🌷✨🌿🌷✨🌿🌷✨🌿🌷✨
☺️با همه گرم میگرفت
و زود صمیمی میشد ...
جای خودش را توی دل بچه رزمنده ها جا کرده بود.👌
وقتی نبود جای خالی اش زیاد حس میشد😔
انگار بچه ها گم کرده ای داشتند
و بی تاب آمدنش بودند ....😢
خبر که میدادند آقا مهدی برگشته
دیگر کسی نمی ماند
همه بدو میرفتند سمتش.🏃♂
میدویدند دنبالش تا روی دست بلندش کنند.🙆♂
از آنجا به بعد دیگر اختیارش دست خودش نبود.😄
گیر افتاده بود، دست بچه ها
مدام شعار میدادند: فرمانده آزاده ...😍
بالاخره یک جوری خودش را از چنگ و بال نیرو ها در میاورد.😊
مینشست گوشه ای
دور از چشم بقیه، با خودش زمزمه می کرد و اشک میریخت ...😭
خودش را سرزنش می کرد
و به نفسش تشر میزد که: مهدی❗️
فکر نکنی کسی شدی که اینها این قدر خاطرت رو میخوان.❇️
نه، اشتباه نکن، تو هیچی نیستی، تو خاک پای این بسیجی هایی ...
و همینطور میگفت و اشک میریخت ...😭😭😭😭😭
🌷✨🌷✨🌷
نام شهید: مهدی زین الدین
تاریخ تولد: 1338
محل تولد: تهران
محل شهادت: جاده بانه سردشت، توسط ضد انقلاب
تاریخ شهادت: سال 1363
مزار: گلزار شهدای علی بن جعفر(ع) قم
🍃🕊 ......
#شهیدمهدیزینالدین
#کتابخودسازیبهسبکشهدا
@sardaraneashgh