eitaa logo
حلقۀ رندان
330 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
734 ویدیو
35 فایل
تجربۀ زندگی در باغ معارف آل الله علیهم صلوات الله أجمعین از دریچۀ هنر و ادب درگاه دریافت پیشنهادات و انتقادات شما: @halghe_rendan_admin جهت مشارکت بیشتر در گروه «حلقۀ رندان» عضو شوید: https://eitaa.com/joinchat/1185873964Cab5f90b3dd
مشاهده در ایتا
دانلود
گونه: موضوع: قالب شعر: وزن: شاعر: مشابه: ــــــــــــــــــــــــ در ساعتي که هول مکرّر داشت ديوارهاي خانه تَرَک برداشت ممنوع بود رد شدن، امّا زن در دست، حکمِ «رد شو و بُگذر» داشت حسّي لبالب از «شعف» و «وحشت» حسّي «شگفت» و «دلهره آور» داشت در قلب او جوانه ي يک گُل بود يک سينه آرزوي معطر داشت هرچه ستاره مست شد و رقصيد شب را صداي شادي و دف برداشت صد صف فرشته سجده به کودک کرد آن لحظه، عرش حالتِ ديگر داشت (شصت و سه سالِ بعد) همان کودک يک روز صبحِ زود که از در داشت ـ مي رفت سمت کوچه، زمين ناليد از آن چه روزِ فاجعه در سر داشت بانگ اذان شنيده شد از مسجد مردي براي دفعه ي آخر داشت... :«پاشو غريبه!» :«کيست؟» :«منم!» يعني: اصرار بر آن چه مقدّر داشت :«قَد قامتِ الصّلوه!» :«نه، وقتش نيست!» در سجده، ضربه حالت بهتر داشت :«سبحانَ رب...» و وقت مناسب شد اين سجده حکم وقتِ مقرّر داشت :«فزتُ و ربِّ...» کعبه به خود لرزيد ديوارهاي کوفه تَرَک برداشت...