eitaa logo
انتشارات حماسه یاران
1.6هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
710 ویدیو
28 فایل
حماسه یاران، یادآوری حماسه سازان بزرگی است که جان و مال خود را در راه دین و اعتقاد خود فدا کردند... وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ ارتباط با روابط عمومی انتشارات: (پاسخگویی و فروش) 🛒 @hamasehyaran1
مشاهده در ایتا
دانلود
‌📖 به ✍🏻 قلم 🍃 در این کتاب روایت‌هایی از زندگی و بندگی جاویدان اثر محمدتقی رستگار مقدم اولین مسئول آموزش و تاکتیک تیپ 27 محمد رسول‌الله «ص» را خواهید خواند. مردی که همراه با حاج احمد متوسلیانٰ، توسط مزدوران تحت امر رژیم اسرائیل در لبنان ربوده شد. 📎ناشر تخصصی حوزه جهاد و شهادت https://eitaa.com/hamasehyaran🇮🇷
📖 🔸 برشی از کتاب: ✂️ حیرانم... تو با آن همه مهر و محبت و صفا که پرنده ها را هم سیراب می کردی، چرا بایستی اسیر شقی ترین آدم های روی زمین بشوی؟ دلم می خواهد یک بار دیگر بچه دبستانی بشوم، بشوم همان ممدِ تو، بشوی کوه، پشتم را گرم کنی. دوباره بروی جبهه، دوباره از همان جبهه زنگ بزنی به سید رضا برقعی، معلم کلاس چهارمم، از او بخواهی وقتی من نمره بیست می گیرم، تو را خبر کند... ✍🏻 به قلم 🖨️ انتشارات: حماسه یاران ✅ خرید آسان اینترنتی https://b2n.ir/g39383 📎 ناشر تخصصی حوزه جهاد و شهادت @hamasehyaran 🇮🇷
📖 🔸 زندگی و بندگی 📝 خصوصیت کامل در حد یک دروازه بان عالی را داشت. اگر الان بود در حد تیم ملی بود. جدای از مسائل فوتبالی، در ارتباط با دیگران هم انسانیت و معرفت و از خودگذشتگی خاصی داشت. همیشه متبسم بود‌. من هیچ وقت حتی به اندازه یک برخورد تلخ از او ناملایمتی ندیدم... ✍🏻 به قلم ✅ خرید آسان اینترنتی https://b2n.ir/g39383 🌹انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
⚽️ وقتی داخل دروازه بود، هم خیال خودم راحت بود و هم خیال بازیکن‌های تیم. (سرمربی سابق تیم فوتبال عارفِ قم) - اگر تقی الآن بود، بی‌شک بهترین دروازه‌بان ایران و دروازه‌بان اول تیم‌ملی بود. - زمانی که تقی توی دروازه می‌ایستاد، مهاجمان حریف از مقابله‌ی با او می‌ترسیدند. - تقی هر وقت جبهه بود، برای بازی خودش را می‌رساند و بعد برمی‌گشت جبهه. - یک بازی فوق‌العاده حساسی داشتیم. اگر می‌بردیم به دسته‌ی دو صعود می‌کردیم و اگر مساوی می‌شدیم به دسته‌ی دو سقوط می‌کردیم. دقیقه‌ی ۸۲ بازی بود. ۳ بر ۲ هم عقب بودیم. تقی رستگار یک کار خطرناک و شیطنت‌آمیزی کرد. توپ را انداخت جلوی پای مهاجم حریف و او هم بی‌معطلی توپ را وارد دروازه کرد. ازش پرسیدیم چرا اینکار را کردی؟ جواب داد بازیکن حریف چندین دقیقه است اینجا ایستاده و دوست داره گُل بزند. نخواستم امیدش را ناامید کنم. در آن بازی به طرز عجیبی، در همان واپسین دقایق مانده به پایان بازی، سه گل زدیم و بازی را ۶ بر ۳ بردیم. تقی گفت دیدین من گفتم می‌بریم!؟ الان هم اون بازیکن گلش رو زد و هم ما بُردیم... - فیزیک بدنی، نرمی بدن، شجاعت، نترسی و کله‌شقی ایده‌آلی داشت. خیلی از تیم‌ها می‌خواستنش، اما روی تیم عارف تعصب داشت. جای خالی او با هیچ بازیکنی پرشدنی نبود. ☆ گفته‌ها و تعاریف برخی از همرزمان و بازیکنان تیم فوتبال عارف در سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۱ از سردار دلیر سپاه اسلام در کتاب نوشته‌ی برادر . انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
🤗 ◽تقی در بحث آموزش نظامی و تاکتیک خیلی مسلط بود. در بحث تخریب هم خیلی تسلط داشت. در موضوع کار با سلاح هم انگار یک متخصص بود. 🔷 در دوران حضور در کردستان و نیز اوایل تجاوز بعثی‌ها، سلاح کالیبر پنجاه را که در اختیار داشتیم آچارش را نداشتیم. کالیبر پنجاه، سلاح سازمانی ارتش بود، تنظیم کردن لوله‌ی این سلاح خیلی سخت و دشوار بود، به همین علت هرکسی نمی‌توانست با این سلاح کار کند. چون اگر حین کار، تنظیم آن به هم می‌خورد دیگر شلیک نمی‌کرد. هرکسی هم نمی‌توانست بدون آچار، لوله را تنظیم کند، اما تقی به این موضوع و مسائل مشابه خیلی مسلط بود. سلاح دیگری داشتیم به اسم A6. افراد خیلی کمی بودند که بتوانند با چنین سلاحی کار کنند، اما تقی انگار از کودکی با چنین سلاحی انس داشت. روی این سلاح و سایر سلاح‌های خاص اشراف کامل داشت و با آن‌ها کار می‌کرد و ریزه‌کاری‌شان را می‌دانست. وقتی برای اولین بار اسلحه را از دشمن به غنیمت گرفتیم این تقی بود که روی آن کار کرد و توانست دوشکا را راه‌اندازی کند. 📚 برگرفته از خاطرات سردار سرافراز جانباز حاج از کتاب شیوا و خواندنی ، صفحات ۱۳۷ و ۱۳۸. انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
🧡 سال ۱۳۵۸ و در اوج غائله‌ی کردستان، پاوه که بودیم، ماهیانه ۲ هزار و ۲۰۰ تومان حقوق داشتیم. تقی، حقوقش را دربست می‌داد به برادران واحد فرهنگی سپاه پاوه که برای نیازمندان شهر وسایل و اقلام ضروری زندگی را تهیه کنند. این کارِ تقی باعث شد بسیاری از بچه‌های سپاه هم از تقی تبعیت کنند و حقوق‌شان را در همین مسیر هزینه‌ کنند. 👈 صد و شصت و پنجمین پاسدار تهران است که به عضویت این نهاد مقدس درآمد. 📚 منبع زیرنویس: کتاب ✍🏻 به قلم امیرحسین انبارداران. انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
📖 من از مریوان به بعد را که در خاطر دارم، می دیدم حاج‌احمد، همیشه اصرار داشت، تقی در بحث آموزش نظامی و مسائل مرتبط آن فعالیت داشته باشد. این خود تقی بود که زیر بار نمی رفت و نمی پذیرفت، چرا که دلش می خواست در خدمت برادر احمد باشد. انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
📖 تیر ماهی که تو را به اسارت بردند، دوم راهنمایی بودم. مدرسه شهید وفاداران. زیر گذر آب انبار سید عرب قم. در امتحانات پایان سال، شش تجدیدی، آوردم و شهریور هم مردود. منی که همیشه شاگرد اول بودم، با اسارتت، روزگارم را گم کردم. دیگر تقی رستگار نبود که، به عشق او و دروازه بانی اش نفس بکشم و دلخوش باشم. انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
✴️ روایت هایی خواندنی از زندگی سردار بی‌نشان،‌ تقی رستگار مقدم ✂️ برشی از کتاب: آمدیم پادگان بانه. برادر احمد را برای اولین بار، دیدیم. پرسید: از کجا آمده ایم؟ گفتیم: «قم.» گفت: « خوبه!» خبر نداشتیم، عاشق و معشوق به هم رسیده اند. خبر نداشتیم مرید و مراد، یکدیگر را پیدا کرده اند و از آن روز به بعد، تا قیامت، با هم خواهند بود...» ادامه در عکس فوق...☝️ 📖 ✅ خرید آسان اینترنتی https://b2n.ir/g39383 | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
✴️ روایت هایی خواندنی از زندگی سردار بی‌نشان،‌ تقی رستگار مقدم ✂️ برشی از کتاب: آمدیم پادگان بانه. برادر احمد را برای اولین بار، دیدیم. پرسید: از کجا آمده ایم؟ گفتیم: «قم.» گفت: « خوبه!» خبر نداشتیم، عاشق و معشوق به هم رسیده اند. خبر نداشتیم مرید و مراد، یکدیگر را پیدا کرده اند و از آن روز به بعد، تا قیامت، با هم خواهند بود...» ادامه در عکس فوق...☝️ 📖 ✍🏻 به قلم: امیرحسین انبارداران ✅ سفارش کتاب چشم احمد از طریق مراجعه به سایت زیر 👇👇👇 https://b2n.ir/g39383 🎁 ۳۰٪ تخفیف | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
✴️ روایتی از زندگی سردار بی‌نشان،‌ جاویدالاثر تقی رستگار مقدم یکی از چهار دیپلمات دزدیده شده در کنار سردار حاج احمد متوسلیان ✂️ برشی از کتاب: آمدیم پادگان بانه. برادر احمد را برای اولین بار، دیدیم. پرسید: از کجا آمده ایم؟ گفتیم: «قم.» گفت: « خوبه!» خبر نداشتیم، عاشق و معشوق به هم رسیده اند. خبر نداشتیم مرید و مراد، یکدیگر را پیدا کرده اند و از آن روز به بعد، تا قیامت، با هم خواهند بود...» ادامه در عکس فوق...☝️ 📖 ✍🏻 به قلم: امیرحسین انبارداران ✅ سفارش اینترنتی کتاب: b2n.ir/g39383 | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
✴️ روایتی از زندگی سردار بی‌نشان،‌ جاویدالاثر تقی رستگار مقدم یکی از چهار دیپلمات دزدیده شده در کنار سردار حاج احمد متوسلیان ✂️ برشی از کتاب: آمدیم پادگان بانه. برادر احمد را برای اولین بار، دیدیم. پرسید: از کجا آمده ایم؟ گفتیم: «قم.» گفت: « خوبه!» خبر نداشتیم، عاشق و معشوق به هم رسیده اند. خبر نداشتیم مرید و مراد، یکدیگر را پیدا کرده اند و از آن روز به بعد، تا قیامت، با هم خواهند بود...» ادامه در عکس فوق...☝️ 📖 ✍🏻 به قلم: امیرحسین انبارداران ✅ سفارش اینترنتی کتاب: b2n.ir/g39383 | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran