eitaa logo
حامیان انقلاب
266 دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
12.8هزار ویدیو
777 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 در حاشیۀ نَقل‌های معنویِ آیت‌الله صدیقی: 👈دشمنی‌های بی‌پایان با علامه مصباح 1️⃣ اشتباه نکنید! مسأله این نیست که چرا آیت‌الله صدیقی، فلان سخن را در تلویزیون گفته است، بلکه مسأله عبارت است از عمقِ «کینه» و «خصومتِ» جریانِ لیبرال با علامه مصباح! همین و بس! 2️⃣ به‌واقع اگر آیت‌الله صدیقی در سخنانش، این چند نکتۀ معنوی را مطرح نمی‌کرد، امروزِ جریانِ لیبرال، «بهانه‌جویی» نمی‌کرد و دستاویزی برای حمله به علامه مصباح در اختیار نداشت؟! 3️⃣ما با یک «انقلابِ ملکوتی و قُدسی» روبرو هستیم که سرشار از جلوه‌ها و دلالت‌های «غیبی» و «معنوی» هست. اساسِ تحلیلِ شخصِ امام خمینی دربارۀ انقلاب، بر عللِ «ماورایی» و «غیرطبیعی» تکیه دارد، از قبیل «دستِ غیبی»، «هدیۀ الهی»، «تحفۀ غیبی»، «عنایاتِ خدای‌متعال»، و ... . این واقعیّتِ تاریخی و انسان‌های ملازم با آن، جنسِ «معنوی» دارند و زندگی‌شان سرشار از جنبه‌های «غیرمادّی» و «ملکوتی» هست. چه‌چیزی را انکار می‌کنیم؟! 4️⃣ در طولِ همین هفته و به‌مناسبتِ سالگردِ شهادتِ حاج‌قاسم، نکته‌های بسیاری از این قبیل دربارۀ ایشان مطرح شد، امّا کسی از این نیروهای لیبرال، استدلال برای «انکار» و «نفی» اقامه نکرد! بسیار بیشتر از چیزی که آیت‌الله صدیقی دربارۀ علامه مصباح نقل کرده، دربارۀ «شهیدسلیمانی» نقل شده، امّا صدای مخالفتی برنخاست! چرا؟! 5️⃣کسانی‌که مدّعی هستند که «مردم» با این قبیل تعبیرها و توصیف‌ها، سرِ سازگاریِ ندارند، در حقیقت، حالِ باطنِ خودشان را بازگو می‌کنند، چون از قضا مردمِ ایران، معتقد به «تجربه‌های معنوی و ملکوتی» هستند و این امور را «خلافِ واقع» و «خرافه» و «موهوم» قلمداد نمی‌کنند، بلکه این‌چنین شواهدی را مشتاقانه و مؤمنانه دنبال می‌کنند. مردم حتّی این امور را دربارۀ برخی از اطرافیان یا نزدیکانِ خودشان هم مشاهده‌ کرده‌اند و با آنها بیگانه نیستند. پس به‌جای «مردمِ ایران»، سخن نگویند! 6️⃣از نظرِ «علمی» و «فلسفی»، این مطالب به اثبات هم رسیده است؛ چنان‌که هم در فلسفۀ اسلامی و هم در عرفانِ اسلامی، سازوکارِ تحقّقِ آنها بیان شده است. البتّه متأسّفانه نیروهای لیبرال، کمترین سواد و صلاحیّتی ندارند که بتوان در اینجا به منابع ارجاع داد و بحث کرد. ما با یک مُشتِ هجوگو و باطل‌نویس روبرو هستیم. دست‌کم کتابِ «داستان‌های شگفت»، اثرِ شهیدآیت‌الله دستغیب را بخوانید تا کمی با ایمانِ به غیب و ملکوت آشنا شوید! برای ما که با این قبیل کتاب‌ها، اسلام را شناختیم، شنیدن این مطالب، عادی‌ست. 7️⃣دربارۀ مرحوم علامه محمّدتقی جعفری هم فرزند ایشان نقل کرده‌ است که پس از رحلتِ ایشان، وقتی پارچۀ متبرک به حرمِ امام حسین - علیه‌السلام - را بر روی صورتِ ایشان قرار داد، ایشان چشم‌های خود را گشود! این واقعه در ابتدای کتابِ «امام حسین؛ شهید فرهنگِ پیشرو» اثرِ جنابِ علامه نقل شده است. نیروهای لیبرال در آن زمان که این واقعه نقل و درج و منتشر شده، لال بودند که به فرزندِ علامه جعفری اعتراض کنند؟! 8️⃣ آری، آیت‌الله مصباح از زمانِ رحلتِ خود «خبر» داشت، امّا مگر در روایاتِ نیامده که «دعا»، قضای الهی را برمی‌گرداند؟! آن «اِخبار» با این «طلب»، تعارضی ندارد! عجبا که روشنفکرانِ سکولار از ابتدائیّاتِ فرهنگ و تفکّرِ دینی بی‌خبرند و این‌طور سطحی قضاوت می‌کنند! 9️⃣ گشوده‌شدنِ چشمِ علامه مصباح در زمانِ غسل، به‌معنیِ حیاتِ ایشان نیست، بلکه ناشی از تصرّفِ روحِ ایشان در جسم است. این نیز مطلبِ بعید و بیگانه‌ای نیست و مصداق‌های قطعی و حتمیِ فراوانی دارد. 🔟خطاب به نیروهای لیبرال می‌گویم: بدبخت‌های وطن‌فروش! از غضب و حسادت و کینه بمیرید؛ چون‌که «رفتنِ مصباح»، به‌معنیِ تمام‌شدنِ «خطّ فکریِ» او نیست! ما هستیم و «فکر» و «کلام» و «قلمِ» ما که ریشه در خاکِ حاصلخیزِ «تفکّرِ مصباح» دارد، همچنان می‌تازد! شما زیرِ آتشِ سنگینِ ما هستید! مصباح به یک «جبهۀ متراکم» و «جریانِ قوی» و «خطّ ممتد» تبدیل شده است! ━━━•••✾•🏴🌹🏴•✾•••┈┈• 🆔 @farhangimoasese @farhangimoaseseAdmin
🔻هدف، «رهاسازی حجاب» است 🖋 ۱. ملاک مواجهۀ پلیس امنیت اخلاقی، حتّی "قدر متیقن‌های بی‌حجابی" نیز نبوده است، چه رسد به "بی‌حجابی‌های مرزی". در عمل مشاهده می‌کنیم که پلیس امنیت اخلاقی با زنانی که "فاصلۀ آنچنانی" و "زاویۀ زیاد" با حجابِ معیار دارند، برخورد می‌کند، نه بیشتر؛ یعنی "سطوح فروتر از این"، به اخلاق و دیانت خود شخص واگذار شده است و نوعی "انتخاب ایمانی" است. پلیس امنیت اخلاقی با "کم‌حجاب‌ها" یا "شل‌حجاب‌ها"، مواجهه‌ای ندارد و تمرکزش بر روی زنانی است که وضع پوشش‌شان، "انگشت‌نما/ جیغ/ رسوا/ قبیح" است، نه هر کسی‌که "حدود شرعیِ حجاب" را رعایت نکرده است. فرض کنید زنی که در جامعه، "آرایش متوسط" انجام داده باشد، مرتکب منکر شرعی شده است، امّا با این حال، پلیس امنیت اخلاقی با او برخورد نمی‌کند. یا زنی که "بخش اندکی از موی سرش" بیرون است. این‌چنین مواردی، "مشروع" نیستند، امّا برخوردی نیز با آنها صورت نمی‌گیرد. این یعنی حدی از "مدارا" در مقام اِعمال قانون، روا شمرده می‌شد. "مسألۀ اصلی" نیز این است که آیا باید با اندک زنانی که به‌شدّت کم‌حجاب و بدحجاب هستند و گاه حتّی کشف حجاب کرده‌اند، مواجهۀ قانونی صورت بگیرد یا خیر؟ اینان زنانی هستند که حتّی چشم‌های زنان شُل‌حجاب را نیز به خود خیره می‌کنند. این یعنی وضع پوشش آنها، در "مرحلۀ قرمز" قرار گرفته است. آیا این عدّه باید مشمول برخورد قانونی قرار بگیرند یا خیر؟ چنانچه معتقد به "حجاب اختیاری" باشیم، نباید مواجهۀ قانونی را شامل هیچ لایه‌ای از بی‌حجابی بدانیم. ۲. هر چند "بگیروببند"، راه‌حلِ "اوّل" و "آغازین" نیست و باید "سازوکارهای فرهنگی و معرفتی" را در پیش گرفت، امّا برای آن دسته از بی‌حجاب‌ها که "اثر فرهنگی و معرفتی" نمی‌پذیرند و "عامدانه" و "لجوجانه"، فضای جامعه را آلوده به ولنگاری می‌کنند، "تنها راه‌حل" است. اینان "معتقد" به حجاب نیستند، امّا برای مصالح جامعه، باید "ملزم" به آن باشند. فرض کنید زنی با "تذکّر"، حاضر به رعایت حجاب نشود و همچنان برهنگی را ترجیح بدهد. در این حال، می‌توان با این استدلال که نباید او را "لجوج" کرد، او را منع نکرد؟! آری، شکل‌گیری لجاجت در او نسبت به دین و انقلاب، مفسده است و باید در حد امکان، از آن پرهیز داشت، ولی چنانچه او به رعایت "مصلحت جامعه" تن در نداد، باید مصلحت او را نادیده گرفت. در واقع، "حقوق جمع" بر "حقوق فرد"، تقدّم دارند. کسانی در داخل، به محض اینکه احساس کنند معیارها و ضوابط ارزشی، "سست" و "رقیق" شدند و می‌توان در سایۀ مخالفت با تک‌صدایی و تک‌ارزشی و انسداد و اختناق، کنشگری داشت، ره صدساله را "یک‌شبه" خواهند رفت. گویا خواستۀ نهفته‌ای در پشت "سد" قرار داشته که در انتظار فضای ولنگار و بی‌بندوبار برای رهاشدن بوده است. در اینجا دیگر عبور از ارزش‌ها، "تدریجی" و "گام‌به‌گام" نخواهد بود؛ بلکه "ناگهان"، همۀ سرمایۀ "رفتار‌پردازیِ جنسی" به صحنه خواهد آمد. ۳. پلیس امنیت اخلاقی در این سال‌ها، بیش از "دو هزار عملیات" داشته است. از میان این رقم، چه تعداد خطا رخ داده است؟! در این مدّت، چند فیلم دیده‌اید که نشانگر "رفتار غیرقانونی" بوده‌اند؟! بعید می‌دانم که به ده فقره برسد. فرض کنید یکی از نیروهای پلیس امنیت اخلاقی، تخلف کرده است. در این حال، باید بی‌حجابی را "منکر" قلمداد نکرد و "حکم جزایی" برای آن مقرّر نکرد، یا باید "فرد خطاکار و قانون‌شکن" در پلیس امنیت اخلاقی را که به نام دین، "برخلاف دین" عمل کرده، مجازات نمود؟! از هر قانونی می‌توان سوءاستفاده کرد. آیا باید خودِ "قانون" را انکار کرد؟! نیروهای جبهۀ انقلاب، همۀ "مواجهه‌های غیرقانونی و غیراخلاقی" با بی‌حجابان را - که البتّه اندک هستند - نفی و تخطئه می‌کنند، امّا از آن سو، "بی‌حجابی" را نیز "قانون‌شکنی" و "حرام شرعی" می‌انگارند. نه "برخورد غلط مأمور"، رواست و نه "برهنگیِ بی‌حجابان". کسانی‌که موافق الزام حکومتی برای حجاب در عرصۀ عمومی هستند، معتقد به "اجرای قانون" هستند، نه "قلع‌وقمع"."درست‌بودن قانون" و "اجرای درست قانون"، یک حرف هست، و "رهاسازی حجاب در عرصۀ عمومی"، حرف دیگر. حتّی خود "دین" نیز عرصۀ عمومی را به "وجدان اخلاقیِ متدیّنان" وانمی‌گذارد، بلکه "منع‌ها" و "مجازات‌ها"یی را برای متخلفان از شرع در نظر می‌گیرد که از جهت "قدرت بازدارندگی" نسبت به مفاسد، مفید و مؤثّر هستند و علّت تشریع آنها نیز همین امر است.