روایت اربعین با نوجوانان
#اربعین_نوجوانی
#عشق_نگار ۱
.
مرز که رسیدیم می گفتند چند روز است در مسیر هستند. کلی راه اومده بودند تا به کاروان در حرم امام خمینی ره بپیوندند و از آنجا با هم آمدیم مرز. هر کدام از یک جای کشور. آمده اند که فرمانده این مسیر شوند. شهردار حرم امام مراسم بدرقه ای راه انداخت و گفت ما که اصلا از این کاروان خبر نداشتیم، اما امام حسین ع نه تنها خبر مون کرد بلکه پذیرایی و هدایای بدرقه رو فرستاد. می گفت حواس تون باشه حضرت به دختران نوجوان نظر ویژه ای دارد.
.
وقتی توی گرمای زیاد، در صف ورود به عراق داشتیم له می شدیم، روایت دختران جالب بود. بچه های بوشهر می گفتند اینکه چیزی نیست. خرما پزون ما بیایید ، گرما رو می بینید. بچه های آذربایجان شرقی می گفتند ما که خیلی کولر نداریم. بیشتر بخاری داریم تا کولر. بچه های کرمان داشتند قابوت توزیع می کردند و می گفتند بخورید جون بگیرید. اما از همه با حال تر بچه های هرمزگان بودند که برای همه بادبزن تولید کرده بودند و بین بچه ها تقسیم کردند تا هر کسی پنکه شخصی اش را فعال کند.
@hamedtaghdiri