فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلم
جشن آغاز امامت حضرت مهدی علیه السلام
🔹عباسعلی الماسی
✅عملی که از تشرف محضر امام زمان عجل الله تعالی فرجه بالاتر است
🔸آیت الله ناصری گفت: امام زمان علیه السلام در نامه ای به آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی می فرماید «ای سید حوائج مردم بسیار مهم است و حتی از شرف یاب شدن نزد ما بالاتر است، خودت را کوچک بدان و تکبر نداشته باش و همیشه به امور مردم رسیدگی کن».
🌸پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
🔸هر که بمیرد و امام زمانش را نشناسد، همانند زمان جاهلیت مرده است.
پروردگارا مارا درشناخت هرچه بهتر امام زمان مان ، یاری فرما.
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😂 اینم به مناسبت ایام عید ربیع
ببینید و بخندید یکم شاد بشید😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرود 🇮🇷ای ایران ای مهد عاشقان - سرزمین صاحب الزمان🇮🇷 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
ای ایران ای مهد عاشقان
سرزمین صاحب الزمان
خاکت مجنون خیز مادر است
حاصلخیز از عشق حیدر است
ای پرچم سه رنگ تو علم شد از خمین
تا رسد به بانگ اِنَّ جَدی الحسین
آقا بیا، آقا بیا
ای یوسف زهرا بیا
مهدی بیا
ای آخرین یادگار علی
ایستادهایم در رکاب ولی
قلب ایران مشهد الرضاست
عشقش رمز اتّحاد ماست
هر کس با مهرش به سر کند
تیغش بر دشمن اثر کند
تا قیم وطن ابالحسن امام رضاست
نور ایزدی همیشه رهنمای ماست
آقا بیا آقا بیا
ای یوسف زهرا بیا
مهدی بیا
ای آخرین یادگار علی
ایستادهایم در رکاب ولی
بر خیزند از خاک کشورم
شیران مدافع حرم
اربعین حرم قرار ماست
یعنی قدس راهش ز کربلاست
از عزم زائران میلیونی اربعین
شد زمینهی ظهور منجی زمین
آقا بیا آقا بیا
ای یوسف زهرا بیا
مهدی بیا
ای آخرین یادگار علی
ایستادهایم در رکاب ولی
عبدا...گنجی طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت: ماه رمضان۱۳۸۸- بعد از فتنه - در دیدار رمضانیه دانشجویان با رهبری، دانشجویی از وسط جمعیت بلند شد و با حرارت هرچه بیشتر گفت: آنچه در کهریزک اتفاق افتاد، خیانت بود.
رهبری بلافاصله پاسخ دادند که بالاتر از خیانت، آن یک جنایت بود و من شخصا موضوع را دنبال میکنم اما شمای جوان یادت نرود که مسئله کهریزک تابعی از مسئله اصلی است. مسئله اصلی را فراموش نکنید و پرسید میدانید مسئله اصلی چه بود؟ و خود پاسخ دادند مسئله اصلی این بود که از فردای انتخابات کاری کردند که بهرغم مشارکت ۸۵درصدی مردم، نظام جمهوری اسلامی نتوانست سرش را در مقابل چشم ملتهای اسلامی بالا بگیرد. یعنی برای فهم داستان کهریزک باید از این نقطه شروع کنی نه اینکه شما را در وسط داستان ایزوله کنند. در جنگ روانی، اصلی بهنام پله دوم وجود دارد؛ یعنی داستان / اتفاق از اول تعریف نمیشود. به تعبیر بهتر کنش سانسور میشود اما واکنش به نحو دلخواه روایت میشود. فرض کنید کسی بهصورت شما سیلی زد و شما هم او را هل دادید و به زمین خورد و دستش شکست. آنچه فردا منتشر میشود اینکه: فلانی دست فلانی را شکسته است و سیلی اول و اصل موضوع کلا پنهان میماند یا پنهان میشود.
روایتهای امروز دشمن و برخی دوستانی که نام آنان را باید «اصحاب تردید» گذاشت، همین است.
به این عبارت توجه کنید: «به دانشجویان دانشگاه شریف حمله شد!» گویی دانشجو خواب بود یا سر کلاس بوده یا یک تجمع آرام و منطقی داشته و عدهای دیوانه یا مشروبخور و مست به آنان حمله کردهاند و تمام. آیا روایت واقعی این است؟ در تیرماه۱۳۷۸ تیتر روزنامههای آتشبیار معرکه این بود: «کوی دانشگاه تهران به خاک و خون کشیده شد»، «اعلام عزای عمومی مراجع تقلید برای شهدای کوی دانشگاه» و... حال آنکه در آن حوادث فقط یک افسر وظیفه نیروی انتظامی بهنام عزت ابراهیمنژاد کشته شد و تمام.
درباره حادثه زاهدان میشنوید: «نمازگزاران زاهدانی به رگبار بسته شدند» خب چرا جمعههای قبل به رگبار بسته نمیشدند؟ از مظلومیتهای نظام جمهوری اسلامی همین موضوع است که داستان را از کمر آن روایت میکنند. مثلا در سال۹۸ حجم عجیبی از خبر کشتهشدن جوانی بهنام پویا بختیاری در کرج منتشر شد اما کسی نشنید و فیلمهای اقدامات این جوان در روزهای قبل و انتشار پیام تسلیت ربعپهلوی توسط پدرش را ندید.
در ماجرای اعدام نوید افکاری گفتند جوان ورزشکار اعدام شد و گویی در خیابان قدم میزده است و بهقید قرعه تصادفا اعدام شده . اینجا قتل فردی صاحب زن و فرزند توسط او بهعنوان پله اول پنهان ماند.
خواص مورد اشاره سخنان دیروز رهبری که سراسیمه وارد میدان شدند و بیانیه و موضع اعلام کردند و مرگ خانم امینی را قتل خواندند نیز روی پله دوم نشانده شدند. عمده روایت دشمن اینگونه است و داستان از خط شروع گفته نمیشود و اینگونه چهرهای خشن، سرکوبگر و بیمنطق از نظام را معتبرسازی و ادراکسازی میکنند.
طبیعی است که نظامی که به روش انقلابی به حکومت برسد، دشمنان باانگیزهای دارد. اما دشمنی که به اخلاق پایبند باشد نیز بهنوبه خود ارزش و نعمتی است. فاسدالاخلاقها هیچ چیزی برایشان مهم نیست و از هیچ چیز فروگذار نمیکنند.
حالا میتوان فهمید چرا مقام معظم رهبری برای مرحوم یدالله سحابی و بازرگان – بهعنوان کسانی که جمهوری اسلامی را قبول نداشتند– پیام تسلیت فرستادند.
چون اپوزیسیونی بودند که اخلاق را فدای دشمنی نکردند. حالا از تجزیهطلب، منافق و قیشدگان ملت ایران در سال۱۳۵۷ تا صهیونیسم و غرب در یک جبهه آرایش گرفتند و اکنون که قیمتها تاحدودی تثبیت شده است و فسادگران نیز کمرنگ شدهاند عرصه دیگری را گشودهاند که تصاویر مخابرهای آن «دروغ» و «سرکوب» باشد.
این هم بگذرد، اما هم باید درس گرفت و هم عبرت. وظیفه نیروهای مومن به انقلاب اسلامی نشان دادن دائمی پله اول است و این شدنی است.
#تلنگر_و_تفکر
💫حکایت می کنند که دو نفر بر سر قطعه ای زمین نزاع می کردند و هر یک می گفت : این زمین از آن من است !
نزد حضرت عیسی رفتند ؛
حضرت فرمود : اما زمین چیز دیگری می گوید !
گفتند : چه می گوید ؟
گفت : می گوید هر دو از آن منند
✅نکته ای مهم در باب ازدواج حضرت خدیجه در سالروز پیوند پیامبر اسلام با این بانوی مطهّره
🔴بچه تر که بودیم در کتاب درسی! می خواندیم
✔️خدیجه در ۴۰سالگی از محمدِ امین ۲۵ساله خواستگاری کرد؛
✔️گفتند او قبل از پیامبر ازدواج کرده بود.
⚠️بعدها معلوم شد اینها تحریف تاریخ بوده؛
👈از روی حسادت به خدیجه و بالا بردن مقام فلان همسر پیامبر خصوصا که میدانستند حضرت خدیجه چه مقام و منزلتی پیش رسول الله دارند.
مثلا شنیده بودند رسول الله(ص) در مورد عظمت انفاق ایشان فرموده بودند :
«دین اسلام برپا و مقاوم نشد، مگر به دو چیز: شمشیر علیّ بن ابی طالب و اموال خدیجه»
👌طبق تحقیق مرحوم سید جعفر مرتضی عاملی، روایت درست و صحیح در این باره ۲۶ یا نهایتا ۲۸ سالگی است.
👌ضمن اینکه این بانوی مکرمه قبل از پیامبر هرگز ازدواج نکرده بود. و در بسیاری از کتب معتبر شیعه به صراحت این نکته ذکر شده است!
#پیگیری اساسی برای اصلاح این تحریف تاریخی در کتب درسی و مجامع رسمی؛ ادای دینی نسبت به این مادر قدّیسه میباشد.
🇮🇷رهبر معظم انقلاب: حضرت، مظلومه است؛ این بزرگوار واقعاً مظلومه است جناب خدیجه (سلاماللهعلیها) غریب است.
❤️ بخشی از سروده بسیار زیبا و شورانگیز حضرت خدیجه سلامالله علیها در مدح حضرت محمد صلواتاللهعلیه:
🌹🍃قلب المحبّ الی الاحباب مجذوب
و جسمه بید الاسقام منهوب
🌹🍃و قائل کیف طعم الحبّ قلت له
الحبّ عذب و لکن فیه تعذیب
🌹🍃افدی الذین علی خدّی لبعدهم
دمی و دمعی مسفوح و مسکوب
🌹🍃ما فی الخیام و قد صارت رکابهم جمّاً
الّا محبّ له فی القلب محبوب
🌹🍃کانمّا یوسف فی کلّ ناحیة
والحزن فی کل بیت فیه یعقوب
📍ترجمهی ابیات از این قرار است:
دل دوست دارنده به جانب دوستان جذب شده و جسم او به دست بیماریها غارت شده
اگر گوینده بگوید که طعم محبت چگونه است میگویم محبت گوارا است و لیکن در آن عذاب و شکنجه است
جانم را فدای کسانی میکنم که از دوری ایشان خون من و اشک من ریخته شده
خیمه ها خالی شد و سواران همه رفتند کسی نمانده مگر دوستی که محبوب او در دل او جا دارد
که گویا یوسفی است در هر جائی و حزن در هر خانه ایست که یعقوب در آنست.
🌺سالروز ازدواج پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت خدیجه (سلام الله علیها) مبارک باد.
✍️#داستان
👈دو برادر
در بنی اسرائیل دو برادر به نام های «یهودا» و «پطرس» زندگی می کردند. وقتی پدر آنها از دنیا رفت برایشان هشت هزار دینار ارث باقی گذاشت. هر کدام از برادران چهار هزار دینار برداشته و دنبال کار خود رفتند.
یهودا تمام پول خود را در راه خدا به افراد فقیر و محتاج بخشید و حتی سکه ای هم برای خودش برنداشت. اما پطرس با پولی که به ارث برده بود، دو باغ بزرگ میوه خرید.
در این باغ ها انواع درخت های میوه وجود داشت.
در بین دو باغ نیز خداوند نهری را جاری ساخته بود که درختان را سیراب می نمود.
علاوه بر آن، پطرس تعداد زیادی غلام و کنیز خرید و قصر بزرگ و باشکوهی نیز در وسط باغ برای خودش ساخت.
روزی یهودا محتاج پول شد و برای قرض گرفتن به برادرش مراجعه کرد.
پطرس به جای کمک به برادر شروع به سرزنش او کرد و گفت: «چرا پول های پدر را بر باد دادی؟
تو باید مانند من از پول هایت استفاده می کردی و ثروتی به دست می آوردی که از بین رفتنی نباشد.
من در این دنیا ثروتمند و خوشبخت هستم و در آن دنیا هم از تو خوشبخت تر خواهم بود.
ببین چقدر باغ و بوستان و درخت دارم.
ببین چقدر غلام و کنیز دارم
ببین چه قصرها ساخته ام.
ببین چقدر نیرومند هستم.
آیا از من نیرومند تر هم هست؟»
یهودا پاسخ داد: «تو آنقدر به خودت مغرور شده ای که خداوند را فراموش کرده ای. تو از یک نطفه ناچیز آفریده شده ای و خداوند ترا به این مقام و منزلت رسانیده است. تمام این اموال، مال خداست. خودت هم مال خدا هستی. اگر خدا بخواهد می توانی از باغ ها استفاده کنی، وگرنه هیچ فایده ای از آنها نخواهی برد.»
آن شب، صاعقه ای آمد و تمام باغ و بوستان پطرس را سوزانید و قصرهایش را نابود کرد.
هنگام صبح، وقتی پطرس دید که تمام سرمایه اش را از دست داده است، پشیمان شد و در حالی که پشت دستش می زد، می نالید و می گفت: «ای کاش ثروتم را به جای خدا نمی پرستیدم. ای کاش برای پروردگارم شریک قرار نداده بودم.»
بدین ترتیب، یهودا به خاطر ایمان و اطاعتش از پرودگار نجات یافت و پطرس به خاطر شرک ورزیدن به خدا، به بدبختی افتاد.
📚ایمان(شهید دستغیب رحمه الله ) ج1 – ص 191
کانال #حال_خوش
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
✍️#داستان
👈راه رفتن روی آب
«سید مرتضی علم الهدی» یکی از دانشمندان و علمای بزرگ شیعه بود.
او در شهر «کاظمین» مجلس درس و بحثی داشت که عده زیادی در آن کلاس شرکت می کردند و بهره می بردند.
یکی از شاگردان وی در «بغداد» زندگی می کرد و برای شرکت در کلاس درس مجبور بود از رود «دجله» عبور کند و چون پلی ثابت در آن نزدیکی قرار نداشت، مجبور بود از پل موقت عبور کند.
پل موقت را صبح ها روی رودخانه می بستند و عصرها باز می کردند.
بعضی از روزها، وقتی مرد بغدادی به نزدیک رودخانه می رسید، هنوز پل بسته نشده بود و او مجبور می شد، مدتی صبر کند تا پل را ببندند و وی از روی آن رد شود.
روزی، مرد بغدادی نزد استادش «سید مرتضی» رفت و شکایت کرد که نمی تواند سرموقع در کلاس حاضر شود. سید دلش به حال او سوخت. کاغذی برداشت و چیزی در آن نوشت. سپس آن را تا کرد و به شاگردش داد و فرمود: «از فردا صبح، پا بر رودخانه بگذار، از روی آب رد شو و خود را به کلاس برسان.»
مرد بغدادی طبق دستور سید عمل کرد و با اعتقاد به دستور استاد، از آب رد شد و در آن طرف رودخانه، متوجه شد که حتی پایش هم خیس نشده است.
چند روز به همین ترتیب گذشت.
یک روز به خود گفت: باید ببینم سید در این ورقه چه نوشته است.»
نامه را باز کرد، روی آن جمله مبارکه «بسم الله الرحمن الرحیم» نوشته شده بود. آنگاه از روی جهل گفت: «عجب! این همان بسم الله خودمان است که هر روز چند بار تکرار می کنیم ؟»
پس از آن، وقتی پایش را روی آب گذاشت، پایش در آب فرو رفت و نزدیک بود غرق شود. به ناچار کناری ایستاد تا پل را نصب کردند و سپس از روی پل رد شد.
وقتی به کلاس رسید، ساعتی از درس استاد گذشته بود. استاد پرسید: «چرا دیر آمدی؟»
مرد بغدادی جریان را تعریف کرد.
سید فرمود: «چون اهمیت بسم الله نزد تو کم شد و با حقارت به اسم اعظم پرودگار نگریستی، اثرش را از دست داد.»
برکات اسم پرودگار زیاد است. این ضعف ایمان و معرفت ماست که نمی گذارد از آنها بهره ببریم.
📚بهشت جاودان(شهید دستغیب رحمه الله ) ص 393
کانال #حال_خوش
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﻢ ﭼﻪ ﺣﮑﻤﺘﯿﻪ ﮐﻪ..
ﻫﻢ ﺑﯿﮑﺎﺭﻡ، ﻫﻢ ﻭﻗﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﺮﺳﻢ...!
تازه خسته ام میشم...
#طنز
@hal_khosh
زندگی را از زودپز بیاموز در حالیکه میسوزد بیخیال نشسته و سوت میزند..!😌😂
#طنز
@hal_khosh
بابام هر وقت کنترل رو میگیره دستش....
به هر کانال 3 ثانیه فرصت میده از خودش دفاع کنه.
#طنز
@hal_khosh
خانمی که به شوهرش شک داشت، نصف شب بیدار شد. گوشی شوهرش رو برداشت و اسامی مخاطبینش را چک کرد؛
در میان اسامی مخاطبین به این اسامی بر خورد:
۱) دارنده آغوش نرم
۲) دارنده اشک لطیف
۳) سلطان رویاهام
شدیدا از این موضوع عصبانی شد؛
به شماره اول زنگ زد، مادر شوهرش جواب داد
به شماره دوم زنگ زد، خواهر شوهرش جواب داد
به شماره سوم زنگ زد، گوشی خودش زنگ خورد
از خدا طلب مغفرت کرد تا از گناهش بگذرد، چون به شوهرش شک کرده بود؛
تصمیم گرفت برای جبران، حقوق این ماه خود رو به شوهرش هدیه کند
مادرشوهر که موضوع رو شنید، یکی از النگوهاشو به پسرش هدیه کرد
خواهرشوهر هم با شنیدن خبر انگشتر خودشو به برادرش هدیه داد
شوهر هم هر سه هدیه رو گرفت و آنها رو به پول تبدیل کرد؛
و برای همسر دیگرش که در مخاطبین تلفن "رضا جوشکار" ثبت شده بود، هدیه ای مناسب و در خور شان خرید😂
#طنز
@hal_khosh
اولین فردی که صفر رو اختراع کرد و وارد اعداد کرد خوارزمی بود،
منم با نمره هایی که در طول زمان تحصیل گرفتم، به گسترش این اختراع کمک شایانی کردم😌
#طنز
@hal_khosh
یه روز بابام یه گلدون با گلش خرید آورد گذاشت رو تاقچه
آقا من سه روز بهش آب می دادم
روز سوم وقتی از سر کار اومد گلدونو برداشت
یه سینی با چاقو برداشت
شروع کرد به قاچ کردن گلدون
اونجا بود که ما تازه فهمیدیم آناناس چیه!
#طنز
@hal_khosh
ازدواج برای بعضیها کلاٌ دو مرحله داره،
سه ماه اول ابراز علاقه،
سي سال بعدي پرتاب ملاقه
#طنز
@hal_khosh
*🌾بسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ🌾*
*🌾بسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ🌾*
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلا
🌹سلام ؛ روز شما بخیر و نیکی .🌹
🍃ذکر روز شنبه 🍃
🍀💯 مرتبه " یا رَبَّ الْعالَمین "
ای پروردگار جهانیان 🍀
☘️☘️☘️☘️☘️☘️
*🌾در محضر قرآن🌾*
🍀سوره ی مبارکه ی آلِ عِمْران ، آیه ی ۱۳۴🍀
🌹الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِين ؛🌹
🍃(پرهیزکاران)همانها که در توانگری و تنگدستی ، انفاق میکنند ؛ و خشم خود را فرو میبرند ؛ و از خطای مردم درمیگذرند ؛ و خدا نیکوکاران را دوست دارد .🍃
☘️☘️☘️☘️☘️☘️
*🌾در محضر معصومین🌾*
🍀حضرت محمدصلی الله علیه وآله و سلم 🍀
🌹يا عليُّ مَن کَظَمَ غيظاً وَ هوَ يَقدرُ عَلي إمضائِهِ أعقَبَهُ الله يَومَ القيامَةِ أمناً يَجِدُ طَعمَهُ؛🌹
🍃يا علی ، هر کس خشمش را فرو خورد در حالی که می تواند آن را اعمال کند ، خدا در روز قيامت امانش بخشد و ايمانی به او دهد که شيرينی اش را بچشد .🍃
🌷من لا يحضره الفقيه ، ج ۴ ، ص ۳۵۲🌷
☘️☘️☘️☘️☘️☘️
*🌾در محضر شهدا🌾*
🍀شهید کاظمی🍀
🍃اگر می خواهید تاثیر گذار باشید ، اگر می خواهید به عمر و خدمت و جایگاهتون ظلم نکرده باشید ؛ ما راهی به جز اینکه یک شهید زنده در این عصر باشیم نداریم .🍃
☘️☘️☘️☘️☘️☘️
*🌾 احکام شرعی 🌾*
🍃كسى كه شغلش مسافرت است ، اگر در غير وطن خود ده روز بماند در سفر اولى كه بعد از ده روز مى رود ، بايد نماز را شكسته بخواند چه از اول قصد ماندن ده روز را داشته باشد يا نداشته باشد .🍃
🍀رساله ی امام خمینی(ره) ، مساله ی ۱۳۱۳🍀
☘️☘️☘️☘️☘️☘️
*🌾انرژی مثبت🌾*
🌹ما نمی توانیم تعیین کنیم چند سال زنده خواهیم بود ؛ اما می توانیم تعیین کنیم چقدر از زندگی بهره ببریم .🌹
🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌹اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌹
🍀اللّٰهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّکَ الْفَرَجْ🍀
🌷التماس دعا🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ #داستان بسیار شنیدنی
🔸 بهم ریختن مجلس خواستگاری توسط حاج آقا قرائتی
📺 ببینید آخرش چی میشه
📹 کانال داستان و طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
✍️#داستان
👈در قعر چاه
مرد مؤمن و خداپرستی، نیمه شب در بیابانی راه می رفت. هوا تاریک بود و مرد به راه نا آشنا، در نتیجه در چاهی افتاد. مدتی گذشت، عده ای از آنجا می گذشتند و چون چاه را رو باز دیدند، برای اینکه کسی در آن نیفتد، سنگ بزرگی را آورده و روی چاه گذاشته و سرچاه را بستند.
و مرد مؤمن در ته چاه، امیدش فقط به خدا بود و باور داشت که اگر عمرش باقی باشد و اجلش فرا نرسیده باشد، خداوند نجاتش می دهد.
در همین موقع، ناگهان مرد متوجه شد که از بالای سرش خاک می ریزد. نگاه کرد، چیزی مانند دم جانوری به پائین آویخته بود. مرد دستش را به آن گرفت و خودش را بالا کشید. سپس سنگ را با چند تکان، از جایش حرکت داده و بیرون آمد.
همه باید باور داشته باشیم، خداست که ما را از چاه های حیرت و ضلالت و بدبختی نجات می دهد. خداوند به هر وسیله ای که بخواهد، ما را بیرون می آورد و اگر نخواهد، با هر وسیله ای هم باشد، نجات ما غیر ممکن است.(1)
📕نفس مطمته ص 121
کانال داستان و طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92