هدایت شده از بارقه ها...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علی جانم💔
۸سال از رفتنت میگذرد و من در همه این سالها دنبال تو دویدم...
درست است که به تو نرسیدم اما به این دست و پا زدن برای شهیدشدن دلخوشم و این را مدیون تو هستم که راه را نشانم دادی...
دوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی
✺✦﷽✦✺
#گزارش_تصویری
🎥 مراسم رونمایی از کتاب «تنها برای لبخند»
📚 شرحی از حیات جهادی و عروج عارفانهٔ مربی مجاهد «شهید علی خلیلی» 🕊
📝 جشن امضای کتاب توسط مادر بزرگوار شهید خلیلی و نویسنده کتاب ✨
🗓 پنجشنبه، ۱۴٠۱/۱٠/۲۲
#تنها_برای_لبخند #شهید_علی_خلیلی
#رونمایی #کتاب #حجت_الاسلام_حشمدار
#مهدی_یاران #انتشارات_شهیدکاظمی #روز_مادر
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@Hashamdar313
┈┄┅═✾•••✾═┅┄
زن میانسال تازه از مشهد برگشته بود.همه خانواده جمع شدند دورش برای زیارت قبول و گرفتن سوغاتی!
برای هر کس چیزی آورده بود. لباسی، خوراکی، عطر و مهر و تسبیح و جانمازی...
مادر پیرش منتظر بود ببیند برای او چه آورده. انتظارش زیاد طول نکشید. پارچه ای سفید برایش آورده بود. گفت: کفن شماست مادرجان، خریدم که دم دست باشد!
پیرزن بغضش را فرو بلعید و چیزی نگفت.
مرگ که پیر و جوان نمی شناسد.
یکماه شده نشده، فرزند خردسال زن، بیماری سختی گرفت و از دنیا رفت. همان پارچه سفید سوغاتی را آوردند او را کفن پیچ کرده و به خاک سپردند.
این داستان واقعی است. آدمش را هم می شناسم. مواظب باشید دل مادرتان را نشکنید.
بزرگان گفته اند می خواهید گره کارتان باز شود از پدر و مادر بخواهید برایتان دعا کنند. کاری کنید که دلشان یا روحشان شاد شود.
سید حمید مشتاقی نیا
ashkeatash.blog.ir
#مادر
#روز_مادر
https://eitaa.com/hamim1377
🔰 کیفیت ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها:
🔸 مفضل بن عمر نقل میکند که گفت: «از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام پرسیدم: «ولادت فاطمه زهرا علیها السّلام چگونه بود؟» فرمود: «هنگامی که پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله با خدیجه کبری ازدواج کرد، زنان مکه از آن بانو کناره گیری کردند. آنها دیگر نزد او نمیرفتند، بر او سلام نمیکردند و به هیچ زنی اجازه نمیدادند که نزد آن بانو مشرف شود. این موضوع باعث آزردگی خاطر و ناراحتی خدیجه شد و پیوسته از این بیمناک بود که مبادا به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آسیبی برسد.» هنگامی که حضرت خدیجه، حضرت زهرا سلام الله علیهما را باردار شد، آن حضرت در رحم مادر با وی سخن میگفت و او را به صبر و شکیبایی میخواند. ولی خدیجه کبری این موضوع را از پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله پنهان میکرد. تا اینکه یک روز پیامبر خدا نزد خدیجه آمد و شنید که آن بانو سرگرم سخن گفتن با فاطمه زهرا است. فرمودند: «ای خدیجه! با که سخن میگویی؟ خدیجه پاسخ داد: «این طفلی که در رحم من است با من سخن میگوید و مونس من است. »
🔸 حضرت پیامبر خدا فرمودند: «آری، این جبرئیل است که به من بشارت میدهد و میگوید که این فرزند دختر و سلاله نسلی طیّب و طاهر است و مبارک خدای توانا نسل مرا به واسطه این دختر برقرار و پایدار خواهد ساخت. به زودی امامان را از دامان این دختر به وجود خواهد آورد و آنان را پس از اینکه وحی پروردگار قطع شود، در زمین خلیفه خویشتن قرار خواهد داد.» حضرت خدیجه کبری علیها السلام همواره در همین حال بود تا اینکه سرانجام هنگام وضع حمل وی فرا رسید. در این موقع خدیجه پی زنان قریش و بنی هاشم فرستاد و گفت که بیایید و مرا در انجام وضع حمل یاری برسانید. آنان در جواب گفتند: «چون تو سخن ما را نپذیرفتی و با محمّد صلی اللَّه علیه و آله که شخصی فقیر و فرزند یتیم ابوطالب بود ازدواج کردی، ما نیز نزد تو نخواهیم آمد و هیچ کمکی به تو نخواهیم کرد! »
🔸 حضرت خدیجه کبری علیها السلام از شنیدن این جواب بسیار غمگین شد. او اندوهگین و پریشان خاطر در اندیشه کار خویش بود که ناگاه چهار زن گندمگون و بلند بالا که به زنان بنی هاشم شباهت داشتند، نزد او آمدند. خدیجه با دیدن آنان گریه و زاری کرد و از آنها کمک خواست. یکی از زنان گفت: «ای خدیجه، اندوهگین نباش! زیرا ما فرستادگان خداییم. ما خواهران تو هستیم: من ساره ام؛ این بانو آسیه بنت مزاحم است که در بهشت یار و همراه تو خواهد بود؛ این بانو مریم دختر عمران و آن بانوی دیگر کلثم خواهر موسی بن عمران است. ما چهار تن را خدا فرستاده تا تو را در وضع حمل یاری کنیم. » سپس یکی از زنان طرف راست خدیجه، زن دوم در طرف چپ وی، زن سوم در مقابل او و زن چهارم پشت سر او نشستند و خدیجه، حضرت فاطمه را در حالی که پاک و پاکیزه بود به دنیا آورد.
🔸 زمانی که حضرت زهرا متولد شد، نور آن بانو درخشید و داخل خانههای مکه شد. هیچ خانه ای در شرق و غرب زمین نبود که آن نور در آنها نتابیده باشد. آنگاه ده نفر از حورالعین نزد خدیجه کبری آمدند که هر کدام یک طشت و ابریق بهشتی در دست داشتند. ابریقها پر از آب کوثر بودند. زنی که در مقابل خدیجه نشسته بود ابریقها را گرفت و فاطمه زهرا را با آب کوثر شستشو داد. سپس دو حوله که از شیر سفیدتر و از مشک و عنبر خوشبوتر بودند بیرون آورد ویکی از آنها را گرد بدن مبارک حضرت زهرا پیچید و با حوله دیگر برای آن حضرت مقنعهای درست کرد.
🔸 آنگاه زن از حضرت زهرا خواست که سخن بگوید. زهرای اطهر زبان به شهادتین گشود و فرمود: «اشهد ان لا اله الا الله و ان ابی رسول الله سید الأنبیاء و ان بعلی سید الاوصیاء و ولدی سادة الاسباط»
(گواهی میدهم: خدایی جز الله نیست و پدرم رسول خدا و سید انبیاست و شوهرم سید اوصیاست و فرزندانم سید نوهها هستند) آنگاه بر آن چهار زن سلام کرد و نام هر یک از آنان را بر زبان آورد. آنان از مشاهده آن نوزاد مقدس، خندان و شادمان شدند و به یکدیگر بشارت دادند. اهل آسمان هم ولادت حضرت زهرا را به یکدیگر بشارت گفتند.
🔸 در آسمان نور درخشندهای پیدا شد که ملائکه تا پیش از آن نظیرش را ندیده بودند. آن زنان، خدیجه کبری را خطاب قرار دادند وگفتند: «این مولود پاک و پاکیزه را که مبارک است بگیر! برکت خدا نثار خود این نوزاد و نسل وی خواهد بود» خدیجه کبری با شادمانی حضرت زهرا را گرفت و سینه خود را در دهان او گذاشت و شیر در دهان وی جاری شد. فاطمه اطهر در هر روز به اندازه یک ماه کودکان معمولی و در هر ماه، به اندازه یک سال آنان رشد میکرد.
📚 بحارالانوار ج ۴۳ ص ۲
#حضرت_زهرا_س
#تبریک_ولادت
#روز_مادر
https://eitaa.com/hamim1377