eitaa logo
حکاکی اشک | پژوهشی در تاریخ اسلام
420 دنبال‌کننده
122 عکس
4 ویدیو
28 فایل
در حکاکی اشک، به تحلیل زوایای ناگفته تاریخ ائمه اطهار و ارائه نکات نوین در مقاتل می‌پردازیم. آماده دریافت نظرات و نکات شما هستم. @seyedahmadabotorabi sa.aboutorabi@ut.ac.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
کاروان اسرا وارد شهر کوفه شد. کوفیان جمع شدند تا ببینند این اسیرانی که مردانشان بر حاکم وقت خروج کرده‌اند کیستند؟ مردان ابن‌زیاد دور اسرا را گرفته‌ بودند و مست از این پیروزی ظاهری بودند. ابن‌زیاد می‌خواست همه ببینند عاقبت خروج بر یزید چیست! تا به حالا اسیرانی که به این شهر وارد می‌شدند دو ویژگی داشتند ۱- نامسلمان بودند ۲-غیرعرب بودند. حالا این اسیران هم شبیه همان‌ها وارد شهر شدند اما هم به زبان عربی فصیح صحبت می‌کردند و هم آیات قرآن را می‌خواندند. ماجرا جالب شده بود که ناگهان با پرسش زنی، شالوده فکر و خیالات کوفیان فروریخت. زنی پرسید شما اسیران کدام قومید؟ گفتند ما اسیران از خاندان پیغمبریم. مردم تازه فهمیده بودند چه شده است. و حالا شروع به سرزنش خود می‌کردند. اما چه فایده؟ بعد از حسین سرزنش چه سودی دارد؟ بعد از حسین هزار هزار هم که کشته شوی و بکشی حسین که زنده نمی‌شود! ننگ کشتن حجت خدا که پاک نمی‌شود. زینب کبری که بار حفاظت از جان امام سجاد را به دوش می‌کشید و علمدار کاروان اسرا بود آغاز به سخن کرد. یک اسکتوا گفت و همه ساکت شدند. حتی باد هم نوزید. حتی زنگ شتران به صدا حرکت در نیامد. او آن‌روز علی ترین زن روی زمین بود. 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله 📚 ای اهل کوفه 📍 هشت ویژگی کوفیان در کلام حضرت زینب سلام‌الله‌علیها 🔻ابن زیاد می‌خواست همه از پیروزی‌اش باخبر شوند. 🔻پس اعلام کرد که قرار است اسیران را وارد کوفه کنند. مردم جمع شدند تا ببینند این اسیران چه کسانی هستند. 🔻با ورود اسرا مردم دیدند این افرادی که شبیه اسیران غیرمسلمان وارد شهر شده‌اند به زبان عربی صحبت می‌کنند و آیات قرآن می‌خوانند. 🔻زینب کبری در همان ابتدا کوفیان را خطاب قرار داد و با برشمردن صفات زشتشان آنان را مذمت کرد. 🔻بعد از این خطبه صدای ضجه کوفیان بلند شد. 🔸اول ای اهل کوفه؛ ‌ای اهل نیرنگ و نفاق! یا اهلَ الکوفَةِ، یا اهلَ الخَترِ وَالخَذلِ 🔸دوم کار شما «بدان زنی ماند که رشته خویش را پس از محکم تابیدن، باز می‌گشود؛ (از آن‌رو که) سوگندهایتان را (وسیله) خیانت و فریب میان خود قرار می‌دهید» الا فَلا رَقَاَتِ العَبرَةُ، ولا هَدَاَتِ الرَّنَّةُ، انَّما مثَلُکُم کَمَثَلِ» «(الَّتی نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِن بَعْدِ قُوَّةٍ اَنکَـثًا تَتَّخِذُونَ اَیْمَـنَکُمْ دَخَلَا بَیْنَکُمْ) سوره نحل، آیه 92 🔸سوم آیا در شما چیزی جز تکبر و خودستایی، (سینه‌های پر از) کینه، چاپلوسی کنیزکان و طعنه‌زنی دشمنان وجود دارد؟ آیا شما جز به سبزه‌های روییده در منجلاب یا گچبری‌هایی بر گور (مردگان) می‌مانید؟ الا وهَل فیکُم الَا الصَّلَفُ وَالشَّنَفُ، ومَلَقُ الاِماءِ، وغَمَزُ الاَعداءِ؟ وهَل انتُم الّا کَمَرعی عَلی دِمنَةٍ، وکَفِضَّةٍ عَلی مَلحودَةٍ 🔸چهارم بسیار بگریید و‌ اندک بخندید که به ننگ و عاری آلوده شدید که هرگز از دامانتان شسته نخواهد شد. فَابکوا کَثیرا وَاضحَکوا قَلیلاً، فَلَقَد فُزتُم بِعارِها وشَنارِها، ولَن تَرحُضوها بِغَسلٍ بَعدَها ابَدا 🔸پنجم تلاشتان هدر رفته و در معامله زیان کرده‌اید. به خشم خدا بازگشتید و ذلت و خواری به نام شما زده شد. لَقَد خابَ السَّعیُ وخَسِرَتِ الصَّفقَةُ، وبُؤتُم بِغَضَبٍ مِنَ اللّه» (برگرفته از سوره بقره آیه ۹۱) «وضُرِبَت عَلَیکُمُ الذِّلَّةُ وَالمَسکَنَةُ» 🔸ششم به راستی کاری چنان زشت و ناپسند کردید که نزدیک است از زشتی آن آسمان‌ها از هم بشکافد و زمین بگسلد و کوه‌ها در هم شکسته، فروریزد». (لَّقَدْ جِئْتُمْ شَیْـئا اِدًّا• تَکَادُ السَّمَـوَ تُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنشَقُّ الْاَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا)[سوره مریم، آیه۸۹-۹۰.] 🔸هفتم می‌دانید چه جگری از رسول خدا دریدید و چه پرده‌نشینانی را از حریم و حرمش بیرون کشیدید و چه خونی از او ریختید؟ اتَدرونَ ایَّ کَبِدٍ لِرَسولِ اللّه ِ فَرَیتُم؟ وایَّ کَریمَةٍ لَهُ ابرَزتُم؟ وایَّ دَمٍ لَهُ سَفَکتُم؟ 🔸هشتم کار شما به زنی زشت و نادان و حریص مانَد که (صفات زشتش) زمین و آسمان را انباشته است. لَقَد جِئتُم بِها شَوهاءَ خَرقاءَ، شَرُّها طِلاعُ الاَرضِ وَالسَّماءِ 📎 (منبع: بلاغات النساء ص23) 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9
📚 عمر بن سعد کور شده بود. 🔸 وقتی عبیدالله به ابن سعد گفت که باید به جنگ امام برود او این کار را خوش نداشت. 🔻 با افرادی مشورت کرد و همه او را از این کار نهی کردند اما او برای رفتن به جنگ امام یک دلیل داشت: ! 🔸 او علنا می گفت که می داند که جنگ با امام چه عاقبتی دارد اما از نمی تواند بگذرد. 🔻با این وجود او سعی داشت هم با امام مذاکره کند و هم عبیدالله را راضی نگه دارد. اما این سیاست او جواب نداد و عبیدالله در نامه ای دستور جنگیدن را داد و به او گفت که دارد چگونه با امام رفتار شود حتی بعد از کشته شدن امام! 🔸 عبيد اللّه بن زياد، شمر بن ذى الجوشن را فرا خواند و به او گفت: اين نامه را براى عمر بن سعد ببر و بايد گردن نهادن به حكم مرا به حسين و يارانش ، عرضه بدارد . 🔻اگر پذيرفتند، بايد آنان را ، به سوى من بفرستد ، و اگر نپذيرفتند، بايد با آنان . 🔸اگر عمر چنين كرد ، گوش به فرمان و مطيعِ او باش ، و اگر خوددارى كرد، تو با آنان بجنگ و تو ، فرمانده مردمى (لشكرى) 🔻و بر او (حسين عليه السلام ) بپَر و را بزن و را به سوى من بفرست . ▪️ابو جَناب كَلْبى نيز برايم گفت: سپس عبيد اللّه بن زياد ، به عمر بن سعد نوشت : 🔸«امّا بعد، من ، تو را به سوى حسينْ نفرستادم كه كارى به او نداشته باشى و يا به او مهلت دهى و برايش سلامت و ماندگارى را آرزو كنى و يا برايش نزد من به شفاعت بنشينى... . ▪️دقّت كن ! 🔻اگر حسين و يارانش ، به حكم [ من ] گردن نهادند و تسليم شدند، آنها را ، نزد من بفرست ، و اگر خوددارى كردند : 🔸 لشكر را به سويشان حركت ده 🔻 و آنها را بكُش 🔸و مُثْله كن كه سزامندِ اين هستند ؛ ▪️و اگر حسين ، كشته شد ، 🔻 بر سينه و پشتش اسب بتازان كه او نافرمان و بُريده [ از امّت ] و بُرَنده[ ى رَحِم ] و ستمكار است . ▪️قصدم از اين كار ، زيان رساندن به او پس از مرگ نيست ـ كه امكان ندارد ـ ؛ 🔻بلكه كرده بودم كه اگر او را بكُشم ، اين كار را با او بكنم . 🔸اگر تو ، كار ما را اجرا كنى، پاداش گوش به فرمان را به تو مى دهيم ، 🔻و اگر خوددارى كردى، از كار و سپاه ما ، كناره بگير و لشكر را به شمر بن ذى الجوشن ، وا بگذار كه ما ، فرمانمان را به او داده ايم . والسّلام !» . 📎 تاريخ الطبري : ج 4 ص 314 ➖آنچه با امام انجام شد مطابق عبیدالله بود. 🔻 عمر بن سعد برای حکومت و ریاست حاضر شد این کار را بکند. 🔸او حاضر شد بخاطر رضایت رئیس بالادستی اش (ابن مرجانه) حق را زیر پا بگذارد و امام را به ان وضع بد بکشد. ▪️ اگر هر کسی در زندگی اش کربلا و عاشورایی دارد. پس ممکن است در خودش ابن زیاد هم داشته باشد. پس ممکن است در خودش عمر بن سعدهم داشته باشد. پس ممکن است در دلش چشمی به حکومت ری هم داشته باشد. 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/hakakiashk
🔰 : 🔸نکاتی از مقتل سیدالشهدا علیه السلام 📚 مطالعه 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/hakakiashk
📚 دلم را آتش مزن امام برای وداع آمد. سكينه ، شيون مى كرد . امام عليه السلام ، او را به سينه اش چسباند و فرمود : { اى سَكينه ! بدان كه پس از من ، گريه ات طولانى خواهد بود ، هنگامى كه مرگ ، مرا در يابد .} { با اشك حسرتت ، دلم را آتش مزن تا آن گاه كه روح در بدن دارم } { و چون كشته شدم ، تو سزامند گريستنى اى بهترينِ زنان ! } 📎 المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 109 . 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/hakakiashk
📚 زخم های کاری بر بدن امام پیشاپیش از امام زمان معذرت می خواهم 1- فَوَقَفَ [الحُسَينُ عليه السلام ] وقَد ضَعُفَ عَنِ القِتالِ ، أتاهُ حَجَرٌ عَلى جَبهَتِه هَشَمَها ، ثُمَّ أتاهُ سَهمٌ لَهُ ثَلاثُ شُعَبٍ مَسمومٌ ، فَوَقَعَ عَلى قَلبِهِ . فَقالَ : بِسمِ اللّه ِ ، وعَلى مِلَّةِ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله . ثُمَّ رَفَعَ رَأسَهُ إلَى السَّماءِ وقالَ : إلهي ، تَعلَمُ أنَّهُم يَقتُلونَ ابنَ بِنتِ نَبِيِّهِم . ثُمَّ ضَعُفَ مِن كَثرَةِ انبِعاثِ الدَّمِ بَعدَ إخراجِ السَّهمِ مِن وَراءِ ظَهرِهِ ، وهُوَ مُلقىً فِي الأَرضِ . حسين عليه السلام كه بر اثر نبرد ، كم توان شده بود ، ايستاد . سنگى به پيشانى اش خورد و آن را شكست . سپس ، تير سه شاخه مسمومى آمد و بر قلبش نشست . امام عليه السلام گفت : «به نام خدا و بر دين پيامبر خدا !» . سپس ، سرش را به سوى آسمان گرفت و گفت : «خداى من ! مى دانى كه آنان ، فرزند دختر پيامبرشان را مى كُشند» . آن گاه ، پس از بيرون كشيدن تير از پشت خود ، بر اثر خونريزى فراوان ، ناتوان شد و بر زمين افتاد . مثير الأحزان : ص 73 . 2- لَمّا اُثخِنَ الحُسَينُ عليه السلام بِالجِراحِ وبَقِيَ كَالقُنفُذِ ، طَعَنَهُ صالِحُ بنُ وَهبٍ المُزَنِيُّ لَعَنَهُ اللّه ُ عَلى خاصِرَتِهِ طَعنَةً ، فَسَقَطَ الحُسَينُ عليه السلام عَن فَرَسِهِ إلَى الأَرضِ عَلى خَدِّهِ الأَيمَنِ هنگامى كه حسين عليه السلام از [شدّت] زخم ها ، سنگين و [ از بسيارىِ اصابت تيرها ]مانند خارپشت شد ، صالح بن وَهْب مُزَنى ـ كه خدا ، لعنتش كند ـ ، نيزه اى به پهلوى امام عليه السلام زد . حسين عليه السلام ، با گونه راست ، از اسب بر زمين افتاد الملهوف : ص 174 3 و 4 و 5 و ... 1950 زخم... 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/hakakiashk
آنچه از امام حسین علیه‌السلام به تاراج رفت. پیشاپیش از محضر امام زمان عذر می‌خواهم. بعد از شهادت آقا، آن قوم لعین و پست به سمت بدن بی‌جان امام حمله کردند تا او را غارت کنند. عمامه را ملعونی برد. جابر بن يزيد الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : ج 1 ص 479 کلاه خز را ملعونی برد. مالک بن بشیر کندی الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : ج 1 ص 479 پیراهن زیرین امام را یکی برد. جَعوَنة بن حَويّه حضرمى المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 111 جامه اش را دیگری برد. اسحاق بن حَيوه حَضْرَمى الإرشاد : ج 2 ص 112 ملعونی شلوار حضرت را برد. بحر بن كعب تاریخ طبری ج۴، ص ۳۴۶ ملعون دیگری کلاه خزدار یا قطیفه حضرت را برد. قيس بن اشعث تاریخ طبری ج۴، ص۳۴۶ آن دیگری شمشیرش را برد. قلانس نهشلی الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : ج 1 ص 479 ملعونی کفش‌هایش را برد. اَسوَد بن خالد اَوْدى الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : ج 1 ص 479 ملعونی قصد انگشترش را داشت که انگشت حضرت را هم... بَجدَلُ بنُ سُلَيمٍ الكَلبِيُّ مثير الأحزان : ص 76 زره اش را عمر بن سعد ملعون گرفت. الملهوف : ص 177 الا لعنت الله علی القوم الظالمین 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/hakakiashk
کاروان اسرا وارد شهر کوفه شد. کوفیان جمع شدند تا ببینند این اسیرانی که مردانشان بر حاکم وقت خروج کرده‌اند کیستند؟ مردان ابن‌زیاد دور اسرا را گرفته‌ بودند و مست از این پیروزی ظاهری بودند. ابن‌زیاد می‌خواست همه ببینند عاقبت خروج بر یزید چیست! تا به حالا اسیرانی که به این شهر وارد می‌شدند دو ویژگی داشتند ۱- نامسلمان بودند ۲-غیرعرب بودند. حالا این اسیران هم شبیه همان‌ها وارد شهر شدند اما هم به زبان عربی فصیح صحبت می‌کردند و هم آیات قرآن را می‌خواندند. ماجرا جالب شده بود که ناگهان با پرسش زنی، شالوده فکر و خیالات کوفیان فروریخت. زنی پرسید شما اسیران کدام قومید؟ گفتند ما اسیران از خاندان پیغمبریم. مردم تازه فهمیده بودند چه شده است. و حالا شروع به سرزنش خود می‌کردند. اما چه فایده؟ بعد از حسین سرزنش چه سودی دارد؟ بعد از حسین هزار هزار هم که کشته شوی و بکشی حسین که زنده نمی‌شود! ننگ کشتن حجت خدا که پاک نمی‌شود. زینب کبری که بار حفاظت از جان امام سجاد را به دوش می‌کشید و علمدار کاروان اسرا بود آغاز به سخن کرد. یک اسکتوا گفت و همه ساکت شدند. حتی باد هم نوزید. حتی زنگ شتران به صدا حرکت در نیامد. او آن‌روز علی ترین زن روی زمین بود. 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله 📚 ای اهل کوفه 📍 هشت ویژگی کوفیان در کلام حضرت زینب سلام‌الله‌علیها 🔻ابن زیاد می‌خواست همه از پیروزی‌اش باخبر شوند. 🔻پس اعلام کرد که قرار است اسیران را وارد کوفه کنند. مردم جمع شدند تا ببینند این اسیران چه کسانی هستند. 🔻با ورود اسرا مردم دیدند این افرادی که شبیه اسیران غیرمسلمان وارد شهر شده‌اند به زبان عربی صحبت می‌کنند و آیات قرآن می‌خوانند. 🔻زینب کبری در همان ابتدا کوفیان را خطاب قرار داد و با برشمردن صفات زشتشان آنان را مذمت کرد. 🔻بعد از این خطبه صدای ضجه کوفیان بلند شد. 🔸اول ای اهل کوفه؛ ‌ای اهل نیرنگ و نفاق! یا اهلَ الکوفَةِ، یا اهلَ الخَترِ وَالخَذلِ 🔸دوم کار شما «بدان زنی ماند که رشته خویش را پس از محکم تابیدن، باز می‌گشود؛ (از آن‌رو که) سوگندهایتان را (وسیله) خیانت و فریب میان خود قرار می‌دهید» الا فَلا رَقَاَتِ العَبرَةُ، ولا هَدَاَتِ الرَّنَّةُ، انَّما مثَلُکُم کَمَثَلِ» «(الَّتی نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِن بَعْدِ قُوَّةٍ اَنکَـثًا تَتَّخِذُونَ اَیْمَـنَکُمْ دَخَلَا بَیْنَکُمْ) سوره نحل، آیه 92 🔸سوم آیا در شما چیزی جز تکبر و خودستایی، (سینه‌های پر از) کینه، چاپلوسی کنیزکان و طعنه‌زنی دشمنان وجود دارد؟ آیا شما جز به سبزه‌های روییده در منجلاب یا گچبری‌هایی بر گور (مردگان) می‌مانید؟ الا وهَل فیکُم الَا الصَّلَفُ وَالشَّنَفُ، ومَلَقُ الاِماءِ، وغَمَزُ الاَعداءِ؟ وهَل انتُم الّا کَمَرعی عَلی دِمنَةٍ، وکَفِضَّةٍ عَلی مَلحودَةٍ 🔸چهارم بسیار بگریید و‌ اندک بخندید که به ننگ و عاری آلوده شدید که هرگز از دامانتان شسته نخواهد شد. فَابکوا کَثیرا وَاضحَکوا قَلیلاً، فَلَقَد فُزتُم بِعارِها وشَنارِها، ولَن تَرحُضوها بِغَسلٍ بَعدَها ابَدا 🔸پنجم تلاشتان هدر رفته و در معامله زیان کرده‌اید. به خشم خدا بازگشتید و ذلت و خواری به نام شما زده شد. لَقَد خابَ السَّعیُ وخَسِرَتِ الصَّفقَةُ، وبُؤتُم بِغَضَبٍ مِنَ اللّه» (برگرفته از سوره بقره آیه ۹۱) «وضُرِبَت عَلَیکُمُ الذِّلَّةُ وَالمَسکَنَةُ» 🔸ششم به راستی کاری چنان زشت و ناپسند کردید که نزدیک است از زشتی آن آسمان‌ها از هم بشکافد و زمین بگسلد و کوه‌ها در هم شکسته، فروریزد». (لَّقَدْ جِئْتُمْ شَیْـئا اِدًّا• تَکَادُ السَّمَـوَ تُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنشَقُّ الْاَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا)[سوره مریم، آیه۸۹-۹۰.] 🔸هفتم می‌دانید چه جگری از رسول خدا دریدید و چه پرده‌نشینانی را از حریم و حرمش بیرون کشیدید و چه خونی از او ریختید؟ اتَدرونَ ایَّ کَبِدٍ لِرَسولِ اللّه ِ فَرَیتُم؟ وایَّ کَریمَةٍ لَهُ ابرَزتُم؟ وایَّ دَمٍ لَهُ سَفَکتُم؟ 🔸هشتم کار شما به زنی زشت و نادان و حریص مانَد که (صفات زشتش) زمین و آسمان را انباشته است. لَقَد جِئتُم بِها شَوهاءَ خَرقاءَ، شَرُّها طِلاعُ الاَرضِ وَالسَّماءِ 📎 (منبع: بلاغات النساء ص23) 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/hakakiashk
📚 دلم را آتش مزن امام برای وداع آمد. سكينه ، شيون مى كرد . امام عليه السلام ، او را به سينه اش چسباند و فرمود : { اى سَكينه ! بدان كه پس از من ، گريه ات طولانى خواهد بود ، هنگامى كه مرگ ، مرا در يابد .} { با اشك حسرتت ، دلم را آتش مزن تا آن گاه كه روح در بدن دارم } { و چون كشته شدم ، تو سزامند گريستنى اى بهترينِ زنان ! } 📎 المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 109 . 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/hakakiashk
آنچه از امام حسین علیه‌السلام به تاراج رفت. پیشاپیش از محضر امام زمان عذر می‌خواهم. بعد از شهادت آقا، آن قوم لعین و پست به سمت بدن بی‌جان امام حمله کردند تا او را غارت کنند. عمامه را ملعونی برد. جابر بن يزيد الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : ج 1 ص 479 کلاه خز را ملعونی برد. مالک بن بشیر کندی الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : ج 1 ص 479 پیراهن زیرین امام را یکی برد. جَعوَنة بن حَويّه حضرمى المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 111 جامه اش را دیگری برد. اسحاق بن حَيوه حَضْرَمى الإرشاد : ج 2 ص 112 ملعونی شلوار حضرت را برد. بحر بن كعب تاریخ طبری ج۴، ص ۳۴۶ ملعون دیگری کلاه خزدار یا قطیفه حضرت را برد. قيس بن اشعث تاریخ طبری ج۴، ص۳۴۶ آن دیگری شمشیرش را برد. قلانس نهشلی الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : ج 1 ص 479 ملعونی کفش‌هایش را برد. اَسوَد بن خالد اَوْدى الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : ج 1 ص 479 ملعونی قصد انگشترش را داشت که انگشت حضرت را هم... بَجدَلُ بنُ سُلَيمٍ الكَلبِيُّ مثير الأحزان : ص 76 زره اش را عمر بن سعد ملعون گرفت. الملهوف : ص 177 الا لعنت الله علی القوم الظالمین 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/hakakiashk
📚 زخم های کاری بر بدن امام پیشاپیش از امام زمان معذرت می خواهم 1- فَوَقَفَ [الحُسَينُ عليه السلام ] وقَد ضَعُفَ عَنِ القِتالِ ، أتاهُ حَجَرٌ عَلى جَبهَتِه هَشَمَها ، ثُمَّ أتاهُ سَهمٌ لَهُ ثَلاثُ شُعَبٍ مَسمومٌ ، فَوَقَعَ عَلى قَلبِهِ . فَقالَ : بِسمِ اللّه ِ ، وعَلى مِلَّةِ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله . ثُمَّ رَفَعَ رَأسَهُ إلَى السَّماءِ وقالَ : إلهي ، تَعلَمُ أنَّهُم يَقتُلونَ ابنَ بِنتِ نَبِيِّهِم . ثُمَّ ضَعُفَ مِن كَثرَةِ انبِعاثِ الدَّمِ بَعدَ إخراجِ السَّهمِ مِن وَراءِ ظَهرِهِ ، وهُوَ مُلقىً فِي الأَرضِ . حسين عليه السلام كه بر اثر نبرد ، كم توان شده بود ، ايستاد . سنگى به پيشانى اش خورد و آن را شكست . سپس ، تير سه شاخه مسمومى آمد و بر قلبش نشست . امام عليه السلام گفت : «به نام خدا و بر دين پيامبر خدا !» . سپس ، سرش را به سوى آسمان گرفت و گفت : «خداى من ! مى دانى كه آنان ، فرزند دختر پيامبرشان را مى كُشند» . آن گاه ، پس از بيرون كشيدن تير از پشت خود ، بر اثر خونريزى فراوان ، ناتوان شد و بر زمين افتاد . مثير الأحزان : ص 73 . 2- لَمّا اُثخِنَ الحُسَينُ عليه السلام بِالجِراحِ وبَقِيَ كَالقُنفُذِ ، طَعَنَهُ صالِحُ بنُ وَهبٍ المُزَنِيُّ لَعَنَهُ اللّه ُ عَلى خاصِرَتِهِ طَعنَةً ، فَسَقَطَ الحُسَينُ عليه السلام عَن فَرَسِهِ إلَى الأَرضِ عَلى خَدِّهِ الأَيمَنِ هنگامى كه حسين عليه السلام از [شدّت] زخم ها ، سنگين و [ از بسيارىِ اصابت تيرها ]مانند خارپشت شد ، صالح بن وَهْب مُزَنى ـ كه خدا ، لعنتش كند ـ ، نيزه اى به پهلوى امام عليه السلام زد . حسين عليه السلام ، با گونه راست ، از اسب بر زمين افتاد الملهوف : ص 174 3 و 4 و 5 و ... 1950 زخم... 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/hakakiashk