eitaa logo
حامیان انقلاب
266 دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
12.8هزار ویدیو
777 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 عهد ۵۰ نوعروس دهه هشتادی قمی با شهدا 🔹در مراسمی ۵۰ نوعروس دهه هشتادی طلبه و حافظ قرآن شروع ازدواجشان را با عهد بستن با شهدا آغاز کردند. @Qomonline قم‌آنلاین، کانون اخبار مهم🔝
🔺️🔻نهمین روز چله شهدا 🔺️🔻 مهمان شهیدی زاهد هستیم که زهدش اورا دربهترین زمان ودربهترین مکان(بعداز انجام اعمال حج )درسرزمین منا،اسمانی کرد 🥀شهیدمحسن حاجی حسنی🥀 🌸🌸🌸شهیدی که دریکی از خاطراتش از دیدارهای قاریان قران در محضر رهبرمیگوید:خیلی دوست داشتم انگشتر اقارا هدیه بگیرم اما هر چه تلاش کردم که این جمله را به زبان بیاورم نتوانستم ولی چتدروز بعد با من تماس گرفتند وگفتند حضرت اقا بعداز جلسه انگشتری را دادند وفرمودند حتما به اقای محسن حاجی حسنی تقدیم شود.... 🌸🌸🌸شهیدی که وقتی از حرم امام رضا اورا مخیر میکنند که بین اذان ها چه زمانی را انتخاب میکند؟ میفرماید: اذان صبح که ازفیض سحر محروم نشوم وتازمان قبل اعزام حجاج ایشان موذن صبحگاه حرم بودند . نکته قابل توجه این است که ایشان: 🔻🔻🔻 ثمره ⚘۲۰سال ⚘تلاش مادر ایشان درزمینه قران است.⚘۲۰سال⚘ کلاس حفظ وقرائت قران وروضه هفتگی در منزل ایشان برگزار بود ومزد این زحمات سه فرزند حافظ قران که یکی ازانها همین عزیزشهید بودند ... به نیابتش🌸 ۷۰ مرتبه سوره حمد🌸 تقدیم میکنیم به بانوی دوعالم وحضرت عقیله بنی هاشم... (ایشان در صحن جمهوری حرم امام رضا دفن هستند) ای شهید والامقام یادمان کن که سخت محتاجیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روایت از کرمان؛ روایت از یک شهر مقاوم؛ ◾️ گوشه‌ای نشسته بود و آرام‌آرام اشک می‌ریخت. می‌گفت با پسرم قرار دارم، اما هرچه زنگش می‌زنم جواب نمی‌دهد. گفتم مادرجان اینجا خطرناک است. بروید‌. می‌‌آید ... یک نفر آن‌جا بود‌. در گوشم گفت رها کن. این پیرزن خودش با چشمان خودش دیده چه بلایی سر پسرش آمده ... ◾️دم ورودی گیت ایستاده بود و به پهنای صورت اشک می‌ریخت. پرسیدم چی شده برادر؟ گفت برادرم آن‌جاست، شما را به خدا بگذاريد بروم داخل. گفتم نمی‌شود، خطر دارد. اما با اشک اصرار می‌کرد. دست‌ آخر گفت: مادرم نگرانش است، روز مادر بود ... https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
روایت از کرمان؛ روایت از یک شهر مقاوم؛ خبر حمله تروریستی کرمان به گوشم که رسید سریع از درمانگاه بیرون آمدم. نفسی بیرون دادم. گوشی‌ام خاموش شده بود. به خانه مادر زنم که رسیدم زدم شبکه خبر. سکوت سکوت سکوت ... گوشی را خانمم توی شارژ زد. روی مبل نشستم و گوشی را روشن کردم. پیامی از خانم روستا در ایتا رسیده بود. - عرض سلام و ادب. وقت‌تون بخیر. از کنار مزار حاج قاسم دعاگوی شما و نگار خانم عزیز و گل پسرها هستم. ساعت پیام را سریع خواندم. ۱۲:۰۱ زیر لب گفتم: خانم روستا و بچه‌ها ... همسرم گفت: پیام خانم روستا را دیدم که گفته حالش خوبه تو هتله. پیام بعدی را می‌بینم. بازش می‌کنم. - آقا میثم سوژه میخواید؟ + نه، حالم خوب نیست. نمی‌تونم دست به قلم بشم. - لازم نیست دست به قلم بشید، فقط عنوانش رو بذارید. پیام‌های ارسالی خودش به دخترش را برایم فرستاد. ۱۳ دی ۱۴۰۲ _ از کنار مزار حاج قاسم دعاگوت هستم بابا. ۱۳:۳۹ ‏. ‏. ‏. ‏_ بابا کجا هستی چرا جواب نمی دی؟!!؟!! ۱۵:۴۵ همین بود ... جوابی برایش نداشتم. عنوانی نداشتم. https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
روایت از کرمان؛ روایت از یک شهر مقاوم؛ زن از ماشین پیاده شد. جمعیت را کنار زدو هراسان به سمت نگهبانی بیمارستان دوید. چادرش روی شانه‌هایش افتاده بود. تارهای نامرتب و پریشان موهایش از لابه‌لای روسری روی گونه‌اش ریخته بود. لب‌هایش از ترس سفید شده بود. به نگهبان که رسید پاهایش دیگر جان نداشت. دستش را روی شیشه نگهبانی تکیه داد و هراسان گفت محسن ابراهیمی "گفتن آوردنش اینجا، زنده‌ست؟" و بعد طوری که انگار خودش تحمل شنیدن جواب همچین سوالی را ندارد، سرش را گذاشت روی شیشه و به زور بدن بی‌جانش را نگه داشت. نگهبان همان‌طورکه سریع داشت دفتر اسامی را نگاه می‌کرد گفت: "پسرته خواهر؟" و زن بدون اینکه صدایش نای بیرون آمدن داشته باشد جواب داد: "تو رو امام زمان نگو مُرده" نگهبان صفحه را ورق زد و گفت: "خواهرم آروم باش توکلت به خدا باشه، اسمش تو لیست من نیست، برو توی اورژانس و بگرد، ببین پیداش می‌کنی؟" زن بعد از کلی التماس از گیت نگهبانی رد شد و به اورژانس رسید. ناله و فریاد بابوی خون درهم آمیخته شده بود راهروی اورژانس پر بود از مجروحان و مصدومان که بعضی‌هاشان از هوش رفته بودند. اولی محسن نبود، دومی هم که پرستار داشت سرش را باندپیچی میکرد جوانی سی و چند ساله بود انگار، نه محسن شانزده ساله‌ی او. سومی هم بدن بی‌جانی بود که بر پارچه‌ی رویش نوشته بودند: سردخانه! چشمش که به این کلمه افتاد، ناگهان پایش از یاری کردن ایستاد.کف زمین اورژانس نشست و به پایین روپوش پرستاری که به‌سرعت داشت از کنارش می‌گذشت چنگ انداخت و گفت: "خانوم محسن ابراهیمی یه جوون شونزده ساله با موهای فرفری سیاه این‌جا نیاوردن؟" پرستار به سِرُم توی دستش اشاره کرد و گفت: "من کار دارم، خانم جون پاشو این‌جا آلوده‌ست، پاشو بشین روی صندلی باید از پذیرش بپرسی یا خودت یکی‌یکی اتاق ها رو نگاه کنی." زن هر چه توان داشت روی هم گذاشت برای ایستادن. شروع کرد به گشتن تمام اتاق‌ها، اتاق اول، اتاق دوم، اتاق سوم ... چپ، راست و هر چه بیشتر به انتهای سالن نزدیک می‌شد دلش بیشتر راضی می‌شد که محسن را هر قدر مجروح و زخمی در همین اتاق‌ها بیابد. آخرین اتاق، آخرین امیدِ او بود و بعد از آن دیگر باید برای شناساییِ محسن به سردخانه می‌رفت. زیر لب زمزمه کرد یا فاطمه زهرا تو را به آبروی حاج قاسم قَسَم و بعد به سراغ تختِ آخرِ اتاقِ آخر رفت. زنی سال‌خورده و زخمی روی آن خوابیده بود و ناله می‌کرد. جهان روی سرش آوار شد. یادش آمد که صبح محسن را بخاطر به هم ریختگی اتاقش کلی دعوا کرده بود. صورت زیبای محسن جلوی چشمش آمد که با خنده گفته بود: "مراسم حاج قاسم که تموم شه، سرمون خلوت میشه میام خونه، کامل اتاقمو تروتمیز می‌کنم" در دلش تمام دعاهایی که برای عاقبت به خیری محسن کرده بود، مرور کرد. سرش گیج رفت، چشم‌هایش تار شد: "خدایا من تحمل این غم و دوری بزرگ رو ندارم." بی‌رمق با لب‌هایی لرزان از زنی پرسید: "سردخانه کجاست؟" و قبل از آن‌که جمله‌اش تمام شود پرستاری که داشت از اتاق CPR بیرون می‌آمد بلند فریاد زد: "پسر نوجوونه برگشت. دکتر میگه منتقل شه ICU" از لابه‌لای درِ باز شده‌ی اتاق و رفت‌وآمد دکترها و پرستاران موهایِ مشکیِ محسن را دید و فرفری گیسویی را که تمام حالاتش را حفظ بود. جلوتر رفت دلِ از دست رفته‌اش را لای آن موها دوباره یافت و با صدای بوق مانیتوری که داشت حیات محسن را نشان می‌داد آرام گرفت ... روایت از فاطمه مهرابی https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هلاکت یک عامل تروریستی در سیستان و بلوچستان 🔹ساعتی پیش نیروهای امنیتی در محدوده شهرستان بمپور در جنوب استان سیستان و بلوچستان جهت دستگیری یک عامل گروهک‌های تروریستی اقدام به عملیات کردند. 🔹در پی این درگیری عامل گروهک‌های تروریستی که دست به اسلحه شده و منجر به درگیری شد، به هلاکت رسید. @TasnimNews
ترور یک مقام بلندپایه نظامی حزب الله 🔹رژیم صهیونیستی در حمله پهپادی به یک خودرو در جنوب لبنان یک مسئول بلندپایه نظامی و یکی از فرماندهان میدانی حزب‌الله را ترور کرده است. @TasnimNews
تقدیم رایگان و مجازی ۲۵ دوره آموزنده، بی نظیر، فوق العاده و نجات دهنده زندگی ها مراجعه به فایل سنجاق شده در اینجا اینجا ❇️❇️❇️❇️❇️ 1⃣ دوره « فرزندپروری، کنترل خشم» دکتر عزیزی 2⃣ دوره «چالش های تولد فرزند جدید» استاد علی میری 3⃣دوره «رابطه صحیح زن و شوهر» دکتر حبشی 4⃣دوره « تربیت فرزند» استاد تراشیون 5⃣دوره «روش درست برخورد با خطای همسر» دکتر بورقانی 6⃣دوره « پرسش و پاسخ های ناب و کاربردی در حوزه خانواده» توسط استاد رمزی اوحدی 7⃣ دوره «20 نکته ناگفته تربیتی در مورد فرزندآوری» حاج آقا وافی 8⃣دوره «مدیریت جنسی کودکان و نوجوانان» دکتر مهکام 9⃣ دوره رایگان «مدیریت مومنانه خانواده» دکتر حبشی 🔟دوره «بررسی روابط جنسی بین زن و شوهر» استاد دهنوی 1⃣1⃣دوره « شیوه ارتباط موثر با خانواده شوهر» سرکار خانم صدیق 2⃣1⃣ دوره «تربیت فرزند»دکتر عزیزی 3⃣1⃣دوره"سوالات خواستگاری" استاد داودی نژاد 4⃣1⃣ دوره"خانه آرام من" استاد شجاعی 5⃣1⃣دوره"تربیت نسل آینده" استاد تراشیون و ۱۰ دوره کاربردی دیگر در فایل های سنجاق اینجا اینجا
هدایت شده از مهر فرشته ها
🌿💠🌿💠🌿💠🌿💠🌿💠 👩‍👧‍👦 پیش ثبت نام دومین اعتکاف مادر، کودک و نوزاد 🌱 سلام بر مادران ایران زمین در دومین اعتکاف مادر، کودک و نوزاد میزبان شما مادران تمدن ساز و نورچشمی هایتان هستیم. 🌿این بار هم می توانید بقچه آرزوهایتان را در خانه خدا باز کنید. 🔅قرآن و مفاتیح را که می آورید، عروسک و توپ و مداد رنگی هم به کار می آیند، 📿چادر نماز خودتان را که برمیدارید مقنعه گل گلی عروسک ها فراموش نشود، 🪷اینجا مشق بندگی مادران، رفیق بازی کودکان شده، 🌼اینجا دغدغه های مادرانه خریدار دارد. 🕌 اینجا در مسجد حضرت خدیجه سلام الله، بوستان بهشت مادران تهران، پنجم تا هفتم بهمن ماه ۱۴۰۲دومین اعتکاف مادر و کودک، نوزاد برای پیش ثبت نام فرم زیر را تکمیل نمایید. 🔸https://survey.porsline.ir/s/hQxvxHXt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 داستان کاسبی که عارف بود! 🔹 مرشد چلویی، بهترین کاسب بازار تهران (بهترین کاسب قرن) 💚🌦حسنات🌦💚 ‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 «کاظم عبدالامیر» کیست؟؟ ⭕️ شکنجه‌گر عراقی که عاقبت عجیبی داشت! ✅ ببینید. 💚🌦حسنات🌦💚 ‎
هدایت شده از مسابقات فرهنگی
📚💥مسابقه کتاب خوانی "پرسش ها و پاسخ ها جلد ۲"💥 💥مهلت شرکت در مسابقه تا ۳۰ دی ماه 🟢نکات مهم: 🔹منبع آزمون در لینک زیر موجود است. 🔸مشخصات خود را دقیق وارد کنید. 🔹شرکت برای افراد بالای ۱۵ سال بلامانع است. 🔸ثبت نام و پاسخ به سوال ها با دکمه تایید انتهای فرم انجام خواهد شد. ✳️لینک شرکت در مسابقه👇🏻 https://www.ikvu.ac.ir/Register/Farhangi/RegisterRace.php 🎁جوایز مسابقه اهدای جایزه به ۱۲ نفر برای هر نفر👇🏻 💥(یکی از آثار علامه مصباح یزدی ره+فلش ۳۲ گیگ با محتوای مجموعه آثار علامه مصباح یزدی ره+کارت هدیه ۵۰۰ هزار تومانی) 🔰مدیریت مجموعه آثار علامه مصباح یزدی ره 🌐با همکاری مرکز آموزش مجازی 💢موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره ☎️ارتباط با ما ۰۲۵۳۲۱۱۳۷۵۷ داخلی۳۶۰و۳۷۵ ✅ جهت کسب اطلاعات بیشتر از فرآیند مسابقه 👈🏻((کلیک نمایید))👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3730571529C3c3d896678
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷اولین پویش مردمی کاپشین صورتی (ویژه کودکان) 🔸با آهنگ کاپشین صورتی لب خوانی کنید و برای ما ارسال کنید🔸 تا مرهمی باشد بر دل های غم دیده🖤 🏴آدرس ما در ایتا و سایر شبکه های اجتماعی: @kermanutopia
سلسله استوری پاسخ به شبهات حادثه با زبون خیلی ساده زائران جهادتبیین یک فریضه ، قطعی ، فوری و عینیست. @menhaj_com @mdadseresht