شوند ولایت مدارها خونهای تازه می طلبد یاری حبیب مائیم و زنگ قافلۀ سربدارها دیروز از بصیرت عمّار گفته ایم امروز روز میثم تمّار و دارها بعد از درنگِ لشگرِ توّابها چه سود... مختارها شوند هزاران هزارها تحمیل مصلحت ، زَهَق الباطل است و بس جاء الحق است ایدۀ غیرت مدارها تکرار حرف فتنۀ دیروز عبرت است امروز فتنه صف زده در مستعارها ضربه ز فتنه های خودیها رسد به دین آنانکه دم زنند ز موعود ، بارها تا چشمشان به کیسۀ فرهنگ خورده است رفته ز کف عِنان همه اختیارها پی می کنند مرکب دین و نمی رود وقتی که شد تفاخرِ آنها دلارها غافل از اینکه عالَم اسلام یکصدا همدل شدند در همۀ کارزارها این جنگِ نرم تیرِ کمان کرده عدوست تا بعد از این طمع نکند در دیارها بوی قیام می رسد از سمت خاوران عطر ظهورِ یار و حضور نگارها جای تو خالی است سلیمانیِ شهید دلهای امتی است برایت مزارها ای پاسدار پرچم اسلام ، العجل دیگر به لب رسیده همه انتظارها نور خداست در دهۀ فجر می رسد این فجر صادق است همان انفجار ها خون خدا به یاری روح خدا رسید دارد محرم و صفر ما بهارها تا پا به جای پای ولّیِ خدا نهیم این گامها خطا نرود از مدارها ما با سِلاح علم و عمل پیش می رویم تقوا و طاعت است سویدای کارها ما دل شکستۀ حسنینیم ، مهدیا تا انتقام کرب و بلائیم یارها آمادۀ ظهور قیام تو قائمیم باید برون کشید کنون ذوالفقارها سربند یا محمد و یا مرتضی علی است رمز موفقیت زهرا شعارها @hajmahmoodzholideh
و توصیفی از ماه رجب این ز الطاف خدای قادر است آسمان را ماه رحمت ظاهر است ماه حق، ماه رجب، ماه عسل ساغر و مِی دستِ ساقی حاضر است هر دلی که هست مالامالِ عشق مستِ صهبای امام باقر است هر که میگردد هدایت، خاصّه هادیِ دین را غلام و چاکر است ماهِ میلاد امیرالمومنین هر که با شد عبدِ حیدر شاکر است هر دلی که خالی از حبِ علیست نامسلمان نه، که اصلاً کافر است آنکه گوید یاعلی، یافاطمه ذاکرِ یاعالی و یافاطر است نیمه ی این مَه بنامِ زینب و... آخرِ مَه بر حسینش ناظر است صاحبِ این ماه شاهِ کربلاست ای خوشا هر کس که او را ذاکر است حجِ عمره کن رها حاجیِ عشق! کربلا در انتظار زائر است سفره ی صوم و صلات از نینواست حضرت ارباب ما را ناصر است الغرض، ماهِ عبادات آمده ماهِ احیاء و مناجات آمده البشارت البشارت مومنین! آمده دلبندِ زین العابدین باقرُ العلمُ النبی دیده گشود اوست بابای امامانِ مبین جایگاهِ علم و دانش قلب اوست علم و دانش را شکافَد بعد از این دُرّ و گوهر ریزد از لعلِ لبش دانشش هم عرضِ ختم المرسلین سینه ی او بحرِ مَوّاجِ علوم حاصلِ دریای علمش، نشر دین بُرده ارث از محضرِ اَجدادِ خود اوست فرزند امیرالمومنین پورِ زهرا باشد و سبطُ الحسین قُرَّهُ العَینِ امامُ الساجدین خُلق و خویش، خُلق و خوی احمدی محضرِ نورانی اَش، خلدِ برین اوست از نسلِ شهید کربلا اوست بابای امامُ الصادقین کربلا در کربلا چشمانِ او یادگارِ مقتلِ اهلِ یقین مقدمش منزل به منزل شرحِ عشق از ولادت تا شهادت بی قرین هیچکس مانند او مقتل ندید کشته های بی کفن، نقشِ زمین خاطراتش جمله از گودال شد دید جسمِ جدّ او پامال شد از حرم تا قتلگه اسرار دید چشم او اسرار را بسیار دید از اَوانِ کودکی تا عمر داشت خویش را در صحنه ی پیکار دید آنچه در مقتل نظاره کرده بود در شئونِ زندگی، در کار دید در میان درس و بحث و کشت و کار روضه ها با دیده ی خونبار دید اشکِ او آغشته با خونِ گلوست نینوا را در مِنا تکرار دید عمه های خویش را گه در حرم گاه زندان، گه سرِ بازار دید آلِ زهرا را ز کوفه تا به شام در اسارت همرهِ کفار دید اهلبیتِ مصطفی را ای دریغ... در میان مجلسِ اغیار دید در خرابه آن سه ساله عمه را از غمِ بابا به حالِ زار دید جسمِ هفتاد و دو گل را بر زمین بی سر افتاده در آن گلزار دید هیجده سر بر فرازِ نیزه ها تا چهل منزل به شامِ تار دید داشت در دل از فرج، نور امید آن غریب و آن اسیر و آن شهید @hajmahmoodzholideh