⛈️خووووب دیگه بریم دنبال کسب علم 📝🚶♂️ادامه نکات امتحانی دی رو بگم؟
#نکته_امتحانی
#دکتر_مرضیه_شرکت
🕊|@ham_kalam
.
🌈رفیق درسته که هوشت خوبه 😃
وسالهای گذشته اکثر مواقع شب
امتحانی بودی و نتیجه میگرفتیـ
#نکته_امتحانی
🕊|@ham_kalam
.
.
🌈اما امسال به این مسئله توجه داشته باش
هم ۵۰ درصد کنکور مربوط به دوازدهمه و
هم امسال باید دهم و یازدهم رو پوشش
بدی📝
#نکته_امتحانی
🕊|@ham_kalam
.
.
🌈بدی پس هر روز تو این ماه مراقب باش ۸ تا
۱۰ ساعت مطالعه یادت نره🖍📋
.#نکته_امتحانی
🕊|@ham_kalam
#با_تو_حالم_خوبه🍃
خلاصه برا ما اینجوریه که
الا بذکرالله تطمئن القلوب.....🌱
بریم نماز 🙏🏻
🕊|@ham_kalam
هَم کَلام🕊️
⁉️سوال شما 🕊|@ham_kalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی گوشی کنارته و درس میخونی یه همچین حالتی داره 😁
حالا چاره چیه؟! 👇🏻👇🏻
#طنز
🕊|@ham_kalam
⛈️۱)همه اعلان های برنامه های گوشیت رو خاموش کن (◠‿◕)
این باعث میشه که فقط تو یه سری زمان
های جداگونه که برای استراحت و گوشی
در نظر گرفتی بری سراغش نه وسط
درس خوندن !👌🏻📵
#نکته_درسی
🕊|@ham_kalam
⛈️۲)هر برنامه اضافه ای روی گوشی داری حذف کن.
بجز ارتباط با مشاور نیازی به سایر
پیامرسان ها نداری!!. (◔‿◔) 😉
#نکته_درسی
🕊|@ham_kalam
⛈️۳)موقع درس خوندن گوشیت نباید
پیشت باشه ! مثل اینه که کسی بخواد
ورزش کنه و یه ظرف پر از شیرینی و
شکلات جلوش باشه ! خوب معلومه
وسوسه میشه🥲🍧
#نکته_درسی
🕊|@ham_kalam
هَم کَلام🕊️
⛈️۲)هر برنامه اضافه ای روی گوشی داری حذف کن. بجز ارتباط با مشاور نیازی به سایر پیامرسان ها نداری!
.
این یعنی از همه ی کانالا به جز هم کلام لِفت بده 😎😁
.
🕊🤍
بعد از خداحافظی پای پیاده به سمت خانه ما راه افتادیم.معمولا خیلی از اوقات پیاده تا هر کجا که جان داشتیم میرفتیم.آن ساعت شب خیابانها خلوت بود من بالای جدول رفتم.حمیداز پایین دستم را گرفته بود تا زمین نخورم.طول خیابان را پیاده آمدیم و صحبت کردیم به حدی گرم صحبت بودیم که اصلاً متوجه طول مسافت نشدیم.کل مسیر را پیاده آمدیم. نیم ساعت خانه ماشب نشینی کرد. داخل حیاط موقع خداحافظی به حمید گفتم چون شب یلدا بابا افسر نگهبانه و خونه نیست تو بیا پیش ما. ایام نامزدی خداحافظیهای ما داخل حیاط خانه به اندازه یک ساعت طول میکشیدبعضی اوقات خداحافظی بیشتر از اصل آمدن و رفتنهای حمید طول و تفسیر داشت تازه از لحظهای که جدا میشدیم،میرفتیم سر وقت موبایل.
پیامک دادنهاوتماسهایمان شروع میشدحمید شروع کرده بود به شعر گفتن من هم اشعاری از حافظ را برایش میفرستادم بعد از کلی پیامک دادن به حمید گفتم:نمیدونم چرا دلم یهو چیپس و ماست و موسیر خواست فردا خواستی بیای برام بگیر.جواب پیامک رو نداد. حدس زدم از خستگی خوابش برده.
پیام دادم، خدایا به خواب عشق من آرامش ببخش شب بخیر حمیدم. من خواب نداشتم مشغول درسم شدم و نگاهی به جزوههای درسی انداختم. زمان زیادی نگذشته بود که حمید تماس گرفت تعجب کردم. گوشی را که برداشتم گفتم« فکر کردم خوابیدی حمید جانم زنگ زدی کاری داری.گفت«از موقعی که نامزد کردیم به دیر خوابیدن عادت کردم یه دقیقه بیا دم در من پایینم»گفتم ما که خیلی وقته خداحافظی کردیم تو اینجا چیکار میکنی حمید؟!رفتم پایین کلی چیپس و تنقلات خریده بود.آن هم با موتور در آن سرمای زمستان
#داستان_دنباله_دار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو کتاب ملتِ عشق، میگه ...🤌🏻😌
🕊️|@ham_kalam