eitaa logo
کانال همخوانی کتاب
1.7هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
188 ویدیو
82 فایل
معرفی کتاب آرشیو مباحث کاربردی ابرگروه همخوانی کتاب وضعیت‌شناسی حوزۀ کتاب و نشر، آموزش و توانمندسازی، بسته و سیر مطالعاتی آدرس ابرگروه همخوانی کتاب: https://eitaa.com/joinchat/2481782988C8003dd016f جهت ارتباط: @Smm_ghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 شهید محمدرضا چمنی؛ اسطوره خطه نیشابور 💠 جوانی که رتبه برتر کنکور و دانشجوی مکانیک صنعتی شریف بود، اما اطلاعات دینی او کمتر از معلومات مهندسی اش، نبود. با شروع جنگ این جوان دانشجو، راهی جبهه شد و در همان روزهای ابتدای جنگ به اسارت گروه های تروریستی در کردستان در آمد و برایش حکم اعدام، صادر کردند... 📖 سرو در بند ✍️ به کوشش: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 🖨️ انتشارات: شهید ابراهیم هادی 👌 روایتی ناب از زندگی دانشجوی نخبه شهید؛ محمد رضا چمنی. 📄 برشی از کتاب: محمد پس از بازگشت از سفر جهادی با دانشجویان به سیستان و مشاهده محرومیت مردم آنجا و در زمان دانشجویی که در تهران بود، کوره‌ای اختراع کرد که با نفت سیاه یا مازوت و آب قابل استفاده بود. ابعاد تقریبی کوره ۳ در ۴ متر بود و در هر جایی قابلیت بهره برداری داشت. انگیزه‌ محمد از ساخت کوره این بود که نقاط محروم کشور که خانه‌هایی از گِل داشتند، با استفاده از این کوره، خانه‌های آجری بسازند. @hamkhaniketab
🌷 امروز سالروز ولادت شهید محمد هادی ذوالفقاریه، شهیدی که عاشق و دلداده امام هادی «ع» بود و در این راه و در شهر امام هادی «ع» ، یعنی نزدیکی شهر سامرا به شهادت رسید. 📘 پسرک فلافل فروش ✒️ گروه نویسندگان انتشارات شهید ابراهیم هادی 📇 انتشارات: شهید ابراهیم هادی ☘️ خاطراتی از زندگی شهید محمد هادی ذوالفقاری @hamkhaniketab
🌷 امروز پنج اردیبهشت، سالروز آسمانی شدن شهید محمدرضا تورجی زاده هست، شهیدی که مداحی دلسوخته، رزمنده ای شجاع و فرمانده ای مخلص و محب واقعی حضرت زهرا (س) بود 📖 در انتظار پدر 🖋️ به قلم: کبری خدابخش دهقی 🖨️ انتشارات: شهید کاظمی روایت مادرانه از زندگی شهید محمدرضا تورجی زاده 📄 برشی از کتاب: حس تنهایی و تنهاشدن داشتم. علیرضا برگشت. صدایش زدم و گفتم: «مادر، علیرضا، داداشت کوجاست؟» نگران نباش مامان، بیمارستان تهرانه. عصری بلیط می‌گیرم تا با بابا برین و یه سری بزنین و برگردین. عصر دیره، برای خودم بلیط بگیر تا برم. نشست روبه‌رویم. به چشمانم زُل زد. نگاهم کرد، نگاهم کرد و آن‌قدر نگاه کرد و سکوت کرد و بغض کرد که گفتم: «علیرضا، ممد شهید شده...؟» 📖 شهید محمدرضا تورجی زاده 🖋️ به کوشش: موسسه شهید کاظمی 🖨️ انتشارات: شهید کاظمی برش هایی کوتاه از زندگی شهید محمدرضا تورجی زاده 📖 یا زهرا 🖋️ به کوشش: گروه نویسندگان انتشارات شهید ابراهیم هادی 🖨️ انتشارات: شهید ابراهیم هادی زندگینامه و خاطرات شهید محمدرضا تورجی زاده 📄 برشی از کتاب: روزهای آخر ماه شعبان بود . هیئت گردان برگزار شد. مجلس خوبی بود. برادر تورجی زاده شروع کرد به خواندن روضه ی حضرت زهرا (س) حال عجیبی بین بچه ها بود. در آخر روضه دستش را مشت کرده بود، می کوبید روی زمین و با گریه می گفت: آی زمین، تو چطور شاهد این همه ظلم بودی...! » @hamkhaniketab