امروز با سر و صدای مامان بابام از خواب پریدم
رفتم بیرون میپرسم : چی شده !؟
بابام میگه : من دیشب خواب دیدم یه زن دیگه گرفتم
واسه مامانت تعریف کردم،
اونم گیر داده باید همین الان بخوابی و طلاقش بدی😐😐😂
#طنز
@hal_khosh
آنچه برای خود نمیپسندی ... 😏
نگه دار واسه خواهر شوهر یا جاریت کادو ببر 😂😂😂
#طنز
@hal_khosh
اضافه وزن ایرانیها تنها دو علت داره!
یک: مهربونی مامانها
دو: «بخور حیفه»😄
.
#طنز
@hal_khosh
قدیما ظرف یکبار مصرف نبود، همسایه دوبار میومد، یه بار نذری میاورد، یه بار میومد واسه ظرفش، آدم فرصت فکر کردن و تصمیم گیری داشت....
بعد میگن چرا آمار ازدواج کم شده
شما دارین با تولید ظروف یکبار مصرف فرصت ها رو از جوونا میگیرید. والاا......
مرگ بر ظروف یکبار مصرف👊
#طنز
@hal_khosh
ما درجوار یکدیگر
زندگی می کنیم
پس اولین مقصود
ما در زندگی این است
که به یکدیگرمحبت کنیم
و اگرنمی توانیم
دست کم دیگران را آزار ندهیم
هيچ آدمى كامل نيست
هيچ آدمى از اولش اونى كه ما ميخوايم نيست
آدما عوض ميشن
آدما تلاش ميكنن
آدما بهتر ميشن
آدما تبديل ميشن به اونى كه ميخوايم
اين زمان نميبره، فرصت ميبره
كار فوق العاده سختى هم هست
اگر كسى انقدر براتون ارزش قائله كه حاضره اينكارو بكنه،
اين فرصتو ازش نگيريد.
🌼🍃اگر به من بگويند زيباترين واژه ای که ياد گرفتی چيست؟
میگويم پذيرش است.
یعنی:
پذيرفتن شرايط با تمام سختی هاش...
پذیرفتن آدم ها با تمام نقص هاشون....
پذيرفتن اینکه مشکلات هست و بايد به مسير ادامه داد...
پذيرفتن اينکه گاهی من هم اشتباه ميکنم...
پذيرش يعنی:
پذيرفتن اينکه من کامل نيستم...
پذيرفتن اينکه هيچ کس مسئول زندگی من نيست...
پذيرفتن اينکه انتظار از ديگران نداشتن...
و...
🌼🍃داشتن پذيرش توی زندگی يعنی پايان دادن به تمام دعواها، اختلاف ها و جدل ها...
🟢 #داستان
🔸 . فال حافظ!
فال زدن به ديوان حافظ (شاعر معروف شيرازي كه حافظ قرآن بود) در ايران شهرت دارد،
در اين كه آيا فال زدن به ديوان حافظ اساسي دارد يا خرافه مي باشد، بين صاحب نظران گفتگو است .
عضي معتقدند كه چون حافظ، همه قرآن را در حفظ داشت و لقب ((لسان الغيب )) بر او صدق مي كرد، فال زدن به ديوانش ممكن است ، صحيح باشد،
و بعضي بر آن ، اصل و اساسي نمي يابند،
به هر حال در اينجا مناسب است ، به سه مورد از فال حافظ كه نقل شده توجه كنيد:
1- مي گويند: مرحوم علامه طباطبائي (صاحب تفسير الميزان متوفي 25 آبان 1360 شمسي ) هنگامي كه از تبريز وارد حوظه علميه قم شد و خواست كتاب اسفار ملاصدرا (كه در علم فلسفه است ) تدريس كند، در زمان مرجعيت حضرت آيت اللّه العظمي بروجردي بود، و اين مرجع بزرگ براي علامه پيام فرستاد كه كتاب فلسفه را در قم تدريس نكند...
به هر حال ، تا روزي علامه طباطبائي كنار كرسي نشسته بود و در اين فكر بود كه آيا كتاب اسفار را تدريس كند يا نه ؟ سرانجام ديوان حافظ را كه روي كرسي بود برداشت و به آن فال زد و آن را به طور ناگهاني باز كرد و ديد در طرف راست صفحه اين اشعار است :
عهد و پيمان فلك را نيست چندان اعتبار
عهدبا پيمانه بستم شرط با ساغر كنم
من كه دارم در گدائي گنج سلطاني بدست
كي طمع بر گردش گردون دون پرور كنم
دوستان را گرد در آتش مي پسندد لطف دوست
تنگ چشمم گر طمع بر چشمه كوثر كنم
از اين اشعار، الهام گرفت و به تدريس اسفار پرداخت و كم كم موفقيت شاياني در اين جهت پيدا كرد.
2- گويند: يكي از شخصيتهاي نيكوكار در شيراز از دنيا رفت و جنازه او را برداشتند تا طبق وصيتش در حافظيه (كنار قبر حافظ) دفن كنند، به ديوان حافظ فال زدند ببينند آيا حافظ، راضي است يا نه ؟
اين شعر آمد:
رواق منظر چشم من آشيانه تو است
كرم نما و فرود آي كه خانه خانه تو است
3- باز نقل مي كنند: بعد از سقوط شاه سلطان حسين صفوي ، و غلبه افغانها بر ايران ، محمود افغان يكي از اقوام خود را كه ((مگس خان )) نام داشت ، فرماندار شيراز كرد.
وي پس از چند روزي كه در شيراز بود، روزي كنار قبر حافظ رفت ، بر اثر تعصبات غلطي كه داشت تصميم گرفت قبر حافظ را خراب كند، هر چه اطرافيانش او را نصيحت كردند كه از اين تصميم بگذرد، او گوش نكرد،
سرانجام قرار بر اين شد كه از ديوان حافظ، در اين مورد، فالي بگيرند، وقتي كه ديوان را باز كردند، اين شعر در آغاز صفحه راست آن آمد:
اي مگس ! عرصه سيمرغ نه جولانگه تو است
عِرض خود مي بري و زحمت ما مي داري
مگس خان ، با خواندن اين شعر، سخت تحت تاءثير قرار گرفت ، و از روح حافظ طلب عفو و بخشش كرد.
#خواندنی
🔵 کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
🟢#داستان
👈لباس زيبا در نماز
نقل شده : هنگامي كه امام حسن مجتبي علیه السلام براي نماز برمي خواست ، بهترين لباسهاي خود را مي پوشيد.
از آن حضرت پرسيدند: چرا بهترين لباس خود را مي پوشيد؟
امام در پاسخ فرمود:
خداوند، زيبا است و زيبائي را دوست دارد، و به همين جهت ، من لباس زيبا براي راز و نياز با پروردگار مي پوشم ،
و هم او فرموده است كه :
به هنگام رفتن در مسجد، زينت خود را برگيريد)).
بر همين اساس ، طبق روايات ، استجاب دارد كه انسان در حال نماز نيكوترين لباس خود را بپوشد، و خود را معطر كند، و با رعايت نظافت و طهارت كامل ، به نماز و راز و نياز با خداي بزرگ ، بپردازد.
#خواندنی
📚داستان دوستان
🔵 کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
🟢#داستان
👈حکایتی عجيب از جدایی موقت روح از بدن .
مرحوم آيت اللّه حاج شيخ هاشم قلعه اي قزويني که از اساتيد و علماي بزرگ و وارسته حوزه علميه مشهد در حدود سي سال قبل بوده کفته:
مردي بود با علم تجريد روح ( جدا کردن موقت روح از بدن ) ، آشنايي داشت ،
من نزد او رفتم و از او خواستم روح مرا از بدن تجريد كند، او پذيرفت ،
هنگامي كه آماده اين موضوع شدم ، ناگاه ديدم بدنم به گوشه اي افتاد و خودم از آن جدا شدم ،
من گفتم خوبست از اين آزادي استفاده كرده و به روستاي خودمان (قلعه ) كه اطراف قزوين است بروم ،
ناگاه ديدم در نزديكي روستا هستم .
در بيرون روستا، در صحرا مردي را ديدم كه به هنگام سحر، آب را از نهر دزديد و به سوي ملك خودش روانه ساخت ،
طولي نكشيد ديدم ، صاحب آب آمد و هنگامي كه از دزدي او آگاه گرديد، عصباني شد و با بيلي كه در دست داشت ، چنان بر سر دزد زد كه او بر زمين افتاد و جان سپرد.
من كاملاً ناظر اين جريان بودم ، ولي او مرا نمي ديد،
سرانجام قاتل فرار كرد و جسد مقتول روي زمين ماند.
زنان روستا كه براي بردن آب كنار نهر آمده بودند از جريان قتل آگاه شدند و وحشتزده ، اين خبر را به اهالي روستا رساندند،
مردم روستا، دسته دسته به تماشا آمدند ولي از قاتل خبري نبود، از اين رو حيران و سرگردان بودند كه چه كنند، سرانجام بدن مقتول را به گورستان برده و دفن كردند.
من به خود آمدم كه راستي طلوع آفتاب ، نزديك است ، هنوز نماز نخوانده ام ، ناگهان ديدم در بدنم هستم و شخصي كه روح مرا آزاد كرده بود، به من گفت : حالت چطور است ؟
من آنچه را ديده بودم براي او نقل كردم و تاريخ حادثه را دقي قاً ضبط نمودم .
دو ماه از اين جريان گذشت ، چند نفر از اهالي روستاي قلعه ، به مشهد آمدند و هنگامي كه با من ملاقات كردند، من از حال مقتول جويا شدم ، و بدون اينكه سخني از قتل او بگويم ، پرسيدم حالش چطور است ؟
گفتند: متأ سفانه دو ماه قبل او را كشته اند و جسد او در كنار نهر يافته شده ، ولي قاتل او شناخته نشده است .
هفت سال از اين جريان گذشت ، من سفري به روستاي قلعه كردم تا بستگان و دوستان را از نزديك ببينم .
مردم دسته دسته به ملاقات من مي آمدند، تا اينكه شخص قاتل به مجلس آمد،
هنگامي كه مجلس خلوت شد، او را به نزديك خود دعوت كردم و گفتم : راستش را بگو بدانم قاتل فلان كس چه كسي بود؟
او اظهار بي اطلاعي كرد،
گفتم: همان که بيل را بلند كرد و با آن ، فلاني را كشت ،
رنگ از صورتش پريد و فهميد كه من از اين موضوع آگاه هستم ، ناچار جريان را براي من بيان كرد،
گفتم : من مي دانستم ، ولي مي خواستم به تو بگويم كه بايد بروي ديه (خونبهاي ) او را به ورثه اش بپردازي و يا از آنها بخواهي كه تو را حلال كنند.
#خواندنی
📚داستان دوستان
🔵 کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
سهم شهید قنبری از سفره انقلاب
یک خانه ساده+یک موتوری که با اون میرفت سرکار بعد ۲۴ سال خدمت
کانال شادی و نکات مومنانه
┄┅┅❅🟤🌼🟢🌸🔴🌺🟣❅┅┅┄
@khandehpak
#نهج_البلاغه
✨وعَجِبْتُ لِلْمتكَبر الَّذي كَانَ بالامسِ نُطْفةً، وَيَكُون غَداً جِيفَه✨
🌺در شگفتم از متکّبری که دیروز نطفه ای بی ارزش ، و فردا مرداری گندیده خواهد بود
#حکمت ۱۲۶
یادقدیم بخیر
پدرحرمت داشت
کسی جلوش
پاشو دراز نمیکرد
مادر حرمت داشت
کسی براش
صداشو بلند نمیکرد
همه به پای
بزرگترها بلند میشدند
پول کم بود
ولی برکت داشت
🔴" قهر ، قهر ، تا روزِ قیامت ..."🔴
🔸این زیباترین دروغِ کودکی هایمان بود ...
قرار بود مثلاً دلخوریمان تا ابد کِش بیاید ،
اما با یک "ببخشید" ؛
سر و تهِ قضیه هم می آمد
و دوباره مشغولِ بازی می شدیم ...
انگار هم نه انگار ، که قهر کرده بودیم ...
بچگی ها ، در همین سادگی و بی شیلگی اش قشنگ بود ...
امان از این بزرگ شدن ...
امان از این قهر هایِ بی صدایِ طولانی !
حالا قهرِ مان را جار نمی زنیم ،
خیرِ سرمان مثلاً متمدن شده ایم ...
خیلی بی صدا می رویم ،
اما برای همیشه ...
اما بدونِ بازگشت ...
دلمان هم خوش است که بزرگ شده ایم !
#نرگس_صرافیان_طوفان
شما برو لباس فروشی، دست بذار رو لولای در، بگو چند؟
میگه آخ دست گذاشتی رو بهترین کارم. از اینا خودم ۳ تا بردم. داداشمم میخواست بهش پیشنهاد دادم😐😂😂
#طنز
@hal_khosh
همه چی اوکیه انشالله؟
- مرسی, ممنون
مکالمه دو ایرانی به چهار زبان فارسی، انگلیسی، عربی و فرانسوی 🙄😓
#طنز
@hal_khosh
انقد به باباها واسه کولر خاموش کردن گیر ندین، منم از وقتی
خودم پول برق میدم به نظرم هوا عالیه😂☺️
#طنز
@hal_khosh
ﭘﺸﺖ ﻫﺮ ﻏﺬﺍﻯ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺍﯼ ﺧﺎﻧﻤﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺳﺮ ﮔﺮﻡ گوشی تلفن ﺍﺳﺖ😂
ﺧﺎﻧﻢ ﻫﺎﯼ ﮔﺮﻭﻩ ﻏﺬﺍﺗﻮﻥ ﻧﺴﻮﺯﻩ😐
یکمی هم حواستون به زندگیتون باشه😂
#طنز
@hal_khosh
تو خونه یه قانون هست که میگه
وقتی نون خشکا تو سفره زیاد میشه، وقتشه که شام آبگوشت بذاری. 😀😁😜
#طنز
@hal_khosh
ﻳﺎﺩ ﻗﺪﻳﻤﺎﺍﺍﺍ ﺑﺨﻴﺮ ...
ﻣﻬﻤﻮﻥ ﻣﻴﻮﻣﺪ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﻣﻴﮕﻔﺖ ﻗﺒﻠﻪ ﻛﺪﻭﻡ ﻃﺮﻓﻪ؟
ﺍﻻﻥ ﻧﻴﻮﻣﺪﻩ ﻣﻴﮕﻪ ﺭﻣﺰ wifi ﭼﻨﺪﻩ!?😂
#طنز
@hal_khosh
✍️#پندیات
🔸ای خوش آنکس که دلی را ز وفا شاد کند
خاطر غمزده ای بهر خدا شاد کند
🔸ای خوش آن اهل سخاوت که ز احسان و کرم
دل محتاج به آیین عطا شاد کند
🔸هست در روز جزا سر خط آزادی او
هر که خاطر ز اسیران بلا شاد کند
🔸خرّم آن راد که از عقده گشائی دل خلق
چون نسیم سحر و باد صبا شاد کند
🔸بلبل آسا به گلستان جهان با صد شور
دل عشّاق حزین را به نوا شاد کند
🔸در بر اهل حقیقت که صفا بخش دلند
ذکر مولاست که دل را ز صفا شاد کند
🔸«اشتری» هر که به دل مهر علی اندوزد
خاطرش را ز عنایت به جزا شاد کند
🔵 کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
پروانه به خرس گفت:
دوستت دارم...
خرس گفت:
الان ميخوام بخوابم
باشه بيدار شم حرف ميزنيم...
خرس به خواب زمستاني رفت
و هيچوقت نفهميد که
عمر پروانه فقط چند روز است.
همديگر را دوست داشته باشيم، قدر همدیگر را بدانیم؛
شايد فردايي نباشد...