#عبرتهایتاریخ
چگونگی شهادت #رئیسعلیدلواری از زبان #مسترچیک معاون کنسول #انگلستان در بوشهر
🔷 پنج شنبه 5 ژوئن 1915
رئیسعلی شخصیّت شگفتانگیزی است. میگویند دشمن قسم خورده ماست
قبلا فکر میکردم به دنبال نان و نوایی است و برای خموش ساختن او در این زمینه کارهایی کردم و پیغامهایی دادم، ولی گویا کارساز نبوده و او روز به روز بر تندروی خود میافزاید. 👈 دو سه نفری را در اطرافش برای #کنترلش کاشتهام👉 ولی آنها جرات زیادی برای برخورد جدی با او ندارند.
🔷 پنجشنبه 27 اوت 1915
خبرها خوب نیست. تلاش برای هم پیمان شدن خانها ادامه دارد و نیز کوشش ما برای ایجاد #تفرقه میان آنها، باید یکی از آنها را از میان برداشت
🔷 سه شنبه 1 سپتامبر 1915
به گمانم راه را یافتم. #میرزارحمتلیلکی مرا به نزد او برد . صحبتها انجام شد. #غلامحسین پذیرفت. آن کس که باید کار را تمام کند، پذیرفت که چنین کاری را انجام دهد. نه تنها در این دیار بلکه در هر دیاری هر نوع آدمی پیدا میشود. برچنین مردمی حکومت کردن آسان است . به لقمه نانی خرسندند...
🔷 سه شنبه 8 سپتامبر 1915
حادثهای روی داد. تمام شد. یکی رفت. رییس علی کشته شد. میرزا رحمت لیلکی همه امروز را چشم به من دوخته بود و وقتی بعدازظهر خبر را آورد از سکوت طولانیام تعجب کرد. هرگز شانهاش را نفشرده بودم. پس از پایان دوره طولانی سکوتم ، شانهاش را فشردم. باید قهقهه سر میدادم...
در میان درگیری تیری و فریادی و مرگی... پایانی بر یک ماجرا
📌 من و او جنگیدیم ولی فردا درباره #آنکس که تیر را انداخت چه خواهند گفت؟✔
منبع:📚چیک هربرت - گزارشهای مسترچیک از رویدادهای فارس و بوشهر در جنگ جهانی اول- مترجم پرتو افشین
༻❈❁❁❈༺
@hamandish