eitaa logo
کانال همخوانی کتاب
1.9هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
234 ویدیو
96 فایل
معرفی کتاب آرشیو مباحث کاربردی ابرگروه همخوانی کتاب وضعیت‌شناسی حوزۀ کتاب و نشر، آموزش و توانمندسازی، بسته و سیر مطالعاتی آدرس ابرگروه همخوانی کتاب: https://eitaa.com/joinchat/2481782988C8003dd016f جهت ارتباط: @Smm_ghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
🔖 عشق، ترس، فداکاری، شجاعت و دلبستگی به خاطراتی که نباید دفن شوند برجسته‌ترین عناصری هستند که در این کتاب، آمده است. این اثر جذاب، ذهن من خواننده را در طول مطالعه این رمان، به سکوتی عمیق فرا خواند و در این سکوت، من را برد تا آخر کتاب که ببینم جریان زینه، چی می شود، آخر کدام نوع زندگی را برای خودش، انتخاب می کند. 📖 نوه آمریکایی ✍️ به قلم: انعام کجه جی ✏️ مترجم: اسماء خواجه زاده 🖨️ انتشارات: کتابستان معرفت 🔺 زینه دختری با ۲ خانه است، او عراقی‌الاصل است و همراه خانواده‌اش تابعیت آمریکایی دارد. زینه در این داستان به عنوان مترجم، ارتش آمریکا را در جریان حمله به عراق همراهی می‌کند. زینه تا آخرین لحظه‌ها و پایان زندگی مادربزرگش در بغداد، میان ارزش‌های فکری و فرهنگی، خاطرات سرزمین مادری ‌و وطن و کمک به ارتش آمریکا سردرگم است... 📜 برشی از کتاب: گفتم هرگز اشک نمی ریزم و به هیچ خانه و پل و نخلی برای آخرین بار، نگاه نمی کنم؛ را در اما حتی حافظه مادربزرگ روی دوشم سنگینی می کند. من و او وقت کافی برای حرف زدن نداشتیم. او را دزدیده و دور از چشم جنگ... دیدم. اما آنچه از او به من وارد شد، از من یک زن و یک انسان ساخت. @hamkhaniketab
📢 بعضی اوقات، این قدر درگیر زندگی روزمره خودمان می شویم که یادمان می رود که خواهران و برادرانی هم داریم، بعد که دور هم جمع می شویم به خاطر یک اتفاق، یادمان می افتد که رازهایی داریم که اگر بازشان نکنیم، ممکن است افسوس و پشیمانی برایمان به بار آورد. 📖 گره باز ✍️ به قلم: لیلا عباسعلی زاده 🖨️ انتشارات: کتابستان معرفت 💎 داستانی از گمشده هاست، داستان برادری چهل و چند ساله که گمشده، پدری که چهل سال پیش گم شده و خواهرانی که در روزمرگی گم شده اند. اما گم شدن برادر، همه را جمع می کند. خواهران تصمیم گرفته اند خودشان را از این گم گشتی نجات دهند و برادرشان را هم پیدا کنند. 📜 برشی از کتاب: بعد از تلفن تابان، پوران از علی نخواست برساندش نیشابور. به فرهاد و فرشاد هم چیزی نگفت. در مقابل اصرار فرناز برای همراهی‌اش تا نیشابور مقاومت کرد. از اسنپ برای ترمینال ماشین گرفت و خودش را به اتوبوس آماده حرکت نیشابور رساند. نمی‌دانست چرا، ولی بعد از مدت‌ها احساس رهایی می‌کرد. سردردش به لطف دیکلوفناک آرام‌تر شده بود و نشستن روی صندلی اتوبوس بعد از سال‌ها و فرورفتن در دریای افکار و خاطرات، لذتی به جانش ریخته بود @hamkhaniketab
کتابهای کنم و را حتما تا الان مطالعه کردید، جلد سوم هم چاپ شده، 📖 باروت خیس ✍️ به قلم: زهرا اسعد اسعد بلند دوست 🖨️ انتشارات: کتابستان معرفت 📘 یک جذاب که مطالعه اش در این روزهای اسرائیل و می چسبد 🔖 دختری که آموزش هایی طاقت فرسا را در دژ های نامقدس گذرانده تا بدل به اسلحه ای شود برای شکار فرمانده.فادیه فقط چند بند انگشت تا نشستن مدال افتخار عبری بر سینه اش فاصله دارد اما ناگهان… 🛑 دانیال و حاج اسماعیل (مثل بیروت بود) هم این بار در این رمان هستند، در کنار فادیه، نام پر رنگ هم به چشم می خورد. 💥 یک روایت مهیج و امنیتی است از که نمی شناسیم. @hamkhaniketab
📖 ۱. آن دختر یهودی : رمانی جذاب از داستان زندگی انسان هایی با ادیان مختلف (اسلام، یهودیت، مسیحیت) که در کنار یکدیگر قرار می گیرند 📖 ۲. گندم هایم را بباف : روایتی از ستمی که در هنگامه جنگ جهانی اول بر مردم ایران رفته است 📖 ۳. رویای نیمه شب : اثری عاشقانه با زمینه‌ای بسیار خاص از مذهب که حکایت از دلدادگی جوانی پاک‌سیرت از اهل سنت به دختری شیعه مذهب دارد 📖 4. مجموعه کتب سه جلدی چایت را من شیرین می کنم، مثل بیروت بود، باروت خیس 📖 5. شرح الف خمیده : مستند داستانی زندگی حضرت زهرا «س» ،مستندی که اساسش تاریخ و روایات و متون معتبر شیعه و اهل تسنن است. 📖 ۶. رسیدن به خاتونی که می رود : زندگی حضرت زهرا «س» از ولادت تا شهادت 📖 ۷. دیما : رمانی جذاب بر اساس زندگی همسران شهدای مدافع حرم 📖 ۷. هادی : رمانی خواندنی بر اساس زندگی امام هادی «ع» 📖 ۸. گره باز : داستان گمشده‌ ها، داستان برادری چهل و چند ساله که گمشده، پدری که چهل سال پیش گم شده و خواهرانی که در روزمرّگی گم شده‌اند... 📖 ۹. بگذار اسبت بتازد : داستان حر آزاده مردی که از سپاه کفر بیرون می‌آید و اولین شهید کربلا می‌شود 📖 ۱۰. دختر مو شرابی : روایتی از زندگی زنان و دختران این سرزمین که گاه قربانی ساده‌اندیشی‌ها و مصلحت‌ها می‌شوند و گاهی نیز پرچمدار تغییراتی بزرگ و چشمگیر @hamkhaniketab
🔔 زمین تاب کشیدن این همه عظمت را نداشت، وجود آسمانی ات ای بانو! چه جای زمینیان را تنگ کرده بود که این وسعت عُظمی را با سیلی، سپاس گفتند. آه ای بانو! زمین حرمت نامت را نگه نداشت. 👌 هر ورقی از کتاب را که می زدم، بیشتر با ام ابیها، آشنا می شدم، بانویی که بهشت از قدم‌های او بر خود می‌بالد و فرشتگان آسمانی با دیدن او، عظمت انسان را باور می‌کنند. 📖 شرح الف خمیده ✍️ به قلم: لیلا مهدوی 🖨️ انتشارات: کتابستان معرفت 💯 مستند داستانی زندگی حضرت زهرا، مستندی که اساسش تاریخ و روایات و متون معتبر شیعه و اهل تسننه. این اثر خواندنی، شرح حق پایمال شده بین در و دیواره، شرح زهراست که استوار و با صلابت تا پای جان بر حقانیت امیرالمومنین علی«ع» ایستادگی کرد، هم درس آزادگی داد و هم درس حق طلبی. گرچه جان الف خمید، اما جوهره وجودش تا ابد بر تارک شیعه، پران شد. 🗒️ برشی از کتاب: خانه را غم گرفته بود. حسن و حسین ساکت بودند و زینب یک لحظه هم از کنار بستر فاطمه، دور نمی شد. فاطمه گاهی از جا بلند می شد تا امور خانه را آن گونه که قبل از آن با علی پیمان بسته بود، خود به جای آورد. اما نفسش به شماره می افتاد و نای و تاب کار را نداشت. گاهی شانه به دست می گرفت و در حالی که در گوش زینب، داستان های فتح و فتوح پیامبر و علی را زمزمه می کرد، بر موهایش شانه می زد و آرامش می ساخت. @hamkhaniketab
🧐 ازدواج جن با مسلمان، مگه میشه، مگه داریم؟! 🤔 حال عاشقی که معشوقش او را نبیند چطوره به نظرتان باید باشه؟ نه اینکه او را در نظر نگیره یا نخواهد ببینه، اصلا نمی توانه او را ببینه 📖 وَلفا ✒️ به قلم: پگاه صراف 🖨️ انتشارات: کتابستان معرفت وَلفا، شاهزاده قبیله‌ جنیان کافر، عاشق یک انسان مسلمان شده، ولفا تنها قصه عشق نیست. ولفا داستان دلدادگی و بدل شدن به معشوقه، ولفا خودش هم می دونه که دل در گرو عشقی ممنوعه نهاده، اما عشق که این چیزها را نمی شناسه... این رمان، در دنیایی نزدیک، ولی دور به ما آدمهاست، در زمان استبداد رضاخانی و اتفاقات مسجد گوهر شاد... ✅خیلی جذاب بود کتاب، جوری که یک لحظه هم نمی تونستم کتاب را بذارم زمین. 🗒️ برشی از کتاب: روزها می گذشت و من در کشمکش انجام خواسته شومان و دلم بودم‌. روز را به شب می رساندم، بی آنکه کلمه ای با کسی حرف بزنم. دایه در اتاق را باز می کرد، غذایی برایم می آورد و دوباره می رفت. شاید ساعت بعد یا روز بعدش می آمد و ظرف هایش را بر می داشت.نگاهی از سر دلسوزی به من می انداخت و باز می رفت. جمله یا کلمه ای هم می گفت... @hamkhaniketab
در جای جای برگ‌های تاریخ ایران، نام مردان، زنان و کودکانی وجود داره که بدون هیچگونه پیشینه سیاسی، قربانی جنایت های منافقین، شده‌اند. به شهادت رساندن زوار بی‌گناه در حرم امام رضا(ع)، کشتار مردم بی‌گناه در تهران، شیراز، اهواز، قم، اصفهان، مازندران، همدان، گیلان، سمنان، تبریز، کردستان و ... تنها بخشی از کارنامه سیاه منافقینه. آن‌ها نه تنها سران نظام را هدف قرار می‌دادند، بلکه از کشتن و اعمال جنایت علیه مردم عادی نیز ابایی نداشتند. در قالب رمان یا داستان و خاطرات کوتاه، شاید بشه قسمتی از جنایات سازمان مجاهدین خلق را تعریف کرد، وگرنه مگه میشه فقط در این قالب ها، همه این جنایات را تعریف کرد؟! 📖 ماتروشکا 🖋️ به قلم: شیما جوادی 📇 انتشارات: کتابستان معرفت این رمان جذاب، داستان زنی از هم پاشیده و تنها به نام سودا را تعریف می کنه که پدر و مادرش عضو سازمان مجاهدین خلق بودند. سودا، در طول مسیر داستان می‌خواهد مدام شبیه مادرش باشه و انگیزه‌هایش به سمت و سوی او می ره... برشی از کتاب: از مادر بیزار بود. اما ته همه گریه های شبانه اش ته تمام حسرت های زندگی اش دنبال تصویر آخر او میگشت دنبال عطرش وقتی شیشه خالی عطر ماگنولیای مادر را نزدیک بینی اش می آورد میخندید و میگفت دیگه از اینها نمی زد. فقط وقتی می زد که اداره می رفت چریک و قرتی بازی مادرت جمع اضداد بود. درست مثل تو من درست مثل سیبی بودم از وسط قاچ شده، نیمی برای پدر نیمی برای مادر نیمی شبیه پدر نیمی آواره بین شکل مادر بودن و نبودن. @hamkhaniketab
🤔 یادش به خیر دوران نوجوانی، دورانی که دوستانی داشتی مثل خودت، پایه ات بودند برای شر به پا کردن و بعد پیدا شدن سرو کله مدیر و ناظم که چرا این کار رو کردی، چرا درست رو نخوندی و.... شکست می خوردی بیشتر اوقات در کارهایی که می خواستی بکنی، ولی بازم دوست داشتی خودت را بکشی بالا... 🧐 حالا اینها را گفتم که چی؟ دوست دارید با قصه یه نوجون، آشنا بشید، یه نوجوون به اسم آیه که قصه های شیرین و تلخش رو در کتاب 📖 قدم های سر به هوا 🖋️ به قلم: خانم فاطمه شایان پویا 📇 انتشارات: کتابستان معرفت 👌 می خونید. یه کتاب دوست داشتنی برای همه سنین، به خصوص نوجوانان که دوست دارن در مدرسه، هر کاری انجام بدند، شکست بخورند، مثل آیه خانم داستان و دوستانش..... پیشنهاد خوندن این کتاب پر از هیجان رو که روایت‌گر دنیای نوجوانی نوجوان‌های کشورمون هست رو میدم، حالتون را حسابی عوض می کنه 📃 برشی از کتاب: با پشت دست، عرق پیشانی‌ام را گرفتم و به قرمزی براق کیسه بوکس که از حرکت نیفتاده بود خیره شدم. قلبم تند می‌زد و پای آسیب دیده‌ام هنوز زق زق می‌‌کرد. یک مشت دیگر به کیسه زدم و عقب کشیدم. یک بار دیگر براندازش کردم. دلم برایش سوخت که کتک‌خورش این‌قدر ملس است. سرخ بود و انگار با چشم‌هایش التماسم می‌کرد: “نزن، نامرد! نزن! اما جواب صبوری‌هایش را این‌طوری می‌دادم. عماد خانه نبود و فرصت داشتم چرخی توی اتاقش بزنم و هرچه دق‌دلی از ماجراهای این چند روز جمع کرده بودم، یک جورهایی سر کیسه بوکسش خالی کنم! @hamkhaniketab
🤔 رمانهای امنیتی چه قدر خوندید تا حالا؟ از اون رمانهای هیجانی و پلیسی که دلتون می خواد لحظه ای کتاب رو کنار نذارید، حس کنجکاوی رهاتون نکنه و بدونید چه ماجراهایی برای قهرمانان این کتابها، پیش اومده 🧐 اگر هوس کردید در این تعطیلات نوروزی از این رمانهای جذاب بخونید، من خوندن کتاب 📖 آنفولانزای نیویورکی 🖋️ به قلم: م. برهانی نیا 🖨️ انتشارات: کتابستان معرفت 👌 بهتون پیشنهاد می دم. این داستان هیجان انگیز، درباره آلاء همتی دختر جوانیه که در شهر تهران به کار خبرنگاری مشغوله. او در دانشگاه دانشجوی ارشد رشته سینماست، یکی از اساتید او مرد جوانیه به نام سهند پایدار، تهیه کننده‌ای که کار و بارش حسابی سکه هست، در سوی دیگر اتفاقات مرموز و هولناکی در کشور در حال وقوع هست، نیرو‌های امنیتی در همین حین به دنبال یافتن سرنخ از افراد نفوذی هستن که باعث ایجاد آشوب در فضای فرهنگی و اقتصادی کشور میشن... 📄 برشی از کتاب: « فایل‌ها و مدارک موجود در مموری آقای سعیدی خیلی خطرناک‌تر و حساس‌تر از فرار مغز‌ها و مهاجرت دانشجویان بود. تقریبا یک ماه قبل، از طریق چند دانشجو به سارا سلیمی رسیده بودم که بعد از مهاجرت به استرالیا سر از تلاویو درآورده بود. من بیمار سوژه‌های پرمخاطره تصمیم گرفتم مستندم را به معدود نخبه‌های مهاجری تخصیص دهم که جذب سرویس‌های جاسوسی خارجی می‌شدند. قبل از هر چیز، باید دلایل جذب آن‌ها را متوجه می‌شدم؛ ولی هربار دری به رویم بسته می‌شد.» @hamkhaniketab
💢 عازم سفر آخرت بود، اما مگر می شد که امتش را که چندین سال برای اینکه به دین اسلام گرایش پیدا کنند، زحمت بکشد را به امان خدا ول کند و به فکر جانشینی بعد از خودش، برای آنها نباشد؟ علی را جانشین خود کرد، اما چه قدر زود بعد از رحلتش، به فاطمه اش، ظلم کردند و علی را خانه نشین، ولی بودند کسانی که تاب نیاوردند این همه خیانت و ظلم را در حق پیامبر خدا و اهل بیت پاکش، و ایمان آوردند به این خاندان. 📖 راهی ✍️ به قلم خانم: رضوان کفایتی 📇 انتشارات: کتابستان معرفت 📢 داستانی با ارزش است از اتفاقاتی که بعد از رحلت پیامبر «ص» برای دنیای اسلام اتفاق می افتد، راوی این داستان، مردی به نام حبیب بن سعید است که در دل محبت پیامبر «ص » را دارد، اما در ایمان به جانشین رسول خدا؛ حضرت علی «ع» شک دارد. او در سفری همراه دوستانش، ماموریت پیدا می کند که به قبایل اطراف شهر مدینه، سفر کنند و از آن‌ها بیعت بگیرن برای خلافت ابوبکر، در کنار این ماجراها، یه ماجرای عاشقانه شکل می گیرد.... 👌فضای رمان را دوست داشتم، پر از ماجراهای تلخ و شیرین و عبرت آموز بود، پیشنهاد می کنم در این روزها که در آستانه رحلت پیامبر مهربانی ها، هستیم، این کتاب را بخوانید 📃برشی از کتاب: از امروز دیگر عطر تن رسول خدا در ساحت نفس هایش نمی پیچد و تن داغ مدینه را شفا نمی شود. نفس کشیدن در هوای منهای رسول جان ها می گیرد و دل ها می سوزاند. مدینه کودکی سردرگم و بی مادر را می ماند که جان از کالبدش ذره ذره میرود و نمی‌داند، پس از نبی از این دنیا چه می خواهد... @hamkhaniketab
✅کمک به دیگران، کارتان را راه می اندازد یا از هر دستی که بگیرید، از همان دست پس می گیرید. این جملات برای همه ما آشنا است و بارها در زندگی روزمره، برایمان پیش آمده که کمک به بنده ای از بندگان خدا کردیم و درست درجایی که نا امید شدیم از همه جا، کمکی بهمان رسیده که دوباره تشویقمان کرده که کمک کردن به دیگران را هر روز در برنامه زندگیمان، قرار بدهیم. 📖 دل سوز ✍️ به قلم: سید‌مصطفی موسوی 📇 انتشارات: کتابستان معرفت 👌روایت داستانی جذابی است از زندگی طلبه جوانی که بعد از اینکه پیرمردی به کمکش می آید و مشکلش را حل می کند، تصمیم می گیرد که از کنار اتفاقات زندگی، بی تفاوت نگذرد و کمک به دیگران را حتما جزو برنامه های زندگیش، قرار بدهد، حتی اگر به ضررش بشود این کمک کردنها. در کنار این اتفاقات، ماجرایی عاشقانه هم پیش می آید.... 💯خواندن این کتاب را پیشنهاد می کنم، روان و خوشخوانه و از موضوعاتی است که این روزها، خیلی از ماها درگیرش هستیم و همین باعث می شود که تشویق بشویم به ادامه خواندنش... 📃برشی از کتاب: از این بهتر نمی شد. زیر لب ناخودآگاه میگویم آمدیم ثواب کنیم اما کباب شدیم و به یاد حرف دیشب پیرمرد میافتم و شاکی با خودم تکرار میکنم که پس کو آن که از هر دستی بدهی از همان دست میگیری؟! من چه گناهی کرده ام که باید دست بند زده اینجا سین جیم بشوم؟ مچ دست هایم را نگاه میکنم و می روم توی فکر... @hamkhaniketab
♦️زندگی در جریان بود، تازه کشورمان رنگ آرامش به خود گرفته بود که رژیم بعث عراق به رهبری صدام حسین تصمیم گرفت که با تمام حمایت کشورهایی که به او مهمات جنگی می دادند، وارد جنگ با ایران بشود. در این مبارزه نابرابر، فراوان بودند مادران و همسرانی که مردهایشان را به این میدان فرستادند، مردانی که در راه دفاع از وطن، یا جانباز شدند و یا به شهادت رسیدند و زنانی هم بودند که در این راه، یار مردان جانبازشان شدند و صبوری کردند در این راه، کتابی که می خواهم معرفی کنم درباره زن و مردی است که هر دو جنگ را با تمام وجود درک کردند و سختی های زیادی را تحمل کردند پاپه پای هم. 📖خون دریا ✍️ به قلم خانم: لیلا مهدوی 📇 انتشارات: کتابستان معرفت 👌روایتگر اتفاقاتی شیرین و تلخ است برای دو زوج راوی این کتاب؛ سارا و مهدی. سارایی که عاشق مهدی و اعتقاداتش شد و در این مسیر، عاشقانه رفتارهای همسر جانبازش را که شیمیایی شده بود را تحمل کرد که به قول حافظ شیرازی: اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها 📘کتاب جذاب و خواندنی بود برایم و پیشنهاد می کنم که اگر هنوز نخواندید، حتما در لیست مطالعه تان، قرار بدهید. 📃برشی از کتاب: غروب اهواز خیلی غم‌انگیز بود. دم گرد نارنجی خورشید همهٔ شهر را نارنجی می‌کرد. و این رنگ نارنجی از پنجره توی خانه می‌ریخت. یک نارنجی کدر. همین بود که دم غروب بیشتر از همیشه دل‌تنگ می‌شدم. نمی‌دانستم دلم بیشتر هوای آنا را می‌کند یا مهدی. @hamkhaniketab
💢عاشق شدن برای افرادی که در صحنه نبرد، حضور دارند شاید کاری خطرناک باشد، چون در این راه ممکن است، معشوق به شکل های مختلف، حاضر بشود در برابر او و حتی باعث شود که شهادتش عقب بیفتد.کتابی که می خواهم معرفی کنم، از جنس یکی از مدافعان حرم است، مدافع حرمی که بارها تلاش می کند که دست از عشقی که دچارش شده، بکشد اما... 📖 عشقالگر ✍️ به قلم خانم: سیده مارال بابایی 📇 انتشارات: کتابستان معرفت 📘کتابی که راوی اصلی اش، سید حسین است که آرزوی شهادت دارد. ماجراهایی که برای سید حسین پیش میاد، هم تلخه و هم شیرین. در هر فصل از کتاب، با راویان مختلفی روبه رو می شویم، از همرزمان حسین تا جاسوسی که برای حسین می گذارند و.... ✅خواندن این کتاب، در این روزها، خالی از لطف نیست، مخصوصا قسمت سفر سید حسین به کشور لبنان که با این اتفاقات اخیر ، خواندنی تر هم می شود. 📃برشی از کتاب: می گویند یک گلوله ام ۱۶ با سرعت تقریبی ۳۴۰۰ کیلومتر در ثانیه حرکت می کند؛ سرعتی که فراتر از سرعت صوت است. این به آن معناست که اگر تیری به قلبتان شلیک شود و گلوله در آن فرو برود، شما حتی صدای تیری را که جانتان را از شما می گیرد نمیشنوید نمیدانم چه شد چشم هایش از گلوله مسلسل هم مرگبارتر شدند و قبل از آنکه نگاهی میانمان ردوبدل شود، جانم را آن خودش کرد. @hamkhaniketab
🔺وقتی جنگ هشت ساله بین ایران و عراق، اتفاق افتاد، بسیاری از مردم خوزستان مجبور شدند دل از شهرشان بکنند و آواره شهرهای دیگر بشوند. با این وجود باز هم فکر و ذکرشان مانده بود در شهرشان، دلشان می خواست زودتر جنگ تمام شود و زودتر برگردند خوزستان. این حال و هوای اون زمان مردم این شهر را الان بیش از هفتاد و پنج سال است که مردم فلسطین دارند، مردمی که به زور از کشورشان، اخراج شدند و هنوز هم به کشورشان باز نگشتند، اما هر روز این امید را دارند که روزی خواهد آمد که دشمن اشغالگر را از کشورشان بیرون کنند و بر می گردند به سرزمین آبا و اجدادیشان و در قدس نماز خواهند خواهند. 📖 تل آویو سقوط کرد ✍️ به قلم خانم: سمیه علی هاشم مترجم: خانم سعیده سادات حسینی 🖨️ انتشارات: کتابستان معرفت 💯رمانی جذاب است از آزاد شدن فلسطین توسط جوانان شجاعی که کشورشان را ندیدند و راههای مختلفی را امتحان می کنند که دشمن را از کشور بیرون کنند. در کنار این اتفاقات، ماجرای عاشقانه ای هم پیش می آید که باعث جذابتر شدن کتاب می شود. شجاعت، امید به پیروزی و فداکاری در راه وطن از ویژگی های مهم این کتاب بود. 📋 برشی از کتاب: پدر ساره پیش از آنکه خانواده‌اش را از لبنان بیاورد، آپارتمان کوچک طبقه آخر را خریده بود. این آپارتمان سه اتاق خواب داشت به همراه اتاق نشیمن آشپزخانه حمام و بالکن کوچک رو به دریا. پدر ساره ماهیگیر بود و وقتی در جنگ اخیر مغازه‌های واقع در نوار غزه بمباران شد سرمایه‌اش را از دست داد و از آن روز وضعیتش بدتر شد... @hamkhaniketab