🔹امام كاظم عليه السلام :
وَجَدتُ عِلمَ الناس فی اَربعٍ:
اَوّلُهاأن تَعرِفَ رَبَّکَ
وَالثّانیةُ أن تَعرِفَ ما صَنَعَ بکَ
وَالثّالثَةُ أن تَعـرِفَ ماأرادَ مِـنکَ
وَالرّابعَةُ أن تَعرفَ ما َیخرُجُکَ مِن دینِکَ
🌴علومی را که مردم به آن نیاز دارند در چهار چیز یافتم :
1️⃣اینکه خدای خودت را بشناسی .
2️⃣بشناسی که خداوند با تو چه کار کرده است .
3️⃣بشناسی که خداوند چه چیزی از تو می خواهد .
4️⃣و بشناسی که چه چیزی تو را از دینت خارج می کند.
📚بحارالانوار، ج 78 ، ص .
#شهادت_امام_کاظم
#امام_کاظم
#باب_الحوائج
💠#داستان
👈گره گشايي از كار ديگران
🔶علی بن طاهر صوری از یکی از اهالی ری نقل می کند که می گفت :
یکی از نویسندگان « یحیی بن خالد » به حکومت ری منصوب شد. من مقداری از مالیات بدهکار بودم و می ترسیدم که اگر آن را از من مطالبه کند تهیدست شوم .
🔻عده ای گفتند : او طرفدار مذهب اهل بیت است ولی من همچنان از رفتن پیش او بیمناک بودم . سرانجام تصمیم گرفتم به مکه روم و مولایم موسی بن جعفر علیه السلام را در جریان بگذارم .
🔷پس از اینکه خدمت امام علیه السلام رسیدم ، آن حضرت نامه ای بدین مضمون به والی ری نوشت :
بسم الله الرحمن الرحیم : اعلم ان الله تحت عرشه ظلا لا یسکنه الا من اسدی الی اخیه معروفا او نفس عنه کربه او ادخل علی قلبه سرورا ، و هذا اخوک و السلام .
⚜️ به نام خداوند بخشنده مهربان . بدان ! برای خداوند در زیر عرشش سایه ای است که از آن بهره ای نمی گیرد مگر کسی که به برادرش نیکی کند، یا او را از غم و اندوهی رهایی بخشد و یا او را خوشحال سازد؛ حامل نامه برادر توست . و السلام .
🔻پس از بازگشت به نزد والی رفتم و گفتم : فرستاده امام « صابر» (امام كاظم) هستم .
والی ، با پای برهنه تا در خانه آمد و مرا در بغل گرفت و بوسید و از حال امام علیه السلام پرسید و پس از مشاهده دستخط امام ( علیه السلام ) نیمی از اموال خود را به من داد .آنگاه دفتر مالیات را خواست و روی اسم من قلم کشید و نسبت به بدهی هایم قبض رسید داد....
📚 منتهي الآمال، جلد 2، صفحه .
#شهادت_امام_کاظم
#امام_کاظم
#باب_الحوائج
@hal_khosh
💠 #حدیث
✅#تضرّع برای #عقل
🌸حضرت موسی بن جعفر علیه السلام فرمودند:
مَنْ أَرادَ الْغِنی بِلا مال وَ راحَةَ الْقَلْبِ مِنَ الْحَسَدِ وَ السَّلامَةَ فِی الدّینِ فَلْیتَضَّرَعْ إِلَی اللّهِ فی مَسْأَلَتِهِ بِأَنْ یكْمِلَ عَقْلَهُ، فَمَنْ عَقَلَ قَنَعَ بِما یكْفیهِ وَ مَنْ قَنَعَ بِما یكْفیهِ اسْتَغْنی وَ مَنْ لَمْ یقْنَعْ بِما یكْفیهِ لَمْ یدْرِكِ الْغِنی أَبَدًا.:
1️⃣هر كس #بی نیازی خواهد بدون #دارایی،
2️⃣و #آسایش دل خواهد بدون #حسد،
3️⃣و سلامتی دین طلبد،
🔵باید به درگاه خدا زاری كند و بخواهد كه عقلش را كامل كند،
▪️هر كه خرد ورزد، بدانچه كفایتش كند قانع باشد.
▪️و هر كه بدانچه او را بس باشد قانع شود، بینیاز گردد.
▪️و هر كه بدانچه او را بس بُوَد قانع نشود، هرگز به بینیازی نرسد.
📚بحار الانوار ج 1 ص .
#شهادت_امام_کاظم
#امام_کاظم
#باب_الحوائج
🆔 @hal_khosh
💠#داستان
✅برخورد با بدگويان
يكى از فرزندان عمربن خطاب كه در مدينه زندگى مى كرد امام كاظم عليه السلام را آزار مى داد و هر گاه به او مى رسيد بدگوئى مى كرد و اميرالمومنين عليه السلام را نيز مورد قرار مى داد.
بعضى از ياران حضرت عرض كردند اجازه دهيد ما اين فاسق را بكشيم ، اما امام عليه السلام به شدت آنها را نهى كردء و آدرس محل كار و مزرعه آن مرد را سوال كرد. گفته شد او در ناحيه اى از مركب خود پياده شد و نزد او نشست و بارويى گشاده با او صحبت كرد و خنديد.
آنگاه سوال كرد: چقدر براى زراعت خود خرج كرده اى ؟
او در جواب گفت : صد دينار
حضرت فرمود: اميد دارى چقدر سود نصيب تو گردد؟
گفت : علم غيب نمى دانم .
حضرت فرمود: گفتم : اميد دارى چه اندازه سود ببرى ؟
گفت : اميداوارم دويست دينار سود ببرم .
امام عليه السلام كيسه اى به او داد كه سيصد دينار در آن بود فرمود: زراعت هم مال خودت باشد و خداوند آنچه اميد دارى نصيب مى كند.
آن مرد سر امام عليه السلام را بوسيد و از او خواست كه از خطايش در گذرد.
امام عليه السلام بر او لبخندى زد و بازگشت .
وقتى امام عليه السلام به مسجد رفت آن مرد را ديد كه نشسته است ، وقتى چشمش به امام عليه السلام افتاد: گفت :
اللّه اعلم حيث يجعل رسالته خداوند داناتر است كه رسالتش را در چه كسى قرار دهد.
اصحاب آن حضرت پرسيدند قضيه چيست ؟
امام عليه السلام فرمود شما چيز ديگرى مى گفتند حال شنيدند الان چه گفت ؟
وقتى امام عليه السلام به منزل خود رفت به يارانش كه از اوخواسته بودند اجازه دهد آن مرد را بكشند فرمود: كداميك بهتر بود آنچه شما مى خواستيد انجام دهيد يا آنچه من مى خواستم انجام دهم ؟ من با مبلغى او را اصلاح كردم و با اين شراو را از خود دور كردم .
📚بحارالانوار، ج 48، ص 102 و 103.
#شهادت_امام_کاظم
#امام_کاظم
#باب_الحوائج
کانال #داستان و #طنز حال خوش 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
💠#داستان
✅حرمت برادر مومن
عبدالمومن من انصارى گويد: به محضر #امام_کاظم عليه السلام رسيدم و محمد بن عبداللّه جعفرى هم نزد آن حضرت بود من با محمد تبسمى كردم امام كه مشاهده مى كرد فرمود: او را دوست دارى ؟
عرض كردم : بله ، البته بخاطر شما را دوست دارم .
امام عليه السلام فرمود: او برادر توست و مومن برادر مادرى و پدرى مومن است اگر چه از يك پدر نباشند (همه فرزند آدم و حوا هستند).
معون است كسى كه به برادرش تهمت زند.
ملعون است كسى كه به برادرش خيانت كند.
ملعون است كسى كه برادرش را (از كجروى ) پند و اندرز ندهد.
ملعون است كسى كه از برادرش غيبت كند.
📚بحار، ج 75، ص 262.
#شهادت_امام_کاظم
#امام_کاظم
#باب_الحوائج
کانال #داستان و #طنز حال خوش 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
💠#داستان
✅سجده شكر
هشام بن احمر گويد: همراه #امام_کاظم عليه السلام در اطراف مدينه حركت مى كردم كه ناگاه از بالاى مركب زانوان خود را خم كرد و بر روى زمين به سجده افتاد و مدتى طول داد سربلند كرد و سوار شد عرض كردم :
فدايت شوم چه سجده طولانى كردى ؟
فرمود: به ياد نعمتى افتادم كه خدا به من عطا فرموده است ، دوست داشتم پروردگارم را شكر نمايم .
📚اصول مافغى ، باب الشكر.
#شهادت_امام_کاظم
#امام_کاظم
#باب_الحوائج
کانال #داستان و #طنز حال خوش 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
💠#داستان
✅ارزش كار
على بن ابى حمزه گويد: #امام_کاظم عليه السلام را ديدم كه مشغول كار و فعاليت در زمين خودش بود به گونه اى كه عرق بر بدنش جارى بود به او عرض كردم فدايت شوم ديگران كجا هستند كه شما اينگونه به زحمت افتاديد؟
حضرت فرمودند: اى على ! كسى كه بهتر از من و پدرم بود با دست خود در زمين كار مى كرد.
عرض كردم : او چه كسى بود؟
امام عليه السلام فرمود: رسول خدا اميرالمومنين عليه السلام و چ پدران من همه بادست خود كار مى كردند و البته كار كردن عمل پيامبران و جانشينان آنها و بندگان شايسته خداوند است .
📚بحارالانوار، ج 48، ص 115
#شهادت_امام_کاظم
#امام_کاظم
#باب_الحوائج
کانال #داستان و #طنز حال خوش 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92