حامد رجبی
زیارتنامه مختصر امام حسن عسکری علیه السلام 👇👇👇 امام یازدهم
#شعر
#مدح
***
جان می دهم فقط و فقط پای سامرا
زاده شدم به شوق تمنای سامرا
.
دیگر نیازمند کسی نیستم که من
هستم گدای دست تو آقای سامرا
.
حال مرا برای خودت رو به راه کن
حاذق ترین طبیب – مسیحای سامرا
.
از لطف بی نهایت تو بی مقدمه
پر زد دلم به گنبد زیبای #سامرا
.
حالا شدم برای حریمت کبوتری
ای منتهای عشق خداوند ” #عسکری “
.
ای دومین حسن که وجودت خدایی است
صبر تو مرتضایی دلت مجتبایی است
.
در کنج صحن خلوت تو حضرت مسیح
مشغول لحظه های شریف گدایی است
.
صدها درود و تهنیت سبز بر دلی
که آب و تاب عاشقی اش سامرایی است
.
وقتی کبوتری به هوای تو می پرد
دیگر کجا به فکر فرار و جدایی است
.
هر کس که می رسد تو به او لطف می کنی
فرقی نمی کند طرف اصلاً کجایی است
.
با این حساب بر در این خانه آمدم
بر دور شمع روی تو پروانه آمدم
.
ای جلوه ی حقیقی هفت آسمان حسن
رفته شعاع نور تو تا لا مکان حسن
.
در زیر چتر سایه ی تو آرمیده ایم
از پرتو جمال تو روشن جهان حسن
.
در #مدح تو همیشه قلم کم می آورد
قفل است در سرودن تو هر دهان حسن
.
می خوانمت به طرز زمان های کودکیم
بابای مهربان ” #امام_زمان ” حسن
.
بنیان گذار کرب و بلا روز #اربعین
ای بانی زیارت ما شیعیان حسن
.
شغل همیشگیم در این خانه #نوکری ست
کار همیشگی شما بنده پروری ست
.
حتی بهشت در به در آستان توست
تنها نه آسمان که زمین هم از آن توست
.
قطره اگر کنار تو باشد که قطره نیست
زیرا که تحت مرحمت بی کران توست
.
از پشت پرده یک دو کلامی سخن بود
گوشم در انتظار شنود بیان توست
.
بین درندگان به نماز ایستاده ای
این هم نشانه ای ز جلال نهان توست
هر چند ظاهرا تو به مکه نرفته ای
#کعبه همیشه گرم طواف نشان توست
.
روز ولادت تو زمان هم عهدی است
بعد تو جانشین بلافصل #مهدی است
.
@hamedrajabi110
.
محمد حسن بیات
#سامرا
#جمکران
#شعر
یه جایی مولانا خیلی قشنگ میگه که:
«چو خدا بود پناهت،چه خطر بود ز راهت؟!
به فلك رسد کلاهت که سر همه سرانی!»
#قصار
دیگه تا وقتی خدا هست از چی میترسی؟! اون پناهِ امن توعه رفیق!
@hamedrajabi110
#شعر
⚘️⚘️⚘️
همونجا که جناب سعدی میگه:
بیحاصلست یارا اوقات زندگانی
الا دمی که یاری با همدمی برآرد
همونجا تکلیف زندگی بی حاصل رو قشنگ مشخص کرده (کی ب کیه...)
😬😌
@hamedrajabi110
شب بخیر
🌸🌺🌼🌹🌹🌼🌸🌺
#شعر
درد ما را در جهان درمان مبادا بی شما
مرگ بادا بی شما و جان مبادا بی شما
سینه هاي عاشقان جز از شما روشن مباد
گلبن جان هاي ما خندان مبادا بی شما
بشنو از ایمان که میگوید به آواز بلند
با دو زلف کافرت کایمان مبادا بی شما
عقل پادشاه نهان و آسمان چون چتر او
تاج و تخت و چتر این پادشاه مبادا بی شما
عشق را دیدم میان عاشقان ساقی شده
جان ما را دیدن ایشان مبادا بی شما
جان هاي مرده را اي چون دم عیسی شما
ملک مصر و یوسف کنعان مبادا بی شما
چون به نقد عشق شمس الدین تبریزی خوشم
رخ چو زر کردم بگفتم کان مبادا بی شما
#مولانا
@hamedrajabi110
#شعر
شور دیدارت اگر شعله به دل ها بکشد
رود را از جگر كوه به دریا بكشد
گیسوان تو شبیه است به شب اما نه!
شب كه اینقدر نباید به درازا بكشد
خودشناسی قدم اول عاشق شدن است
وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بكشد
عقل، یكدل شده با عشق، فقط می ترسم
هم به حاشا بكشد هم به تماشا بكشد
یكی از ما دو نفر كشته به دست دگریاست
وای اگر كار من و عشق به فردا بكشد
زخمی کینه ی من! این تو این سینه ی من
من خودم خواسته ام کار به اینجا بکشد
حال با پای خودت سر به بیابان بگذار
پیش از آنی که تو را عشق به صحرا بکشد
@hamedrajabi110
👤 فاضل نظری☔️
#شعر
⚘️
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯾﺴﺖ که ﺯليخا، ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﻫﺮ ﺯِ ﭼﺎﻩ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﯼ ﯾﻮﺳﻒ ﮐﻨﻌﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﻋﺸﻖ ﻫﻢ ﺩﺭ ﭘَﺲِ ﭘﺴﺘﻮﺳﺖ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺳﻬﺮﺍﺏ
ﭘﺸﺖ ﺩﺭﯾﺎ ﺩﮔﺮ ﺁﻥ ﺷﻬﺮ،ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﺑﯿﮕﻨﺎﻫﯽ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺟُﺮﻡ ﻭ ﮔﻨﺎﻩ
ﯾﻮﺳﻒ ﺍﺯ ﭘﺎﮐﯽِ ﺧﻮﺩ ﺣﺒﺲ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﻓﺎﻝ ﺣﺎﻓﻆ ﺯﺩﻡ ﺍﺯ ﺑﺨﺖِ ﺧﻮﺷﻢ ﺣﺎﻓﻆ ﮔﻔﺖ
ﻧﺮﮔﺲ ﻣﺴﺖِ ﻏﺰﻝ حیف،، که ارزان ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﺑُﻠﺒُﻞ ﺍﺯ ﺷَﺮﻡ ﻭ ﺣﯿﺎ ﺩﺭ ﭘَﺲِ ﮔُﻞ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺍﺳﺖ
ﺯﺍﻍ ﺩﺭ ﺍﻧﺠﻤﻦ ﺷﻌﺮ ﻏﺰﻟﺨﻮﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪ ﯼ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ ﯼ ﻣﺎ ميگذری ﻋﺎﻗﻞ ﺑﺎﺵ
ﯾﺎﺭ ﻭ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ ﺩرﺍﯾﻦ ﺩِﻟﮑﺪﻩ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺍست
#ساحل_مولوی
⚘️
@hamedrajabi110
#شعر
چشم آلوده کجا، دیدن دلدار کجا؟
دل سرگشته کجا، وصف رخ یارکجا؟
کاش در نافله ات نام مراهم ببری!
که دعای توکجا، عبد گنه کارکجا؟
@hamedrajabi110
اللهم عجل لولیک الفرج💔
#امام_زمان
۱۵ خرداد ،،، و یاد همه شهدای این روز خاص گرامی باد
🔖#شعر انتظار
❇️ از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم
❇️ داد و بیداد که در محفل ما، رندی نیست
که برش شکوه برم، داد ز بیداد کشم
❇️ شادیم داد، غمم داد و جفا داد و وفا
با صفا منت آن را که به من داد کشم
❇️ عاشقم، عاشق روی تو، نه چیز دگری
بار هجران و وصالت به دل شاد کشم
❇️ در غمت ای گل وحشی من، ای خسرو من
جور مجنون ببرم، تیشه فرهاد کشم
❇️ مردم از زندگی بیتو که با من هستی
طرفه سریست که باید بر استاد کشم
❇️ سالها میگذرد، حادثهها میآید
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
@hamedrajabi110
⬅️ دیوان اشعار امام خمینی (ره)، صفحه ۱۵۵
(امام خمینی (ره) این غزل را در سال ۱۳۶۷ و چند ماه قبل از وفاتشان سرودهاند.)
#شعر
بی مروت ، می توانم من خریدارت شوم؟
باسیاست من خریدار دو چشمانت شوم؟
باز با باز و کبوتر با کبوتر پس چرا؟
من برای رفتنت فرش فریبایت شوم؟
ای که هر روز وشبم خیره به عکس ماه توست
ماهِ رویِ برکه شب های زیبایت شوم
توشه راه سفر را بسته ام !دل خسته ام !
لانه زنبور باشد یا که مهمانت شوم؟
سرخ و آبی و قناری، شیری و خاکستری
من گرفتار نگاه و روی سیمایت شوم
مانده ام حیران و وِیران از کجای وصف تو..!
نازنیا ، محفل عشاق معشوقت شوم؟؟
همچو لیلی در پی مجنون ، جا ماندم ولی ...
راه را در پیش رویم ، همسفر گاهت شوم؟
🧕 محدثهاسدی
@hamedrajabi110
#شعر از یه شاعر گمنام
🥺
ای حسین جانم
ای حسین جانم برایت شور ناب آورده ام
شورشی جانانه از حالی خراب آورده ام
سوز بسیاری به عشق تو شده پر دردلم
در خروش چشم هایم جوی آب آورده ام
در شبی زیبا ولی لبریز آه کربلا
ناله های پر زغم در وقت خواب آورده ام
چون خبر دارم زطفل شیر خواره ای دریغ
من پیامی از دل داغ رباب آورده ام
گفته بودی کیست؟ای مردم ! مرایاری کند
از دیار کوفه ی نادان جواب آورده ام
خون تو دریای اشک من شده ای نازنین
از برایت سینه و دل را کباب آورده ام
ای حسین جانم زدشت لاله های نینوا
من به عشق بوی تو عطر و گلاب آورده ام
از نوای پر زسوز و ماتم دشت بلا
شعرهای آشنا در صد کتاب آورده ام
در هوای عشق و جانبازی حدیثی دلربا
از لب تشنه به زیر آفتاب آورده ام
آن چنان تنهایی ات آتش زده جان و دلم
دردوچشم خویش اشکی بی حساب آورده ام
داستان های فراوان از زمین خون وغم
همره تن های بی سر با شتاب آورده ام
گفته بودند از وفا و با تو بیعت ها بشد
لیک اخبار از جفای پر عذاب آورده ام
در میان کنج میدان ای دریغا جام اشک
از دوچشم ذوالجناح خوش رکاب آورده ام
قصه ی جانبازی یاران نازت را کنون
با نوای خوش به ایام شباب آورده ام
آب را بستند و لب تشنه شهیدت کرده اند
داستان ها از دل دشت و سراب آورده ام
(دلنشین) من ! شب و روزم شده دراشک وآه
لیک با عشق پر از شور تو تاب آورده ام
@hamedrajabi110
*جواب دندان شکن شاعران # انقلاب📝 به شعر سیمین بهبهانی‼️حتما بخونید خیلی زیباست.
اول شعر سیمین رو بخونیم بعد شعر جوابیه شاعران رو ببینید.*
😐↴سیمین بهبهانی
من اگر کافر و بی دین و خرابم ؛ به تو چه ؟؟؟
من اگر مست می و شرب و شرابم ؛ به توچه ؟؟؟
تو اگر مستعد نوحه و آهی٬ چه به من ؟؟؟
من اگر عاشق سنتور و ربابم ؛ به تو چه ؟؟؟
تو اگر غرق نمازی٬چه کسی گفت چرا ؟؟؟
من اگر وقت اذان غرقه به خوابم ؛ به تو چه ؟؟؟
تو اگر لایق الطاف خدایی٬ خوش باش.
من اگر مستحق خشم و عتابم ؛به تو چه ؟؟؟
گرچه دنیا سراب است به گفتار شما.
من به جِد طالب این کهنه سرابم ؛ به تو چه ؟؟؟
تو اگر بوی عرق میدهی از فرط خلوص !
و من از رایحه ی مثل گلابم ؛ به تو چه ؟؟؟
من اگر ریش٬ سه تیغ کرده ام از بهر ادب.
و اگر مونس این ژیلت و آبم ؛ به تو چه ؟؟؟
تو اگر جرعه خور باده کوثر هستی !
من اگر دُردکش باده ی نابم ؛ به تو چه ؟؟؟
تو اگر طالب حوری بهشتی٬ خب باش !
من اگر طالب معشوق شبابم ؛ به تو چه ؟؟؟
تو گر از ترس قیامت نکنی عیش عیان.
من اگر فارغ از روز حسابم ؛ به تو چه ؟
@hamedrajabi110
↴ *جوابیه جمعی از شاعران*
کفر و بی دینی ات ای یار ، به ما مربوط است ،
بشنو این پند گهربار ، به ما مربوط است.
تو که با لهو و لعب در پی مستی هستی ،
میکنی جمع گرفتار ، به ما مربوط است.
بی خیالت بشوم بارش طوفان بلا ،
میرسد از درو دیوار ، به ما مربوط است.
آنچه آمد به سر طایفه نوح نبی ،
میشود واقعه تکرار ، به ما مربوط است.
من اگر لایق الطاف خدایم ، به تو چه؟
تو کنی جامعه بیمار ، به ما مربوط است.
تو اگر می بخوری در پس خانه ، چه به من؟
گر بیایی بر انظار ، به ما مربوط است.
تو به این کوه گنه عامل شیطان گشتی ،
شده ای نوکر دربار به ما مربوط است.
گر نبندیم بر پوزه او قلاده ،
میدرد همچو سگ هار ، به ما مربوط است.
گر تو سوراخ کنی کشتی این جامعه را ،
میشود غرق به ناچار به ما مربوط است.
مست کن لیک نبینم که تو مستی کردی ،
عربده کوچه و بازار ؟ به ما مربوط است.
تو که با چنگ و ربابت همه مردم را ،
میکنی مستعد نار ، به ما مربوط است.
به جهنم که خودت را بکشی در خانه ،
در خیابان بزنی دار به ما مربوط است.
دین من داده اجازه که دخالت بکنم ،
تا نبینم زتو آزار ، به ما مربوط است.
امر معروف کنم ، نهی زمنکر بپذیر ،
تا ابد ، ترمز اشرار ، به ما مربوط است.
#شعر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️رفته بودم سوی قبرستان شهر...
📌این کلیپ ارزش داره ۱٠٠بار ببینی...
@hamedrajabi110
👌برای بقیه هم بفرست
#شعر
#شعر
به منبر میرود دریا، به سویش گام بردارید
هلا! اسلام را از چشمهٔ اسلام بردارید
مبادا از قلمها جا بیفتد واژهای اینک
که بر منبر قدح کج کرده ساقی، جام بردارید
«سَلونی» را هدر کردند روزی مردمان، امروز
بپرسیدش! از اسرار جهان ابهام بردارید
الا ای شاعران! چشمان او آرایهٔ وحی است
برای ما از آن باران کمی الهام بردارید
نسیم صبح صادق میوزد از گیسوی صادق
از آن مضمون پیچیده جناس تام بردارید
به فرزندان، به اهل خانه جز ایشان که میگوید
غلام خستهام خفته، قدم آرام بردارید
اگر فرمان او باشد، نباید پلک بر هم زد
به سوی شعله چون هارون مکّی گام بردارید
«رُویَّ عَن امامِ جعفر الصّادق لَه الرّحمَه...»
به جز احکام او چشم از همه احکام بردارید
به جای حج به سوی کربلا رفتن خداجوییست
کفن باید به جای جامهٔ احرام بردارید
اگر در گوش نوزادی اذان میخواند، میفرمود
که با آب فرات و تربت از او کام بردارید
میان شعلهها آیات ابراهیم میسوزد
میان گریه ختم سورهٔ انعام بردارید
@hamedrajabi110
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
ما زِ یاران چَشمِ یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم
تا درختِ دوستی بَر کِی دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
گفتوگو آیینِ درویشی نبود
ور نه با تو ماجراها داشتیم
شیوهٔ چَشمت فریبِ جنگ داشت
ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم
گُلبُنِ حُسنَت نه خود شد دلفُروز
ما دَمِ همت بر او بگماشتیم
نکتهها رفت و شکایت کس نکرد
جانبِ حُرمَت فرو نگذاشتیم
گفت خود دادی به ما دل حافظا
ما مُحَصِّل بر کسی نَگماشتیم
@hamedrajabi110
#حافظ
#شعر
#شعر
🌸🌸🌸
امید ترک گنه، فرصت صعود گذشت
مجال عرض ارادت به آن وجود گذشت
بهار روضه ی غم بود و اشک بود عزا
بهار رفت و عزا رفت و هر چه بود گذشت
دو ماه مستی ما طی شد و ندیدیمت
چقدر جمعه دمید و ولی چه سود گذشت
دو ماه هر شبه مهمان روضه ات بودیم
چه سفره ای، چه طعامی ولی چه زود گذشت
حدیث غربت اربابمان که می آمد
هجوم سنگ به پیشانی اش فرود، گذشت
حکایت قمر هاشمی امید حرم
که می زدند به فرق سرش عمود، گذشت
و داستان غم انگیز شام و زخم زبان
به سمت قافله در موقع ورود، گذشت
عروج دخترکی گوشه ی خرابه ی درد
حدیث سیلی و آن صورت کبود گذشت
برات کرب و بلامان چه شد اباصالح؟
مگو که مجلسمان بی ریا نبود و گذشت
@hamedrajabi110
#محرم_و_صفر
حامد رجبی
ما زِ یاران چَشمِ یاری داشتیم خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم تا درختِ دوستی بَر کِی دهد حالیا رفتیم
مولانا » مثنوی معنوی »
#شعر
بشنو این نی چون شکایت میکند
از جداییها حکایت میکند
کز نیستان تا مرا ببریدهاند
در نفیرم مرد و زن نالیدهاند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بدحالان و خوشحالان شدم
هر کسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
سر من از نالهٔ من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست
آتش است این بانگ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد نیست باد
آتش عشق است کاندر نی فتاد
جوشش عشق است کاندر می فتاد
نی حریف هر که از یاری برید
پردههایش پردههای ما درید
همچو نی زهری و تریاقی که دید
همچو نی دمساز و مشتاقی که دید
نی حدیث راه پر خون میکند
قصههای عشق مجنون میکند
محرم این هوش جز بیهوش نیست
مر زبان را مشتری جز گوش نیست
در غم ما روزها بیگاه شد
روزها با سوزها همراه شد
روزها گر رفت گو رو باک نیست
تو بمان ای آن که چون تو پاک نیست
هر که جز ماهی ز آبش سیر شد
هرکه بی روزیست روزش دیر شد
در نیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام
بند بگسل باش آزاد ای پسر
چند باشی بند سیم و بند زر
گر بریزی بحر را در کوزهای
چند گنجد؟ قسمت یک روزهای
کوزهی چشم حریصان پر نشد
تا صدف قانع نشد پر در نشد
هر که را جامه ز عشقی چاک شد
او ز حرص و عیب کلی پاک شد
شاد باش ای عشق خوش سودای ما
ای طبیب جمله علتهای ما
ای دوای نخوت و ناموس ما
ای تو افلاطون و جالینوس ما
جسم خاک از عشق بر افلاک شد
کوه در رقص آمد و چالاک شد
عشق، جانِ طور آمد عاشقا!
طور، مست و خَرَّ موسی صاعِقا
با لب دمساز خود گر جفتمی
همچو نی من گفتنیها گفتمی
هر که او از همزبانی شد جدا
بیزبان شد گرچه دارد صد نوا
چون که گل رفت و گلستان درگذشت
نشنوی زآن پس ز بلبل سرگذشت
جمله معشوق است و عاشق پردهای
زنده معشوق است و عاشق مردهای
چون نباشد عشق را پروای او
او چو مرغی ماند بیپر وای او
من چگونه هوش دارم پیش و پس
چون نباشد نور یارم پیش و پس
عشق خواهد کاین سخن بیرون بود
آینه غماز نبود چون بود
آینهت دانی چرا غماز نیست
زآن که زنگار از رخش ممتاز نیست
@hamedrajabi110
#یلدا
#شب_انار