#غزل
#عاشورائی
طاقتم طاق شده خرد و خمیرم امشب
مثل این است که در مرگ اسیرم امشب
طاقت روضه ندارم به خدا سنگین است
کاش در "روضهٔ گودال" بمیرم امشب
روضه خوان رحم کند زنده بمانم شاید
چه شد افتاد به این روضه مسیرم امشب
می رسد مرگ من از غصهٔ تو آه! حسین...
دست و پا می زنم و طفل صغیرم امشب
داغت آن قدر بزرگ است که آبم کرده
آه ارباب! من از داغ تو پیرم امشب
تیرها هست رها سمت تو ارباب هنوز
مثل تو من هدف نیزه و تیرم امشب
آه ای نیزه و شمشیر مرا دریابید
عشق را تا که در آغوش بگیرم امشب
#محمدعلی_احمدنژاد