هدایت شده از مادران شریف ایران زمین
#ز_م
#سبک_مادری
قبل از بچهدار شدن میدیدم خیلیا از #غذا_نخوردن😉 بچههاشون شاکین...😩
برای اینکه به این سرانجام دچار نشم رفتم سراغ کسایی که این مشکل رو نداشتن تا ببینم علت این پیروزیشون چیه😂
نکتهی کنکوری اینکه ظاهرا #غذا_خوردن درصدی ژنتیکیه و شاید به عوامل دیگهای هم بستگی داشته باشه و صد درصدی نیست😶
و اما
سیاست ما در #غذا خوردن نینیها👶🏻👦🏻از همون اول خودکفایی💪🏻 و عدم اجبار بود...
یعنی مطلقا با قاشق🥄 دنبالشون راه نمیافتیم.
هر وقت هم بهشون غذا میدیم و حس میکنیم تمایل ندارن سریع میپرسیم میل داری یا سیر شدی؟😋
بچهها از ۸ و ۹ ماهگی قاشق🥄 دست میگیرن و با غذا بازی میکنن و ما هم قاطی بازی بهشون غذا میدیم...😉
و نهایتا تا یکسالگی خودشون با دست🖐🏻 و قاشق🥄 غذاشونو میخورن😋...
البته که صحنهی حاصله، بعد از غذا بیشتر شبیه صحنه جنگه...🤺
تلویزیون📺، آهنگ🔊، کارتون و... هم برای ترغیب به غذا خوردن نداریم🚫
نکتهی بعد اینکه بچهها وقتی بیشتر باشن یا با هم سنهای خودشون باشن بهتر و راحتتر غذا میخورن👦🏻👧🏻
مثلا در مورد ما، پسرم معمولا بیشتر از دختری نق میزنه😖🤨
و هر وقت که داره سر غذا بهانه میگیره😒 خواهری👧🏻 بدو بدو🏃🏻♀️ مال خودش و داداشی👦🏻 رو خورده و رفته😄
در نتیجه بعد از چندبار تجربه مال باختگی فهمیده که غذاشو🍛 سفت بچسبه تا سرش بیکلاه🎩 نمونه.
با همهی اینکارها باز هم یه وقتهایی یه چالشهایی هست برای غذا خوردن🧐
مثلا یه کم که سیر میشن غذا تبدیل میشه به یه اسباببازی لذت بخش...😶
غذا رو با کفگیر میریزن تو قابلمه،
با قاشق میریزن تو لیوان،🥛
از این ظرف به اون ظرف،🥣
با دست خوردن و...
و وقتی که نسبتا سیر شدن، دیگه زحمت غذا خوردن رو نمیکشن😒
منم که میترسم تا غذا رو جمع کنم، یادشون بیفته سیر نشدن،😱
مجبورم این وسط مسطا کمکم بهشون غذا بدم.
حالا چطوری؟!🤔
با ترفند لقمه های هواپیمایی✈️
قطاری🚂
موتوری🛵
گیلی گیلی (هلیکوپتر🚁)
👈🏻برای پسری👦🏻
لقمههای هاپَ هاپَ (همون هاپوی🐶🐕 خودمون)
و بعبع🐑
👈🏻برای دختری👧🏻
+ هواپیما اومد✈️
+ ئه ئه هواپیما رو خوردی😶؟! چرا😮
_غشغش خندهی پسرک😆
یا یه وقتایی علی آقا میافته رو دندهی لجبازی و با اینکه خیلی گشنشه نمیخوره...😕
قاشق رو پر میکنم و میدم دستش و میگم ببر بده خواهری بخوره...😄
چشماش برق شیطنت میزنه و خودش میخوره و منم حتما باید اضافه کنم:
+ واااای.... چرا خوردی؟!
و این داستان انقدر ادامه پیدا میکنه که آقا لقمه رو ببره بده به خواهرش... اینجاست که میفهمیم دیگه واقعا سیر شده😉
برای من مهم بود که حسادت و رقابت تحریک نشه👌🏻
من نمیگم اگر نخوری میدم خواهری بخوره ها🤨
بلکه ازش توی غذا دادن به خواهرش کمک میگیرم...🙏🏻
و بعدش حس میکنم همبستگی و محبتشون بیشتر هم شده😍
در نهایت بعضی وقتا هم گل دخترمون از دست من غذا نمیخوره و من نمیفهمم چرا...😕
اینجور وقتا علی آقا لقمه میذاره دهن خواهرش و خواهری هم لقمه میده به داداشی و اینجوری راحتتر میخورن😍
گاهی هم علی آقا نقش آقای پستچی رو بازی میکنه و میاد محموله📦 (لقمهی خواهری) و دستمزد💴 (لقمهی خودش😉) رو تحویل میگیره و محموله رو به مقصد میرسونه😂
#ز_م
#سبک_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#ز_زینی_وند
*️⃣ اگه چهار سال پیش که تا سه ماه بعد تولدت تا صبح کشیک میدادی🕴️
و منم استند بای شما بودم (البته با روحی آشفته و کلافه😫😴)
یکی بود و میاومد بهم میگفت تو چهار سالگی، ساعت ده شب نهایتا میخوابی قطعا باورم نمیشد...😨
*️⃣ اگه توی یکسال و نیمهگی👶🏻 که راحت دستشویی 🚽 هم نمیتونستم برم، ازبس بهم چسبیده بودی، ازآینده برام خبر میآوردند...
که تو چهارسالگیت، من میتونم تو زمان بیداری تو چند دقیقهای بخوابم، ابدا تو کتم نمیرفت😄
*️⃣ اگه تو دو و سه سالگی و لجبازیهات و دراز کشیدن کف مسیر🛏️ نجف-کربلا و وادیالسلام و بانک قم و...🤦🏻♀️
بهم میگفتند تو چهار سالگی اینقدر راحت بابت رفتارهای اشتباهت و حتی کارای سهویت عذرخواهی میکنی، همون موقع تو اوج لجبازیهات با هم راحتتر کنار میاومدیم😍
*️⃣ یا وقت آموزش دستشوییت، باور میکردم هیچ بچهای تا آخر عمر پوشک نمیبنده و آخرش دیر یا زود یاد میگیره به وقتش بره دستشویی،😅
اون همه خون نجس خودمو کثیف نمیکردم🤷🏻♀️
(چیه؟! خون همه نجسه دیگه😜😀)
اما باید باور کنم که چالشها موندنی نیستن و اگر همون وقتا ایمان میآوردم به زودگذر بودنشون، 🚄
قطعا صبر و آرامشم بیشتر بود، چون چالشهای ما با شما🧒🏻👧🏻 تموم شدنی نیستن... اما نکتهی طلاییش همین گذرا بودنشه😉
کاش قبل اومدنت یاد میگرفتیم:
چطور میشه دنیا رو از دید یه کودک دید👀
و از پس گریه😭 و لجبازیش نیازهاشو فهمید👌🏻
و اوضاع رو سامون داد🤗
تا اینقدر با آزمون و خطا، روزهای قشنگمون رو سخت و تلخ نمیکردیم.
#ز_زینی_وند
#سبک_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#ف_اردکانی
(مامان #محمداحسان ۱۲.۵ساله، #محمدحسین ۱۱ساله، #زهرا ۹ساله، #زینب ۷ساله و #محمدسعید ۳ ساله)
#مدیریت_زمان
بعد از تولد محمدسعید یه کم سبک زندگیم فرق کرد.
دیگه زیاد نمیتونستم به نظم خونه و کارهای خودم و بچهها برسم و این خیلی منو کلافه و عصبی میکرد.😩
اما به لطف خدا با وضع این قوانین موفق شدم زندگیمو از این رو به اون رو کنم:😃
🔸۱- همیشه از روز قبل برای ناهار فردا تصمیم بگیر.
موادشو اگه نداری طی یک پیامک عاشقانه عارفانه😜 بفرست برای همسر تا سر راه برگشت، بگیرن.
🔸۲-قانون چهار در پانزده طلایی:
۴ بار و هر بار ۱۵ دقیقه با سرعت و تمرکز خیلی بالا مثل فیلم تند شده، خونه رو مرتب کن و هر چیزی رو سر جاش بذار.
اول👈🏻صبح بعد بیدار شدن خانواده
دوم👈🏻قبل یا بعد نماز ظهر
سوم👈🏻قبل یا بعد نماز مغرب و عشا
چهارم👈🏻قبل خواب شب
🔸۳-قانون یک_دو_n:
هر روز ۱ کار بزرگ، ۲ کار متوسط، n تا کار کوچیک انجام بده.
🌱 کار بزرگ: کاری که انجام دادنش برات خیلی سخته، برای من نوعی میشه شستن حیاط و سرویسها و اتو کاری.🤦🏻♀️
🌱 کار متوسط: از کار بزرگ برات راحتتره و یک ربع تا نیم ساعت طول میکشه؛ مثل گردگیری و تمیز کردن آینه.
🌱 کار کوچک: کارهای روزمرهی خونه و آشپزخونه.
❗تبصره: کارهای بزرگ و متوسط نباید آخر هفته انجام بشن.
آخر هفته مخصوص بودن در جمع خانوادهست.
🔸۴-قانون نظم لحظهای: هر چیزی رو برداشتی بعد از تموم شدن کارت بذار سرجاش.
مخصوصاً تو آشپزخونه و موقع آشپزی.
🔸۵-جاروبرقی فوری: روزی ۱ بار جاروبرقی فوری و بدون وسواس و فقط ۱۰ تا ۱۵ دقیقه.
جاروبرقی با دقت هفتهای یکبار.😉
🔸۶. مدیریت زمان: از اول صبح ریز و درشت کارهایی رو که شروع به انجامش میکنم، و مدت زمانی که طول میکشه، یادداشت میکنم.
از مسواک و وضو بگیر تا شستن ظرفها و غذا دادن به بچهها
این باعث میشه روی کاری که دارم انجام میدم تمرکز کنم، از این شاخه به اون شاخه نپرم و سعی کنم که در کمترین زمان ممکن به کارم برسم.
همیشه یک سررسید و خودکار روی اپنه و یکساعت مچی به دستم و درحال یادداشت کردن.😅
شاید در نگاه اول نوشتن ریز و درشت کارها بیهوده به نظر بیاد، ولی با اطمینان میگم که نتیجهش فوقالعادست و بنده معتادشم.😁
پ.ن۱: همیشه دارم از بچههام بازجویی میکنم که خودکار منو کی برداشت.🤨
پ.ن۲: اگر اجرای قوانین با سحرخیزی همراه باشه نتیجه فوقالعاده میشه.
بعدازظهر وقتم آزاده و به درس و کارهای مورد علاقهم میرسم.😍
#سبک_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
هدایت شده از مادران شریف ایران زمین
«سهم من از جهاد»
#حسینی
(مامان #محمدسجاد ۲ساله)
دستهای کوچکش را میگیرم.
دلم برایش میسوزد...
چند وقت یک بار میبیند که مادرش گوشهای از مبل کز کرده و بر خلاف همیشه زل زده است به تلوزیون و اشک میریزد...😢
این بار زبان باز کرده، بیشتر میفهمد.
میپرسد که چه شده؟
چه بگویم؟ دستهای کوچکش را میگیرم.
میگویم بیا با هم دعا بخوانیم.
گوش میکند و من عظمالبلا را با اشک میخوانم😭.
چند دقیقه بعد دوباره مادرش را میبیند که گریهاش شدت گرفته. به تلوزیون نگاه میکند و میپرسد این آقا کیه؟
چه بگویم مادر؟
چطور مفهوم شهادت و استقامت را در حد فهم یک کودک دو ساله دربیاورم؟
واژههایم را بالا پایین میکنم و میگویم او یکی از بهترین و مهربانترین آدمها بود که اسرائیل او را شهید کرده😢. دیگر ادامه نمیدهم، همینقدر را هم نمیدانم فهمیده یا نه.
دوباره به تلوزیون نگاه میکند. میپرسد شهید؟
منتظر توضیحی از من است که بگویم شهید یعنی چه. نمیدانم چه بگویم. تایید میکنم که بله شهید شده است.
نگاهی میکند و میگوید مرگ بر اسرائیل!
اشکم دوباره جاری میشود. آره مامان مرگ بر اسرائیل!
خودت نمیدانی اما نیمی از این عمر دو سالهات را با بغض اسرائیل شیر خوردهای. در تک تک روزهای آغازین عملیات طوفانالاقصی، با اشک بر مظلومیت کودکان غزه شیرت دادهام.
خودت نمیدانی اما بارها وقتی روی دستم خواب بودی، تصاویر مادران فلسطینی جلوی چشمم آمده که کودکان بیجانشان را در آغوش میگیرند🥺.
خودت نمیدانی ولی من بذر بغض این خونخواران را در تو کاشتهام و آنقدر آن را آبیاری خواهم کرد تا از تو رزمندهٔ تمام عیاری بسازد. رزمندهای مثل شهید امروز که گفته بود با غم فلسطین بزرگ شده است...
#سهم_من_از_جهاد
#سبک_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
عسل و عروسک، سربازهای کوچک جبههٔ مقاومت
#ز_سعیدی
(مادر سه فرزند)
از وقتی بحث کمک به مردم غزه شد، درصد طلاییم رو میریختم به حساب رهبری جهت کمک به مردم غزه...
ولی بعد از بحث حمله😞 به لبنان و شرایط خاصی که پیش اومد و نیاز شدید به کمک مالی به جبههٔ مقاومت، هی ذهنم درگیر بود چهکار میتونم بکنم؟
من چی از دستم برمیاد؟
پویش اهدای طلا راه افتاد... هی هر روز با خودم کلنجار میرفتم بدم؟ ندم؟ کلا چند تا تیکه طلا دارم مگه؟ همه رو که فروختیم!🥺
اصلاً این دو تا تیکهٔ باقی مونده واقعاً مال منن؟ یا پسانداز خانواده است؟ هی هر روز تو فکرم همه چی چرخ میخورد...
یه مقداری تو حساب بانکی شخصیم پول بود و میخواستم اهدا کنم که یهو چند تا خرج پزشکی حسابی🥴🥲 افتاد رو دستمون و موجودی خانواده تو ۱۰ روز اول ماه یهو تموم شد! ۲۰ روز دیگه تا پایان ماه داریم و هنوز کلی خرج دکتر و خورد و خوراک و...
چه کنم؟
یه پیامی تو گروهها پخش شد که یه نفر ترشی سیر ۴ سالهشو داره میفروشه به نفع مقاومت! سودش نه ها! کل مبلغش رو! اصلاً مشتری خودش باید پول رو به حساب مقاومت واریز میکرد و رسید میفرستاد...
کمی بعد یکی دیگه چند کیلو ترشی مخلوط برای فروش گذاشت. منم دلم میخواست یه کاری بلد بودم و میتونستم چیزی تولید کنم تا بتونم همچین کاری کنم.
چند روزی گذشت که مامانم زنگ زدن و گفتن عسل هات رسیده. دو تا کندو دارم که هر فصل چند کیلو عسل میده و مامانم با قیمت پایین برام میفروشن.
یه دفعه یه چیزی جرقه زد!😍
+ مامان فروختین؟
- نه هنوز!
+ پس صبر کنین! اول نیت کردم هزینهش هر چی شد بره برای کمک به مردم لبنان! بعد گفتم مگه اطلاعیهٔ فروش یه ترشی این فکر رو تو مغز من ننداخت؟ چرا زنجیره رو قطع کنم؟😉
یه اطلاعیه درست کردم که ۸ کیلو عسل داریم با قیمت فلان! مبلغ رو به حساب رهبری جهت کمک به مردم غزه و لبنان واریز کنید و با ارسال رسید عسل را تحویل بگیرید! این شکلی همه هم میتونن اعتماد کنن که سرانجام مبلغ درسته و حرفی توش نیست.
وقتی به مامانم گفتم ایشونم گفتن چه فکر خوبی!🥰 منم با عروسکام همین کار رو میکنم.
(مامانم دو سالی هست یه کارآفرینی راه انداختن و عروسکسازی میکنن و میفروشن و در عین کمک مالی به کسایی که کمکش میکنن، سودش رو خرج کار فرهنگی و ترویج کتابخوانی میکنن😇)
اتفاقاً مامانم اول نیت داشتن ۵ تا عروسک رو که فروختن، عین مبلغش رو کمک کنن به لبنان، ولی بعد گفتن پس منم یه اطلاعیه میزنم که هر کی خودش واریز کنه و رسید بفرسته! این شکلی زنجیرهٔ این تصمیم قطع نمیشه و آدمای بیشتری ایده میگیرن...☺️
ته تهش من هر چقدر هم کمک مالی کنم، کمه... ولی به این فکر میکنم شاید آگهی فروش عسل و عروسک ما مثل همون آگهی فروش ترشی، بشه یه ایده و یه جرقه برای آدمای دیگه و این زنجیره قطع نشه.
یکی عروسک بفروشه، یکی لباس بدوزه، یکی سبد تریکو ببافه، یه آرایشگری مو کوتاه کنه، یه نفر مشاوره بده و... و همهٔ اینا بگن هزینهش رو واریز کنید به حسابهایی برای کمک به لبنان و رسید بفرستید.
پ.ن: درصد طلایی، یه نذر یا یه قراره که یه درصد یا بیشتر، از درآمد یا هر پولی که به دستتون میرسه رو با امام زمان (عجلاللهتعالی) شریک بشید و اون مبلغ رو در راهی که سبب رضایت ایشون باشه خرج کنید.
#سبک_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif