فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴رهبر انقلاب در نخستین دیدار دولت چهاردهم: آقای رئیس جمهور برای انتخاب وزیران با من مشورت کردند. برخی را تایید و برخی را هم تاکید کردم. تعداد زیادی را هم نمیشناختم و نظری نداشتم
#یادیاران 🌹
@hamedrzaieyadyaran
چفیه ی فلسطینی سعید جلیلی و شال عراقی او و چند نکته!
سعید جلیلی چرا از بابت اینگونه بدیهیات در حال دریافت هجمه هایی ست؟
آیا او واقعیت را درک خواهد کرد؟
متنی در کانال در دفاع از سعید جلیلی به بهانهی عکسی که با پرچم عراق روی دوشش منتشر کردن، نوشتم. هنوز هم کاربرها او را مینوازند و میگویند: چرا شال پرچم کشوری را روی دوش دارد که ما با آن ۸ سال جنگیدیم.
جلیلی و دفاعش از میهن که با شال گردنش نباید شناخته شود، بلکه با پایی که ندارد باید شناخته شود.
پرچم عراق دور گردن انداختن هم جرم نیست و قبح هم ندارد و بد هم نیست چون ما عراق را نه با صدام و حزب بعث که با شهید ابومهدی و هادی العامری و بچه های با غیرت بسیج مردمی اش که وقتی داعش حمله کرده بود میگفتند: اگر به ایران برسد حاضریم فدای ایران شویم، میشناسیم
اما این بدیهیات چرا درک نمیشود و چرا جلیلی آماج حملات است؟
در تمام طول سال های قبل سعید جلیلی به عنوان شخصیتی در اذهانِ بخش اعظمی از جامعه (حتی چهره های انقلابی) شناخته میشود که ظاهری محترم به خود میگیرد اما لشکری فحاش دارد که در کنار هواداران پاکش ماموریت خود را اینطور تعریف کردهاند که به هرکسی بتازند.
طوری که گویی جلیلی خداست.
آنها آنقدر او را مقدس کرده اند که در همین ایام اخیر حتی جلوی رهبری هم (مراجعه کنید به اکانت های توئیتری این تیم، نمونه بسیار است) بایستند و ایشان را بی حرمت کنند اما جلیلی را نه!
جامعه اینها را می بیند و سکوت می کند. از طرفی همواره از خودش میپرسد: دو حالت بیشتر ندارد، یا جلیلی از اینها خبر ندارد که اگر خبر ندارد باید برای ایرانی که او در راسش قرار بگیرد فاتحه خواند.
یا خبر دارد و عین خیالش نیست که باز هم باید فاتحه خواند.
مطمئن باشید بسیاری از کاربران غیر انقلابی که این چند روز به جلیلی حمله کردند اگر خودشان در شرایطی باشند که یک موکب عراقی از آنها تقدیر کرده و شال عراق را گردنشان بیندازند به حکم شرافت و احترام به میزبان به آن شال احترام میکنند.
اما وقتی به سعید جلیلی میرسند این را فراموش میکنند.
اما مشکل، حلقه ی اطراف و انبوه رسانههایی است که کنار او هستند و گروه فشاری که راه انداخته اند تا هرکسی انقلابی ست جرات نکند علیه او حرف بزند و اگر هم کسی انقلابی بود و (متفاوت از این جماعت شناخت پیدا کرد و یقین داشت که او نه تنها اصلح نیست که ناکار آمد هم هست و توان مدیریت رسانههای خود را ندارد) اما به حکم انتخابِ بین بد و بدتر مجبور شده به جلیلی رای بدهد؛ نه تنها قدردانش نیستند و نمی کوشند نظرش را مثبت کنند که رایش را تا روز انتخابات چون امان نامه ای می بینند که به واسطه اش فعلا به او کاری نداشته باشند تا بعدا از خجالتش در بیایند.
بی تفاوتی سعید جلیلی نسبت به اطرافیانش و این رفتار زننده ی رسانه هایش که دقیقا یادآور تکفیری ها هستند نه به من ضرر میرساند نه به دیگران!
فقط و فقط خود جلیلی است که اگر هزار میلیارد رای هم بیاورد باید یقین داشته باشد که از پزشکیان که نه، بلکه از دختر پزشکیان هم شکست خواهد خورد و طرف مقابل با یک رای بیشتر پیروز میشود.
چه ما او را شبیه به شهید رئیسی برای مردم روایت کنیم. چه به دروغ به ملت بگوییم طرف مقابلش اگر رای بیاورد در شب اول محرم رقاصی میکند!!
جلیلی تا وقتی فکری برای رفتار رسانه ای سیاسی خود و تیمش که در اذهان یکپارچه دیده میشود، نکند، ما هر دروغی هم علیه رقیبش بگوییم، پزشکیان که نه دختر پزشکیان هم در انتخابات شرکت کند؛ سهم ما با او، کاپ اخلاق و مقام دومی همه ی انتخابات طول تاریخ است.
من به حکم عقل و شرافت جلیلی را فرزند ایران میدانم. اما این فرزندِ ایران اگر موارد فوق را نفهمد محکوم به فناست. به همان شکلی که احمدی نژاد نفهمید....
ازدواج با دختری کچل و باتقوا!
سال ۱۳۶۰ دبیرستان آیتالله طالقانی در پایه دوم تجربی با محمدرضا اسفندیاری در یک کلاس بودم. معلم بینش دینی ما آقای رمضانی معلم مردی خوشمشرب و خوشکلام بود که برای تدریس از همدان به اسد آباد میآمد.
یک روز که داشت برایمان از تقوا میگفت گریزی به بحث شیرین ازدواج زد و سؤالی سخت از بچههای کلاس پرسید.
_ خب بچهها حالا که با کلیات تقوا آشنا شدید؛ به من جواب بدهید؛ اگر به قصد ازدواج، با دو دختر زیبا روبرو شوید که یکی از آنها در نهایتِ تقوا قرار دارد و کچل است و دیگری گیسوانی بلند دارد و از نظر تقوا، شخصیتی متزلزل دارد؛ از شما چه کسی حاضر است با آن دختر کچل ازدواج کند؟!
همهی بچهها برای طفره رفتن از جواب سرشان را پایین انداخته بودند و زیر لب میخندیدند که در این میان، ناگهان دست محمد رضا بالا رفت و سکوت سنگین کلاس را شکست.
-آقا، ما!
تابستان همانسال، صبحگاه ۱۱شهریور ۱۳۶۰ محمدرضا اسفندیاری به همراه ۱۲تن از دوستانش در ارتفاعات قراویز سرپلذهاب به شهادت رسید و در بهشت اعلی بر خوان بیکران الهی نشست.
#علی_رستمی
#شهید_محمد_رضا_اسفندیاری
#قراویز
طنز جبهه
یک روز ما داشتیم سنگر می زدیم که دیدم حسن پاتک دارد می آید . بس که در پاتک زدن حرفه ای بود بچه ها او را به این اسم صدا می زدند. بچه ها گفتند: 《 داره می یاد فرغون مارو ببره مواظب باشید.》گفتم:《 فرغون که دست منه! بیاد ببینم چطور می خواد اینو از من پاتک بزنه!》حسن رسید و کمی به سنگر نگاه کرد. از کارمان تعریف کرد و دست به کار کمک به ما شد. چند تا گونی پر کرد و کمی خاک جابه جا کرد و من نمیدانم کَی فرغون را بُرد! ناگهان متوجه شدم فرغون دست من و بچه ها نیست، چند ساعت بعد آن را در تدارکات دیدیم.
برشی از خاطرات سید نورالدین عافی از کتاب نورالدین پسرِ ایران نوشته معصومه سپهری صفحه۱۶۸
#یادیاران 🌹
@hamedrzaieyadyaran
41.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوبرابر تحجر
#یادیاران 🌹
@hamedrzaieyadyaran
بسیجی عارف، شهید مرتضی شعبانی
متولد: اسدآباد محله قلعه بالا ۱۳۳۰
تحصیلات: ششم ابتدایی
شغل در پشت جبهه: آهنگر
رسته خدمتی در جبهه: معاون گروهان سوم از گردان ۱۵۹ زُهَیر لشکر انصارالحسین علیهالسلام
شهادت: عملیات بیتالمقدس۲ کردستان عراق ۱۳۶۶/۱۰/۳۰
عارف کامل مرحوم حضرت آیتالله حسنزاده آملی رضوانالله تعالی علیه پس از شنیدن خاطرهای از بسیجی شهید مرتضیشعبانی به وجد آمد و از راوی این خاطره (مرحوم علی شعبانی) میپرسد؛ این آقا الآن کجاست و کارش چیست؟ در جواب میشنود که او در پشت جبهه آهنگر بود و .... در جبهه رزمنده و در عملیات آخر فرمانده بود که به شهادت رسید.
حضرت آیتالله در فقدان شهید شعبانی آهی میکشد و میفرماید:
«او عارفی حقیقی بوده؛ هر بار بر مزارش رفتی از جانب من نائبالزیارةباش؛ مدیونی اگر نباشی!»
پینوشت:
شرح کامل خاطره در صفحه بعد آمده است.
#علی_رستمی
#شهید_مرتضی_شعبانی
#علامه_حسن_زاده_آملی
#مرحوم_علی_شعبانی
#عملیات_بیت_المقدس_۲
#یادیاران 🌹🌴🌴🌴🌴
@hamedrzaieyadyaran
حضرت علامه حسنزاده آملی رضوانالله علیه پس از شنیدن خاطرهای از شهید مرتضی شعبانی میفرمایند؛
«او [شهید مرتضی شعبانی] عارفی حقیقی بوده؛ هر بار بر مزارش رفتی از جانب من نائبالزیارةباش؛ مدیونی اگر نباشی!»
و اما شرح کامل خاطره که از مصاحبه با مرحوم علی شعبانی استخراج شده است:
قبل از ورود به منطقه عملیاتی بیتالمقدس۲، گردان ۱۵۹ اسدآباد همدان صبح روز ۲۶دیماه ۱۳۶۶ پس از خروج از مرز و عبور از پل سیدالشهدا در منطقهای بنام مقر شهید شکریپور مستقر شد. برف به شدت میبارید. قرار شد برای در امان ماندن از سرما و برف، چادرها را برپا کنیم.
برادر اسحاق الوندی فرمانده گروهان سوم بود و برادر مرتضی شعبانی معاونش.
حدود ده چادر سهم گروهان ما بود. زمین حاشیه جاده منتهی به شهر ماووت عراق مملو از برف بود و قرار شد چادرها را آنجا برپا کنیم. کف هر چادر را با یک گونی مملو از فضولات خشک حیوانی پوشانده و روی آن یک برزنت انداختیم. چادر را روی آن برپا کرده و بعد روی آن پتو کشیدیم و خلاصه آنکه جان نیروها را از شر کولاکی که پس از برف میآمد حفظ کردیم.
آن روز در حین خالی کردن گونی فضولات حیوانی یکی از بسیجیان، مشاهدهی تکهای از فضولات خیس برایش چندش آور شده و با ترشرویی فریاد زد: «اُه, اٌه ؛ شانس ما را میبینی؟! توی گونی ما لاس گاو ریختن؛ حالم بههم خورد!»
مرتضی شعبانی با شنیدن این جمله از همسنگر خود سخت آشفته شد. حرفهایی زد که اگر غیر از او بود، بیشتر به مزاح شبیه بود تا ارائه یک درس و نصیحت اخلاقی.
مرتضی گفت:
استغفرالله، استغفرالله!
برادر جان مرا ببخش، ولی همین لاس که تو از دیدن آن حالت به هم میخورد و ابروهایت را کج و معوج میکند؛ از انعام الهی است و چه بسا اگر من و تو نتوانیم شکر اینگونه نعمتها را بهجا بیاوریم، دچار کفران نعمت و موجب قهر الهی شویم. همین فضولات خاک را غنی میکند و درختان و سبزیها را تغذیه میکند. همین فضولات ما را از شر سرما نجات میدهد؛ ... تا دیر نشده استغفرالله بگو؛ چه بسا امشب یا فردا شهید شویم و فرصت توبه نداشته باشیم!
آن اتفاق و این سخنان برای ما یک کلاس و یک درس بود. کلاسی که استاد آن (پس از چهار روز تحمل سختیهای کولاک و برف در ارتفاعات ماووت و نبرد با دشمن بعثی) شهد شیرین شهادت را سر کشید و به ملاقات رفیق اعلی شتافت.
کمتر از ۴روز بعد، مرتضی از کردستان عراق به بهشت رفت و مرا پس از مجروح شدن، روانه بیمارستان کردند. پس از بهبودی نسبی دوباره به حوزه علمیه قم برگشتم.
در کلاس فلسفه، مبحث «اشارات» حضرت علامه حسنزاده آملی شرکت داشتم و نمیدانم چه شد که ماجرای آن اتفاق قبل از عملیات بیتالمقدس۲ به ذهنم آمد و با اجازه حضرت استاد برایش نقل کردم.
آیتالله حسنزاده آملی پس از شنیدن این خاطره از شهید مرتضیشعبانی به وجد آمد و از من پرسید این آقا الآن کجاست و کارش چیست؟ در جواب گفتم او در پشت جبهه آهنگر بود و در جبهه رزمنده و در عملیات آخر فرمانده بود و شهید شد.
حضرت آهی کشید و فرمود:
«او عارفی حقیقی بوده؛ هر بار بر مزارش رفتی از جانب من نائبالزیارةباش؛ مدیونی اگر نباشی!»
پینوشت:
الف:) بسیجی شهید مرتضی شعبانی/ متولد: اسدآباد محله قلعه بالا ۱۳۳۰ / تحصیلات: ششم ابتدایی/ شغل در پشت جبهه: آهنگر/ رسته خدمتی در جبهه: معاون گروهان سوم از گردان ۱۵۹ زُهَیر لشکر انصارالحسین علیهالسلام/ شهادت: عملیات بیتالمقدس۲ کردستان عراق ۱۳۶۶/۱۰/۳۰
ب): گوشهای از مصاحبه با آقای علی شعبانی، روحانی گردان ۱۵۹ زهیر در عملیات بیتالمقدس۲ که توسط اینجانب علی رستمی ساعت ۱۵ نهم بهمن۱۳۹۵ در اسدآباد انجام شده است.
ج): این خاطره پس از تدوین به رویت و تایید راوی خاطره رسید.
#علی_رستمی
#شهید_مرتضی_شعبانی
#علامه_حسن_زاده_آملی
#مرحوم_علی_شعبانی
#عملیات_بیت_المقدس_۲
#یادیاران 🌹🌴🌴🌴🌴
@hamedrzaieyadyaran
20.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا...
#یادیاران 🌹🌴🌴🌴🌴
@hamedrzaieyadyaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️... هروقت دلتنگ رییس جمهور شهید، سید ابراهیم رئیسی شدید، این سرود را گوش کنید، تا قدری از غم و اندوهتان کاسته شود....🌹
🕊شادی روح بلندش صلوات
#یادیاران 🌹
@hamedrzaieyadyaran
🔻يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ
🔻"آیه یک سوره الممتحنه"
🔻ای اهل ایمان! دشمنان من و دشمنان خودتان را دوستان خود مگیرید، شما با آنان اظهار دوستی می کنید، در حالی که آنان به طور یقین به آنچه از حق برای شما آمده کافرند، و پیامبر و شما را به خاطر ایمانتان به خدا که پروردگار شماست [از وطن] بیرون می کنند
🔻ما با آمریکا_برادر_ نیستیم😱
#یادیاران 🌹
@hamedrzaieyadyaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره طنز و شنیدنی مداح اهل بیت
علیه السلام از رانندهای که عاشقش بود!
🟡سخنرانی بسیار مهم دبیر کل حزب الله لبنان
🔺پخش زنده سخنرانی « سید حسن نصراللّه »
🎙 همراه با دوبله اختصاصی شبکه عصر
🕖 ساعت ۱۷:۳۰ به وقت تهران از شبکه خبر
#متضامن_مع_لبنان
#پخش_زنده