🔸 زبان و تعامل فرم و محتوا
✍ بخش سوم
📌 گذار از نگاه ابزاری
🔸 در مقابل نگاه #ابزاری به الفاظ و کلمات؛ که لفظ را فقط آیینه و آلتی برای بازنمایی معنا میپنداشت در سنت عرفانی ما ایدهای دیگر وجود دارد.
وقتی من جمله ای به کار میبرم دقیقا چه اتفاقی افتاده است؟ ابتدا معنایی را در ذهن تصور میکنم؛ سپس بهترین واژگان را برای اشاره به آن انتخاب میکنم و یا لفظ جدیدی به آن اختصاص میدهم.
تردیدی نیست که پس از تکرار استعمال این لفظ و معنا در کنار یکدیگر، رابطهی ویژهای بین این دو پدید میآید که از آن تعبیر به "هو هویت"(یعنی اتحاد و یکی شدن) کردهاند.
مسئله این است اگر استعمالی صورت نپذیرد تا قبل از بهکار رفتن لفظ در معنی مورد نظر، آیا ارتباطی بین این دو وجود دارد یا نه؟
دیدگاه سنتی: خیر ارتباطی وجود ندارد، لفظ همان آینه و شیشهی عینک است که تصاویر(معانی) را به ما مینمایاند. و لفظ فقط ابزاریست برای کشف معنی.
📌 سهگانه لفظ و مفهوم و معنا
🔸 دیدگاه سنتی #زبان را دارای دو سطح میداند، لفظ و معنا. اما در نگاه دقیق و ادبیات عرفانی ما، هر کلامی دارای سه سطح است. هر لفظ و جملهای،
1️⃣ یک وجود #فیزیکی و مادی دارد که همین کلمات روی کاغذ یا امواج تولید شده در فضاست(صوت).
2️⃣ یک #وجود_ذهنی دارد که به آن مفهوم گویند
3️⃣ و یک حقیقت #متافیزیکی دارد که به آن #معنا گفتهمیشود.
🔸 این سه سطح(لفظ و مفهوم و معنا) بیگانه و تافته جدا بافته ازهم نیستند. رابطه طولی مبتنی بر شدت و ضعف بینشان حاکم است. معنا در رتبه اول، مفهوم در رتبه دوم و لفظ در امتداد این سلسله است. مثل یک شعاع نورکه هرچه پایین تر میرود، رقیقتر و ضعیفتر میشود اما ارتباطش با منبع قطع نمیشود.
📌 سهگانه حس و ذهن و روح
🔸 انسان نیز به واسطه قابلیت های ادراکی خویش، توانایی درک یا کشف هر کدام از این ابعاد را داراست.
1️⃣وجود کتبی یا صوتی لفظ را با حس،
2️⃣ مفهوم را با ذهن
3️⃣ و معنا را با روح(عقل) خود درک میکند.
در این ایده انسان فقط کاشف معناست نه سازنده آن. هر لفظی امتداد و مرتبهی تنزلیافتهی معنا است که هم مستقل از انسان است هم پیشازمانی و پیشا مکانی.
📌 انسان یابنده
🔸 انسان سازنده لفظ و معنا نیست. بلکه #یابنده است. معانی ساختنی نیستند یافتنی اند. به عبارت دیگر معانی توسط عقل فعال یا #روحالقدس به انسان ارزانی میشوند.
رابطه لفظ و معنا نیز یک رابطه واقعی و اصیل است. لفظ درواقع امتداد و شعاع معناست. ارتباط بین این دو نه قراردادی و اعتباری است، نه وابسته به ادراک و قصد انسان. انسان توسط هر لفظی تنها با معنای مختص به همان لفظ مرتبط میشود. به عنوان مثال معنای لفظ #خدا و لفظ #ایزد دقیقا یکی نیست. اصلا هیچ دو واژهای مترادف نیستند. خوردن و میل کردن. قعود و جلوس و ... هر کدام امتداد یک حقیقت متافیزیکی خاص هستند که قصد و انتخاب انسان، تاثیری در آن نمیگذارد. لفظ دریچهی رسیدن به معناست.
(مفهوم ذهنی هم بعید نیست اینگونه باشد. یعنی هم ممکن است ساختنی باشد هم ممکن است مثل معنا یافتنی باشد. علی ای اظهار نظر در این باره نیازمند تامل بیشتر است)
📌 اتحاد لفظ و معنا به حمل حقیقت و رقیقت
🔸 در هرصورت طبق این ایده، لفظ صرفا ابزار نیست، لفظ اشاره به معنا دارد، معنا را آشکار میکند اما #وسیله نیست، بلکه لفظ امتداد معناست، مرتبه رقیق شده و تنزل یافتهاو است. لفظ وزن دارد، خود کلمه دارای ارزش است. ارزشی مستقل از قصد انسان، و البته وابسته به معنا. چهبسا میتوان گفت لفظ همان معناست.
📌 لفظ و معنا بهسان روح و بدن
🔸 رابطه نفس(روح) و بدن انسان چگونهاست؟ رابطه لفظ و معنا هم احتمالا چنین است. روح در عوالم پیشین وجود داشته است، سپس تنزل میکند و بدنمند میشود، روح و بدن جدای از هم نیستند. بدن مثل مَرکب و ماشینی بیگانه نیست که روح سوارش شود. بلکه بدن امتداد روح و خود اوست. منتهی در وضعیتی متناسب با شرایط طبیعت. بدن مرتبه تنزل یافتهی روح است. یعنی هر بدن مختص یک روح است و هر روح فقط با بدن خود مرتبط میشود. از همین رو حلول روح یک شخص در بدن شخص دیگر، مثل تناسخ محال است.
🔸 رابطه لفظ و معنا از جهاتی شبیه به رابطه نفس و بدن است. بدن تافته جدابافته از روح نیست بلکه امتداد اوست. اصالت دارد. خودش مقصود است و وسیله نیست. رقیق و ضعیف تر از روح است اما در اتحاد با اوست.
برای تبیین دیدگاه رقیب توجه به چند مقدمه لازم است.
🟡 ادامه دارد....
___________________________________________________
✍️ زبان و تعامل فرم و محتوا
📚برشی از یادداشت های انجمن شعر یاس
🌐 @hamed_mohamadjani
___________________________________________________