eitaa logo
کانال #داستان و #طنز حال خوش
4.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
3.3هزار ویدیو
109 فایل
#خواندنی ، #دیدنی و #خندیدنی ، 🔴🔴نظر، انتقاد ، پیشنهاد @abasalialmasi 🔵کپی پستها با ذکر #صلوات آزاد 👈در این کانال ❌ تبادل ❌ تبلیغ ⛔️ نداریم ✅کانالهای دیگرما👇 🆔 @Basirat_E 🆔 @hzrt_mahdi 🆔 @tavasolnameh 🆔 @Imam_zamani 🆔 @menbar_kotah
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 🔹نوشته جمال حیدری 🔸مشخصات نشر : تهران: بنیاد فرهنگی مهدی موعود(عج)، 1382.
✍️ 🍃 (قسمت اول ) 🔵سحر دیروز نگاهش به در بود؛ در خانه که صدای باز شدنش او را از دنیای کتاب بیرون کشیده بود و همان طور چشم به در دوخته بود که در باز شود که شد و دختر و همسرش داخل شدند و هیچ کدام چیزی نگفتند به جز دختر که با دیدن پدر، شیرین و ملیح لبخند زد و سکوت را شکست: «بابا جون سلام!» پدر که انگار با دیدن چهره دخترش، چیزی توی دلش شکست؛ چیزی نگفت و نگاه از دخترش دزدید و به همسرش نگاه کرد؛ زن اما گریه کرده بود و شیاری باریک از اشک خشک شده؛ روی گونه هایش بود. کجا بودی؟ مرد پرسیده بود و خیلی زود جواب سؤال را در ذهن خودش پیدا کرد و با خود گفت: «چه سؤالی؟!…» و دختر که روسری را از سرش باز می کرد، گفت: «دکتر بودیم بابا!» در نگاه پدر، دخترش که حالا روسری را از سرش برداشته بود؛ لاغر و تکیده بود، بدون مو و سفیدی سرش، برای لحظه ای قاب نگاه مرد را پر کرد و نا خود آگاه اشک، دور چشمانش دوید. به یاد حرف دکتر افتاد که هنوز در ذهنش نشسته بود: «فقط شیمی درمانی! من شیمی درمانی را تنها راه ممکن می دانم». و مرد با همه علاقه به دخترش، رضایت داده بود و حالا در نظر مرد؛ شیمی درمانی فقط و فقط او را لاغر و تکیده کرده بود و از آن موهای نرم و بور هیچ نبود! دکتر چی گفت؟ باز هم مرد پرسیده بود و زن نگاهی به دخترش داد و گفت: «سحر جون برو تو اتاقت لباساتو در بیار…. برو دخترم!» سحر رفت. همین که دختر به اتاقش رفت، زن به مرد نزدیک شد و با بغض گفت: «فایده نداره هوشنگ، فایده نداره! شیمی درمانی بی فایده بود… هیچ علایمی از بهبودی نبود… دکترگفت- یعنی می خواست دلداری بده که اینو گفت- هنوز هم امیدوار باشیم، ولی هوشنگ الان چند ماه از شیمی درمانی میگذره…». ناگهان صدای سرفه های سحر از اتاقش به بیرون سرریز شدند و پدر و مادر نگران چشم دواندند به آن سو. می بینی؟ و با بغض ادامه داد: «تازه روز به روز، حالش بدتر میشه!» پدر که خاموش بود؛ با حرف همسرش، در درونش غوغایی به پا شد و. . . 🍃ادامه دارد ان شاء اللَّه🍃 @hal_khosh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴امتحان کنید ✅میخواهیدذغال درست کنید بنزین والکل ندارید؟کاری نداره،یک مشت شکرروی چوب بریزید . ✅برای ازبین بردن زنگ زدگی برروی وسایل آنها را چند دقیقه در نوشابه قرار دهید . ✅وقتی دررختخواب خوابتان نمیبردبه مدت یک دقیقه پشت سر هم پلک بزنید اینکار باعث خستگی چشم میشود ودر نتیجه راحت به خواب می روید ✅اگرمیخواهیدبرنج سفیدو زیباتربرای مهمانتان درست کنید ، هنگام جوشیدن ،چند قاشق غذاخوری ماست به آن اضافه کنید . ✅وحشتناک ترین بیماری قرن یعنی آلزایمر که با حواس پرتی های کوچک شروع میشودبراثر مصرف شکر به وجود می آید . ✅برای از بین بردن بوی بد ماهی ،میتوانید اون رو توی شیر بذارید !شیر بوی بد ماهی رو میگیره وخوش طعمش میکنه ! ✅افرادی که سریع راه میروندازکسانی که معمولی راه میروندبیشترعمرمیکنند ! *چطوری میتونیم چای اصل روازتقلبی تشخیص بدیم 🤔برای تشخیص چای اصل ازتقلبی مقداری چای خشک را در آب سرد بریزید اگرچای رنگ داد،تقلبی است* ✅✅ ✅صرف چندبادام درروزسبب تندرستی بیشتربدن می‌شود خوردن بادام ازگرسنگی شدیدجلوگیری می‌کندتاثیر مثبتی بر قلب می‌گذارد و ازبروزبیماری دیابت نوع دوم وآلزایمرجلوگیری می‌کند ✅10 عدد بادام به اندازه 5 پرس چلوکباب ارزش غذایی دارد . ✅وقتی سردردداریدفقط کافیه لیمو ترش رو نصف کنین وبه پیشونیتون بمالین دیگه خبری ازسردردنیست ✅بلعیدن یک یا دو حبه سیر قطعه قطعه شده به همراه آب می تواند از ناراحتی های قلبی جلوگیری کند ، کلسترول خون را کاهش دهد و سیستم ایمنی بدن را به طور شگفت انگیزی تقویت کند . ✅بیشترین مقدارانسولین در پاشنه پاست،کسانی که دچاردیابت یا قند خون بالا هستنداگر روزانه به مدت 10دقیقه سنگ پابزنندباعث تنظیم انسولین خواهد شد ✅دوش آب سرد،متابولیسم بدن را افزایش می‌دهد سیستم ایمنی بدن را هم فعال می‌کند.سرمامی‌تواند به کاهش استرس و تسکین علائم افسردگی کمک کند ✅بطریهای پلاستیکی آب را هرگز درفریزرقرارندهید* این کار باعث آزاد سازی سم دیوکسین از پلاستیک شده که سمی قوی برای بدن است . ✅برای بریدگی های خفیف از زردچوبه استفاده کنید . زردچوبه دارای نوعی خاصیت تنگ کنندگیست که باعث بهبود سریعتر زخم میشود . ✅زنجبیل قوی ترازشیمی درمانیزنجبیل درکنارزرد چوبه وفلفل خاصیت ضد سرطانی دارد .یکی از دلایل شهرت زنجبیل به عنوان یک ماده غذایی مفید کوچک کردن تومورهااست 👈روش تشخیص اصل یا تقلبی بودن عسل *عسل راداخل لیوان محتوی آب سرد بریزیداگربصورت عمودی وبدون حل شدن ته لیوان جمع شدعسل مرغوبی است .* ✅داخل غذاتون،زیادروغن ریختید؟کافیه درهنگام پخت، چندقطعه یخ داخل غذا بندازیدتا روغن اضافه غذا گرفته بشه .* ✅بیشترمحتوای روغنهای مایع از پارافین خوراکی که محصول پالایشگاهای نفت است درست شده است که کلسترول خون را افزایش میدهد .* ✅ترس باعث از کار افتادن « کلیه ها » میشود ، از ترساندن همدیگر حتی بعنوان شوخی بپرهیزید !* ✅خواص معجزه آسای کُنْدُر: دشمن فراموشی و نابود کننده آلزایمر است گرمازدگی راازقلب می‌زداید .دیده را جلا می‌دهد .* ✅ماساژ شصت به مدت یک دقیقه آن هم بطور آرام ضربان قلب را منظم ، تنفس را آرام و احساس خفگی را از بین میبرد .* *به امیدسلامتی همه دوستان *التماس دعا @hal_khosh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزی کلاغی در کنار برکه نشسته بود. آب می خورد و خدا را شکر می کرد. طاووسی از آنجا می گذشت ، صدای او را شنید و با صدای بلندی قهقهه زد. کلاغ گفت: «دوست عزیز چه چیزی موجب خنده تو شده است؟ طاووس گفت: « ازاین که شنیدم خدا را برای نعمت هایی که به تو نداده شکر می گویی» بعد بال هایش را به هم زد و دمش را مانند چتری باز کرد و ادامه داد: «می بینی خداوند چقدر مرا دوست دارد که این طور زیبا مرا آفریده است؟!» کلاغ با صدای بلندی شروع به خندیدن کرد . طاووس بسیار عصبانی شد و گفت:«به چه می خندی ای پرنده گستاخ و بد ترکیب؟» کلاغ گفت:« به حرف های تو، شک نداشته باش که خداوند مرا بیشتر از تو دوست داشته است؛ چرا که او پرهایی زیبا به تو بخشیده و نعمت شیرین پرواز را به من و ترا به زیبایی خود مشغول کرده و مرا به ذکر خود» @hal_khosh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
واقعی و تکان دهنده از زبان یک پزشک!" درباره ✍️توی بیمارستان فیروز آبادی دستیار دکتر مظفری بودم. روزی از روزها دکتر مظفری ناغافل صدایم کرد اتاق عمل و پیرمردی را نشان ‌دادن که باید پایش را بعلت عفونت می‌بریدیم. دکتر گفت که این بار من نظارت می‌کنم و شما عمل می‌کنید. به مچ پای بیمار اشاره کردم که یعنی از اینجا قطع کنم و دکتر گفت: «برو بالاتر!» بالای مچ را نشان دادم و دکتر گفت: «برو بالاتر!» بالای زانو را نشان دادم و دکتر گفت: «برو بالاتر!!!» تا اینکه وقتی به بالای ران رسیدم دکتر گفت که از اینجا ببر. عفونت از این جا بالاتر نرفته! لحن و عبارت «برو بالاتر» خاطره بسیار تلخی را در من زنده می‌كرد خیلی تلخ. دوران کودکی همزمان با اشغال ایران توسط متفقین در محله پامنار زندگی می‌کردیم. قحطی شده بود و گندم نایاب بود و نانوایی‌ها تعطیل. مردم ایران و تهران بشدت عذاب و گرسنگی می‌کشیدند که داستانش را همه می‌دانند. عده‌ای هم بودند که به هر قیمتی بود ارزاق‌شان را تهیه می‌کردند و عده‌ای از خدا بی‌خبر هم بودند که با احتکار از گرسنگی مردم سودجویی می‌کردند. شبی پدرم دستم را گرفت تا در خانه همسایه‌مان که دلال بود و گندم و جو می‌فروخت برویم و کمی از او گندم یا جو بخریم تا از گرسنگی نمیریم! پدرم هر قیمتی که می‌گفت همسایه دلال ما با لحن خاصی می‌گفت: «برو بالاتر...» «برو بالاتر...!!!» بعد از به هوش آمدن پیرمرد برای دیدنش رفتم. چقدر آشنا بود. وقتی از حال و روزش پرسیدم گفت: «بچه پامنار بودم.‌ گندم و جو می‌فروختم. خیلی سال پیش. قبل از اینکه در شاه عبدالعظیم ساکن بشم...» دیگر تحمل بقیه صحبت‌هایش را نداشتم. خود را به حیاط بیمارستان رساندم. من باور داشتم که 🍁از مکافات عمل غافل مشو، 🍁گندم از گندم بروید جو ز جو» اما به هیچ وجه انتظار نداشتم که چنین مکافاتی را به چشمم ببینم. کانال و حال خوش 🔻 https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا