#بانو_ی_همه_چی_تموم
#همسرانه
#ﻧﻈﺎﻓﺖ_و_ﭘﺎﮐﯿﺰﮔﯽ
ﻓﺮض کنید ﺑﺮایﺧﺮﯾـﺪنﮐﻔﺶوارد ﯾﮏ ﻣﺠﺘﻤﻊ ﺗﺠﺎري میشید ﮐﻪ ﺗﻤﺎم ﻓﺮوﺷـﮕﺎه ﻫﺎی اﯾﻦ ﻣﺠﺘﻤﻊ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ ﻧﻮع ﮐﻔﺶﺧﺎص راﻣﯽﻓﺮوﺷـه
ﺣﺎلا ﺑﻪ اﯾﻦ ﭘﺮﺳـﺶ ﭘﺎﺳﺦ بدین: ﺑﺮاي ﻣﺮﺗﺒﻪی اول وارد ﮐﺪوم ﻣﻐﺎزه میشید؟ ﯾﻘﯿﻨﺎ اونکه وﯾﺘﺮﯾﻨﺶرو زﯾﺒﺎﺗﺮ وﺷﮑﯿﻞﺗﺮ ﭼﯿـﺪه
ﭼﯿـﺪﻣﺎن ﮐﻔﺶﻫـﺎ ﺟـﺬاﯾﯿﺖ ﺧﺎﺻـﯽ ﺑﺮایﺷـﻤﺎ داره، ﻧـﻮرﭘﺮدازی ﺑﻪ ﮐـﺎر رﻓﺘﻪ ﻓﺮوﺷـﮕﺎه،رونقﺧﺎﺻـﯽ ﺑﻪ ﻓﺮوﺷـﮕﺎه ﺑﺨﺸـﯿﺪه
💞اﮔﺮ ﻣﯽﺧﻮایﺧﺮﯾـﺪاری ﻫﻤﺴـﺮت ﺑﺮای ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑـﺎﻗﯽ بمونه، ﺗـﺎ اونجاﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮنی ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮت ﺑﺮس
اوﻟﯿﻦ راه ﺟـﺬاﺑﯿﺖ، ﻧﻄﺎﻓﺖ و ﭘﺎﮐﯿﺰﮔﯽﻇﺎﻫﺮِ
ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﭼﻮن ﮔﻞ، زﯾﺒﺎ، لطیف و ﭘﺎك ﺑﺎشﺗﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﻤﺴﺮتﺗﺸﻨﻪی رﺳﯿﺪن بهت باشه
@hamghadam313
#بانو_ی_همه_چی_تموم
#مهربانی
توصیه هایی برای مهربانی با خود
۱.امروز من تصمیم میگیرم تا نسبت به خودم سخت گیر نباشم
۲.من به خودم اجازه میدهم تا اشتباه کنم و از اشتباهم درس بگیرم
۳.من خودم را میبخشم و اجازه می دهم تا آرامش درونی را تجربه کنم
۴.من خودم را همانطوری که هستم میپذیرم و به خودم احترام میگذارم
پ.ن: مهربان بودن با خود به معنای پذیرفتن خود با تمام محدودیت ها و نقص هایتان و داشتن نگاهی غیرقضاوتی نسبت به خودتان است.
🍀❤️
خودتو دوست داشته باش❤️
@hamghadam313
#تلنگر
افراد موفق
هميشه بخاطر داشته هايشان
هرچند اندك در حال شكر گزاری اند
اما افراد ضعيف
همواره در حال شمردن داشته های ديگران اند!
#معرفی_کانال_خوب 👇👇👇
💠 روزهای فاطمی
┄┅═✧❁🦋❁✧═┅┄
@fatemiyon_m
┄┅═✧❁🦋❁✧═┅┄
#بانو_ی_همه_چی_تموم #مهارت_مدیریت_زمان
کارگاه برنامه ریزی ۳
سلام دوستان🙋♀
قرار شد که برنامه یک هفته خودمون رو مرتب بنویسیم، چرا؟ تا اینکه بتونیم خودمون رو بشناسیم مبداء و مقصد خودمون رو بدونیم
بدونیم چی هستیم و چی میخواییم بشیم🧐
اگر گفتید الان وقت چیه ❓❓❓
عجله نکنید ☝️ میگم
👩✈️🕵♀ باید دزد وقتمون رو پیدا کنیم و مچش رو بگیریم
❓ببینیم چه چیزی مانع رسیدن به اولویتهای زندگیمون میشه
🤔مثلا چه کاری مانع میشه به جای اینکه وقت بیشتری برا بازی با بچمون👩👧👦 بذاریم یا کنار همسرمون بشینیم و بگیم و بخندیم ، کار دیگه ای میکنیم یا اصلا هیچ کاری نمیکنیم
❓ببینیم چه چیز غیر ضروری وقتمون رو میگیره و نمیذاره مثلا یک کار هنری انجام بدیم و لذت ببریم
❓چه چیزی مانع خواندن یک صفحه قرآن و ...میشه
یا اینکه مانع میشه به مرتب کردن خونمون رسیدگی کنیم
❓چه چیز مانع میشه که یک مطالعه حتی کوتاه ولی مستمر داشته باشیم تا بتونیم در دراز مدت کتابهای زیادی📚 بخونیم و معرفتمون بیشتر بشه
حالا این دزد :
✔️میتونه گوشی و تلفن 📱باشه
یا خواب اضافی 😴
✔️انرژی منفی و نا امیدی باشه، مثل جملات ولش کن تو نمیتونی با برنامه کار کنی👹
✔️ فکرای بیهوده و غصه خوردن😞
✔️ فراموش کردن برنامه ....
خلاصه ....
هر کی خودش به کاراش توجه کنه🧐 و اینکه چی هست و چی میخواد بشه، بگرده و دزد وقتشو شناسایی کنه
🔺این دزد میتونه کوچک یا بزرگ باشه
ببینم چکار میکنید
📚 منبع: گروه فتح الفتوح
💠 روزهای فاطمی
@hamghadam313
#تلنگر
منوچهر ساعت یازده شب زنگ زد، گفت: داداش امیر بیا، باید جایی بریم، مسیرش دوره نمیخوام تنها برم، گفتم مگه کجا میخوای بری؟ گفت: شهر ری، با موتور رفتیم خانه یک پیرزن و پیرمرد سال خو زدم سیستم گرمایشی آنها از کار افتاده بود، بعد از مدتی مشکل را برطرف کردیم و برگشتیم، در راه گفتم: داداش، تو چه تعهدی داری که نصف شب این همه راه رو میکوبی واسه کـار مردم، بدون این که دستمزدی دریافت کنی؟ منوچهر گفت: اینها پدر و مادر شهید هستند اگه پسرشان زنده بود، به ما احتیاج پیدا نمیکردند، پس ما وظیفه داریم به آنها کمک کنیم ما در قبال شهدا مدیونیم.
🌷 #شهید_منوچهر_سعیدی
✍ راوی: برادر شهید
یاد_شهدا_صلوات 🌷
#محسن_پوراحمد_خمینی
@hamghadam313
#قبل_از_ازدواج
سلام استاد
دختری ۱۷ساله هستم، خاستگار های زیادی داشتم که بیشترشون پسر عمو و پسر عمه بودن که شناخت زیادی ازشون داشتم بخاطر همون ردشون میکردم...
بیشتر بخاطر اینکه با بعضی از شرایط اونا مخالف بودم ردشون میکردم مثلا نماز نخوندنشون ، ...
اما حالا تصمیم دارم که اگه یه پسر با ایمان و مذهبی اومد خاستگاریم راجبش فکر کنم و الکی ردش نکنم
من میخواستم بدونم تا قبل اینکه طرف پیدا بشه و قسمتم بشه که ازدواج کنم باید چیکار کنم؟
تا وقتی که کسی پیدا بشه وظیفه من چیه ؟
#استاد_احقاقی
#معرفی_کتاب
#غذا_ی_روح
#مطلع_عشق
#همسرانه
برشی از کتاب
اعتماد، یک امر قراردادی نیست که بیا من به تو اعتماد کنم، تو به من اعتماد کن. اینطوری نیست.اعتماد را باید جلب مرد. با خوبی عمل، با رعایت اخلاق، با رعایت آداب، با رعایت حدود، ...
@hamghadam313
#غذا
#هر_دو_بدانیم
"قاتل تمایلات جنسی را شناسایی کنید!"
دسر:
👈 خبری بد برای شیرینی دوستها! تحقیقات نشان داده که افزایش قند خود سطح تستوسترون را در برخی موارد تا بیست و پنج درصد کاهش میدهد.
👈 قند درست مانند کربوهیدرات و لبنیات بر هورمونهای جنسی تاثیر منفی میگذارد. از طرف دیگر نیز اگر این ماده را به میزان لازم مصرف نکنید، به دلیل کمبود انرژی هم داخل و هم خارج رختخواب بیحوصله و کسل خواهید بود.
پاپکورن:
👈 شاید خوردن پاپکورن به همراه فیلم خیلی برایتان، به خصوص برای مردان، جذاب باشد اما این ماده شامل مواد شیمیایی مانند پرفلوئورواکتانوئیک اسید است که سطح تستوسترون را کاهش میدهد و حتی میتواند در طولانی مدت منجر به مشکلات پروستات شود. تحقیقات نشان داده که این ماده غذایی بر باروری زنان نیز تاثیرگذار است.
@hamghadam313
#ارزش
#خانه_داری در اسلام❤️
❣هر زنی که در خانه همسرش، به قصد اصلاح
چیزی را از جایی بردارد و در جای دیگر بگذارد
👈🏻 خداوند عزّوجلّ به او توجّه می کند
و هرکس خداوند مهربان به او توجّه کند، او را عذاب نمی کند☺️
📚امالی صدوق، ص411
@hamghadam313
#تلنگر
یه حدیثم داریم که میگه:
{وَکُلوا وَشرَبوا وَلا استوروا}
یعنی بخورید و بیاشامید ولی استوریش نکنید.😑🤣
@hamghadam313
هم قدم
#تلخند
بخورید ،بیاشامید، زندگی کودکان را برای گذاشتن تو استوری کوفت ننمایید
🍀
@hamghadam313
#تجربه
#ازدواج_آسان
#فرزندان_خداخواسته
#رزاقیت_خداوند
سال ۸۸ تو سن ۲۰ سالگی ازدواج کردم، تا جایی که تونستیم از خرجای اضافی زدیم. دوس نداشتم تجملات تو زندگیم باشه. هم دوست نداشتم به همسرم از لحاظ مالی فشار بیاد وبخواد دست جلوی کسی دراز کنن.
من عاشق بچه بودم ولی همسرم می گفت زوده، تا بالاخره بعد از ۸ ماه، خداخواسته باردار شدم،، در پوست خودم نمی گنجیدم، انقددررررر خوشحال بودم، دارم مادرم میشم، 😍😍😍 ولی همسرم خیلی ناراحت، و اصرار به سقط بچه😢، ولی من زیر بار نرفتم، گفتم هر کاری بکنی، من این بچه رو نگه میدارم.
ویار شدیدی داشتم، خیلی روزای سختی بود. روزا داشت به سختی، ولی پر از لذت مادرشدن داشت میگذشت، که یهو یه روز حالم بد شد، درد زایمان تو هفته ی ۲۰ بارداری اومد سراغم، چند تا دکتر، بیمارستان رفتیم، نتونستن بچه رو نگه دارن، و بچم سقط شد😢 و من بدون بچه از بیمارستان برگشتم خونه...
اون روزا هم با اینکه خیلی سخت بود ولی گذشت. یک سال بعد سقط دوباره خدا خواسته باردار شدم، چند تا دکتر رفتم، و می ترسیدم دوباره بارداریم به آخر نرسه، و مشکل منو تشخیص دادن، گفتن باید سرکلاژ بشی. تاریخ عمل رسید، ولی دکتر گفت لازم نیست همه چی خوبه، فقط برو استراحت کن، و استرس نداشته باش. روز ها همینطور با ویار و ضعف می گذشت، که دوباره دردای زایمان تو هفته ۲۰ اومد سراغم😢 و دوباره پسر دوم سقط شد😢.
دوباره بعد یک سال از سقط دوم باردار شدم، این دفعه ترس و نگرانی بیشتر شد، دکترمو عوض کردم. دکتر تشخیص سرکلاژ داد، دکتر دلسوز و مهربان، مثل یه خواهر کنارم بود، خانم دکتر کلاهچی، ماه سوم بارداری رفتم برای عمل و استراحت، همچنان مثل بارداری قبلی حالم بد بود، دوباره حالم بد شد، دردای زایمان اومد سراغم، ولی تو هفته ۳۱ بارداری. با استرس با دکترم تماس گرفتم، گفت خودتو برسون بیمارستان، رفتم بیمارستان بعد از ۴۵دقیقه پسرم به دنیا اومد، تولد حضرت معصومه و سالگرد ازدواجمون.
چون پسرم با وزن خیلی کم به دنیا اومد، گذاشتن توی دستگاه. من مرخص شدم ولی پسرم بیمارستان بود. بعد از دو هفته با رضایت خودمون اوردیمش خونه.
پسرم جون نداشت شیر بخوره و من هم شیرم کم بود. دکتر گفت باید شیر خشک بدید تا بچه زود جون بگیره. تو این گیر و دار زردی گرفت، سختیایی که کشیدیم یه طرف، حرف و حدیثایی که بچت ناقصه، بچت معلوله بماند😢😢 خلاصه روزای سخت گذشت پسرم بزرگ شد. همه عاشقش شده بودن.😍
چند روز بعد از تولد یک سالگی پسرم حالم بد شد، و متوجه شدم خداخواسته باردارم😂 و من همچنان خوشحال ولی نگران، و همسرم ناراحت، که ما بچه ی کوچیک داریم، تو بارداری سختی داری، تنهایی، نمی تونیم.
منم گفتم کسی که داده، حواسش به همه چی هست.
بارداریم سختیش کمتر از قبل بود، و چون پسرم کوچیک بود، استراحت نمی تونستم بکنم، دوباره تو هفته ی ۲۵ بارداری دردای زایمان شروع شد، رفتم بیمارستان دارو دادن تا جلوی زایمان رو بگیرن، رفتم خونه مادرم استراحت بعد دو ماه دخترم به دنیا اومد😍😍، وزنش کم بود، ولی سر ۳۷ هفته، به اصرار دکترا سزارین شدم، یادم تو آسانسور گریه می کردم که منو سزارین نکنید، می گفتن بچت مشکل داره، نمی تونی طبیعی زایمان کنی، بچه به دنیا اومد صحیح و سالم😍. و این دفعه با بچه به بقل اومدم خونه😂😍. سختیای سزارین با بچه ی کوچیک، دست تنها، بماند. خلاصه دخترم شد یکسالش، همبازی و یه خواهر مهربون برای داداشش😍
بعد تولد یکسالگی دخترم، دوباره حالم بد شد، و متوجه شدم خداخواسته باردارم😳.
این دفعه من شروع کردم به ناشکری، دوتا بچه ی کوچیک دارم، بارداری سخت، من نمی خوام، و همسرم گفت این بچه رو نگه میداریم، و راضی نشد برای سقط...
خلاصه روزها داشت می گذشت که حالم بد شد، دوباره بیمارستان، که بچه به دنیا نیاد، دیگه نمی تونستم از جام بلند شم، دیگه یک ماه پرستار گرفتم، بعد مادرم و خواهرم اومدن پیشم، پسرم شب چهارشنبه سوری، با سزارین به دنیا اومد😍😍. با وزن بیشتر، سر حال، دوتایی با هم اومدیم خونه😍😍.
حالا همه عاشقشن، خیلی پسر خوبیه، خیلللی.
با اومدن هر کدوم از بچه ها چه بچه هایی که سقط شدن، چه بچه هایی که زنده ان، رزق و روزیشونو با خودشون اورون، رزق معنوی فراوووووون برای من و همسرم اوردن، خونه رو عوض کردیم، ماشین خوب خریدیم.
با اومدن بچه ی سوم بیشتر حضور ملائکه رو احساس می کنم، خدا خودشو نشونم میده، که من هستم، نگران نباش.
فقط یه خواهش دارم برام دعا کنید، منتظرم دوباره مادر بشم، ولی همچنان منتظرم، دعا کنید بتونم به حرف رهبرم گوش کنم، به امام زمانم کمک کنم.
ان شاالله دامن همه ی خانومای سرزمینم سبز بشه، عزیزای دل، ناامید نشید، خدا حواسش به همه چی هست. عاشقتمممم خدا😍😘
@hamghadam313