📋من را ببخش دست به گيسوي تو زدند
#سبک_روضه #متن_روضه
#روضه_فرزندان_حضرت_زینب (س)
#روضه_حضرت_زینب (س)
#روضه_حضرت_زهرا (س)
#روضه_امام_حسین (ع)
🏴مراسم عزاداری دهه اول محرم الحرام 1446
............................................
.( یادته مادرمو میزدن جلو چشمای ما ، این نوههای «اسماء بنت عمیس » ، همون خانومی که اون شب آب میریخت ، مخفیانه علی بدن فاطمه رو میشست
بریز آب روان اسما ولی آهسته آهسته
یه وقت دیدن داد مولا بالا رفت ، سر به دیوار گذاشت شروع کرد های های گریه کردن ، اسماء هرچی آب میریزی خون تازه میاد.
حتماً مادربزرگشون گفت مدینه چه خبر بود ، حتماً یادشون داده ، بچهها یه وقتی دیدیم دایی حسینتون دایی حسنتون اومدن وارد حجره مادرشون شدن ، دیدن مادر رو به قبله خوابیده یه وقت دایی حسینتون صورت به کف پای مادر گذاشت ، شروع کرد ناله کردن یه کاری کردن جان دوباره به بدن نحیف و رنجور زهرا برگشت بند کفنها باز شد.
بچهها رمزش نام مادرمون زهراست اومدن به پای دایی افتادن نذار اسیری مادرمون رو ببینیم ، آخ دایی تو یه بار دیدی مادرو کتک زدن ما تحمل نداریم.
اجازه گرفتن رفتن میدان اما نوشتن پسر اول شهید شد محمد وارد میدان شد هم میجنگه از خودش دفاع میکنه هم از بدن برادر ، تربیت تربیتِ زینبِ یه وقت یکی نیاد بدن برادر رو غارت کنه ، محمد از عون داره اینجور دفاع میکنه ، یه وقت نیان سرو ببرن جدا کنن ، خانوم توام همین جور بودی روز عاشورا راوی میگه زینب زودتر از شمر رسید تو قتلگاه ).
@hajmasoudpirayesh_matn
من را ببخش دست به گيسوي تو زدند
من را ببخش چكمه به پهلوي تو زدند
فرصت نشد ز خاك بگيرم سر تو را
فرصت نشد در آورم انگشتر تو را
.(یه وقت دید شمر عقیله بنی هاشم بالای سر حسین نشسته میذارم کار داداشمو یکسره کنید ، زودتر از شمر رسید توی گودال).
از تل زينبيه رسيدم كه واي واي
بالا سرت نشستم و ديدم كه واي واي
نيزه ز جاي جاي تن تو در آمده
حتي لباسهاي تن تو در امده
جمعيتي كه بود به گودال جا نشد
يك ضربه و دو ضربه... ولي سر جدا نشد
شاعر : #علی_اکبر_لطیفیان
................................................
کانال های حاج مسعود پیرایش در فضای مجازی
👇👇👇
کانال اشعار تلگرام
http://telegram.me/hajmasoudpirayesh_matn
کانال اشعار
eitaa.com/hajmasoudpirayesh_matn
صفحه اینستاگرام
Instagram.com/masood.pirayesh
پیام رسان ایتا
Eitaa.com/hajmasoudpirayesh
📋پرچم سبز افتخار حسن
#سبک_روضه #متن_روضه
#روضه_حضرت_عبدالله (ع)
#روضه_امام_حسین (ع)
🏴مراسم عزاداری دهه اول محرم الحرام 1446
............................................
پرچم سبز افتخار حسن
نور در نور یادگار حسن
روح بی باک ذوالفقار حسن
مردِ رزمِ جملْ شکار حسن
چون پدر از سقیفه بی زار است
یازده ساله مرد پیکار است
.( کمتر از یه سالش بود تو بغل عمو حسینش بزرگ شد ، نمیدونم دیدید یه بچه توی یه خونه نگاه میکنه به بچههای بزرگتر از اونا یاد میگیره ، چطور صدا کنه! نگاه میکرد به بچههای اباعبدالله اونا صدا میزدن بابا عبدالله هم میگفت بابا).
عزت مجتبی ست عبدلله
.( یه جایی پاش وا شد که هیچ آدمی پاش وا نشد! لحظهٔ شهادت اباعبدالله «سرالله» حتی عمه سادات هم برگشت خیمه، این آقازاده عجیبه ، انشالله قیامت میگه تو گودی چه خبر بود ).
روح قالو بلاست عبدلله
سپر نیزه هاست عبدلله
غرق خون خداست عبدلله
از لبش یا حسین می بارد
دست از این عشق بر نمی دارد
ناگهان دید کربلا لرزید
عمو افتاد خیمه ها لرزید
عمه دستشو محکم گرفته
دست عمه که بی هوا لرزید
تن فرزند مجتبی لرزید
.( عمه بگو ببینم دیگه نمیبینم من ، بگو چه خبره چی شده عمو).
عمو از صدر زین غریب افتاد
گیر یک عده نا نجیب افتاد
................................................
کانال های حاج مسعود پیرایش در فضای مجازی
👇👇👇
کانال اشعار تلگرام
http://telegram.me/hajmasoudpirayesh_matn
کانال اشعار
eitaa.com/hajmasoudpirayesh_matn
صفحه اینستاگرام
Instagram.com/masood.pirayesh
پیام رسان ایتا
Eitaa.com/hajmasoudpirayesh
مقتل سیدالشهداء
#سبک_روضه #متن_روضه
#روضه_حضرتط_عبدالله (ع)
#روضه_امام_حسین (ع)
🏴مراسم عزاداری دهه اول محرم الحرام 1446
............................................
.( آخرین نفر ، چه مصیبتی رو داره تحمل میکنه شهادت یک یک یاران و دید ، شهادت داداش قاسم ، علی اکبر ، عمو عباس ، علی اصغر ، اباعبدالله اومد تو خیمه شروع کرد وداع کردن این بچه دیگه قرار نداشت ، وقتی آقا از سمت خیمهها به سمت کارزار میرفت این بچهام دنبال اباعبدالله میرفت ، حرفی نمیزد اما میگفت عمو من بدون تو چه کار کنم ، این صدای گریهها و شیون زنان و التماسشون اباعبدالله رو بیقرار کرده بود ، دیگه نمیتونست بمونه اومد با عمه یه جایی ایستاد
«قَدْ ضَعُفَ عَنِ الْقِتَالِ »
دیگه آقا ضعف بدنشو گرفته بود از صبح تا حالا داغ جوون دیده داغ برادر دیده «فوقف ساعةً يستريح»
یه لحظه ایستاد استراحت کنه «هو واقف إذ أتاه حَجَرٌ»
یه وقت یه سنگ بزرگ به پیشونیش زدن).
زینب شروع کرد با دست تو سرش زدن عبدالله دید دست عمه رها شده ، داره اشک میریزه ، پای برهنه شروع کرد به سمت گوودال رفتن چی میبینه همه جمعن گودال
قُتِلَ الحُسَین بِالسَّیفِ
«وَ السَّنان» شمشیردار با شمشیر اومده
«فِرقَةٌ بِالْحَجَر (بِالْخَشَب)، فِرقَةٌ بِالْعَصَا » ، یه عده با نیزه اومدن ، یه عده سنگ میزنن یه عده با چوب میزنن
پیرمردا تو گودی چیکار میکنن).
...............................................
کانال های حاج مسعود پیرایش در فضای مجازی
👇👇👇
کانال اشعار تلگرام
http://telegram.me/hajmasoudpirayesh_matn
کانال اشعار
eitaa.com/hajmasoudpirayesh_matn
صفحه اینستاگرام
Instagram.com/masood.pirayesh
پیام رسان ایتا
Eitaa.com/hajmasoudpirayesh
📋تنها بودی ، سرنیزه ها می زدنت
#سبک_روضه #سبک_زمزمه #متن_روضه
#روضه_حضرت_عبدالله (ع)
#روضه_امام_حسین (ع)
🏴مراسم عزاداری دهه اول محرم الحرام 1446
............................................
.(بند اول).
تنها بودی ، سرنیزه ها می زدنت
دیر اومدم ، چیزی نموند از بدنت
داره تو رو ، بغل می گیره حسنت
بس که تورو ، غریب گیر آوردن عمو
از رو تنت ، لباساتو بردن عمو
حتی وحوش ، غصه برات خوردن عمو ...
هزار تا زخم رو خاک تنت می کارن
باید واسه تشییعت حصیر بیارن
میخوام ببوسم روتو اگه بزارن
@hajmasoudpirayesh
.(بند دوم).
بارونی از ، نیزه روی پیکرته ...
کار تمومه ، نفسای آخرته ...
آه می کشی ، خنجری رو حنجرته
شمر اومده ، ببره سرت رو عمو
هی می کشه ، خنجرشو زیر گلو
نیزه مدام ، بدنتو کرد زیر و رو
چطوری جرأت کرد موتو دس بگیره
نزاشت گلوت چند لحظه نفس بگیره
سرت رو می سپارم عمه پس بگیره
شاعر : #ناصر_دودانگه
@hajmasoudpirayesh_matn
.( وقتی حسنشو گذاشت تو قبر صدا زد داداش غارت زده اونی نیست که چیزی از دست بده ، غارت زده منم تو رو از دست دادم داداش ، عبدالله داره میبینه غارت زده یعنی چی؟
ای عزیزی که تنت پیش همه عریان شد
بر سر پیرهنت فاطمه دعوا دیده
اسلام ای بدن بی سر گرما دیده
................................................
کانال های حاج مسعود پیرایش در فضای مجازی
👇👇👇
کانال اشعار تلگرام
http://telegram.me/hajmasoudpirayesh_matn
کانال اشعار
eitaa.com/hajmasoudpirayesh_matn
صفحه اینستاگرام
Instagram.com/masood.pirayesh
پیام رسان ایتا
Eitaa.com/hajmasoudpirayesh
📋شب زیارتی است و حرم صفا دارد
#سبک_روضه #متن_روضه
#روضه_امام_حسین (ع)
🏴مراسم عزاداری دهه اول محرم الحرام 1446
............................................
شب زیارتی است و حرم صفا دارد
دلم هوای سحرهای کربلا دارد
@hajmasoudpirayesh_matn
یه کنج از حرم بهم جا بده
حقش این بود از باب القبله ما وارد حرمت می شدیم ارباب اروم آروم می اوومدیم هی نگاه به صحن و سرات کی کردیم هی قربون صدقت می رفتیم
دلم تنگت خدا شاهده
هوای حرم ، هوای بهشت
ببر کربلا به جای بهشت
@hajmasoudpirayesh_matn
فدای معرفتت ، در بهشت روضه ی تو
هنوز لات محله برو بیا دارد
به حشر ، روزی حُبَّت بپاست در قلبش
هر آن که خیمه ی این روضه را به پا دارد
حسین... زندگی من ، حسین ... یار دلم
کجا بدون تو این زندگی بها دارد؟!
بگو به مادرت این سینه زن ، زمین خورده
بگو حساب مرا از همه سوا دارد
به گونه ام نم اشکی چکید و این گریه
هر آن چه سِر نهان است ، برملا دارد
هزار بار بمیرم به شوق دیدارت
دوباره زنده شوم از نو ، باز جا دارد
اگرچه مِیلِ دلِ نوکران زیارت توست
دلت تمایلِ دیدار مجتبی دارد
به جز حرارت جاوید ماتمت ، هر غم
زوال دارد و تاریخِ انقضا دارد
بهای گریه برایت ز بس گرانقدر است
حبیب ، آرزوی گریه بر تو را دارد
عجیب نیست ، شب جمعه ، دل پریشانم
کنار قتلگهت ، مادرت نوا دارد
هزار و نهصد و پنجاه ضربه یعنی چه ؟!
نظاره بر بدنت بِنت مرتضی دارد
تن به روی زمین مانده ، دیدنش سخت است
سرِ به نیزه ، خودش روضه ای جدا دارد
کفن نشد بدنت ، فاطمه دلش خون شد
فقط برای تو این کوفه بوریا دارد
................................................
کانال های حاج مسعود پیرایش در فضای مجازی
👇👇👇
کانال اشعار تلگرام
http://telegram.me/hajmasoudpirayesh_matn
کانال اشعار
eitaa.com/hajmasoudpirayesh_matn
صفحه اینستاگرام
Instagram.com/masood.pirayesh
پیام رسان ایتا
Eitaa.com/hajmasoudpirayesh
📋مقتل حضرت قاسم (ع)
#سبک_روضه #متن_روضه
#روضه_حضرت_قاسم (ع)
#روضه_حضرت_زهرا (س)
#روضه_امام_حسین (ع)
🏴مراسم عزاداری دهه اول محرم الحرام 1446
............................................
.( امام صادق فرمود شب جمعه میایم بالا سرتون ، کربلا همه آرزوشون این بود اباعبدالله بیاد بالا سرشون هر شهیدی رو زمین میافتاد صدا میزد یا اباعبدالله.
با یه صدای بریده بریدهای دا میزد عمو بیا عمو بیا عمو بیا! شیخ جعفر میگه : هر بار مرکبی از قاسم رد شد عمو رو صدا زد قاسم روضه خون اباعبدالله است یه نمونش وقتی فرمود «إن تُنكِروني فَأَنَا فَرعُ الحَسَنْ»
روضه خوند برا اباعبدالله راوی میگه : اشکاش جاری بود « هذا حسینٌ کَالأَسیرِ المُرتَهَنْ»
این آقایی که امروز دورش گرفتید پسر مصطفی است وارد میدان شد فرمود قاسمم «اَنت من اَخی عَلی مِن » تو بوی حسنمو می دی ، چطور راضی شم میدون بری ! امام حسن اون لحظههای آخر گریه میکرد میفرمود «لا یَوم کَیومِکَ یااَبا عَبدِالله»
دارم میبینم حسین ۳۰ هزار نفر دورت میکنن اول سرتو از تنت جدا میکنن ، این زن و بچه نشستن ، زینب نشسته ، قاسم نشسته ، اول سر از تنت جدا میکنن ، بعد زن و بچت رو اسیری میبرند! حسین جان یه خواسته ازت دارم داداش «کلَ اولادی حافِظاً و ولدا»
یعنی مراقب بچههای من باش براشون پدری کن ، حالا اومده داره میگه اجازه بده برم میدان ، قربونت برم زره اندازت پیدا نشد! قاسم این شمشیری هم که بستی رو زمین کشیده میشه
علی اکبر که جوشن داشت آن شد
تو که جوشن نداری وای بر من
وارد معرکه که شد صدا زد آن حرامی رو یابن سعد چرا آخرتت رو به دنیا فروختی؟ همینطور داره نگاه میکنه نوجوان ۱۳ ساله این کیه بهش عمامه بستن کلاهخود بهش اندازه نیست؟! یابن سعد آیا به مرکبت آب دادی یا نه؟ صدا زد این چه سوالیه میپرسی آره.آقا فرمود : ادعای اسلام داری حسین لبش تشنه است.
اشکاش جاری بود هی صدا میزد بابا حسن جات خالیه الان ، یادتونه تو فتنه روح الله عجمیان ۱۷ نفر میزدن یادتونه چیکار کردن با بدنش مدینهام همینطور بود ، همه ریختن سر مادر سادات هرکی با هرچی دستش بود فاطمه رو میزد اینم نوه بی بی مادر زیر دست و پا افتاده بود.
مرا مغیره و یک تن به او نگفت
زن را کسی مقابل شوهر نمی زند
تا فهمیدن پسره حسنه شروع کردن زدن ، گفت من میدونم باید چه کار کنیم! شروع کردن سنگ بارانش کردن اینقدر بهش سنگ زدن دیگه رمق نداشت ، مقتل نوشته دو نفر از بالای مرکب رو زمین انداختن آنچنان با نیزه به پهلوش زدن گل حسن رو زمین افتاد.
یه آقایی هم با نیزه از بالای مرکب رو زمین انداختند اباعبدالله یه لحظهای رسید دید قاسمش پاهاشو داره رو زمین میکشه فرمود قاسمم واسم سخته تو پاهاتو رو زمین میکشی ! از عمه کاری بر نمیآید سر قاسم و به دامن گرفت یک ساعت نگذشت کی بخواد سر اربابه ما رو به دامن بگیره « یَفصَح بِرِجلِه»
یعنی حسین پاشو به زمین میکشید یه وقت چشاشو باز کرد سینه سنگینی میکنه یه وقت نگاه کرد قاتل رو سینه نشسته.
همه منتظرن ، مادرش برسه
کاش صدای برادر به خواهرش برسه
دست قاتل اگه، به سرش برسه
آخ خدا به داد موی دخترش برسه
................................................
کانال های حاج مسعود پیرایش در فضای مجازی
👇👇👇
کانال اشعار تلگرام
http://telegram.me/hajmasoudpirayesh_matn
کانال اشعار
eitaa.com/hajmasoudpirayesh_matn
صفحه اینستاگرام
Instagram.com/masood.pirayesh
پیام رسان ایتا
Eitaa.com/hajmasoudpirayesh
📋در تب و تابی / چه جور لالایی بخونم یه کم بخوابی
#سبک_روضه #متن_روضه
#سبک_زمزمه
#روضه_حضرت_علی_اصغر (ع)
#روضه_امام_حسین (ع)
🏴مراسم عزاداری دهه اول محرم الحرام 1446
............................................
امشب حرم آل علی آب ندارد علی خواب ندارد
از سوز عطش قلب حرم تاب ندارد علی خواب ندارد
.(این روضه روضهایه که اباعبدالله فقط این روضه رو شب عاشورا خوند ، واسه اصحاب چه سری ، وقتی قاسم رسید عمو منم شهید میشم فرمود قاسمم شهادتو تعریف کن «اَحلٰی من العَسل»
فرمود تو شهید میشی طفل شیرخوارهام شهید میشه ، بریم خیمه مادرش خیلی بیتابه).
@hajmasoudpirayesh_matn
.(بند اول).
در تب و تابی
چه جور لالایی بخونم یه کم بخوابی
توو مشک سقا هم دیگه نمونده آبی
در تب و تابی
هنوز لبات یه مادرم به من نگفته
چرا باید رو این لبا ترک بیفته
ببخش که شیر ندادمت چند روزه مادر
زبون نچرخون که لبات (میسوزه مادر) ۳
@hajmasoudpirayesh
.(بند دوم).
لالا لالایی
کوچکترین فداییِ این خیمههایی
میخوای بری میدون روی دوش بابایی
لالا لالایی
رو دوش بابا که میری چشماتو واکن
برای بار آخری منو نگا کن
با گریههات رجز بخون میون لشکر
صدای هلهله اومد ... (نترسی مادر) ۳
@yalasaratnet
.(بند سوم).
حیرونه بابات
مگه چه جوری زدنت؟ دلخونه بابات
چرا هنوزم وسطه میدونه بابات؟
حیرونه بابات
اینا که کینهشونو از «غدیر» گرفتن
بچه مو توو شش ماهگی از شیر گرفتن
خیر نبینه حرمله به بابات میخنده
با چی زده بچهم سرش به (مویی بنده) ۳
شاعر: #ناصر_دودانگه
................................................
کانال های حاج مسعود پیرایش در فضای مجازی
👇👇👇
کانال اشعار تلگرام
http://telegram.me/hajmasoudpirayesh_matn
کانال اشعار
eitaa.com/hajmasoudpirayesh_matn
صفحه اینستاگرام
Instagram.com/masood.pirayesh
پیام رسان ایتا
Eitaa.com/hajmasoudpirayesh
📋مقتل حضرت علی اصغر (ع)
#سبک_روضه #متن_روضه
#روضه_حضرت_علی_اصغر (ع)
#روضه_امام_حسین (ع)
🏴مراسم عزاداری دهه اول محرم الحرام 1446
............................................
.(شاید هیچ روضهای به اندازه این روضه دل اباعبدالله رو نسوزونده بود خودش فرمود کاش بودید عاشورا«لَیتَکُم فی یوْمِ عاشُورا جمیعاً تَنْظُرونی ، کَیفَ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبَوْا أَن یرْحَمُونی» چطور رفتم بهشون رو زدم بهم آب بدن ، منو خجالت زده کردن این روضه سند مظلومیت امام ماست
آخ همه مردا رفتن کس دیگه ای نمونده یه وقت یه نگاه به چپ و راستش کرد دید کسی نمونده از حرمش دفاع کنه صدا زد «هَلْ مِنْ مُعِينٍ» ، کسی هست حسینو یاری کنه؟ «هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ، »
آیا کسی هست از اهل بیت و خیام رسول خدا دفاع کنه ؟
دوتا اتفاق افتاد یه وقت صدای هلهله لشکر بلند شد یعنی حسین دیگه خودتو تسلیم کن حسین ! اما در مقابل صدای گریه و ناله زنان بلند شد «و اجتَمَعنَ حَولَه حَلقةً ، و إرتَفَعتْ اصواتُهُنَّ بِالبُكاء و النّحيب و العويل، »
صدای گریه و شیون زنها بلند شد اباعبدالله شاید با خودش فکر کرد نکنه دور زدن اومدن وارد خیمه زنها شدن ، برگشت آخ بمیرم یه وقت دید این زن و بچه یه قنداقه رو دارن دست به دست رد میکنن ، یعنی دیگه مادر به چه کنم چه کنم افتاده هرچی از این خیمه به اون خیمه رفت دید کسی کاری براش نمیکنه دست به دست قنداقه دست اباعبدالله رسید ، تا دید حال علی اصغر رو شروع کرد گریه کردن صدا زد زینبم عمامه و عبای جدمو بیار ، رفت به سمت لشکر دشمن «يا قَومِ ، إن لَم تَرحَموني فَارحَموا هذَا الطِّفلَ»
داره حرف میزنه شیخ حسن زمستانی روضه خونده ، دیدید بچه نوزاد یه وقتی یه صدایی میاد میخواد از خواب بپره این دو دستشو یهو بالا میاره ، یه وقت خون به صورت اباعبدالله پاشید بچه دستاشو بالا آورد یعنی وداع کرد با بابا .
عبارت مقتل «فلمّا رَأى الحُسين علیهالسلام وَلَدَهُ مذبوحاً »
تا دید سر علی رو گوش تا گوش بریدن «أنَّ أنَّةً اِرتَجَفَت لَها أرضُ كربلاء»»
یه وقت یه نالهای از ته دل کشید زمین کربلا لرزید ، آی حسین چند جا بود صحبت امامو قطع کردن ! یکی اینجا بود داشت با لشگر حرف میزد یه وقت دید حال بچه اینطور شد یه جای دیگه هم تو گودال داشت با بچه حرف میزد یه وقت دید بچه یه تکونی خورد تو بغل عمو.
................................................
کانال های حاج مسعود پیرایش در فضای مجازی
👇👇👇
کانال اشعار تلگرام
http://telegram.me/hajmasoudpirayesh_matn
کانال اشعار
eitaa.com/hajmasoudpirayesh_matn
صفحه اینستاگرام
Instagram.com/masood.pirayesh
پیام رسان ایتا
Eitaa.com/hajmasoudpirayesh
📋نه کفنی / نه سری روی بدنی
#سبک_روضه #متن_روضه
#سبک_زمزمه
#روضه_حضرت_علی_اصغر (ع)
#روضه_امام_حسین (ع)
🏴مراسم عزاداری دهه اول محرم الحرام 1446
............................................
.(بند اول).
نه کفنی / نه سری روی بدنی
تشنه بخواب / حالا که رو دست منی ...
حیف که درست / نشد دست و پا بزنی ...
جون دادنت / مصیبت قافله شد
بچه زدن .../ برای چی هلهله شد
کشتن تو / افتخار حرمله شد ...
یه قطره آب می خواستی زبون نداشتی
جوابی غیر از تیرِ کمون نداشتی
برای جون دادن حتی جون نداشتی ....
راوی میگه یه وقت دیدم اباعبدالله متحیر وسط میدان ایستاد یه نگاه به طفل شیرخواره کرد دستشو زیر گلو برد خون های گلو رو اول به محاسنش مالید ، بعد رو به آسمان پاشید بعد به قنداقه علی ، اولین کاری که کرد این بود عباشو رو علی کشید نکنه خیمهها ببیند ، چی شد یه وقت دیدن اباعبدالله داره برمیگرده با یه حالی داره برمیگرده سرشو پایین انداخت هی برمیگرده یه نگاه به لشکر دشمن میکنه من به شما رو زدم آب بگیرم.
@hajmasoudpirayesh_matn
.(بند دوم).
داد می زدم / سر پسرم رو نبَر
راستی علی / از سر نیزه چه خبر ؟
بچه مگه / بی مادرش میره سفر ...
بند نمیشه .../ به نی سر طفل رباب
حالا باید / سر و ببندن با طناب
کاشکی نیاد / سر تو به بزم شراب
سرت رو بالا بردن آخه تو ماهی
به مادر پیرت کن رو نی نگاهی
زمین نیفتی بیشتر از این الهی
شاعر : #ناصر_دودانگه
................................................
کانال های حاج مسعود پیرایش در فضای مجازی
👇👇👇
کانال اشعار تلگرام
http://telegram.me/hajmasoudpirayesh_matn
کانال اشعار
eitaa.com/hajmasoudpirayesh_matn
صفحه اینستاگرام
Instagram.com/masood.pirayesh
پیام رسان ایتا
Eitaa.com/hajmasoudpirayesh
📋ز داغ تو آتش به خلقت کشیدم
#سبک_روضه #متن_روضه
#روضه_حضرت_علی_اصغر (ع)
#روضه_امام_حسین (ع)
🏴مراسم عزاداری دهه اول محرم الحرام 1446
............................................
ز داغ تو آتش به خلقت کشیدم
در این دشت بسیار محنت کشیدم
به قدری کمان را کشید آن کمان دار
همان قدر من آهِ حسرت کشیدم
.(آروم آروم اومد پشت خیمهها با نوک شمشیر ه چالهای رو حفر کرد یه وقت دید یه صدایی داره میگه حسینم صبر کن بزار مادرشم بیاد برا بار آخر علی رو ببینه.
زدند و بریدند و با خود نگفتند
برای تو شش ماه زحمت کشیدم
منی که جهان میکشد منتم را
از این مردم پست منت کشیدم
.(واسه بچه وقتی یه مشکلی پیش میاد کوچکترین کار پیش پزشکم ببرید میگه مادرش بمونه ، فکر کن یه خار به دست ی کودک بره ، میگه مادرشم باشه اصلاً ما میگیم مادرش اجازه بده ، وقتی بوی مادر بیاد بچه آرامش داره
یه وقت صدا زد حسین جان رباب فدات شه آقا چرا اینقدر به هم ریختی نکنه یه وقت دلت بشکنه آقا بچهمو آوردم فدایی باباش بشه.).
خودم قبر کندم، خودم دفن کردم
خودم تیر را از گلویت کشیدم
شاعر : #سعید_خزاری
................................................
کانال های حاج مسعود پیرایش در فضای مجازی
👇👇👇
کانال اشعار تلگرام
http://telegram.me/hajmasoudpirayesh_matn
کانال اشعار
eitaa.com/hajmasoudpirayesh_matn
صفحه اینستاگرام
Instagram.com/masood.pirayesh
پیام رسان ایتا
Eitaa.com/hajmasoudpirayesh
📋مژده ای تقویم ها ! بوی بهاران آمده
#سبک_مناجات
#سبک_روضه #متن_روضه
#مناجات_با_خدا
#روضه_امام_حسین (ع)
🌙محفل مناجات شب های ماه مبارک رمضان
...........................................
مژده ای تقویم ها ! بوی بهاران آمده
فصل یخبندانِ دلتنگی به پایان آمده
.(هرکی واسه خودش یه بهاری داره ، توی فصلی احساس میکنه ، قبلش جوونه میزنه ، محبت تو دلش جوونه میزنه ، بعضیها سر سال زندگیشون محرم اربابه! کاسبا پایان سال دارن اول سال دارن ، بعضیها ماه رمضون شب عیدشونه اهل مناجات و گریه و اهل ناله).
سفرهدارِ سی شبِ ماهِ مبارک ، اَلسَّلام!
پهن کن خوانِ وسیعات را که مهمان آمده
اول ماه آمدم با کولهی شرمندگی
باز کن آغوش گرمت را ، پشیمان آمده
معصیت ، قلبِ گرفتارِ مرا بیمار کرد
دردمندِ دام ها دنبال درمان آمده
خَلق از من رو گرفتند و تو رو کردی به من
این تویی که وقت تنهایی..، شتابان آمده
.(خدا نکنه به وسیله آبرو کسی امتحان بشه سخته ، وقتی با انگشت نشونت بدن امتحانه اما سخت ، کسی که دستتو میگیره خودشه ، همه ازت رو برمیگردونن).
تو نبودی ، منجلاب نَفْس غرقم کرده بود
ریسمان لطف تو در اوج بحران آمده
.(من که چیزی ندارم نه آبرویی دارم ، نه تحفه ای دارم جز کوله بار گناه چیزی نیاوردم اما ی چیزی رو می خوام از عمق قلبم بهت بگم).
با همین آلودگیها دوستت دارم خدا
.(عالمه لب حوض مسجد با وسواس وضو میگرفت ، آب به صورت میزد ذکر میگفت با دقت ، مستحبات و انجام میداد «اللّهُمَّ بَیضْ وَجْهی»
خدا رو سفیدم کن یه وقت دید ی لاتی اومد
اینطور یه آبی پاشید به سر و صورتش تندی رفت خم و راست میشد نماز میخوند اومد که بیاد بره گفت فلانی این چه وضع نماز خوندن بود گفت آقا من که به تو نمیرسم اصلاً نمازم به درد خدا نمیخوره فقط میام میگم خدا من هستم و نوکرتم من یاغی نشدم سر وقت میام میگم نوکرتم خدا).
عاشقت با نیّت جبرانِ خُسران آمده
هر زمان بیکَس شدم ، زهرا به فریادم رسید
چادر مادر به دستِ طفل گریان آمده!
لانه ام طوس است..،جلد آستانِ مشهدم
این زبانبسته به پابوسی سلطان آمده
در جواب هر رضا مستانه گفتم : مــرتــضــیٰ
مزّه ی انگورِ حیدر زیر دندان آمده
من به این و آن سپُردم در نجف خاکم کنند...
وقت کفن و دفن می بینم پدرجان آمده
بی قرارم..،مایه ی آرامش من کربلاست
بر مشام جانِ من عطری ز جانان آمده
روزهدارِ تشنه ذکرش می شود : عطشان حسین!
یاد شاهی که تک و تنها به میدان آمده
عاقبت کهنهحصیرِ ده تنش را جمع کرد...
چه بلایی بر سرِ آن جسم عریان آمده
شاعر : #بردیا_محمدی
.........................................
کانال های حاج مسعود پیرایش در فضای مجازی
👇👇👇
کانال اشعار
@hajmasoudpirayesh_matn
کانال پیشواز
@hajmasoudpirayesh_rbt
صفحه اینستاگرام
Instagram.com/masood.pirayesh
پیام رسان سروش
http://sapp.ir/hajmasoudpirayesh
پیام رسان ایتا
Eitaa.com/hajmasoudpirayesh
📋راحت بخواب مادرِ زهرا کفن که هست
#سبک_روضه #متن_روضه
#روضه_وفات_حضرت_خدیجه (س)
#روضه_امام_حسین (ع)
🌙محفل مناجات شب های ماه مبارک رمضان
...........................................
.( شب عروسی بی بی زهرا بود ، پیغمبر گفت : همه بیرون برن فقط علی و فاطمه بمونن ، ام سلمه ایستاد ؛ ام سلمه موندی؟ عرضه داشت یا رسول الله : «من سفارش خدیجه رو دارم گفت شب عروسی فاطمه من نیستم تو مادری کن براش «وَ أيْنَ مِثْلُ خَديجَةَ» دیگه کجا مثل خدیجه پیدا میشه.
پیغمبر شروع کرد گریه کردن وقتی که تنها بودم همه ردم کردن خدیجه تایید کردم همه تنهام گذاشتن خدیجه ماند ، خانوم جز اون شخصیت هایی که ترور کردن ، خیلی حرف پشت سرش گفتن همه جور پای پیغمبر اومد ، در راه پیغمبر مجروح شد ، شبها میومدن سنگ میزدن تو خونه پیغمبر ؛ یه طوری میایستاد ورودی خانه که سنگها به پیغمبر نخوره ! سر و صورت خانوم سنگ میخورد همه جوره پای پیغمبر بود.
این لحظات آخر تو بستر بیماریِ ، لحظات آخر پیغمبر اومد عرضه داشت یا رسول الله : سه تا وصیت دارم اول اینکه تایید کن یا رد کن من همسر خوبی بودم یا نه؟ پیغمبر گریه کرد «وَ أيْنَ مِثْلُ خَديجَةَ » ، دیگه مثل تو پیدا نمیشه.
آیت الله بهجت می گه : جبرئیل به پیغمبر فرمود بعد خدیجه تنها میشی بعد خدیجه دیگه یاور نداری.
یا رسول الله یه وصیت دیگه دارم : خیلی از زنای قریش اونایی که عمری دنبال من می دویدن ، کنیز من بودن به محض اینکه اومدم پای کار تو منو تنها گذاشتن ! خیلی حرفا پشت من زدن! از من خدیجه گذشت نگران فاطمهام یا رسول الله ، نکنه دست روی این دختر بلند کنند ؛ نکنه کسی جسارت کنه سیلی بزنه.
وصیت سوم من روم نمیشه به شما بگم به زهرا میگم به شما بگه! پیغمبر رفت حضرت زهرا اومد محضر پیغمبر ، بابا حرف مادرم اینه من الان که دارم میرم یه کفن واسه خودم ندارم من از تاریکی و تنهایی قبر میترسم میشه میشه عبای عبادت تو به مادرم بدی؟ پیغمبر عبا رو داد اما لحظهای که میخواست خدیجه رو کفن کنه خدای متعال هدیهای فرستاد خدیجه هستیشو برا من داده ، خانم دو تا کفن داشتی.).
@hajmasoudpirayesh_matn
راحت بخواب مادرِ زهرا کفن که هست
شمعی اگر که نیست ولی اشکِ من که هست
قسمت نشد عروسیِ زهرا برای تو
حالا پس از تو قسمتِ ما سوختن که هست
لالایی تو نیست بجایش یتیم وار
تا صبح آهِ دخترکی دلشکن که هست
گیرم کسی کنار مزارت نایستد
حداقل برای من اینجا وطن که هست
بعد از من و تو غربتِ این خانه دیدنی است
از این به بعد روضهی این پنج تن که هست
خیلی برای فاطمه دلشوره داشتی
راحت بخواب بعدِ تو با او حسن که هست
.(یه طوری بود هم تو رجزهای امام حسن هم رجزهای اباعبدالله خودشونو با نام این خانم معرفی میکردن « انابن خدیجه الکبری ، فخر عرب بود این خانم).
یک روز میرسد که ببینیم کربلا
بالای نیزه یک سرِ دور از بدن که هست
هرکس که آمدهاست به دنبال غارت است
دل خوش مکن به اینکه تنش پیرهن که هست
چیزی نمانده است برای سوارها
چیزی نمانده است ولی تاختن که هست
میخواست ساربان برود دست پُر ، حسین
با دست اشاره کرد عقیق یمن که هست
دیگر رُباب هم پیِ طفلش نمیدود
تا بِین راه حرملهی بد دهن که هست
شاعر : #حسن_لطفی
.........................................
کانال های حاج مسعود پیرایش در فضای مجازی
👇👇👇
کانال اشعار
@hajmasoudpirayesh_matn
کانال پیشواز
@hajmasoudpirayesh_rbt
صفحه اینستاگرام
Instagram.com/masood.pirayesh
پیام رسان سروش
http://sapp.ir/hajmasoudpirayesh
پیام رسان ایتا
Eitaa.com/hajmasoudpirayesh