📖 #چشم_احمد
به ✍🏻 قلم #امیر_حسین_انبار_داران
🍃 در این کتاب روایتهایی از زندگی و بندگی جاویدان اثر محمدتقی رستگار مقدم اولین مسئول آموزش و تاکتیک تیپ 27 محمد رسولالله «ص» را خواهید خواند. مردی که همراه با حاج احمد متوسلیانٰ، توسط مزدوران تحت امر رژیم اسرائیل در لبنان ربوده شد.
#انتشارات_حماسه_یاران
📎ناشر تخصصی حوزه جهاد و شهادت
https://eitaa.com/hamasehyaran🇮🇷
📖 #چشم_احمد
به ✍🏻 قلم #امیر_حسین_انبار_داران
#برشی_از_کتاب
#انتشارات_حماسه_یاران
📎ناشر تخصصی حوزه جهاد و شهادت
https://eitaa.com/hamasehyaran🇮🇷
#سبک_زندگی
📖 #چشم_احمد
🔸 برشی از کتاب:
✂️ حیرانم...
تو با آن همه مهر و محبت و صفا که پرنده ها را هم سیراب می کردی، چرا بایستی اسیر شقی ترین آدم های روی زمین بشوی؟ دلم می خواهد یک بار دیگر بچه دبستانی بشوم، بشوم همان ممدِ تو، بشوی کوه، پشتم را گرم کنی. دوباره بروی جبهه، دوباره از همان جبهه زنگ بزنی به سید رضا برقعی، معلم کلاس چهارمم، از او بخواهی وقتی من نمره بیست می گیرم، تو را خبر کند...
✍🏻 به قلم #امیر_حسین_انبار_داران
🖨️ انتشارات: حماسه یاران
✅ خرید آسان اینترنتی
https://b2n.ir/g39383
📎 ناشر تخصصی حوزه جهاد و شهادت
@hamasehyaran 🇮🇷
#سبک_زندگی
📖 #چشم_احمد
🔸 زندگی و بندگی #جاویدان_اثر_محمد_تقی_رستگار_مقدم
📝 #برشی_از_کتاب
خصوصیت کامل در حد یک دروازه بان عالی را داشت. اگر الان بود در حد تیم ملی بود. جدای از مسائل فوتبالی، در ارتباط با دیگران هم انسانیت و معرفت و از خودگذشتگی خاصی داشت. همیشه متبسم بود. من هیچ وقت حتی به اندازه یک برخورد تلخ از او ناملایمتی ندیدم...
✍🏻 به قلم #امیر_حسین_انبار_داران
✅ خرید آسان اینترنتی
https://b2n.ir/g39383
🌹انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
📖 #چشم_احمد
#زندگی_و_بندگی_جاویدان_اثر_محمد_تقی_رستگار_مقدم
✍🏻 به قلم: #امیر_حسین_انبار_داران
#حس_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
#سپ_مایر_ایران ⚽️
وقتی #تقی_رستگار داخل دروازه بود، هم خیال خودم راحت بود و هم خیال بازیکنهای تیم. (سرمربی سابق تیم فوتبال عارفِ قم)
- اگر تقی الآن بود، بیشک بهترین دروازهبان ایران و دروازهبان اول تیمملی بود.
- زمانی که تقی توی دروازه میایستاد، مهاجمان حریف از مقابلهی با او میترسیدند.
- تقی هر وقت جبهه بود، برای بازی خودش را میرساند و بعد برمیگشت جبهه.
- یک بازی فوقالعاده حساسی داشتیم. اگر میبردیم به دستهی دو صعود میکردیم و اگر مساوی میشدیم به دستهی دو سقوط میکردیم. دقیقهی ۸۲ بازی بود. ۳ بر ۲ هم عقب بودیم. تقی رستگار یک کار خطرناک و شیطنتآمیزی کرد. توپ را انداخت جلوی پای مهاجم حریف و او هم بیمعطلی توپ را وارد دروازه کرد. ازش پرسیدیم چرا اینکار را کردی؟ جواب داد بازیکن حریف چندین دقیقه است اینجا ایستاده و دوست داره گُل بزند. نخواستم امیدش را ناامید کنم.
در آن بازی به طرز عجیبی، در همان واپسین دقایق مانده به پایان بازی، سه گل زدیم و بازی را ۶ بر ۳ بردیم. تقی گفت دیدین من گفتم میبریم!؟ الان هم اون بازیکن گلش رو زد و هم ما بُردیم...
- فیزیک بدنی، نرمی بدن، شجاعت، نترسی و کلهشقی ایدهآلی داشت. خیلی از تیمها میخواستنش، اما روی تیم عارف تعصب داشت. جای خالی او با هیچ بازیکنی پرشدنی نبود.
☆ گفتهها و تعاریف برخی از همرزمان و بازیکنان تیم فوتبال عارف در سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۱ از سردار دلیر سپاه اسلام #جاویدالاثر_تقی_رستگار_مقدم در کتاب #چشم_احمد نوشتهی برادر #امیرحسین_انبارداران .
#حس_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
#تقی_زاغی 🤗
◽تقی در بحث آموزش نظامی و تاکتیک خیلی مسلط بود. در بحث تخریب هم خیلی تسلط داشت. در موضوع کار با سلاح هم انگار یک متخصص بود.
🔷 در دوران حضور در کردستان و نیز اوایل تجاوز بعثیها، سلاح کالیبر پنجاه را که در اختیار داشتیم آچارش را نداشتیم. کالیبر پنجاه، سلاح سازمانی ارتش بود، تنظیم کردن لولهی این سلاح خیلی سخت و دشوار بود، به همین علت هرکسی نمیتوانست با این سلاح کار کند. چون اگر حین کار، تنظیم آن به هم میخورد دیگر شلیک نمیکرد. هرکسی هم نمیتوانست بدون آچار، لوله را تنظیم کند، اما تقی به این موضوع و مسائل مشابه خیلی مسلط بود. سلاح دیگری داشتیم به اسم A6. افراد خیلی کمی بودند که بتوانند با چنین سلاحی کار کنند، اما تقی انگار از کودکی با چنین سلاحی انس داشت. روی این سلاح و سایر سلاحهای خاص اشراف کامل داشت و با آنها کار میکرد و ریزهکاریشان را میدانست. وقتی برای اولین بار اسلحه #دوشکا را از دشمن به غنیمت گرفتیم این تقی بود که روی آن کار کرد و توانست دوشکا را راهاندازی کند.
📚 برگرفته از خاطرات سردار سرافراز جانباز حاج #جعفر_جهروتی_زاده از کتاب شیوا و خواندنی #چشم_احمد، صفحات ۱۳۷ و ۱۳۸.
#تقی_رستگار_مقدم
#جاویدالاثر_تقی_رستگار_مقدم
#حس_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
#آقا_تقی 🧡
سال ۱۳۵۸ و در اوج غائلهی کردستان، پاوه که بودیم، ماهیانه ۲ هزار و ۲۰۰ تومان حقوق داشتیم. تقی، حقوقش را دربست میداد به برادران واحد فرهنگی سپاه پاوه که برای نیازمندان شهر وسایل و اقلام ضروری زندگی را تهیه کنند. این کارِ تقی باعث شد بسیاری از بچههای سپاه هم از تقی تبعیت کنند و حقوقشان را در همین مسیر هزینه کنند.
👈 #تقی_رستگار_مقدم صد و شصت و پنجمین پاسدار تهران است که به عضویت این نهاد مقدس درآمد.
📚 منبع زیرنویس: کتاب #چشم_احمد ✍🏻 به قلم امیرحسین انبارداران.
#جاویدالاثر_تقی_رستگار_مقدم
#حس_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
📖 #چشم_احمد
#زندگی_و_بندگی_جاویدان_اثر_محمد_تقی_رستگار_مقدم
✍🏻 به قلم: #امیر_حسین_انبار_داران
#حس_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
#رونوشت
📖 #چشم_احمد
من از مریوان به بعد را که در خاطر دارم، می دیدم حاجاحمد، همیشه اصرار داشت، تقی در بحث آموزش نظامی و مسائل مرتبط آن فعالیت داشته باشد. این خود تقی بود که زیر بار نمی رفت و نمی پذیرفت، چرا که دلش می خواست در خدمت برادر احمد باشد.
#حس_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
📖 #چشم_احمد
🔷 #روایت_هایی از #زندگی و #بندگی_جاویدان_اثر_محمد_تقی_رستگار_مقدم
✍🏻 به قلم: #امیر_حسین_انبار_داران
#حس_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
📖 #چشم_احمد
🔷 #روایت_هایی از #زندگی و #بندگی_جاویدان_اثر_محمد_تقی_رستگار_مقدم
✍🏻 به قلم: #امیر_حسین_انبار_داران
#حس_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
#رونوشت
📖 #چشم_احمد
تیر ماهی که تو را به اسارت بردند، دوم راهنمایی بودم. مدرسه شهید وفاداران. زیر گذر آب انبار سید عرب قم. در امتحانات پایان سال، شش تجدیدی، آوردم و شهریور هم مردود. منی که همیشه شاگرد اول بودم، با اسارتت، روزگارم را گم کردم. دیگر تقی رستگار نبود که، به عشق او و دروازه بانی اش نفس بکشم و دلخوش باشم.
#حس_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
✴️ روایت هایی خواندنی از زندگی سردار بینشان، تقی رستگار مقدم
✂️ برشی از کتاب:
آمدیم پادگان بانه. برادر احمد را برای اولین بار، دیدیم. پرسید: از کجا آمده ایم؟ گفتیم: «قم.» گفت: « خوبه!» خبر نداشتیم، عاشق و معشوق به هم رسیده اند. خبر نداشتیم مرید و مراد، یکدیگر را پیدا کرده اند و از آن روز به بعد، تا قیامت، با هم خواهند بود...» ادامه در عکس فوق...☝️
📖 #چشم_احمد
✅ خرید آسان اینترنتی
https://b2n.ir/g39383
#انتشارات_حماسه_یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
✴️ روایت هایی خواندنی از زندگی سردار بینشان، تقی رستگار مقدم
✂️ برشی از کتاب:
آمدیم پادگان بانه. برادر احمد را برای اولین بار، دیدیم. پرسید: از کجا آمده ایم؟ گفتیم: «قم.» گفت: « خوبه!» خبر نداشتیم، عاشق و معشوق به هم رسیده اند. خبر نداشتیم مرید و مراد، یکدیگر را پیدا کرده اند و از آن روز به بعد، تا قیامت، با هم خواهند بود...» ادامه در عکس فوق...☝️
📖 #چشم_احمد
✍🏻 به قلم: امیرحسین انبارداران
✅ سفارش کتاب چشم احمد از طریق مراجعه به سایت زیر 👇👇👇
https://b2n.ir/g39383
🎁 ۳۰٪ تخفیف
#انتشارات_حماسه_یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
✴️ روایتی از زندگی سردار بینشان، جاویدالاثر تقی رستگار مقدم
یکی از چهار دیپلمات دزدیده شده در کنار سردار حاج احمد متوسلیان
✂️ برشی از کتاب:
آمدیم پادگان بانه. برادر احمد را برای اولین بار، دیدیم. پرسید: از کجا آمده ایم؟ گفتیم: «قم.» گفت: « خوبه!» خبر نداشتیم، عاشق و معشوق به هم رسیده اند. خبر نداشتیم مرید و مراد، یکدیگر را پیدا کرده اند و از آن روز به بعد، تا قیامت، با هم خواهند بود...»
ادامه در عکس فوق...☝️
📖 #چشم_احمد
✍🏻 به قلم: امیرحسین انبارداران
✅ سفارش اینترنتی کتاب:
b2n.ir/g39383
#انتشارات_حماسه_یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
✴️ روایتی از زندگی سردار بینشان، جاویدالاثر تقی رستگار مقدم
یکی از چهار دیپلمات دزدیده شده در کنار سردار حاج احمد متوسلیان
✂️ برشی از کتاب:
آمدیم پادگان بانه. برادر احمد را برای اولین بار، دیدیم. پرسید: از کجا آمده ایم؟ گفتیم: «قم.» گفت: « خوبه!» خبر نداشتیم، عاشق و معشوق به هم رسیده اند. خبر نداشتیم مرید و مراد، یکدیگر را پیدا کرده اند و از آن روز به بعد، تا قیامت، با هم خواهند بود...»
ادامه در عکس فوق...☝️
📖 #چشم_احمد
✍🏻 به قلم: امیرحسین انبارداران
✅ سفارش اینترنتی کتاب:
b2n.ir/g39383
#انتشارات_حماسه_یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran