•♡•
🍊۱)عزیزم، این که می گی اگه امتحان داشته باشم، این حالتم بیشتر میشه، برای استرسی هست که از نتیجه امتحان داری. برای درمان اضطراب امتحان 👇🏻
#اضطراب_امتحان
#استرس
#اضطراب
رو حتما بخون قشنگم👌🏻🌈
#خواب_مفید
🕊|@ham_kalam
•♡•
🍊۲) مصرف نوشیدنی های کافئین دار
مثل قهوه و چایی و... رو خیلی محدود کن
مخصوصا از ظهر به بعد اصصصلا نخور☕
☁به جاش شب ها قبل خواب،دمنوش بابونه یا گل گاو زبون بخور 👌🏻🍵
#خواب_مفید
🕊|@ham_kalam
•♡•
•
🍊۳) حتما آزمایش خون بده و بررسی
کن، کمبود آهن و ویتامین نداشته باشی💊
#خواب_مفید
🕊|@ham_kalam
•♡•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍕 بسیاری از ناآرامیها و بیماریهای روحی، فقط با یک تغییر در رژیم غذایی، درمان میشوند!
#استاد_شجاعی
#خواب_مفید
🕊|@ham_kalam
•♡•
🍊4) آخر شب فیلم نبین و توی گوشی
نگاه نکن چون گوشی ، ذهنت رو بیدار
نگه می داره🤯
☁به جاش کتاب بخون که رااااحت بخوابی😄
#خواب_مفید
#گوشی
🕊|@ham_kalam
•♡•
•♡•
🍊۵) سعی کن محل خوابت کاملا تاریک و ساکت باشه 🥱
#خواب_مفید
🕊|@ham_kalam
•♡•
•♡•
🍊۶) قبل از خواب هرر فکری که آزارت
می ده، هر کاری که امروز کردی و کارایی
که فردا قراره انجام بدی رو روی یه کاغذ
بنویس تا ذهنت آروم بشه
﴿نوشتن معجزه می کنه﴾✨🪄
☁راسی شکرگذاری شبانه یادت نره
که حالتو حسابی خوب می کنه
#خواب_مفید
🕊|@ham_kalam
12.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راسی، دوغ و ماست و شیرم بدک نیس خواب آوره 😄😄
#طنز
🕊|@ham_kalam
قسمت شصت و سوم
تقریبا بیشتر خوراک حمید در ماه رمضان هندوانه بود نصف یک هندوانه را موقع افطار می خورد نصف دیگرش را موقع سحر ،برای همین خیلی هندوانه می خرید. روز دوازدهم ماه رمضان بود در ِخانه را که برایش باز کردم و به استقبالش رفتم دو تا هندوانه زیر بغلش بود سلام داد و از کنارم رد شد رفت سمت آشپزخانه خواستم در را ببندم که گفت صبر کن هنوز مونده دوباره رفت بیرون باز با دو هندوانه دیگر آمد هاج و واج مانده بودم که چه خبر است چند باری این کار تکرار شد نه یکی نه دوتا بیشتر از ده تا هندوانه خریده بود با تعجب گفتم حمید این همه هندوانه می خوایم چکار؟ رفتی سر جالیز هر چی تونستی بار زدی ؟خندید و گفت هندونه که خراب نمی شه می ریزیم کف آشپزخونه یکی یکی می ذاریم توی یخچال هر وقت خنک شد می خوریم. آشپزخانه ما کوچک بود پخت و پز که می کردم محیط آشپزخانه سریع گرم می شد .چند روزی از خرید هندوانه ها گذشته بود که دیدم بوی عجیبی از این هندوانه ها می آید اول فکر کردم چون تعدادشان زیاد است این طوری بویشان داخل خانه می پیچد بعد از چند روز متوجه شدم که هندوانه ها از زیر کپک زده اند و خراب شده اند تا چند ماه بوی هندوانه می آمد حالم بد می شد و دلم پیچ می خورد حمید هم رعایت می کرد و با همه علاقه ای که داشت تا مدت ها سمت هندوانه نرفت برای افطار بعضی روزها بیرون می رفتیم پاتوق اصلی مان مزار شهدا بود. حمیدبا رفقایش که می افتاد شکمو ترمی شد. روز شنبه یک ساعت بعد از افطار با آقا بهرام و همسرش رفتیم در شهر دوری بزنیم با حال تا حال و هوایمان عوض بشود
#داستان_دنباله_دار
#رمان_عاشقانه