#تجربه_های_عسلی
💢 قصه کیف ساختن زهرا
⚡️زهرای هفت ساله چند شب پیش با پدر و مادرش مهمان خانه ما بودند. او دوست داشت #خیال_پردازی هایش را برای دیگران تعریف کند اما بعد از چند دقیقه احساس کردم خیال پردازی های او کمی باعث خستگی بزرگترها شده و ممکن است مانع او شوند. به او گفتم: موافقی بریم #داستان بخونیم و #کاردستی درست کنیم؟!
⚡️ابتدا قصه ای باهم خواندیم ودرباره اش صحبت کردیم. بعد به سراغ ساخت #کیف_نمدی رفتیم. زهرا می خواست پارچه نمد را بدون اندازه گرفتن برش بزند. گفتم چطور است اول #تصمیم بگیریم که کیفمان چه اندازه ای باشد، بعد برش بزنیم؟ پذیرفت و خودش در مورد اندازه کیف و رنگ آن نظر داد. بعد از برش، نخ را با هم در سوزن گذاشتیم، گره زدیم و خودش لبه های نمد را دوخت. وقتی زمان چسباندن دسته های کیف با چسب حرارتی شد، #مانع درخواست او برای چسباندن نشدم. کمی که گذشت دستش بطور جزئی توسط چسب سوخت! زهرا در واکنش به این اتفاق گفت: حالا میفهمم چرا مامانم نمیذاره به این چیزا دست بزنم! زهرا با یک #تجربه کوچکی که به دست آورد به صحیح بودن حرف مادرش پی برد...
هر چند، بعد از آن زهرا با نحوه کار با چسب حرارتی هم آشنا شد.
🔺تجربه سرکار خانم #حلاج، مربی خانه هم بازی🔻
🏡 #هم_بازی؛ #مدرسه_توانمندسازی_والدین
🔸 instagram.com/hambazi.tv
🔸 sapp.ir/hambazi_tv
🔹 @hambazi