eitaa logo
⚜ بزم اندیشه ⚜
1.2هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
108 ویدیو
0 فایل
💠 گزیده‌ای از بیانات سرکار خانم فاطمه میرزایی، در قالب کدهای کوتاه، عکس‌نوشته و نکات برگرفته از دروس 💠 🌐 سایت: hamgaman-institute.ir 📱ارتباط با ادمين: @Admiin_Kanall
مشاهده در ایتا
دانلود
📗 ۶ ما تا رسیدن به ، راننده‌ایم؛ رانندۀ اعتقاداتمان. این اعتقادات باید در میادین ابتلا برای ما کار کنند و کار ما آن است که مراقب ترمز باشیم. پس اگر گفته‌اند سپر است، به همین معنا اشاره دارد. تقوا یعنی خود را در تبعیت نفس و هوی یَله نکن، روی «خود»ت پا بگذار و بدون ترمز حرکت نکن؛ وگرنه یا در چاله می‌افتی، یا به در و دیوار می‌زنی یا به دیگران برخورد می‌کنی! ببینید کوفیان در به چه کسی زدند! حواسمان باشد، اگر ترمز کردن را خوب یاد نگیریم، چه‌بسا به اولیاء‌الله بزنیم و چنان ضربه‌ای بخوریم که دیگر راه نجاتی برایمان نماند. ابتلا و کربلا، صفحۀ ۳۱ ◾️ 〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 🌐 سایت saehat.ir 📚 کانال معرفی کتاب‌های سرکار خانم لطفی‌آذر: @ProfessorBooks
📋 سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر مشهد خلاصۀ 18 15 دینداری ظاهری "کل یوم عاشورا و كل ارض كربلا" یعنی از به بعد، این دو جبهه علنی شدند و هر لحظه در مقابل هم هستند؛ با عنوان خلفای بنی‌امیه، بنی‌عباس و...؛ و در مقابلشان ائمه(علیهم‌السلام) و یارانشان؛ یعنی و . اهل ظاهر همیشه هستند و اهل باطن و تا بوده همین بوده و امروز هم همین است. اهل باطن همیشه با اهل ظاهر مدارا می‌کنند. حضرت علی(علیه‌السلام) با خلیفۀ اول و دوم مدارا کرد و امام‌ حسن(علیه‌السلام) با معاویه صلح کرد؛ چون با اینکه در دین آمده بود... متن کامل در لینک زیر: saehat.ir/خلاصه-دروس/ادب_توحيد/دینداری-ظاهری @Lotfiiazar
قیمت یاران امام حسین(علیه‌السلام) یک‌شبه یار نشدند. آن‌ها عمری سیر باطنی داشتند و آن‌به‌آن از خود گذشتند تا به ظهر رسیدند؛ تا زهیری شدند که تمام اموالش را گذاشت و رفت، یا وهبی که از تازه‌عروسش چشم پوشید، یا مادری که سر فرزندش را به سپاه دشمن برگرداند! آن‌ها نیز مانند ما اقتضای خیر و شرّ را داشتند. اما آن‌قدر در میادین ، امیال و خواسته‌های خود را فانی کردند تا مصداق کسانی شدند که امام درباره‌شان فرمود: «بهتر از یاران خود ندیدم». این مقام، نتیجۀ سیرِ پی‌درپی آن‌ها بود، نه فقط مشاهدۀ امام. پس راه رسیدن به آن برای ما هم باز است. اما اینکه فکر کنیم در کنار امام بودن کار ساده‌ای است و ما هم اگر در بودیم، حتماً ایشان را یاری می‌کردیم، تصور غلطی است. مگر آسان است در یک روز تمام هستی خود را کنار بگذاریم و از هرچه داریم، بگذریم؟ وقتی پس از سال‌ها تلاش هنوز رذایل را کنار نگذاشته‌ایم و مثلاً آنجا که خشمگین می‌شویم و می‌خواهیم انتقام بگیریم، نمی‌توانیم میل خود را نبینیم و آرام باشیم، چگونه خیال یاری امام را در سر داریم؟! برگرفته از 🌐 Saehat.ir 📱 @Lotfiiazar
🏴 تلاش می‌کنند جامعۀ انسانی را وارث حسين‌بن‌علی(علیه‌السلام) کنند. اما کسی تا انوار الهی را نگیرد، فقط با اشک ريختن، سينه زدن و روضه شنيدن، نمی‌تواند وارث آن باشد. ما برای اينکه شويم، بايد پيام‌های آن را بگيريم و در ميادين كوچک و بزرگ امتحانات و ابتلائات حاضر باشيم و فرار نکنيم. زيرا امام(علیه‌السلام) چون ميزان ابتلاست، پيام را می‌دهد؛ ولی اگر کسی گيرندگی‌اش خراب باشد و از خودی‌ها و چرتکه ‌زدن‌های "من، تو، او" بيرون نيامده و تابع و هوی باشد، هرگز نمی‌تواند پيام امام را بگيرد. چنان‌که در کربلا بودند کسانی که ديدند و شنيدند و پيام نگرفتند! مثلاً فردی به نام طِرمّاح، از امام(علیه‌السلام) اجازه گرفت تا برود و سريع برگردد. امام(علیه‌السلام) هم به او اجازه داد که زود بيايد. اما او پيام را نفهميد؛ رفت و عصر رسيد و تا آخر عمرش می‌سوخت که چرا همراه امام(علیه‌السلام) نبود و پيام ایشان را نگرفت! برگرفته از کتاب ، جلد ۱ 🏴 🌐 Saehat.ir 📱 @Lotfiiazar
🏴 أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ‏ وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الْإِمَامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ‏ 🌐 Saehat.ir 📱 @Lotfiiazar
گفتم: عجب شبی است! چه غربتی... چه دردی... آخر زینب(سلام‌الله‌علیها) چگونه تاب آورد این‌همه تنهایی و بلا را؟ این چه مصیبتی است برای خوب‌رویان خدا؟ چرا باید دل‌های عاشق، چنین آتش بگیرند؟ نمی‌شد این‌همه سخت نباشد؟! گفت: نمی‌شد! رمز هستی همین است. تا نسوزی، زیبا نمی‌شوی. پروانه‌هایی که نسوخته‌اند، این‌همه دوست‌داشتنی نیستند. باید نیست شوی، تا همه‌چیزِ عالم باشی. راه دیگری ندارد. تا همهٔ وجودت پر از زخم نباشد، مرهم دردها نمی‌شوی. تا همهٔ پر و بال‌هایت نریزد، بال پرواز همه نمی‌شوی. تا خونت را قطره‌قطره ندهی، این‌همه در رگ‌ها جاری نمی‌شوی. تا جانت به لب نرسد، جان نمی‌دهی و زنده نمی‌کنی. هرچه بنده باشی، تا چنین بر سر نی علَم نشوی، دلبری‌ات پیدا نیست. اگر زندگی‌ات عادی باشد، غمت عادی باشد، خودت هم عادی هستی، مثل بقیه؛ خاص نمی‌شوی. اگر این نبود، ابدی نمی‌شد؛ داغش همیشه تازه نبود. زینب(سلام‌الله‌علیها) هم سوخته بود که عاشقانه تاب آورد و خود، معشوق‌ترین چشم عالم شد؛ هستی در حسرت نگاهش. و تو دلت برای او نمی‌سوزد! پرپر می‌زنی تا زودتر برسی و زیبایی‌اش را در آغوش بگیری؛ تا دلت به عشق، آرام گیرد. راستی اگر آتش بی‌منتهای غم در دل‌ها نمی‌انداخت، شیرین‌ترین دریای عاشقی چگونه آفریده می‌شد؟ اصلاً تو چطور عاشق می‌شدی؟ گفتم: دوستت دارم و دیگر هیچ... (سلام‌الله‌علیها) 🌐 Saehat.ir 📱 @Lotfiiazar
سال‌هاست آدم‌ها نمی‌توانند رفاقت ما را باور کنند. می‌گویند: «مگر تو نیستی؟ آخر عقل را چه به ؟ در ما یا جای توست یا جای او؛ چرا این‌قدر اصرار داری هردو شما را با هم قبول کنیم؟...!» اما ای‌کاش می‌دانستند عقل بدون عشق، توهّم و خیالی بیش نیست و عشق بدون عقل، چیزی جز احساسات کوتاه و گذرا. برخلاف تصور آن‌ها، رفاقت ما، حکایت پیچک‌های چندین و چندساله است؛ از همان‌ها که دلبرانه حلقه می‌زنند، بالا می‌روند و یکدیگر را در آغوش می‌گیرند. اما اگر پیوندهای میان دستانشان را قطع کنی، پیچک زیبا در کسری از ثانیه سقوط می‌کند و برگ‌های سبز و زیبایش، آرام‌آرام غمگین و پژمرده می‌شوند. سکوت خونین در غروب روز دهم ثابت کرد: کافی است من و عشق در کنار هم باشیم. آن‌وقت است که دلدادگی، نوزاد و نوجوان و جوان و پیر نمی‌شناسد. من و عشق، ناب‌ترین لحظاتِ با هم بودن را، در کربلای حسین(علیه‌السلام) تجربه کردیم؛ در کنار مسافران نینوا و با آن کاروانیان که تمام همّ و غمشان، دل‌نگرانی‌های حسین(علیه‌السلام) بود و فدای آن یگانه‌لیلای دو عالم شدند. همان‌ها که خوب می‌دانستند عشق، میوه و ثمر درخت عقل است و بی‌صبرانه برای در آغوش گرفتن معبود، جام «أحلَی مِن العَسل» طلب کردند. امروز نیز هرکس هردو ما را در قلبش جای دهد، بی‌شک عاقلانه و عاشقانه، مجنون حضرت دوست می‌شود و به آستان می‌رسد. 🌐 Saehat.ir 📱 @Lotfiiazar