.
صدای استاد در ناکجا آباد اروپا حتی از پشت تلفن صوتی واتساپ هم پر از سوز و حسرت بود. استاد چند سالی است که درد هجرت را به جان خریده و باتوجه به مشکلاتی که داشته خانواده را همراه نبرده و چند ماه یکبار سر می زند.
استاد می داند که تربیت غرب بچه هایمان را از ما می گیرد. می داند تربیت غرب خروجی اش #مرد_میدان نیست. و این شده در دو راهی هجرت و جهاد ، و ماندن و فراغت ، میدان رزم را انتخاب کرده. استادی که #مرد_میدان شدن را در کوچه پس کوچه های قم، در دوران انقلاب آموخته است.
.
صدایش پر از بغض بود. آنقدر که من با همه وجود سوختم. می گفت : نامردی نیست تو همش حرم حضرت معصومه سلام الله علیها و حرم امام رضا علیه السلام بری و من در غربت ، حسرت یک زیارت داشته باشم؟؛
راستش را بخواهید نامردی است. ما و این همه نعمت و این همه غفلت؟!
.
همین استاد بود که می گفت اگر دیدید کار فرهنگی تان همه چیزش خوب است، پول دارید و خوب پیش می روید، بدانید یک جای کارتان می لنگد .کار فرهنگی میدان رزم است. سختی جزو آن است. همین استاد وقتی میخواستیم سر کلاس بچه ها برویم، می گفت : بروید و آقا رسول الله را خوشحال کنید و آن وقت قرآن به سرمان می گرفت و راهی کلاس کودکان مان میکرد. همین استاد بود آخر شب ها بعد از یک روز حرف زدن و ولو شدن وسط اتاق ، می آمد و می خندید و خدا قوت میگفت.
راستش را بخواهید تاریخ فهمی از نقل این استاد ها ندارد. اما من برای شما میگویم : ما با کلام و رفتار استاد تربیت شدیم. میدان رزم را شناختیم و عاشق شدیم.
.
استاد میگفت : برادر بزرگم که کوچک بود، با پدرم رفتند کفش بخرند. پدرم که روحانی بود، برادرم را به مغازه ی معمولی برد که قیمت کفش ها پایین بود و مدلش هم معمولی. برادرم که دوست داشت کفش بهتر بخرد به هر کفشی ایراد می گرفت. مغازه دار که پیرمرد فهمیده ای بود به برادرم گفت : پسرم ، پدرم به مادرم می گفت : خانم تلاش کن در زندگی کمتر خرج کنی که آخر سال پول بیشتر برای ما بماند که #خمس آن بیشتر باشد تا بیشتر به مرجعم برای مسیر تبلیغ دین خمس دهم.
استاد می گفت : از آن طرف آشیخ عبدالکریم حائری هم وقتی همسرش گله کرد که مرتضی کفشش پاره است و با پای خیس وارد خانه میشود و باید کفش بخرد ، گفته بود وقتی برای همه طلبه ها کفش خریدم ، مرتضی هم چون طلبه است برود یکی را بگیرد.
استاد میگفت : آن خمس دهنده و این خمس گیرنده برای ما طلبه ها درسند. پس تلاش کنید بار این خمس ها روی دوشتان نماند.
.
راستی استاد این روزها در بیابان اروپا، گرفتار کروناست ، و خانواده اش هم در ایران گرفتارند
دعایشان کنید..
.
شب قدر محتاج دعای خیرتان برای خدمت خالصانه در مسیر سربازی هستم.
#حامد_تقدیری