eitaa logo
استاد حمید وحیدی
4.1هزار دنبال‌کننده
137 عکس
28 ویدیو
41 فایل
﷽ استاد حمید وحیدی 👈در این کانال می‌توانيد کلیه‌‌ی بیانات، اخبار و رویدادهای مربوط به استاد را دنبال نمایید. 🌀https://eitaa.com/HamidVahidi_ir 🌐 http://www.hamidvahidi.ir ارتباط با ادمین: @Noandish1994
مشاهده در ایتا
دانلود
- از سراب تا سرِ آب آرام آغاز كرد آن قدر آرام كه باورم نمي‌شد اين آغاز به آن انجام برسد. از و پرسيد. بخش بدبين دلم مي‌گفت لابدّ از آن مردماني است كه با خواندن چند و خاطره از بزرگان و علما دچار گرفتگي جوّ شده ‌اند و مي‌خواهند شوند ولي بخشِ خوش بين دل اميدوارم مي‌كرد كه نه ان‌شاءالله اينچنين نيست و دنبال و خداست؛ خيلي زود هم فهميدم حقّ با اين بخش بوده نه آن بخش و بنده خدا سرشار از و است؛ حتّي اگر جرأت مي‌كردم را هم اضافه مي‌كردم، ‌امّا چون مي‌دانم تشخيص نورانيتِ به اين معنا حرفي است بزرگتر از دهان بنده و حتّي بزرگتر از بنده ‌ها به همان اكتفا مي‌كنم. برعكس بسياري از مخاطبين وقتي حرف مي‌زد حرصي براي زياده گويي نداشت و وقتي گوش مي‌داد فقط گوش مي‌داد و بر پابرهنه آمدن در ميان صحبت هيچ اصرار نمي‌كرد (باز هم برعكس خيلي‌ها!) از آن با همّت هايي بود كه به دنبال و رسيدن به به هر جا سرزده‌ اند و در هر گوشه و كناري كه نشاني از آن شنيده‌ اند سراغش را گرفته‌اند. خودش مي‌گفت 15 سال به هر دري زده است تا به واقعي و حقيقي برسد و ظاهراً چون اوايل راهنماي خوبي نداشته حتّي در بيابان هاي _هاي_كاذب هم دنبال چشمه‌اي زلال گشته بود گرچه آن‌طور كه خودش مي‌گفت سراب‌هاي آب ‌نما سيرابش نكرده‌اند و به نتيجه مطلوب و مقصد و مقصود خود نرسيده است. از قريب به اتّفاق غربي و شرقي و شمالي و جنوبي هم آگاه بود و مزه‌ شان كرده بود از زير شاخه‌هاي و مكاتب آمريكاي جنوبي گرفته تا شعبه‌ هايي از و تفكّرات و غيره و غيره اهل مراقبه بود. از هدايتش و براي راه يافتنش به حق و حقيقت كه گفت داشت كار چشمم را به گريه مي‌كشاند. با عنايت خداي كريم از آن سرابِ تاريك تا سرِ آبِ حقيقت راه يافته بود و در اتّفاقي عجيب با مرحوم -كه درجاتش افزون باد- ارتباط گرفته بود و به نوعي آغاز هدايتش را اثر عنايت ايشان مي‌دانست بعد هم خودرا در دامان الطاف مرحوم رحمة الله عليه ديده بود و عجيب به ايشان علاقه داشت. برشی از حجت الاسلام و المسلمین استاد در 🌀 @HamidVahidi_ir 🌐 http://hamidvahidi.ir
ادامه اوايل كه از پرسيد و خواست چند برايش معرّفي كنم متفكّرانه برايش منبر رفتم و از تفاوت و گفتم و از اينكه بايد براي خواندن عرفان نظري مقدّماتي را فراهم كرد امّا با همان عمل به دستورات الهي حاصل مي‌شود و راهي است كه براي همه فراهم است و مقدّمه رسيدن به معرفت حقيقي و محبّت واقعي خداوند متعال محسوب مي‌شود، كلّي هم برايش از اين‌كه بايد دنبال بود تا تقويت شود و امثال اين نصايح مشفقانه سخن راندم، امّا كمي كه حرف زد و از حالات و روحياتش برايم گفت به اين نتيجه رسيدم كه بايد بيشتر گوش باشم تا زبان. خدا حفظ كند آن استاد آمريكايي معروف را كه برايمان مي‌گفت من تقريبا همه نوع مذهبي داشتم و حتّي مدّتي هم كلّا بودم تا اين‌كه ترجمه‌اي از به زبان انگليسي به دستم رسيد و بيچاره‌ام كرد. مي‌گفت چنان شيداي شخصيت شگفت انگيز مولا شده بودم كه قبل از اين‌كه مسلمان شوم شيعه مرتضي علي‌ (عليه السلام) شدم. وي هم اكنون از انديشمندان بزرگ و تاثير گذاري است كه عدّه زيادي از طلّاب و فضلاء از مباحث علمي او بهره‌مي‌برند. امثال اين راه‌ يافتگان به حق علاوه بر استواري و استحكام در مواضعي كه دارند به خاطر آشنايي به نقاط ضعف و اشكالات و مشكلات ساير مكاتب و مذاهب براي تبليغ و راهنمايي و دستگيري از ديگران نيز بسيار قابل استفاده‌اند، دقّت در اين‌كه بسياري از بهترين مبلّغين و مروّجينِ حقيقت هميشه و هستند نيز تاييدي است بر همين ادّعا. به همين خاطر خواستمش كه باز هم به ما سر بزند و ارتباطش را قطع نكند تا هم اگر كمكي از دست ما بر‌مي‌آمد انجام دهيم و هم اين‌كه از تجربيات و زيبايي‌هاي روح لطيفش بهره‌مند شويم. اهمّيت ارتباط داشتن با و واقعي را هم برايش گوش‌زد كردم و از لزوم بهره بردن و عرضه حالات و مكاشفات براي وليّ خدا برايش گفتم واقعاً مانند خوش استعدادي بود كه اگر و و فضاي خوبي داشت حتماً در كنكور رتبه يك رقمي‌ مي‌آورد. آغاز به طوفاني در پايان تبديل شده بود طوفاني در درونم كه پس از رفتنش مدّتي ذهنم را درگير كرده بود و مبهوت از هدايت‌هاي لطيف پروردگار به او و ماجراهاي عجيب زندگانيش مي‌انديشيدم طوري كه بنده خدايي كه بعد از او در مقابلم نشست مجبور شد سوالش را دوباره بپرسد تا برگردم به باغ و جوابش را بدهم. قربان «يهدي من يشاء» بودنش بروم كه برخي را در اوج ناآشنايي به سوي خود مي‌كشد و عدّه‌اي را با اين‌كه مقيم حرمند مَحرم نمي‌داند و راهشان نمي‌دهد. خدا نكند حرم نشينِ نامحرم باشيم وچون شوره‌زاري نباشيم كه خود را از الطافِ باران مهر او محروم كنيم باراني كه در لطافت طبعش خلاف نيست... برشی از حجت الاسلام و المسلمین استاد در 🌀 @HamidVahidi_ir 🌐 http://hamidvahidi.ir
استاد حمید وحیدی
🔶 آنچه در پی می‌آید، برشی از #خاطرات حجت‌الاسلام والمسلمین استاد #حمید_وحیدی در باب تبلیغ دین و عال
- ختامه مسك دو سه شب آخر كارمان باراني سيل آسا باريدن گرفت كه به همان ميزان كه دل مردم و هواي را آباد كرد نمايشگاه برزنتی ما را خراب نمود! به همين دليل شب عيد فطر ديگر كركره نمايشگاه را كشيديم پايين و مشتريان مشتاق را مي‌گفتيم كه شرمنده خميرمان تمام شد و ديگر پخت نداريم! عزيزي كه از موسم پربركت سال گذشته توفيق آشناييش را پيدا كرده بودم تماس گرفت و با افسوس گفت حاج‌آقا اومدم ببينمتون ولي اينجا خبري نيست و نشد يكديگر را ببينيم. اشتياقي كه به ديدنش داشتم و خاطرات شيريني كه با ديدنش در ذهنم مرور مي‌شد باعث شد از او بخواهم همان‌جا بماند تا خودم را برسانم و تجديد عهدي كنيم. به سرعت خود را به امامزاده رساندم و ديدار تازه كرديم گويندگي چندين و چند ساله‌اش در راديو يكي از هنرهايش بود كه به بركت طنين زيباي صدا و نفس گرمش خوب هم از پسش بر آمده بود. اهل خط هم بود و نستعليق هنرمندانه ‌اش استاد بودنش را گواهي مي‌داد طرفه اين‌كه انگشتانش توفيق كتابت را هم پيدا كرده بود. دستي هم بر آتش شعر داشت و يادگاري زيبايي كه در سفر حج از او داشتم تركيبي بود از هنر دوم و سومش يعني شعري كه سروده بود و به خط خودش برايم تحرير نموده بود. خلاصه اين‌كه از دوستان دوست داشتني بود و  ديدارش در شب آخر تجريش نشيني مسك الختام محسوب مي‌شد. اگر خوف اين را نداشتم كه رفاقتش با بنده برايش گران تمام شود اسم و رسمش را هم افشا مي‌نمودم! رفيق شفيق زحمت كشيده بود و تابلوي زيباي ديگري از تراوشات كلك هنرش به رسم يادبود تحفه آورده بود و به درستي كه زيبايي شعر شكّرين سعدي و خطّ چشم نواز نستعليق در آن وانفساي دود و ماشين زدگي بالاي شهر حكم كيميا را داشت. هدیه شیرین دوست دیرین عیدی شب عید فطرمان بود و و شاید شعر شکرین نیز برای این نوشتار مناسب ترین خاتمه باشد که بدانیم اگر اهل محبت الهی نباشیم علم و حکمتمان نیز سودی نخواهد داشت: عشقبازی نه طریق حکما بود ولی             چشم جادوی تو دل می‌برد از دست حکیم برشی از حجت الاسلام و المسلمین استاد در 🌀 @HamidVahidi_ir 🌐 http://hamidvahidi.ir
استاد حمید وحیدی
🔶 آنچه در پی می‌آید، برشی از #خاطرات حجت‌الاسلام والمسلمین استاد #حمید_وحیدی در باب تبلیغ دین و عال
تمام اين‌ها را نوشتم تا تصويري از محل امسال گروهمان در امام زاده صالح عليه السلام ارائه شود. پايگاهي كه مجمع العجايبي است از مردمان اين زمانه. امام زاده اي كه در منتهي اليه دو خيابان طويل يعني (عجل الله فرجه الشريف) و قرار گرفته و قدرت خدا همه جور زائري در آن پيدا مي شود از اعضاي تيم هاي ملي و مرفهين و خارج‌نشين‌ها گرفته تا پايين شهري هاي مستضعفي كه به بركت سامانه اتوبوس هاي تندرو با صد تومان مي توانند از میدان راه آهن تا میدان تجريش سفر درون شهري كنند. سفرهاي قبل و سوژه هاي عجيب و غريبي كه در غرفه مشاوره نمايشگاه با آنها برخورد داشتم به اين فكرم واداشت كه شمه اي از درددل ها و مشكلات مخاطبين را در قالب نوشتاري در بياورم تا هم اظهار فضلي شده باشد و هم اظهار علمي و شايد هم گزارشي باشد از بازخورد و ميزان تأثير اين گونه برنامه ها و شايدتر هم مشت قابل تأمّلي باشد از خروار مشكلات و دغدغه هاي جاري و ساري در جامعه امروزي و حتي شايد خداي ناكرده اين چند ورق به دست مسؤولي افتاد و خداي ناكرده تر او هم خواند و حتي العياذ بالله تأثيري در برنامه ريزی ها و سياست گذاری ها به ويژه در عرصه داشت! اين را هم بنويسم كه گروهي كه زحمت سخت افزاري و نرم افزاري برگزاري اين نمايشگاه را در ايام تبليغي چند سال گذشته در امامزاده صالح عليه السلام مي كشند. عده اي از طلاب بي نام و نشان و - به استثناء صاحب اين قلم - مخلصي هستند كه عمدتا در پرورش يافته‌اند و آستين همت بالا زده اند تا شايد گره گشاي بخش كوچكي از مشكلات فرهنگي جامعه باشند. گروهي كوچك كه روزهاي ماه مبارك و در گرماي تابستان با زبان روزه بنر نصب مي كردند و زحمت عملي مي كشيدند و شبها لباس مقدس روحانيت بر تن مي كردند و زحمت علمي را متقبل مي شدند. البته نه منتي بر جايي داريم و نه توقعي از كسي و نه حتي رنجيده ايم از بي مهري ها و كم لطفي‌ها؛ چراكه لباس تبليغ دين به تن كردن يعني آماده تحمل خاكسترهاي فروريخته از بام هاي كوته فكران و دندان سپر كردن در مقابل سنگ هاي جهالت و ممنون الطاف و كرامات الهي هستيم كه چنين توفيق بزرگي را نصيبمان ساخته و اجازه پوشيدن اين لباس مقدّس را گرچه استحقاقش را نداشتيم ارزاني‌مان كرده و خداي مهربان! چقدر راست گفته ‌اند كه «مبتدئاً بالنعم قبل استحقاقها» هستي. آنچه نوشته‌ام مختصري است از جلسات متعدد مشاوره و بعضاً مشاجره‌اي كه در آستان حضرت امام زاده صالح بن موسي بن جعفر عليه السلام داشتم. ملاحظاتي وجود داشت كه از نوشتن تفصيلي برخي مطالب و توضيح و تفصيل و تصويرگري جزئيات مشكلات مانع مي شد اگر اجمال و ابهامي هم ديده مي شود از همين باب است اين را هم تذكر دهم كه نقل قول ها غالبا نقل به مضمون است و در برگرداندن گفتار به نوشتار ناگزير دست خوش تغييرات شده است. هنوز هم نمي‌دانم به بركت باز شدن گره يكي از صدها مخاطبي كه داشتيم لبخند رضايتي بر چهره زيباي صاحب غايبم نشست يا نه و نمي دانم آيا تأثيري در هدايت قلب يك نفر از تاريكي به نور داشتيم يا نه. اما اين را خوب مي دانم كه طرف حسابمان كريم است و «با كريمان كارها دشوار نيست» برشی از حجت الاسلام و المسلمین استاد در 🌀 @HamidVahidi_ir 🌐 http://hamidvahidi.ir
صدا ۰۵۸.m4a
23.1M
📻 سلسله گفتارهای استاد حمید وحیدی 🔺با موضوع و 🔶 بخش‌ دوم 👂در جمع طلاب حوزه علمیه تهران 🌀 @HamidVahidi_ir 🌐 http://hamidvahidi.ir
هدایت شده از استاد حمید وحیدی
صدا ۰۵۸.m4a
23.1M
📻 سلسله گفتارهای استاد حمید وحیدی 🔺با موضوع و 🔶 بخش‌ دوم 👂در جمع طلاب حوزه علمیه تهران 🌀 @HamidVahidi_ir 🌐 http://hamidvahidi.ir
جلسه‌ی سی‌ هشتم کتاب الدره الباهره استاد وحیدی .mp3
29.88M
📻 جلسه حدیث خوانی | جلسه ۳۸ ⏰ بیت الحسن علیه السلام | ۱۶ آبان ۱۴۰۳ 🔸استاد حمید وحیدی | قم ☑️ احادیث امام صادق علیه السلام ➕ پاسخ به برخی از سوالات دریافتی 46:39 استفاده از اموال و خوراکی‌های کسانی که نمیدانیم اهل خمس دادن هستند یا نه؟ تاثیر اثر وضعی در امثال اینگونه موارد چگونه هست؟ 49:17 تحیر ایجاد شده بواسطه گرفتن استخاره 51:22 مقدار پرداختن به مستحبات و امور معنوی برای طلاب 🌀 @HamidVahidi_ir 🌐 http://www.hamidvahidi.ir