eitaa logo
حامیان انقلاب
302 دنبال‌کننده
20.2هزار عکس
14.3هزار ویدیو
835 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
جبهه حق همیشه کم بوده و در ظاهر شکست خورده و بدون دست‌آورد؛ اما وقتی کمی دقت کنیم می‌بینیم که جنس دستاوردهای جبهه حق، حتی در شکست‌های ظاهری، چیزی غیر از دست‌آوردهای مادی و دنیوی است. «جنسش از ایمان و اعتقاد راسخ است» و چه بسا اینجا در همین نقطه، بتوان اسمش را گذاشت بزنگاه‌هایِ ابتلائاتِ مؤمنینِ جبهه حق! مومن تلاش می‌کند، مظلوم واقع می‌شود، محرومیت‌ها می‌کشد، و آنگاه که باید نتیجه مجاهدت‌هایش را ببیند، بهت زده‌ی اتفاقاتی می‌شود که در ظاهر شکست است و نقص، اما در حقیقت او رشد کرده است؛ ایمانش به خدا قوی‌تر شده است؛ اعتقادش، راسخ و محکم‌تر شده است؛ و این رمز موفقیت و سربلندی و امتداد راهش در طول تاریخ است . مگر نبودند ائمه اطهار که بالاتر از آنها در دنیا نداریم به آنها ظلم شد، حق‌شان غصب شد، به فجیع‌ترین حالت به شهادت رسیدند، و در ظاهر در تقابل جبهه حق و باطل حذف شدند! اما در حقیقت زنده ماندند و امتداد تاریخی یافتند! و در همین بزنگاه‌ها هست که ایمان‌ها محک می‌خورد و حال تو باید توقف کنی! بایستی پشت سر امامت! تو خودت را حق میدانی چرا که برای این جبهه حق، خون دل خوردی و برای ولی زمانت، آماده به فرمانی؛ اگر مصلحت ولی غیر از مصلحت‌اندیشی تو بود بدان که اینجا دقیقا همان امتحان توست که می‌خواهد ایمان و اعتقادت محک بخورد!.. 🆔 @talatomekhamosh
نمی‌فهمم… راستش رو بخوای، اصلاً نمی‌تونم درکشون کنم. من وقتی صدای یک درگیری خیابونی رو می‌شنوم، دلم می‌لرزه… وقتی یه بار برق خونه می‌ره، بچه‌هام رو جمع می‌کنم و یه گوشه می‌نشونم که نترسن… ولی اون‌ها… اون زن‌های فلسطینی… با صدای بمب از خواب بیدار نمی‌شن، چون اصلاً خواب عمیقی ندارن. زیر آوار، توی چادر، با یه بطری آب و شاید یه تکه نون خشک، مادر می‌شن. من وقتی بچه‌م تب می‌کنه، از ترس هزاران فکر و خیال می‌کنم… اون‌ها بچه به دنیا میارن، در حالی که نمی‌دونن چند ساعت دیگه زنده‌ هستن یا نه. با این حال، با افتخار بچه‌شون رو در آغوش می‌گیرن. حتی گاهی اسمش رو هم "شهید" می‌ذارن.🥺 نمی‌فهمم… چی توی قلب این زن‌هاست که این‌قدر قوی نگهشون داشته؟ چرا وقتی همه چیز فریاد می‌زنه که "نیاور بچه به این دنیا!" اونا لبخند می‌زنن و نوزادشون رو می‌بوسن؟ شاید چون اونا فقط برای زنده‌ موندن زندگی نمی‌کنن... اونا برای حقیقت، برای ایمان، برای فلسطین، و برای فردایی آزاد که شاید خودشون نبینن، ولی بچه‌شون ببینه... زندگی می‌کنن. من این روزها زیاد به خودم فکر می‌کنم به مادری‌ که زیر سقف سالم و یخچال پر، باز هم خسته‌ست… و به مادری که وسط ویرانه‌ها، هنوز اسم بچه‌اش رو با عشق صدا می‌زنه. ما کی این‌همه بی‌روح شدیم؟ و اون‌ها کی این‌همه قوی؟ دل آدم می‌لرزه، بغض می‌شینه ته گلوی آدم، که چطور ممکنه زنی زیر آوار، با شکمی که جان تازه‌ای توشه، هنوز امید داشته باشه… و ما این‌جا، در امن‌ترین جاها، گاهی از یک نگاه، یک خستگی، یک کم‌توجهی از پا در‌می‌آیم... اونا مادرن… نه فقط برای بچه‌شون، برای سرزمین‌شون، برای غیرت، و بنده خوب، برای خدا🌱❤️‍🩹 'یواشکی میگم نکنه تو بحث فرزندآوری اونا بشن زن طراز انقلاب، بعد ما چی میشیم؟!' 😓 ♥️✨|تلاطم خاموش|✨♥️ 🔻کپی مجاز، فقط با ذکر منبع🔺
گاهی به لحظه‌ی آخر فکر می‌کنم... گاهی اوقات به آخرین کلامم، آخرین رفتارم، قبل از مرگ می‌اندیشم... این فکر، مثل نسیمی سرد از میان قلبم عبور می‌کند. نکند آن جمله ناتمام مانده باشد؟ نکند آن نگاه، آمیخته با خشم یا بی‌توجهی بوده باشد؟ نکند فرزندم را با اخم گذاشته باشم و رفته باشم؟ نکند دعوایی نیمه‌کاره، خاطره‌ی آخر من شود؟ دلم می‌خواهد آخرین کلامم شبیه دعا باشد... شبیه یک «دوستت دارم» آرام، شبیه لبخندی که به دل بنشیند، شبیه دستی که به مهربانی فشرده شده. شاید اگر بیشتر به آخر فکر کنم، امروز را درست‌تر زندگی کنم... می‌خواهم آخرین کلامم، نه از سر ترس باشد، نه پشیمانی. بلکه زمزمه‌ای آرام باشد، شبیه «الحمدلله»ی سبک،🍃 که به آسمان برود و برگردد، در گوش فرزندم، در دل همسرم، و در قلب مادرم بماند. می‌خواهم آخرین نگاهم، چراغی باشد در دل کسی… نه زخمی بی‌مرهم. آخرین رفتارم، نه در را محکم بستن باشد و نه پشت کردن…😓 بلکه شاید دستی باشد که هنوز روی شانه‌ای مانده.💝 می‌خواهم اگر رفتنم ناگهانی بود، ردی از مهر بگذارم، نه حسرت. و اگر فرصتی برای وداع بود، در آن لحظه‌ی کوتاه، با لبخند بگویم: «زندگی سخت بود، اما زیبایش را دیدم… و خدا را شکر که بخشید، بخشیدم… و رفتن، فقط یک برگشتن دیگر است.»🌱 ♥️✨|تلاطم خاموش|✨♥️ 🔻کپی مجاز، فقط با ذکر منبع🔺
در هیچ گزارش نظامی یا تحلیل سیاسی، نقشی برای مادر تعریف نشده؛ اما تاریخ بارها نشان داده که ریشه‌ٔ مقاومت‌ها، از درون خانه‌ها و دامان مادران جوانه می‌زند.🌱 مادر ایرانی فقط غذا و لباس و درس را مدیریت نمی‌کند؛ او ستون تربیت فکری یک ملت است. وقتی در میان روزمرگی‌ها، برای فرزندش از «حق داشتن»، از «مظلومیت مردم بی‌دفاع»، و از «معنای ایستادگی» می‌گوید، در واقع دارد روحیه‌ٔ مقاومت را نهادینه می‌کند. فرزندی که در آغوش چنین مادری رشد می‌کند، نه صرفاً هیجانی، بلکه به مجهز به سلاح ایمان فعال وارد میدان می‌شود. سلحشوری‌اش احساسی و لحظه‌ای نیست؛ برآمده از فهمی عمیق از عقلانیت، عزت و معنویت است. امروز اگر نسل امروز این سرزمین، در برابر سیل تبلیغات سطحی و بی‌ریشه، هنوز دغدغه دارد و به مظلومان جهان فکر می‌کند، بخشی از این رشد فکری و این غیرت، میراث مادرانی‌ست که سال‌ها در کنج خانه‌ها، ذهن و دل فرزندانشان را با مفاهیم انقلابی آشنا کرده‌اند. مادر ایرانی آینده را می‌سازد.✌️🇮🇷 ♥️✨|تلاطم خاموش|✨♥️ 🔻کپی مجاز، فقط با ذکر منبع🔺 پی‌نوشت نقاشی بچه‌ها که در جریان جنگ نیستن و فقط میدونن ایران داره میزنه❤️‍🩹
نمی‌فهمم… راستش رو بخوای، اصلاً نمی‌تونم درکشون کنم. من وقتی صدای یک درگیری خیابونی رو می‌شنوم، دلم می‌لرزه… وقتی یه بار برق خونه می‌ره، بچه‌هام رو جمع می‌کنم و یه گوشه می‌نشونم که نترسن… ولی اون‌ها… اون زن‌های فلسطینی… با صدای بمب از خواب بیدار نمی‌شن، چون اصلاً خواب عمیقی ندارن. زیر آوار، توی چادر، با یه بطری آب و شاید یه تکه نون خشک، مادر می‌شن. من وقتی بچه‌م تب می‌کنه، از ترس هزاران فکر و خیال می‌کنم… اون‌ها بچه به دنیا میارن، در حالی که نمی‌دونن چند ساعت دیگه زنده‌ هستن یا نه. با این حال، با افتخار بچه‌شون رو در آغوش می‌گیرن. حتی گاهی اسمش رو هم "شهید" می‌ذارن.🥺 نمی‌فهمم… چی توی قلب این زن‌هاست که این‌قدر قوی نگهشون داشته؟ چرا وقتی همه چیز فریاد می‌زنه که "نیاور بچه به این دنیا!" اونا لبخند می‌زنن و نوزادشون رو می‌بوسن؟ شاید چون اونا فقط برای زنده‌ موندن زندگی نمی‌کنن... اونا برای حقیقت، برای ایمان، برای فلسطین، و برای فردایی آزاد که شاید خودشون نبینن، ولی بچه‌شون ببینه... زندگی می‌کنن. من این روزها زیاد به خودم فکر می‌کنم به مادری‌ که زیر سقف سالم و یخچال پر، باز هم خسته‌ست… و به مادری که وسط ویرانه‌ها، هنوز اسم بچه‌اش رو با عشق صدا می‌زنه. ما کی این‌همه بی‌روح شدیم؟ و اون‌ها کی این‌همه قوی؟ دل آدم می‌لرزه، بغض می‌شینه ته گلوی آدم، که چطور ممکنه زنی زیر آوار، با شکمی که جان تازه‌ای توشه، هنوز امید داشته باشه… و ما این‌جا، در امن‌ترین جاها، گاهی از یک نگاه، یک خستگی، یک کم‌توجهی از پا در‌می‌آیم... اونا مادرن… نه فقط برای بچه‌شون، برای سرزمین‌شون، برای غیرت، و بنده خوب، برای خدا🌱❤️‍🩹 'یواشکی میگم نکنه تو بحث فرزندآوری اونا بشن زن طراز انقلاب، بعد ما چی میشیم؟!' 😓 ♥️✨|تلاطم خاموش|✨♥️ 🔻کپی مجاز، فقط با ذکر منبع🔺
جای‌جای این سرزمین، به قدمت تاریخ، از سال شصت‌ویک هجری، روضه‌ها برپا شد، اشک‌ها روان شد، و آروزیی در دل‌ها ریشه زد: "یا لَیْتَنی کُنتُ مَعَکُم..." این، بزرگ‌ترین سرمایه‌ی یک ملت است. چگونه می‌توان، ریشه و اصالت را از بین برد؟ ما، نسل به نسل، در روضه‌ها قد کشیدیم. عَلَم بر دوش گرفتیم، و با چای و غذای هیئت، دل‌هایمان را از عشق سیراب کردیم. مگر محاسبات دنیایی، چیزی از این عشق می‌فهمد؟ مگر می‌داند "حسین گفتن" بعد از هیئت‌ها، چه غوغایی در دل ما به پا می‌کند؟ ما چیزهایی داریم که دشمن حتی توان درکش را ندارد... پیوند دل و جان ما با حسین، با روضه، با عَلَم، با اشک، گسستنی نیست... هر که باشیم، با هر خطایی، دیر یا زود، باز می‌گردیم... به خانه‌ی خودمان... به همان جایی که در آن قد کشیدیم... به هیئت...🌱 ✨|تلاطم خاموش|✨ ▪️کپی مجاز، فقط با ذکر منبع▪️
به نظرم اتفاق شب عاشورا در حسینیه امام خمینی ره: +تشریف فرمایی ناگهانی آقا +حس و حال مردم +محتوای منبر آقای عالی +نحوه خمیده راه رفتن حاج محمود کریمی +پرتاب شدن عینک و کاغذ حاج محمود +دست حاج محمود وقتی زانو زد +چهره راضی و بشاش آقا +انتخاب سرود توسط آقا +اعلام حاج محمود +محتوای شعر ای ایران +سیره رفتاری آقا هنگام خوندن حاج محمود +و... همه و همه جا داره بشه 👈جلد اول کتاب ای ایران و تو مدارس تدریس بشه! 👈جلد دوم بازخوردهای داخلی 👈جلد سوم بازخوردهای خارجی اونم در دو بخش +طرفدران و +براندازان تدریس بشه😅 ✨|تلاطم خاموش|✨ ▪️بازنشر مجاز، فقط با ذکر منبع▪️