فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این آدمه یا ماشین؟
#طنز
@hal_khosh
دختری به مردی گفت : من عاشقت هستم.
مرد گفت : لیاقت شما برادر من است که از من زیباتر است و پشت سر شما ایستاده.
دخترک برگشت و دید کسی نیست !!!
مرد گفت : اگر عاشقم بودی پشت سرت را نگاه نمی کردی
#نکته
@hal_khosh
ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﺷﺪﻩ ﻣﺜﻞ ﺁﺏ ﺣﻤﻮﻡ
ﯾﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻡ ﺻﺒﺢ ﺑﺮﯼ ﯾﺎ ﺁﺧﺮ ﺷﺐ ﮐﻪ ﻓﺸﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩﻩ😂☝️😅☝️
#طنز
@hal_khosh
🔹امیرالمؤمنین عليه السلام:
🍃عجِبتُ لِمَن يَرجُو رَحمَةَ مَن فَوقَهُ كيفَ لا يَرحَمُ مَن دُونَهُ؟!
🍃در شگفتم از كسى كه به رحم و شفقت فرا دست خود اميد دارد ، چگونه به فرو دست خود رحم نمى كند
📚غررالحكم حدیث 6255
امام باقر عليه السلام:
هيچ طمعى همانند مسابقه دادن براى كسب مقام، و هيچ عدالتى همانند انصاف، و هيچ تجاوزى همانند ستم كردن، و هيچ ستمى همانند پيروى از هواى نفس نيست
لاحِرصَ كَالمُنافَسَةِ فِي الدَّرَجاتِ، ولا عَدلَ كَالإِنصافِ، ولا تَعَدِّيَ كَالجَورِ، ولا جَورَ كَمُوافَقَةِ الهَوى
تحف العقول، صفحه286
✍️#داستان
🍃آخر خدایی هست،پیغمبری هست...
سلطان عبدالحمید میرزا فرمانفرما(ناصرالدوله) هنگام تصدی ایالت کرمان چندین سفر به بلوچستان میرود و در یکی از این مسافرتها چند تن از سرداران بلوچ از جمله سردار حسین خان را دستگیر و با غل و زنجیر روانه کرمان میکند.
پسر خردسال سردار حسین خان نیز با پدر زندانی و در زیر یک غل بودند.
چند روز بعد فرزند سردار حسین خان در زندان به دیفتری مبتلا میشود.
سردار بلوچ هر چه التماس و زاری میکند که فرزند بیمار او را از زندان آزاد کنند تا شاید بهبود یابد ولی ترتیب اثر نمیدهند.
سردار به افضل الملک،ندیم فرمانفرما نیز متوسل میشود.
افضل الملک نزد فرمانفرما میرود وساطت میکند،اما باز هم نتیجهای نمیبخشد.
سردار حسین خان حاضر میشود پانصد تومان از تجار کرمان قرض کرده و به فرمانفرما بدهد تا کودک بیمار او را آزاد کند و افضل الملک این پیشنهاد را به فرمانفرما منعکس میکند،اما باز هم فرمانفرما نمیپذیرد.
افضل الملک به فرمانفرما میگوید: قربان آخر خدایی هست،پیغمبری هست،ستم است که پسری درکنار پدر در رندان بمیرد. اگر پدر گناهکار است ،پسر که گناهی ندارد.
فرمانفرما پاسخ میدهد: در مورد این مرد چیزی نگو که فرمانفرمای کرمان، نظم مملکت خود را به پانصد تومان رشوه سردار حسین خان نمیفروشد.
همان روز پسر خردسال سردار حسین خان در زندان در برابر چشمان اشکبار پدر جان میسپارد.
دو سه روز پس از این ماجرا یکی از پسرهای فرمانفرما به دیفتری دچار میشود. هر چه پزشکان برای مداوای او تلاش میکنند اثری نمیبخشد.
به دستور فرمانفرما پانصد گوسفند در آن روزها پیدرپی قربانی میکنند و به فقرا میبخشند اما نتیجهای نمیدهد و فرزند فرمانفرما جان میدهد.
فرمانفرما در ایام عزای پسر خود،در نهایت اندوه بسر میبرد.
درهمین ایام روزی افضل الملک وارد اتاق فرمانفرما میشود.
فرمانفرما به حالی پریشان به گریه افتاده و با صدایی بلند می گوید: افضل الملک! باور کن که نه خدایی هست و نه پیغمبری! والا اگر من قابل ترحم نبودم و دعای من موثر نبوده،لااقل به دعای فقرا و نذر و اطعام پانصد گوسفند میبایست فرزند من نجات مییافت.
افضل الملک در حالی که فرمانفرما را دلداری میدهد میگوید: قربان این فرمایش را نفرمایید، چرا که هم خدایی هست و هم پیغمبری،اما میدانید که فرمانفرمای جهان نیز نظم مملکت خود را به پانصد گوسفند رشوهی فرمانفرما ناصرالدوله نمیفروشد!
✅آری !
🌺امام صادق علیه السلام در دعایی میفرماید: یَا مُعْطِیَ الْخَیْرَاتِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعْطِنِی مِنْ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ مَا أَنْتَ أَهْلُه
ای عطا کنندهی خیرها! بر محمد و آل محمد درود و رحمت فرست و به من خیر دنیا و آخرت را ـ آن چنان که در خور تو است ـ عطا نما.
📚کافی، ج ۲، ص ۵۹
@hal_khosh
می گویند هر وقت خواستی پارچهای بخری؛
آنرا در دستت مچاله كن و بعد رهايش كن،
اگر چروك برنداشت، جنس خوبی دارد.
آدمها، نیز همينطورند!!
آدمهايی كه بر اثر فشارها،
و مشكلات، اخلاق، و رفتارشان عوض میشود،
و «چروك» بر میدارند!!
اينها جنس خوبی ندارند،
و برای رفاقت، معاشرت، مشارکت، ازدواج و اعطای مسئولیت به ایشان، به هیچ وجه «گزینهٔ مناسبی» نخواهند بود.
#خواندنی
@hal_khosh
💚السلام علیکم و رحمت الله💚
همراهان بزرگوار ضمن عرض تسلیت فرا رسیدن #ایام_فاطمیه و شهادت #حضرت_زهرا علیها سلام ، به این مناسبت ، تاشام چهارشنبه اینده مطالب طنز در کانال قرارداده نمی شود
🟢ضمن آرزوی قبولی عزاداری هایتان از همه شما التماس دعای مخصوص دارم .🟢
امام صادق علیه السلام در دعایی میفرماید: یَا مُعْطِیَ الْخَیْرَاتِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعْطِنِی مِنْ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ مَا أَنْتَ أَهْلُه
ای عطا کنندهی خیرها! بر محمد و آل محمد درود و رحمت فرست و به من خیر دنیا و آخرت را ـ آن چنان که در خور تو است ـ عطا نما.
📚کافی، ج۲
👈درسي از دختر كوچولو و جايزه بقالي براي تامل بيشتر......
دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت: مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدی، این هم پولش.
بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه داد، بعد لبخندی زد و گفت: چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش میدی، میتونی یک مشت شکلات به عنوان جایزه برداری.
اما دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد،
مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای برداشتن شکلاتها خجالت میکشه گفت: دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت شکلاتهاتو بردار
دخترک پاسخ داد: عمو! نمیخوام خودم شکلاتها رو بردارم، نمیشه شما بهم بدین؟
بقال با تعجب پرسید: چرا دخترم؟ مگه چه فرقی میکنه؟
و دخترک با خندهای کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!
✅بعضي وقتها حواسمون بهاندازه یه بچه کوچولو هم جمع نیس که بدونیم و مطمئن باشیم که مشت خدا از مشت ما بزرگتره
🔵کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92