حلقۀ رندان
#منظر_رندان
گونه: #حکایت/#مدح
موضوع: #مباهله/#امیرالمؤمنین علیه السّلام
قالب شعر: #قصیده
وزن: #مفعولفاعلاتمفاعیلفاعلن
شاعر: #غمگین_اصفهانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ختم رسل ز فرط عنایات کامله
بر پاپهای نجران بنْوشت مرسله
کای قوم دور مانده ز شرع و صراط دین!
تا کی ز حق ببایدتان بُعد و فاصله؟
آمد دمی که جهل ز سرها کنید دور
شد وقت آن که کید ز دلْتان شود یله
مأمورم از خدای احد تا که با شما
یک کار از سه کار نمایم معامله
یا دین حق قبول و یا جزیهام دهید
یا آن که با شما بنمایم مقابله
چون شد وصول نامه بر آن قوم ناصواب
از آن رسیله سخت افتاد ولوله
آراستند مجلس شوری كه اندر او
بتْوان مگر كنند همی حلّ مسأله
کردند یک دو روزی با هم مکابره
افتاد در میانهی آنها مجادله
در آن گروه ده دله یک نفس پاک بود
کاو بود با رسول و خداوند یکدله
گفت: ای گروه! چند نمایید قیل و قال؟
تا چند و کی ببایدتان این مماطله؟
در امر هو کنید چرا این مسامحه؟
در دین حق کنید چرا این مساهله؟
باللَّـه! که این محمّد باشد همان کز او
معدوم میشود همه ادیان باطله
هان! بنگرید جمله بر اخبار انبیا
هان! بنگرید جمله بر آیات منزله
این است آن که موسی گفته است در حقش
باشد شبان و هر چه بُوَد در جهان، گله
این است آن یگانه پیمبر که بر مسیح
مریم شد از دمش به یکی نفخه حامله
گفتند پس ببایدمان سوی او کنیم
زآنسان که خضر سوی بقا طیّ مرحله
هشتاد تن که سیّد و عاقب بر آن گروه
بودند شیخ و راهبر و میر قافله
زآن پس سوی مدینه چو حاجی سوی حرم
کردند طیّ مرحله با زاد و راحله
کوته کنیم قصّه ز بعد سه روز چون
کردند با رسول گرامی مقابله
بس نکتهها شنیده و گفتند و عاقبت
کردند ابلهانه قبول مباهله
آن گه رسول و دختر و داماد و دو پسر
گشتند حلقهوار به یک جایْ سلسله
قرآن تمام از الف، آن گاه تا به یا
گردید جمع یکجا چون بای بسمله
باری؛ نکرده نفرین، دیدند آن گروه
افتاده در زمین و فلک، شور و غلغله
آماده از سحاب در آفاق، رعد و برق
افتاده در جبال ز تب، لرزه زلزله
نزدیک شد نجوم درافتد از آسمان
نزدیک شد که چرخ بماند ز هروله
از ترس گشت رُخْشان مانند زعفران
وز بیم گشت دلْشان پرخون چو آبله
سوی سحاب رحمت یزدان روان شدند
افراخت بیم در دلشان چون که مشعله
در نزد بوتراب نهادند رخ به خاک
زآنسان که او به نزد خدا گاه نافله
شاهنشهی که خصم خود اندر گه جدال
پا در کمند بنْهد و گردن به سلسله
آن کس که کم ز مزرعهی قدرتش بُوَد
از دانه، خرمن مه و از خوشه، سنبله
هشتند بار جزیه ز ذلّت به دوش خویش
مشرک هماره بار مذلّت کشد؛ بله
از بعد این چکامه، «غمگین»! کجا رواست
کز طبع خویشتن بنمایی دگر گله؟
در مدح آل احمد و احباب او مدام
میکوش بهر کسب شرف نز پی صله
شاعر: #غمگین_اصفهانی
🆔@halghe_rendan
- ناشناس.mp3
4.31M
▪️دِل کَز طَوَافِ کَعبِهٔ کُویَت وُقُوف یَافت / اَز شُوقِ آن حَرِیم نَدَارَد سَرِ حِجَاز...▪️
🎙با نوای:حاج محمود کریمی
🖋با استقبال از غزلی از مرحوم خواجه #حافظ شیرازی
🏷#حاج_محمود_کریمی/ #امام_حسین علیه السّلام / #محرم
🆔@halghe_rendan
May 11
بسم الله الرحمن الرحیم
⚠️حوالی ساعت 23 با حلقۀ رندان همراه باشید...
#پیشواز_محرم
#شبزیارتیسیدالشهداءعلیهالسّلام
9.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️السَّلامُ عَلیکَ یَا بَابَ نَجاة الأُمَّة◾️
🎙با نوای:حاج محمدحسن فیضی
🖋به قلم: پیمان طالبی
💔همه سال منتظر بودم
تا دوباره محرمش بشود
چادرم را به تکیه می دادم
تا سیاهی ماتمش بشود
🏷#حاج_محمدحسن_فیضی/#پیمان_طالبی/#شب_جمعه/#شبزیارتیسیدالشهداءعلیهالسلام / #امام_حسین علیه السّلام/ #پیشواز_محرم
🆔@halghe_rendan
حلقۀ رندان
◾️السَّلامُ عَلیکَ یَا بَابَ نَجاة الأُمَّة◾️ 🎙با نوای:حاج محمدحسن فیضی 🖋به قلم: پیمان طالبی 💔همه
#منظر_رندان
گونه: #حکایت/#مدح
موضوع: #امام_حسین علیه السّلام
قالب شعر: #چهارپاره
وزن: #فعلاتنمفاعلنفعلن
شاعر: #پیمان_طالبی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خادم اهل بیت در عمرش
فخر باید به خدمتش بکند
مثل مادربزرگ خانه ی ما
که خداوند رحمتش بکند
پیرزن سال های آخر عمر
سخت دلبسته شد به خاموشی
چیزهای کمی به خاطر داشت
مبتلا بود به فراموشی
روزی از روزها به او گفتم
گرچه خو کردهای به بیماری
نام های ائمه را مادر !
این اواخر به خاطرت داری ؟
گفتم اول ؟ درست گفت ! ” علی “
پاسخ دومین سوال : حسن
سومی را نگفته گفت : حسین ؛
آن که در کربلا نداشت کفن
گفتمش چارمین ؟ و ساکت شد
گفت : مادر ! ببخش یادم نیست
تا همین جاش یاد من مانده ست
مشکل از دین و اعتقادم نیست
گفتمش آمدیم و از تو کسی
این سوالات را شفاهی کرد
دور از جان تو ، ملک در قبر
گر بپرسد چه کار خواهی کرد ؟
گر چه حرفم مزاح بود اما
اشک او روی گونه اش افتاد
گفت من رفته است از یادم
او که من را نمی برد از یاد💔
من فقط تا حسین یادم هست
دادم از کف توان و نیرو را
شسته ام سالهای سال اما
استکان های مجلس او را
من که اولاد سیدالشهدا
اسم شان رفته است از یادم
زیر دیگ عزاش را یک عمر
فوت کردم به گریه افتادم
همه سال منتظر بودم
تا دوباره محرمش بشود
چادرم را به تکیه می دادم
تا سیاهی ماتمش بشود
اشک مادربزرگ در روضه
ماند از او به جا و ارثیه شد
رفت مادربزرگ از این دنیا
خانهی کوچکش حسینیه شد !
🆔@halghe_rendan
May 11
May 11
📜بسم ربّ الحُسَین
نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا
#محتشم_کاشانی
🔖مجموعۀ «گلاب»؛ مجموعه ای از اشعار، متون، معرفی کتب، قطعات صوتی و تصویری ذیل وجود مطهّر حضرت سیدالشهداء علیه السّلام میباشد که در ایّام و لیالی محرّم الحرام 1444 ه.ق تقدیم شما همراهان #حلقه_رندان میشود.
🏷میتوانید این مجموعه را با هشتگ #گلاب در کانال حلقۀ رندان در ایتا و تلگرام دنبال بفرمائید.
🆔ایتا: @halghe_rendan / تلگرام: @halghe_rendan_channel
May 11