eitaa logo
حامد محمدجانی
120 دنبال‌کننده
306 عکس
16 ویدیو
90 فایل
اطلاع رسانی؛ جزوات؛ منابع و اسناد؛ اسلاید و صوت دروس و سخنرانی‌ها و یادداشت‌ها...
مشاهده در ایتا
دانلود
ورود ایدئولوژی‌های رقیب از زاویه انسان‌شناسی در دوران معاصر، ایدئولوژی‌های مختلفی مانند مارکسیسم، اگزیستانسیالیسم، لیبرالیسم و غیره، با ارائه تعاریف و تفاسیر خاص از انسان، به رقابت با دین و شریعت پرداختند. این ایدئولوژی‌ها با تأکید بر جنبه‌های خاصی از وجود انسان، مانند جنبه مادی، آزادی مطلق، اصالت فرد و غیره، سعی در ارائه نظام‌های فکری و عملی جایگزین برای دین داشتند. مارکسیسم مارکسیسم با تأکید بر جنبه مادی انسان و نقش عوامل اقتصادی در شکل‌گیری تاریخ و جامعه، دین را «افیون توده‌ها» می‌دانست و معتقد بود که دین مانع از انقلاب و تغییر وضعیت موجود می‌شود. اگزیستانسیالیسم با تأکید بر آزادی مطلق انسان و بی‌معنایی ذاتی وجود، هرگونه نظام ارزشی و اخلاقی ثابت را نفی می‌کرد و معتقد بود که انسان باید خود، معنای زندگی خود را بیافریند. لیبرالیسم لیبرالیسم با تأکید بر اصالت فرد و آزادی‌های فردی، محدودیت‌های دینی و اجتماعی را مانعی برای رشد و شکوفایی انسان می‌دانست. این ایدئولوژی‌ها با ارائه تصویری متفاوت از انسان، سعی در تضعیف جایگاه دین و شریعت در زندگی فردی و اجتماعی داشتند. به همین دلیل، متفکران اسلامی، از جمله شهید مطهری، به اهمیت انسان‌شناسی و ارائه تصویری صحیح از انسان بر اساس آموزه‌های اسلامی پی بردند. --------------------------------------------------------------- ◾ @hamed_mohamadjani
هدایت شده از ایتایار
موسیقی عامه‌پسند و تهدید هوش کلامی سقوط واژگان؛ جستار تحلیلی چگونه موسیقی عامه‌پسند، هوش کلامی ما را تهدید می‌کند؟ موسیقی، زبانی جهانی، همواره بازتابی از فرهنگ و زمانه خود بوده است. از ترانه‌های پرمحتوای دهه‌های گذشته تا آثار به ظاهر ساده‌ی امروزی، تحولی شگرف در ساختار و محتوای موسیقی رخ داده است. این تغییر، صرفاً یک دگرگونی سلیقه‌ای نیست؛ بلکه زنگ خطری است برای اُفت بالقوه هوش کلامی و مهارت‌های شناختی جامعه. مطالعات متعددی نشان داده‌اند که اشعار موسیقی در دهه‌های اخیر، به طور چشمگیری ساده‌تر و تکراری‌تر شده‌اند. (Pawlowski, 2017) این ساده‌سازی، نه تنها در ساختار دستوری، بلکه در دایره واژگان مورد استفاده نیز مشهود است. استفاده از کلمات محدود و تکرار بی‌وقفه عبارات، به ویژگی بارز بسیاری از ترانه‌های پاپ تبدیل شده است. (Serrà et al., 2018) این پدیده، دلایل گوناگونی دارد. یکی از مهم‌ترین آن‌ها، فشار صنعت موسیقی برای جذب مخاطب حداکثری است. در دنیای رقابتی امروز، شرکت‌های موسیقی به دنبال تولید آثاری هستند که برای طیف وسیعی از مخاطبان، از جمله افرادی با سطح سواد و درک زبانی متفاوت، جذاب باشد. این امر، ناگزیر به ساده‌سازی محتوا و استفاده از فرمول‌های موفق و امتحان‌شده منجر می‌شود. (Peterson & Berger, 1975) اما پیامدهای این ساده‌سازی چیست؟ اُفت هوش کلامی، یکی از مهم‌ترین نگرانی‌هاست. زبان، ابزاری برای تفکر و شناخت است. هرچه دایره واژگان و درک ما از ساختارهای پیچیده زبانی محدودتر شود، توانایی ما در تحلیل، استدلال و بیان مفاهیم پیچیده نیز کاهش می‌یابد. (Vygotsky, 1978) موسیقی عامه‌پسند و تهدید هوش کلامی سقوط واژگان؛ جستار تحلیلی چگونه موسیقی عامه‌پسند، هوش کلامی ما را تهدید می‌کند؟ موسیقی، زبانی جهانی، همواره بازتابی از فرهنگ و زمانه خود بوده است. از ترانه‌های پرمحتوای دهه‌های گذشته تا آثار به ظاهر ساده‌ی امروزی، تحولی شگرف در ساختار و محتوای موسیقی رخ داده است. این تغییر، صرفاً یک دگرگونی سلیقه‌ای نیست؛ بلکه زنگ خطری است برای اُفت بالقوه هوش کلامی و مهارت‌های شناختی جامعه. مطالعات متعددی نشان داده‌اند که اشعار موسیقی در دهه‌های اخیر، به طور چشمگیری ساده‌تر و تکراری‌تر شده‌اند. (Pawlowski, 2017) این ساده‌سازی، نه تنها در ساختار دستوری، بلکه در دایره واژگان مورد استفاده نیز مشهود است. استفاده از کلمات محدود و تکرار بی‌وقفه عبارات، به ویژگی بارز بسیاری از ترانه‌های پاپ تبدیل شده است. (Serrà et al., 2018) این پدیده، دلایل گوناگونی دارد. یکی از مهم‌ترین آن‌ها، فشار صنعت موسیقی برای جذب مخاطب حداکثری است. در دنیای رقابتی امروز، شرکت‌های موسیقی به دنبال تولید آثاری هستند که برای طیف وسیعی از مخاطبان، از جمله افرادی با سطح سواد و درک زبانی متفاوت، جذاب باشد. این امر، ناگزیر به ساده‌سازی محتوا و استفاده از فرمول‌های موفق و امتحان‌شده منجر می‌شود. (Peterson & Berger, 1975) اما پیامدهای این ساده‌سازی چیست؟ اُفت هوش کلامی، یکی از مهم‌ترین نگرانی‌هاست. زبان، ابزاری برای تفکر و شناخت است. هرچه دایره واژگان و درک ما از ساختارهای پیچیده زبانی محدودتر شود، توانایی ما در تحلیل، استدلال و بیان مفاهیم پیچیده نیز کاهش می‌یابد. (Vygotsky, 1978) عواملی که انسان را احمق می‌کند علاوه بر موسیقی، عوامل دیگری نیز در این اُفت نقش دارند. گسترش رسانه‌های تصویری مانند اینستاگرام و تیک‌تاک، و همچنین ظهور هوش مصنوعی تولید متن، وابستگی ما به زبان نوشتاری و تفکر عمیق را کاهش داده است. در دنیایی که تصاویر و الگوریتم‌ها به جای ما فکر می‌کنند، مهارت‌های زبانی و شناختی ما به تدریج تحلیل می‌رود. این وضعیت، به ویژه زمانی نگران‌کننده‌تر می‌شود که بدانیم افرادی که بیشترین گرایش را به موسیقی ساده و محتوای سطحی دارند، اغلب بیشترین تمایل را به باهوش و زیرک دیده شدن دارند. این تناقض، نشان از عدم آگاهی نسبت به اهمیت زبان و تفکر انتقادی دارد. سقوط واژگان، تنها یک تغییر در سلیقه موسیقیایی نیست؛ بلکه تهدیدی برای هوش و فرهنگ جامعه است. با آگاهی و اقدام به موقع، می‌توان از این روند جلوگیری کرد و به ارتقاء سطح دانش و فرهنگ جامعه کمک نمود. در دنیای امروز، موسیقی عامه‌پسند نقش پررنگی در زندگی ما دارد. اما آیا این موسیقی با ساده‌سازی واژگان، تأثیری منفی بر هوش کلامی ما می‌گذارد؟ در جستار‌های بعدی با بررسی نظریه «پیام خودِ رسانه است» مارشال مک‌لوهان، به این پرسش پاسخ می‌دهد. https://farsnews.ir/Hamed_mohamadjani/1735823807551101079
اهمیت انسان‌شناسی و نظریه فطرت در مقابله با ایدئولوژی‌های رقیب شهید مطهری با طرح نظریه فطرت، به دنبال ارائه تصویری جامع و صحیح از انسان بر اساس آموزه‌های اسلامی بود. این نظریه، نقش مهمی در مقابله با ایدئولوژی‌های رقیب ایفا می‌کرد: اثبات وجود ابعاد غیرمادی در انسان نظریه فطرت، وجود ابعاد غیرمادی و معنوی در انسان، مانند گرایش به خدا، اخلاق، زیبایی و غیره را اثبات می‌کند. این امر، با دیدگاه‌های مادی‌گرایانه که انسان را صرفاً موجودی مادی می‌دانند، در تضاد است. نظریه فطرت، مبنایی برای ارزش‌های اخلاقی و دینی فراهم می‌کند. این ارزش‌ها، نه صرفاً ساخته اجتماع یا قراردادهای انسانی هستند و نه صرفاً تحمیل شده از خارج، بلکه ریشه در فطرت انسان دارند. پاسخ به ادعای بی‌معنایی وجود نظریه فطرت، با نشان دادن گرایش‌های فطری انسان به سوی کمال و سعادت، به ادعای بی‌معنایی وجود پاسخ می‌دهد. انسان، فطرتاً به دنبال معنا و هدف در زندگی است و دین، به این نیاز فطری پاسخ می‌دهد. همچنین نظریه فطرت، رابطه متعادلی بین فرد و جامعه برقرار می‌کند. انسان، فطرتاً موجودی اجتماعی است و نیازمند زندگی در جامعه است، اما در عین حال، دارای آزادی و اختیار نیز هست. --------------------------------------------------------------- ◾ @hamed_mohamadjani
نفت طلای سیاه یا زنگار تمدن؟ در عصر ما، نفت همچون خون در رگ‌های اقتصاد کشورهای اسلامی جاری است، اما آیا این خون، حیاتی تازه به پیکر امت می‌بخشد یا زنگاری است که بر آیینه تمدن نشسته و آن را تیره ساخته است؟ در اینجا، باید از نگاه سطحی فراتر برویم و به ریشه‌ها و بنیادهای وابستگی به نفت و پیامدهای آن بیندیشیم. اینجا جایی است که استعاره‌های عمیق‌تر و نگاهی نافذتر می‌تواند ما را به پاسخ نزدیک‌تر کند. مصرف‌گرایی، زنگار تمدن اسلامی نفت، به‌جای آنکه بستر رشد و توسعه واقعی شود، راه را برای مصرف‌گرایی بی‌حد و مرز باز کرده است. مصرف‌گرایی، همان زنگاری است که بر آیینه تمدن اسلامی نشسته و آن را از شفافیت و درخشش انداخته است. اینجا، امت اسلامی باید به خود آید و دریابد که مصرف‌گرایی، تنها ظاهری فریبنده دارد و در باطن، روح تلاش و تولید را می‌کشد. نفت، همچون آبی است که می‌تواند کشتی تمدن را به ساحل امن برساند، اما اگر به‌درستی هدایت نشود، این کشتی را در گرداب وابستگی و رکود غرق خواهد کرد. امت اسلامی باید بیاموزد که ثروت نفتی، باید به‌مثابه ابزاری برای رشد و تعالی استفاده شود، نه ابزاری برای خواب غفلت و اتکا به دیگران. نفت، رگ حیاتی یا زنجیر اسارت؟ نفت، از یک سو منبعی استراتژیک است که می‌تواند مانند شریان حیاتی، اقتصاد کشورها را تغذیه کند و از سوی دیگر، زنجیری است که ملل مسلمان را به وابستگی‌های ویرانگر کشانده است. این دوگانگی، به ما یادآوری می‌کند که منابع طبیعی، اگر به‌درستی مدیریت نشوند، می‌توانند به جای آنکه موتور پیشرفت باشند، به زنجیری برای اسارت در دست استعمارگران بدل شوند. در نگاه نخست، نفت همچون چشمه‌ای بی‌پایان از ثروت به‌نظر می‌رسد؛ اما آیا این ثروت، توانسته است روح استقلال را در ملت‌های مسلمان زنده کند؟ یا اینکه نفت، همچون بتی طلایی، امت اسلامی را به خواب غفلت فرو برده و آنان را از تلاش برای خودکفایی بازداشته است؟ نفتی که قرار بود نیروی محرکه تمدن اسلامی باشد، به زنجیری از وابستگی بدل شده و ملل مسلمان را در دایره تکرار تاریخ گرفتار کرده است. - ◾ @hamed_mohamadjani
کاربست فلسفه تاریخ در فقه الاجتماع بحث فلسفه تاریخ در فقه الاجتماع به عنوان یکی از ارکان مهم در فرآیند ساختاری علوم انسانی اسلامی، می‌تواند تاثیرات چشمگیری در شکل‌گیری و تقویت نظام‌های اجتماعی و فقهی داشته باشد. فلسفه تاریخ، در واقع، به شناخت تکوین و تحول تاریخ بشری پرداخته و سعی می‌کند که با تجزیه و تحلیل سیر وقایع تاریخی، به قوانین کلی و ثابت‌تری در زمینه‌های مختلف انسان‌شناسی، اخلاق و سیاست دست یابد. کاربست تاریخ در سنت اسلامی در تمدن اسلامی، تاریخ بیشتر جنبه‌های موعظه‌ای و تربیتی داشت و کمتر از آن به عنوان یک علم مستقل در کنار فلسفه و فقه استفاده می‌شد. بسیاری از مورخان، به ویژه در قرون اولیه اسلام، تاریخ را برای حفظ اسناد و مدارک حکومتی و نیز به عنوان منبع عبرت و نصیحت به نگارش درآوردند. این رویکرد بیشتر به نگارش تاریخ‌هایی محدود می‌شد که پیام‌های اخلاقی و تربیتی داشتند تا تجزیه و تحلیل‌های علمی و فلسفی. با این حال، در تمدن اسلامی، تاریخ به تدریج از جنبه‌های صرفاً موعظه‌ای فاصله گرفته و به ابزاری برای آموزش و عبرت‌گیری از گذشته تبدیل شد. اما همچنان، در بسیاری از موارد، تاریخ‌نگاران از دقت‌های علمی که در سایر علوم چون فقه و کلام دیده می‌شد، در تاریخ‌نگاری استفاده نکردند. این وضعیت در تاریخ‌نگاری اسلامی باعث به وجود آمدن روایات و گزارش‌های متناقضی شده که در فهم دقیق تاریخ اسلامی مشکل‌آفرین شده است. کاربست تاریخ در عصر مدرن در دنیای مدرن، با ظهور فلسفه تاریخ، این مفهوم به شدت تغییر کرد و تاریخ دیگر صرفاً به عنوان مجموعه‌ای از وقایع پراکنده دیده نمی‌شود. بلکه تاریخ به ابزاری تبدیل شد که می‌توان از آن به عنوان یک منبع فلسفی برای کشف قوانین کلی حاکم بر حیات اجتماعی و انسانی استفاده کرد. اندیشمندان مدرن تاریخ را به عنوان بسترهایی می‌دیدند که در آن می‌توان قواعد اجتماعی و فلسفی را کشف و استنباط کرد. ایده‌ای که در دنیای مدرن مطرح شد، این بود که تاریخ نه تنها ابزار عبرت و اخلاقی‌سازی، بلکه منبعی از حقیقت‌های کلی است که می‌تواند به انسان کمک کند تا مسیر آینده خود را بر اساس فهم و تحلیل دقیق گذشته شکل دهد. بنابراین، تاریخ نه تنها به عنوان روایت‌گری، بلکه به عنوان منبعی برای استنباط اصول کلی زندگی انسانی شناخته شد. رابطه علوم انسانی و تاریخ علوم انسانی، برخلاف فلسفه که به ذات و جوهر انسان می‌پردازد، به کنش‌ها و رفتارهای انسانی در بستر زمان و مکان توجه دارد. این علوم به بررسی افعال انسانی، که در زمان و مکان خاصی شکل می‌گیرند، می‌پردازند و نشان می‌دهند که چگونه تاریخ و بستر اجتماعی-فرهنگی انسان‌ها بر این کنش‌ها تأثیر می‌گذارد. به عبارت دیگر، افعال انسانی همیشه در پیوند با تاریخ، زمان و مکان هستند و بدون در نظر گرفتن این زمینه‌ها نمی‌توان به فهم دقیقی از کنش‌ها و رفتارهای انسان‌ها رسید. برای مثال، زبان یا رفتارهای اجتماعی مانند هنجارها و ارزش‌ها، نتیجه فرایندهای تاریخی و فرهنگی هستند که در طول زمان شکل گرفته و تثبیت شده‌اند. ◾ @hamed_mohamadjani
🔰با همکاری و مشارکت مدرسه عالی فقاهت عالم آل محمد(علیه و علیهم السلام) برگزار می گردد: 🔻 همایش ملی نظریه خطابات قانونیه 🕌 محورهای همایش ملی نظریه خطابات قانونیه 🔗 جهت کسب اطلاعات بیشتر از طریق شناسه ذیل اقدام فرمایید: @hadiajami 🕌 گفتمان فقه مضاف حوزه خراسان 🆔 @feqhemozaf_khorasan
▪️تحول و تکامل فقه: ضرورت بازنگری در مولفه‌های بنیادین تحول و تکامل فقه، امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است که باید در چارچوب رفتار علمی و منطقی مورد بررسی قرار گیرد. در شرایط کنونی، برخی از اساتید و فضلای جوان با تمرکز بر مسائل مستحدثه، به موضوعاتی می‌پردازند که در جامعه امروز مورد ابتلاست. با این حال، این رویکرد پراکنده و تک‌مسئله‌ای نمی‌تواند به تنهایی موجب تحول عمیق در علم فقه شود. تحول هر علمی، از جمله علم فقه، مستلزم بازنگری و توسعه در مولفه‌های اساسی آن است. پنج مولفه کلیدی در این راستا عبارتند از: «مبانی»، «موضوعات»، «مسائل»، «غایات» و «منهج». ▪️تحول در این مولفه‌ها نه تنها به گشودن عرصه‌های جدید و بکر در فقه می‌انجامد، بلکه به تولید ادبیات جدید و منسجم نیز کمک می‌کند. این تحول باید به گونه‌ای باشد که بسته‌های کامل و منظمی از مسائل در یک حوزه مهم و نوپیدا ارائه شود. به این ترتیب، نه تنها بر غنای علمی فقه افزوده می‌شود، بلکه زمینه برای بازتعریف ابواب جدید در این دانش نیز فراهم می‌گردد. تاریخ فقه، به‌ویژه فقه مکتب اهل بیت (ع)، نشان داده است که در مواردی توانسته پیشگام تحولات تاریخی شود و تاثیرات شگرفی بر جای گذارد. 📌ضرورت ورود دین به مباحث نوین ورود دین به حوزه‌های نوین علمی و فقهی از جمله نورولوژی و زیست‌فناوری، می‌تواند تاثیرات تحول‌آفرین و سرنوشت‌سازی به همراه داشته باشد. این حضور نه تنها در سطح الهیات و مباحث کلامی، بلکه در افق اخلاقی و احکامی نیز باید مورد توجه قرار گیرد. ورود به این مباحث، نیازمند تلاش مستمر و دقیق علما و اندیشمندان دینی است. هرچند ممکن است در آغاز راه، بحث‌ها و نکات مطرح‌شده ناقص و نارس به نظر آیند، اما با گسترش این مباحث و مشارکت اهل فضل، زمینه برای توسعه و تعمیق بیشتر فراهم خواهد شد @hamed_mohamadjani
📌تکنولوژی پاسخ است، اما سؤال درست کدام است؟! 🔺بخش اول —————————-—————————- پیش از جستجوی پاسخ‌های فنی، باید مسئله را به درستی تعریف کنیم. تکنولوژی ذاتاً شر نیست، اما اگر اسیر توهم «پاسخ‌های سریع» شویم و از اندیشیدن به پیامدهای عمیق آن غافل بمانیم، به بردگان فناوری تبدیل خواهیم شد. در دنیایی که پیشرفت اغلب با پرسشگری در تضاد است، وظیفهٔ انسان مدرن این است که دائماً از خود بپرسد: «آیا این پاسخی است که به آن نیاز داریم، یا سؤالی است که باید هرگز مطرح نمی‌شد؟» این نگرش در واقع نقدی است به شیوهٔ رایج مواجههٔ انسان مدرن با پدیده‌های فناورانه و پیشرفت‌های علمی که اغلب بدون تأمل در خاستگاه نیازها، پیامدهای اخلاقی، و جهت‌گیری تاریخی این ابزارها، صرفاً به دنبال پاسخ‌های فنی به مسائل می‌گردند. ▪️تکنولوژی به عنوان «پاسخ»: تسلط ابزارگرایی در نگاه رایج، تکنولوژی ابزاری خنثی تلقی می‌شود که برای حل مشکلات انسان طراحی شده است. مثلاً: - سؤال: «چگونه سریع‌تر سفر کنیم؟» → پاسخ: هواپیما. - سؤال: «چگونه اطلاعات را سریع‌تر منتقل کنیم؟» → پاسخ: اینترنت. ▪️در این دیدگاه، تکنولوژی همواره در نقش یک «خدمت‌کار» ظاهر می‌شود که نیازهای ازپیشتعیین‌شدهٔ انسان را برطرف می‌کند. اما مسئله اینجاست که این نگرش، سؤال‌های بنیادین را نادیده می‌گیرد: - آیا اصلاً نیاز به «سریع‌تر سفر کردن» یک نیاز واقعی است، یا ساختهٔ ذهنیت مصرف‌گرای مدرن؟ - آیا این پاسخ‌ها خود به ایجاد مشکلات تازه‌ای منجر نمی‌شوند؟ (مثلاً آلودگی محیط زیست، ازدحام شهری، یا ازبین رفتن فرهنگ‌های محلی). https://t.me/social_theology
▪️قدم به دیده منت …
حامد محمدجانی
▪️قدم به دیده منت …
بسم الله الرحمن الرحیم إنا لله و إنا إلیه راجعون با نهایت تأثر و تأسف، درگذشت پدربزرگ عزیزمان؛ خادم‌الحسین (ع) مرحوم حاج غلام‌رضا محمدجانی، را به اطلاع عموم دوستان و آشنایان می‌رسانیم. به همین مناسبت، مجلس ترحیم و بزرگداشت آن فقید سعید روز دوشنبه ۸ بهمن، از ساعت ۱۴ الی ۱۶ در مسجد امام جعفر صادق (ع) واقع در بلوار رضوان، نبش رضوان ۱۰ برگزار می‌گردد. لِلّهِ ما أَخَذَ وَلِلّهِ ما أَعْطى وَکُلُّ شَیْءٍ عِنْدَهُ بِأَجَلٍ مُسَمّى، الْفاتِحَةُ مَعَ الصَّلَوات.