#داستان_امروز
«وحشت از تکرار تاریخ ...»
یادمان نرفته
امام حسن(ع) لشکر داشت شیعه کم داشت؛
سرداران خائن و عافیت طلب، سربازان انقلابی تر از ولایت در کنار تبلیغات پر قدرت موثر و مخرب،
سه عنصر اساسی اجبار پذیرش صلح بر #کریم_آل_طاها بود.
و بنگریم بر حال
و بگذریم از عافیت طلبان و خائنان که همیشه تاریخ بوده اند
باید ترسید از تکرار او که ردا از دوشِ ولی برداشت
از او که سجاده کشید
و او که خنجر را تا استخوان فرو برد ...!
باید ترسید از سبقت از ولی!
از فریاد یا مذل المومنینِ انقلابی دو آتشه!
باید وحشت داشت از انقلابی بودن بیش از ولایت مدار بودن
انقلابی بودنی که به کشیدن سجاده امام و فریاد یا مذل المومنین ختم شود!
باید وحشت داشت از احتمال تکرارِ ارسالِ این خبر به معاویه زمان:
”ولی از سوی لشکریانش مجروح شد...!”
و او پیروزمندانه بنویسد:
«تو با چنین لشکری میخواهی با من نبرد کنی؟!»
و نمک بر زخم سوزاننده تر شود با رو شدن نامه های خیانت سرداران
و ولی تنها بماند
و ما سرگرم عربده های ”ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند...”
باید ترسید از تکرار تاریخ به روایت تشابه و عبرت گرفت قبل از ...
باید ترسید و عبرت گرفت
@banooyetamadonsaz
https://twitter.com/m_Talebid/status/1309407243557888000?s=20
#داستان_امروز
(بازخوانی یک روایت به مناسبت تلاش مذبوحانه ی مدافعان ترویج فساد تحت پوشش شعار زشت کودک همسری!)
«خوشبختی گم شده ...»
دامادم ۱۶ سالشون بود که قدم پیش گذاشتند برای خواستگاری
هنوز نه دیپلم گرفته بودند نه سربازی رفته بودند نه شغلی داشتند ونه سرمایه و ارث و میراثی!
وقتی متوجه شدم دخترم به این وصلت مایلند با توجه به شناختی که ازبلوغ ایشون ازمناظر مختلف داشتم تنها مطلبی که سعی کردم بفهمم اخلاق ومیزان اعتقادات مذهبی دامادم و خانوادشون علی الخصوص مادرشون بود
بعداز شش ماه ارتباط مستمر در قالب مشاوره و بررسی ابعاد مختلف شخصیتیشون خیالم راحت شد
با همسرم ساعتها صحبت کردم(بخوانید بحث) تا راضی شدند فقط برای یکبار خواستگاری بیایند
در همان اولین نگاه به قول قدیمیها انگار آبی روی آتش ریخته باشند مهر دامادم به ناگاه به دل همسرم افتاد
شب خواستگاری نشست مجازی داشتم
فیلم دیدیم
کمی بگو بخند کردیم
دختر پسر یک ساعتی با هم حرف زدند
دور هم شام خوردیم!
مادر آقا داماد از مادرم خدا بیامرز پرسیده بودند: پس مهریه؟ عروسی؟!
مامان بهم گفتند: بابا مثلا خواستگاریه ها!
گفتم: خدا خیرتون بده، هرچی خودتون و خودشون بگید من با پدرشون مطرح میکنم
دختر گفت: ۱۴ سکه
پدرشون رو راضی کردم...
ازدواج نیمه مستقل داشتند و به مدت یک سال و نیم با هم زندگی کردیم
دورهمی خوش میگذشت
عروسی تو یه تالار در شهر دامادگلم برگزار شد دعوتی از طرف ما ۴۳ تا مهمون
با وام ازدواجشون پول پیش خونشون رو دادند و جهیزیه هم وام گرفتیم و قسطی دو سه تا تیکه بزرگش رو برداشتیم
چرخ گوشت و خیاطی و... نگرفتیم
در حد ابتدائیات و شاید کمتر که مجبورند برای مهمان داری ۱۶ نفر از خونه ما وسیله ببرند [ بالاخره بشقابهامو برگردوندند:) ]
با این اوصاف زندگیشون پاگرفت
زنده هستند والحمدلله خوشبخت و پرتلاش با تدوین و عکاسی زندگیشون رو میگذرونند
طوری از خونه ی کوچیکشون عکس میگیرند که خیلیها فکرمیکنند لاکچری ترین زندگی عالم رو دارند
درحالی که برخی همچنان درحال تهمت پراکنیند
هفته پیش خدا بهشون یه گل پسر داد
اسمش رو محمدحیدر گذاشتند
سیسمونی در حدی که بعد از به دنیا آمدن بچه مجبورشدیم برخی از لوازم موردنیاز رو تهیه کنیم
مادرم خدا بیامرز سر ازدواج خودم کمی راحت تر گرفتند
۱۵ ساله بودم
مهریم ۷۲ سکه که همون سالهای ابتدایی بخشیدم
منزل همسرم ادامه تحصیل دادم
الان در حال گذراندن دوره دکتری هستم
دروس طلبگی رو هم
فعالیت اجتماعی در کنار رسالت اصلی مادری و همسری،
۲۵ سال از زندگی مشترکمون میگذره همچنان مستاجریم و همچنان خوشبخت
دوستان؛ باورتون بشه یا نه
بعد مادی زندگی رو زیادی جدی بگیرید اسیرتون میکنه(این رو کسی داره میگه که طعم فقر رو بارها با تک تک سلولهای بدنش به سخت ترین اشکال چشیده)
این جمله کتاب دینی دبستان که مبنای قرآنی داره حلال همه مشکلاته اگر واقعا باورش کنیم:
«دنیا مزرعه ی آخرت است»
اگر اینو باور کنیم بحثمون که میشه دیگه سعی در تخریب هم نمیکنیم که نیاز به تسلیحات برای ضربه بیشتر باشیم و بدویم دنبال مهریه و حق طلاق و استفاده اززور مردانه و...
اگر باور کنیم این دنیا گذراست در بدترین شرایط به خودمون میگیم #یا_میگذره_یا_حل_میشه وباتوکل، سخت ترین مشکلاتو تحمل میکنیم وتلاش میکنیم برای سعادتمندی خودمون و اطرافیانمون بدون چشمداشت
بیایید یکبار به این حرفهای ساده خوب فکر کنیم
خوشبختی با سخت گیری های اینچنینی بدست نمیاد🌺
@banooyetamadonsaz
https://twitter.com/m_Talebid19/status/1338931720972869638?s=20
خانم مهدوی:
#داستان_امروز
”مرگ قناریها”
در اوایل قرن 20 قناریها همکاران بسیار محبوب معدنچیان بودند و آنها هرگز حاضر نبودند بدون حضور این همکاران کوچک، کارشان را شروع کنند.
تا پیش از پیدا شدن این عضو جدید برای خانواده معدنچیان آنها تلفات بسیار زیادی را متحمل میشدند. این تلفات ناشی از انتشار گازهای منوکسیدکربن بود.اما قناریها لطف بزرگی در حق کارگران معدن کردند. قناریها به علت سیستم تنفسی خاصی که دارند بسیار زودتر از انسانها درأثر گاز منوکسیدکربن میمیرند. معدنچیان هر روز یک قناری با خودشان به معدن میبردند وبه محض آنکه شاهد مرگ پرنده بودند با سرعت معدن را ترک میکردند.
چندروز پیش کلیپی درفضای مجازی پخش شد که بخشی از گفتوگوی یک هرزه اینستاگرامی با یک نوجوان را روایت میکرد.روایتی تلخ و تکاندهنده
خبر آنقدر ناراحتکننده و شوکآور بود که به سرعت به گوش همگان رسید و حتی وزیر مربوطه هم ازآن مطلع شد.
او در واکنش به این قضیه گفت:«فیلم منتشرشده، تلخ و آزاردهنده بود... البته من هم از چند شب پیش در تلاش هستم،آدرسی از این کودک وخانوادهاش پیدا کنم تا درصورت امکان کمکی به آنها صورت بگیرد و این کودک معصوم، نجات پیدا کند. توصیه من هم به نهادهایی که این فیلمها را پخش میکنند این است که به طریقی سیاهنمایی نکنند که ضدانقلابها و دشمنان ما فکر کنند وضعیت کل کودکان و نوجوانان در کشور ما به همین شکل است.»‼️
آقای جهرمی از یک عبارت دو کلمهای استفاده کرد: «کودک معصوم»
بله درست است آقای وزیر!
کودکان و نوجوانان درحکم همان قناریهایی هستند که قربانی زیادهخواهی صاحبان معادن میشوند.
کسی نوجوانان را متهم نکرده است! کودکان و نوجوانان فطرت پاکی دارند.این فطرت پاک در مقابل زیستبوم آلودهای که شما مصرانه از مردم میخواهید درآن زندگی کنند ازپا درمیآید.مشکل از کودکان ونوجوانان ما نیست،از آلودگی بالای فضای دست ساز شماست فضایی که خودشما به فرزندانتان اجازه استفاده از آنرا ندادهاید.
قناریهای این معدن اقتصادی شما کودکان ونوجوانان ما هستند که نشانههای خوبی برای سنجش میزان آلودگی این زیستبوم جدید هستند.
کودکان و نوجوانانی که مدتی پیش ازچالش مومو متأثر شدند.چالشی که ترس واضطراب آزاردهندهای را به آیندهسازان این سرزمین تحمیل کرد و آثار آن هنوز باقی است.
و چندی پس از آن چالش شرمآور پایین کشیدن شلوار از پای پدرو مادرو نمایش آنلاین آن برای مخاطبان شبکههای اجتماعی دامنگیر این کودکان رهاشده و بیپناه دراین فضای مجازی بسیار آلوده شد.
با یک جستوجوی ساده میتوان پیامدهایی که حضور فرزندان ما دراین فضا داشته است وعمق فاجعه را دریافت. دردی که هیچ انتهایی برای آن متصور نیست.
مسئله قابل پیشبینی ای که حتی توسط یونیسف ماهها پیش و با توجه به همهگیر شدن ویروس کرونا هشدار داده شده بود که با توجه به حضور بیشتر کودکان در فضای مجازی باید از آنها توسط نهادهای مختلف دولتی و خانواده ها مراقبت جدی به عمل آید‼️
یونیسف تصریح کرد فضای مجازی کنونی از امنیت وپایداری لازم برای زندگی برخوردار نیست و دولتها را موظف کرد نسبت به خطرات این فضا به خانوادهها هشدار بدهند. کاری که هرگز توسط مسئولان ماصورت نگرفت‼️
کاش دراین مورد هم مانند اجرای سند 2030 پیرو دستوراتشان بودید...
آقای وزیر!
شما خوب میدانید که همهروزه شاهد ازدست رفتن معصومیت این قناریهای زیبا و امیدهای آینده کشور هستیم.
شما فقط درحق فرزندان خودتان احساس وظیفه کردیدو با #ایجاد_محدودیت مانع تنفسشان دراین فضای آلوده شدید تا حیاتشان بخطر نیفتد، درحالی که درقبال فرزندان این مرزو بوم تکلیفتان را ادانکردید.
پیگیری وضعیت آن نوجوان عزیز هر چند لازم است اما هیچ عاقلی آن را راه حل مشکل گازهای سمی موجود درفضای آلوده زندگی فرزندانمان نمیداند.
راهحل همان است که رهبر معظم انقلاب فرمودند؛ ایشان بارها راهاندازی شبکه ملی اطلاعات را مطالبه کردند، انتقاد کردند، توبیخ کردند اما متأسفانه شما دائما هنرمندانه از زیربار مسئولیت شانه خالی کردید؛یکبار از پیشرفت 80 درصدیِ وظایف محوله به وزارت تابع خود در این زمینه خبردادید که موردتایید نهاد ناظر برعملکرد شما یعنی شورای عالی فضای مجازی قرارنگرفت و این نهاد پیشرفت 30 درصدی شما را تایید کرد‼️
باردیگر انگشت اتهام را بسوی دیگر نهادهای مسئول دراین زمینه نشانه رفتید حال آنکه به خوبی میدانید مهمترین نقش وتکلیف را دراین زمینه وزارت ارتباطات برعهده دارد.
آقای وزیر این حق مردم ماست که مالک فضای مجازی خودشان باشند.مادرانمان حق دارند بدون آنکه هرلحظه مضطرب باشد چه بلایی قرار است سر فرزندش بیاید تلفن همراه را دراختیار او بگذارد اما شما باکوتاهی درانجام وظیفهتان این حق را ازمادران این سرزمین سلب کردید.
لطفا فرزندان مارا هم فرزندخود بدانید...
#مادران_نگران_آنلاین
✍وحید وحیدیان
#داستان_امروز
”بی مادری ...”
همه ما میدانیم که بچه ها از همان ابتدا که زبان باز میکنند شروع میکنند به سوال پرسیدن؛
مامان!
این چه؟
این چرا داغه؟
اون چرا سرده؟
چرا نباید به ابن دست بزنم؟
چرا نباید این پفکو که خیلی خوشمزست بخورم؟
چرا باید این شربت بدمزه رو بخورم؟
چرا باید تو زمستون کلاه بذارم؟
ووو مهمترین سوال:
خدایی که میگی انقدر مهربونه کجاست؟
چرا نمیبینمش؟
البته خیلی از این سوالها را به زبان نمیاورد در عمل نشان میدهد و مقاومت میکند برای انجام کار درست
چرا؟
چون چیز مضر برایش لذت بخش است و نمیداند که در پی آن لذت، چه آسیبی خوابیده!
به نظر شما مادر، وقتی با حرص بچه برای خوردن پفک یا دست زدن به ظرف غذای داغ، مواجه میشود در وهله اول باید چه بکند؟
داد بزند؟
بچه را دعوا کند؟
دستو پای بچه را ببندد؟
بزندش؟!
بگوید آزادی هرکار دوست داری انجام بده؟!
یاقبل از هر اتفاقی تلاش کند با زبان بچه فهم
دلایل درستی ونادرستی یک عمل را برایش توضیح بدهد وتبیین کند؟
سوال؛
جامعه هیچ! ما والدین چند ساعت وقت گذاشتیم برای تبیین موضوع حجاب،برای فرزندانمان؟
چند ساعت درمورد ایران واهمیت عرق ملی و وطن پرستی بافرزندانمان صحبت کردیم؟
چقدر از واقعیت انسان ازخدا گفتیم؟!
(اصلا خودمان میدانیم که برایشان بگوییم؟!)
چقدر به شیوه درست به مخالفتهایی که از سر سوالات ذهنی میکنند، پاسخ دادیم؟!
حالا برگردیم به جامعه...
نظام اموزشی و تربیتی و فرهنگساز ما، چقدر برای #تبیین به زبان جامعه، توان و زمان و زبان صرف کرده؟
ما با بچه های ایران زمین با زبان کپی برداری شده از غرب و سبکهای غربی حرف زدیم!
از مدل خانه سازی وخوراک گرفته تا پوشاک و برنامه های تلویزیونی وسینمایی و دروس دانشگاهی
مسئولان مدعی، چندساعت برای هنرمندانمان وقت گذاشتند؟
برای فوتبالیستها؟!
برای...
جوان را بدون هیچ پشتوانه عقیدتی_سیاسی رها کردیم در دنیای گرگهایی که ذهن و روانش را مداوم میدرند به اسم دوست!
یک لحظه چشمها را ببندیم
خودمان را بگذاریم جای جوانی که تحت هجمه مداوم رسانه ایست
در صفحاتش
زیر پستهایش
در سطح ظاهری جامعه
توسط انسانهاو اکانتهای فیک و واقعی و... تحت فشار مداوم است ومجبور است در این جامعه رسانه زده، بالنده شود
هیچ مسئولی هم حاضر نیست قبل از اینکه به طور کامل بیفتد در دامن دشمن، کنارش قراربگیرد
با او بنشیند واز نزدیک حرف بزند و وقت بذارد تا ذهنش را بازکند نسبت به واقعیت...
خب وقتی برای جوان فضایی ایجاد نکردیم که حقیقت را ببیندو خانواده ونظام مدیریت وتربیتیش را هم تقویت نکردیم
چطور توقع داریم در استادیومی که پر از وطن فروش فحاش است
موفق و سربلند برای کشورش بجنگد؟
یا #سرود_ملی را با غرور سردهد؟
درجامعه ای که انتظار بیحجابی وتبرج را از تمام بلندگوهای رسمی و غیررسمی به جوان دیکته میکندو لایه رویینش این توقع را از جوان جار میزندو اینطور میپسندد،چطور توقع داریم نوجوان وجوان در اوج شوق جامعه پذیری فعال، حجابش را نگه دارد؟!
ریشه واقعی برمیگردد به حذف نقش #مادر
”مادری کردن”گمشده این جامعست
منظور از مادر، معنای واقعی آن است
مربی...
همان که امام راحل همسنگ قرآن قرارش دادند
عنصر خالق خلاق تربیت کننده گفتمان ساز
نه صرف والده بودن
مادر را فراموش کردیم که مام وطن، مورد بی مهری قرار گرفت
این نقش جذاب مهم رابقدری کمرنگ کردیم وندیدیم که تا حدحذف کشید
برای همه چیز هزینه کردیم غیراز آموزش ”مادری” بسبک حضرت زهرا سلام الله علیها که هم مدیریت خانه وخانواده را به بهترین نحو داشتند و هم برای جامعه مادری کردند
البته عده ای خودجوش تلاش کردند وحفظش کردند و شهیدپرور شدند
لازم است بدانیم که این نقش جذاب را ازما دزدیدندو اکنون به اسم زن، زندگی، آزادی
نسخه مسموم شکلات پیچش را به خورد فرزندانمان میدهند
اما؛
همه چیز درست میشود
اگر؛
مدل حضرت زهرا سلام الله علیها برای بانوانمان تبیین و اجرایی شود
باید؛
زن را دید نه بخاطر زن بودنش
بلکه بخاطر جایگاه مادریش برای جامعه
تا مرد از دامنش به معراج رود
کافیست یادمان نرود که
همه ما در کل مسیر رو به پیشرفت زندگی، کودک نیازمند رشد، محسوب میشویم
ونیازمند مربیانی که در دامان مادران فرهیخته مربیگری اجتماعی را اموخته اند...
حرف زیاد است و مجال کم
کاش به مکتب تشیع ایمان بیاوریم و تلاش کنیم مطابقش عمل کنیم
و کاش بدانیم دستور جهاد تبیین حضرت آقا با هشتگ، اجرا نمیشود ...
سپاس از اینکه حوصله کردید و تا اینجا خواندید
التماس دعا
✍️ م.طالبی دارستانی