eitaa logo
حامد کمالی | زاویه دید!
268 دنبال‌کننده
316 عکس
36 ویدیو
2 فایل
زاویه دید یا همان نقطه دید( Point Of View) چیزی است که جهت و نگرش ما به مسائل را می‌سازد. یک مطلب فقط محتوا نیست؛ یک جهت‌گیری خاصی بر آن حاکم است و جهت‌گیری به (P.O.V) نویسنده بستگی دارد. 🔺یادداشت‌های حامد کمالی اردکانی🔺 ارتباط با نویسنده: @hkamaly
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ در مسیر نور! 🔸روزنوشت سفر اربعین(3) وقتی به رسیدیم مرز را بستند و در موکبی در نزدیکی مرز ساکن شدیم تا فرداصبح با باز شدن مرز، زود وارد خاک عراق شویم. در موکبی با کمترین امکانات ساکن شدیم...تا نیمه های شب با همراهان بحث و گفتگو بود که فردا چه کنیم. هرچه خبر بد در خصوص آنطرف مرز بود در این چندساعت به ما رسید. با توجه به اینکه آمده بودیم هرچه شرایط را سبک سنگین می کردیم به این نتیجه نمی رسیدیم که از مرز عبور کنیم. با اینکه به سختی خود را تا مرز کشانده بودیم تصمیم گرفتیم صبح برگردیم... عجب روز بدی بود آن روز! صبح همین که آمدیم حرکت کنیم دیدیم به سمت مرز در حال حرکت اند و ما با دیدن این شور و عشق باید در جهت مخالف این حرکت می کردیم و برمی گشتیم... دلمان خیلی پر بود... دل منتظر اشاره ای بود تا بغضش بترکد و اشکش جاری شود. چشممان که به این شور افتاد و نوای به گوشمان خورد پاهایمان سست شد و امانمان را برید... در خلاف جهت همه زوار در حال برگشت بودیم... مردم برایشان سوال شده بود که چرا برمیگردیم...چند نفری پرسیدند چه شده که دارید برمیگردید؟! کردیم و رد می شدیم... آخر نمی شد همه حرف هایی که در سینه مان بود را به تک تک آنها بگوییم. برخی هم زیارت قبول میگفتند...تصور میکردند ما از زیارت برگشته ایم. این برایمان دردآورتر بود. خدا میداند چقدر شدیم.... فقط ما نبودیم که قصد برگشتن داشتیم. حداقل یک اتوبوس در حال برگشت بودند. سه تا ماشین عوض کردیم تا به محل پارکینگ برسیم. شرایط خیلی سختی بود. دخترم دیگر نا نداشت. خیلی تشنه شده بود... چقدر این صحنه ها یادآور بود. چقدر خودِ این صحنه ها بود... 🔻زیارت برای با امام است. اواخر زیارت اربعین آمده است که "و نصرتی لکم معده" من آماده یاری تو ام. در واقع، زیارت اربعین نوعی اعلام آمادگی برای در بودن است. ما هم تا پشت مرز اعلام حضور کردیم. دیگر شرایط یاری نکرد... 🔸ان شاء الله ، این کمِ ما را بپذیرد... @hamedkamaliardakani
✅ معرفت دُر گرانی است... بار و بنه ها رو بسته بودیم. آماده حرکت به سمت شدیم. رفتم ماشین رو به یه تعمیرگاهی نشون بدم. همینجور که داشت ماشین رو نگاه میکرد میگفت چیه اینقدر میرن ؟ من اگه یه کاره ای بودم میگفتم نفری 5 میلیون باید بدید. برای اینکه هیشکی نره. چه خبره همه میرن و شهر خالی میشه و ما مختل میشه و... گفتم اینجوری نگو حاجی. بی معرفتیه. شما میخوای نری نرو. ولی در مورد و مسافرای کربلا اینجوری حرف نزن. روزی ت کم میشه ها! از ما گفتن بود... کارش که تموم شد گفت ماشینت این مشکلات رو داره و هزینه اش هم میشه حدودا دویست هزار تومن. گفتم باشه. خیلی ممنون. خداحافظ. گفت کجا؟ مگه نمیخوای درستش کنی؟ گفتم چرا. میخوام درست کنم ولی میرم جای دیگه. این دویست هزارتومن شما نیست... 🔹نمیدانم کارم خوب بود یا بد... شاید بشود در این مواقع بهتر از این هم عمل کرد. غرض آنکه که هر حرفی را نباید زد. در مورد هر چیزی نباید اظهارنظر کرد. را باید کنترل کرد. خیلی از اوقات ما چوب ها و های خودمان را میخوریم... @hamedkamaliardakani