🔔 زمین تاب کشیدن این همه عظمت را نداشت، وجود آسمانی ات ای بانو! چه جای زمینیان را تنگ کرده بود که این وسعت عُظمی را با سیلی، سپاس گفتند. آه ای بانو! زمین حرمت نامت را نگه نداشت.
👌 هر ورقی از کتاب را که می زدم، بیشتر با ام ابیها، آشنا می شدم، بانویی که بهشت از قدمهای او بر خود میبالد و فرشتگان آسمانی با دیدن او، عظمت انسان را باور میکنند.
📖 شرح الف خمیده
✍️ به قلم: لیلا مهدوی
🖨️ انتشارات: کتابستان معرفت
💯 مستند داستانی زندگی حضرت زهرا، مستندی که اساسش تاریخ و روایات و متون معتبر شیعه و اهل تسننه. این اثر خواندنی، شرح حق پایمال شده بین در و دیواره، شرح زهراست که استوار و با صلابت تا پای جان بر حقانیت امیرالمومنین علی«ع» ایستادگی کرد، هم درس آزادگی داد و هم درس حق طلبی. گرچه جان الف خمید، اما جوهره وجودش تا ابد بر تارک شیعه، پران شد.
🗒️ برشی از کتاب:
خانه را غم گرفته بود. حسن و حسین ساکت بودند و زینب یک لحظه هم از کنار بستر فاطمه، دور نمی شد. فاطمه گاهی از جا بلند می شد تا امور خانه را آن گونه که قبل از آن با علی پیمان بسته بود، خود به جای آورد. اما نفسش به شماره می افتاد و نای و تاب کار را نداشت. گاهی شانه به دست می گرفت و در حالی که در گوش زینب، داستان های فتح و فتوح پیامبر و علی را زمزمه می کرد، بر موهایش شانه می زد و آرامش می ساخت.
#معرفی_کتاب
#شرح_الف_خمیده
#لیلا_مهدوی
#انتشارات_کتابستان_معرفت
#حضرت_زهرا_س
#شهادت_حضرت_زهرا_س
#رمان
@hamkhaniketab
♦️زندگی در جریان بود، تازه کشورمان رنگ آرامش به خود گرفته بود که رژیم بعث عراق به رهبری صدام حسین تصمیم گرفت که با تمام حمایت کشورهایی که به او مهمات جنگی می دادند، وارد جنگ با ایران بشود. در این مبارزه نابرابر، فراوان بودند مادران و همسرانی که مردهایشان را به این میدان فرستادند، مردانی که در راه دفاع از وطن، یا جانباز شدند و یا به شهادت رسیدند و زنانی هم بودند که در این راه، یار مردان جانبازشان شدند و صبوری کردند در این راه، کتابی که می خواهم معرفی کنم درباره زن و مردی است که هر دو جنگ را با تمام وجود درک کردند و سختی های زیادی را تحمل کردند پاپه پای هم.
📖خون دریا
✍️ به قلم خانم: لیلا مهدوی
📇 انتشارات: کتابستان معرفت
👌روایتگر اتفاقاتی شیرین و تلخ است برای دو زوج راوی این کتاب؛ سارا و مهدی. سارایی که عاشق مهدی و اعتقاداتش شد و در این مسیر، عاشقانه رفتارهای همسر جانبازش را که شیمیایی شده بود را تحمل کرد که به قول حافظ شیرازی:
اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها
که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد
مشکلها
📘کتاب جذاب و خواندنی بود برایم و پیشنهاد می کنم که اگر هنوز نخواندید، حتما در لیست مطالعه تان، قرار بدهید.
📃برشی از کتاب:
غروب اهواز خیلی غمانگیز بود. دم گرد نارنجی خورشید همهٔ شهر را نارنجی میکرد. و این رنگ نارنجی از پنجره توی خانه میریخت. یک نارنجی کدر. همین بود که دم غروب بیشتر از همیشه دلتنگ میشدم. نمیدانستم دلم بیشتر هوای آنا را میکند یا مهدی.
#معرفی_کتاب
#خون_دریا
#لیلا_مهدوی
#انتشارات_کتابستان_معرفت
#رمان_دفاع_مقدس
@hamkhaniketab