eitaa logo
کانال همخوانی کتاب
1.9هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
217 ویدیو
94 فایل
معرفی کتاب آرشیو مباحث کاربردی ابرگروه همخوانی کتاب وضعیت‌شناسی حوزۀ کتاب و نشر، آموزش و توانمندسازی، بسته و سیر مطالعاتی آدرس ابرگروه همخوانی کتاب: https://eitaa.com/joinchat/2481782988C8003dd016f جهت ارتباط: @Smm_ghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
«معرفی کتاب» نام اثر: نویسنده: -نوع اثر: رمانِ عاشقانه-اجتماعی -زمان و مکان اثر: سال‌های قبل از انقلاب ۵۷ در تهران -شخصیت‌های اصلی: گیله‌مرد، عسل -خلاصۀ داستان: یک عاشقانۀ آرام روایتی از زندگی گیله‌مرد است که در یکی از سفرهایش با دختر زیبایی به نام عسل آشنا می‌شود و این شروع یک عاشقانۀ آرام است؛ اما فعالیت‌های سیاسی گیله‌مرد آرامش این عاشقانه را تاحدودی به خطر می‌اندازد و.... یک عاشقانۀ آرام روایت شاعرانۀ نادر ابراهیمی است از یک زندگی ساده و معمولی، بدون اتفاقات خارق‌العاده و عجیب. او در این کتاب در پی تفسیر عاشقانه‌ای از واقعیت زندگی زناشویی است و لحظه‌لحظۀ داستان را با جملات عاشقانه و فلسفی شیرین می‌کند. برشی از کتاب: مگذار که عشق به عادت دوست داشتن تبدیل شود! مگذار حتی آب دادن به گل‌های باغچه، به عادتِ آب دادن به گل‌های باغچه تبدیل شود! عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست. پیوسته نو کردن خواستنی‌ای است که خود، پیوسته خواهان نو شدن است و دیگرگون شدن. تازگی، ذات عشق است و طراوت، بافت عشق. چگونه می‌شود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان «عشق» بماند؟ آشنا شو و بخوان🌻
📚کتاب: 📝نویسنده: 🔸️درباره کتاب: کتاب برجاده‌های آبی سرخ نوشته نادر ابراهیمی، درباره‌ی زندگی یکی از مبارزین جنوبی به نام میرمهنا دوغابی است. میرمهنا پسر حاکم ریگ، برخلاف پدر خود، علاقه‌ای به سرسپردگی به بیگانگان ندارد و از همان ابتدای جوانی شمشیر را برای مبارزه با اشغالگران، از رو می‌بندد. داستان کتاب در دوران حکومت کریم‌خان زند اتفاق می‌افتد و شرح زندگی میرمهنا و چگونگی مبارزات او با متجاوزین هلندی و غاصبان جزایر خلیج فارس است. این کتاب مثل سایر آثار نادر ابراهیمی از قلم خاص و ادبی او برخوردار است. قلمی که گاهی افرادی عدم برقراری ارتباط با آن‌را، دلیل نخواندن آثار این نویسنده می‌دانند؛ اما شخصیت‌پردازی بسیار قوی، فضاسازی‌های جذاب و ایجاد موقعیت‌های استادانه‌ی نادر ابراهیمی در این کتاب، خواننده را از ابتدا تا انتها با خود همراه می‌کند به طوری که در پایان کتاب، از اینکه چرا عمر نویسنده کفاف نداد که داستان زندگی میرمهنا را تا زمان مرگش روایت کند، تأسف خواننده را برمی‌انگیزد. 🌱 🌸 @hamkhaniketab
۱ خرداد روز بزرگداشت ملاصدرا گرامی باد 🔸 رمانی از نویسنده توانا و سرشناس ایرانی، نادر ابراهیمی است که بر اساس زندگی صدرالمتألهین، ملاصدرای شیرازی نوشته شده است. ابراهیمی در این رمان بی همتا هم زندگی و هم سیر تکوینی اندیشه‌های فلسفی و عرفانی‌اش را پی‌می‌گیرد. 🔹 در این رمان بسیار هنرمندانه عمل کرده است. او دو موضوع و رویکرد جداگانه را همزمان باهم به پیش می‌برد. یکی زندگی شخصی ملاصدرا و دیگری چگونگی ظهور اولین تفکرات فلسفی خاص او. 🔸زمان در این رمان سیال است و ابراهیمی سعی کرده تمام ابعاد شخصیتی ملاصدرا را در متن کتاب بگنجاند. رمان از زمان تبعید ملاصدرا توسط شاه عباس آغاز می‌شود و ما او را میانه راه می‌بینیم در حال مکالمه با همسرش که از خستگی و بیماری دختر تازه متولد شده‌اش شکایت دارد. 🔹کلیت رمان از شانزده فصل جداگانه اما به هم پیوسته تشکیل شده است سر فصل‌هایی با عنوان مشترک «راه» زمان حال روایت رمان را تشکیل می‌دهند. 🔸سر فصل‌ها هر کدام با عنوان‌های جداگانه و در فصلی جداگانه برهه‌های حساس و خاص از زندگی ملاصدرای شیرازی را به صورت فلاش بک برای مخاطب ترسیم می‌کنند. 🔹 در کنار خواندن زندگی ملاصدرای شیرازی، در این کتاب اطلاعاتی هم از زندگی سه فیلسوف نامدار معاصر ملاصدرا یعنی میرداماد، میرفندرسکی و شیخ‌بهاءالدین عاملی (قاضی‌القضات) به دست می‌آورید.🌻 @hamkhaniketab
با بیشتر آشنا شوید @hamkhaniketab
✏️معرفی نویسنده توانمند 🔶بمناسبت ۱۶ خرداد سالروز فقدان غم انگیز نادر ابراهیمی @hamkhaniketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◽️از زندگی ملاصدرا چه می‌دانید؟ 📚 معرفی کتاب «مردی در تبعید ابدی» 🔹روایتی داستانی از زندگی یکی از ستارگان آسمان عرفان و فلسفه 🖋به قلم نادر ابراهیمی @hamkhaniketab
این متن معرفی کتاب «» نمی‌باشد. بلکه داستان یک ابتلاست. وقتی شدت درد معلوم شود خودتان در صدد پیشگیری یا در آغوش کشی بر خواهید آمد. تمام شد! 🌻شاید خواندم که تنها تمام شود یا شاید هم که بگویم من هم تمام کردم؛ از سر اکراه و اجبار... اما وقتی این کتاب را در دست گرفتم ورق برگشت! اصلا گمان هم نمی‌بردم که قرار است یک هفته از کار و زندگی ساقط شوم. اصلا حمل بر خیال هم نمیکردم که شبانگاه اگر به قصد آبی از بستر دور شوم، این رها شدن از خواب شیرین بسان رها شدن تیر از چله کمان است و بازگشتی ندارد! حال باید به شوق «آتش بدون دود» تا پاسی از روز را بیدار بمانم. 🌻ولی یقین داشتم که اگر بگویند بیا و برای آموزش و پرورش بی پرورش در این تابستان باری به دوش بکش، مسلما «آتش بدون دود» را به همه‌ی آن پشت میز نشینان پر توقع ترجیح میدادم! شاید در زمستان هم چنین میکردم. (یک استعلاجی مگر چقدر خرج دارد؟!) در مطب پزشک، تاکسی، صف بنزین و ... این کتاب یار غارم بود؛ شاید از برای خودنمایی و جلوه گری، هرچه بود تمام شد. دیگر کسی نمی گوید: «این رو باش! مردک دارد در چنین شرایط اقتصادی‌ای کتاب میخواند! عجب دل خجسته ای دارد» نمیدانند مشکل ما از همین نخواندن‌هاست. ثانیا مردک هم همشیره ابوی محترمشان هستند. 🌻پیشگیری بهتر از درمان است؛ اگر شاغل هستید، اگر عائله که نه؛ قبیله دارید، اگر در سفر که نه؛ در سیر الی الله‌اید و قس علی هذا از چنین اگرهایی، سمت این کتاب نروید. چراکه باید خودتان را وقف این کتاب و قلم اعجازبرانگیز کنید. @hamkhaniketab
صبوری نویسنده همانند صبوری مبارزی است که در زیرزمینی متروک و تاریک و نمناک تشنه و گرسنه سرگرم ساختن ماده‌ی منفجره‎ای است تا به وسیله‌ی آن بنای ظلمی را ویران کند. او ممکن است خسته شود، گریه کند، دشنام بدهد، نفرین کند، بر سر بکوبد، به خود بپیچد و فریاد بکشد؛ اما هرگز به ناامیدی رضا نخواهد داد. چرا که ناامیدی نافی موجودیت اوست. همان‎طور که کاهلی و کم‎کاری. ✍🏻زنده یاد @hamkhaniketab
شما حساب کنید نادر ابراهیمی یک کتاب بنویسه چقدر خوندنیه؟! حالا اگه بدونید که 15 سال وقت گذاشته برای پژوهش درباره سوژه کتابش دیگه باید چشم بسته بخریدش. ماجرای کتاب «برجاده‌های آبی سرخ» هم عاشقانه‌س، هم حماسی، هم تاریخی. قصه جنگاوری و قهرمانی یکی از دلاوران بوشهر بنام میرمَهنا رو روایت میکنه که سالها کابوس دشمنای این خاک بوده. برای آشنایی بیشتر با این کتاب و ماجرای میرمَهنا اسلایدهای بالا رو ورق بزنید. چی‌کتاب @hamkhaniketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ 🌱پدرم می‌گوید:‌ قلب، مهمان‌خانه نیست که آدم‌ها بیایند، دو سه ساعت یا دو سه روزی توی آن بمانند و بعد بروند. قلب، لانه‌ی گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود و در پاییز باد آن را با خودش ببرد. قلب، راستش نمی‌دانم چیست! اما این را می‌دانم که فقط جای آدم‌های خیلی خیلی خوب است؛ برای همیشه... @hamkhaniketab
✍️ داستان‌نویس برجسته کشورمون و کسی که بر خلاف نویسنده‌های هم دوره‌ش، دور از جامعه نبود و نثر شاعرانه و قلم اعجاب‌انگیزش رو برای نوشتن دربارۀ همین مردم و روایت تاریخ این سرزمین به کار می‌گرفت. 🔹امروز به مناسبت سال‌روز درگذشت این نویسنده بزرگ و پرکار مروری داشتیم بر زندگی و برخی آثارش که تو اسلایدهای بالا می‌تونید مطالعه کنید! چی‌کتاب @hamkhaniketab
✏️معرفی نویسنده توانمند 🔶بمناسبت ۱۶ خرداد سالروز فقدان غم انگیز نادر ابراهیمی @hamkhaniketab
کتاب‌فروشی ما محل خوبی نداشت. معبر عام نبود و به همین دلیل فروش خوبی هم نداشت. این مسئله، سهامداران را به فکر انداخت، به خصوص یکی از آن‌ها را! این سهامدار شریف، مرتبا نگران فروش بود. عاقبت پیشنهاد کرد که مقداری "جنس لوکس" هم بفروشیم تا درآمد ناچیز کتاب‌فروشی را جبران کند. این برای من تحمل‌پذیر نبود. بدون تردید حاضر بودم فروشنده‌ی یک لوکس‌فروشی باشم؛ اما حاضر نبودم شمعدان شبه کریستال و کتاب شعر شاملو را یک‌جا بفروشم. درگیر شدیم. سخت رنجیده بودم. دلم می‌خواست تا آخر عمر کتاب‌فروش بمانم. دلم می‌خواست آنجا را پاتوق همه‌ی بچه‌هایی کنم که مشتری واقعی کتاب هستند. 📚 🖌 📖 📚 @hamkhaniketab
آلنی گفت: دختر سیاسی، بهتر از پسر سیاسی‌ست. مردان، انگار که برای حضور در معرکه‌ی سیاست به دنیا می‌آیند؛ اما زنان، بر این میدان منّت می‌گذارند که پا در آن می‌نهند. هر جا زنی هست که به خاطر عدالت می‌جنگد، آن‌جا عطری پیچیده است شیرین و شورانگیز و بهشتی. 📚🔥 🖌 📖 📚 @hamkhaniketab
آقای ما برای این حسین نشده است که ما او را دیده‌ایم، دستش را بوسیده‌ایم، در آغوشش گرفته‌ایم، خاک پایش را سرمه‌ی چشمانمان کرده‌ایم، یا او از نقشه‌هایی که برای رهایی فرزندانش دارد، چیزهایی به ما گفته… نه … ما حسین را دوست داریم به خاطرِ آنکه با نامِ او، عِطرِ نجابت در فضا پراکنده می‌شود؛ عِطرِ ایمان، عطرِ مقاومت در برابرِ ظلم از این سو تا آن سویِ جهان، از زمین تا ستارگان... حتی اگر حسینی هم وجود نداشت، این عطرِ حسینیِ پیچیده در فضا کافی بود تا ما را به ارادتِ حسین و مرکزِ شهادت بکشاند. حسین، حسین نشد برایِ آنکه آفتابِ حضورش، سرمازدگانِ بی پناه را گرم کند، داغ کند و بسوزاند؛ بل حسین شد به خاطرِ حضور ازلی‌اش در ذهنِ هرکس که می‌خواهد در راه عدالت شمشیر بزند. @hamkhaniketab
کانال همخوانی کتاب
[ اشتباه اساسی و جبران‌ناپذیر او این است که خیال می‌کند اگر او کاری به کار دنیا نداشته باشد، دنیا هم کاری به کار او نخواهدداشت. حرفش از قدیم این بوده که: "افعی نمی‌زند مگر اینکه پا روی دمش بگذاری" و نمی‌فهمد که "گرگ‌های گرسنه، پاره می‌کنند، انتخاب نمی‌کنند".] از متن کتاب👆 رمان بلندی از نادر ابراهیمی که هم هفت جلدی چاپ می‌شود و هم سه جلدی اما شامل هفت کتاب است با هفت اسم. اسم کتاب از یک ضرب‌المثل ترکمنی گرفته شده است که: آتش بدون دود نمی‌شود؛ جوان بدون گناه! قهرمان کتاب اول گالان اوجا است که از قهرمانان اسطوره‌ای ترکمن است و شش کتاب بعد هم داستان همین گالان اوجا و فرزندان و نوه‌های اوست. کتابی که نویسنده، به گفته‌ی خودش بیش از سی سال از عمرش را صرف نوشتن آن کرده است. و البته سریالی ۳۶ ساعته نیز از آن در دهه‌ی ۵۰ توسط خود نویسنده ساخته و پخش شده است. داستان که روایتی از زندگی چندین نسل یک خانواده است با روایتی عاشقانه آغاز می‌شود اما به تدریج وارد تاریخ معاصر و مبارزات سیاسی ترکمن‌ها می‌شود. برای من که با ترکمن‌ها تقریبا هیچ آشنا نبودم و اصلا نمی‌دانستم که آنها نیز نقشی در مبارزات سیاسی قرن معاصر ایفا کرده‌اند، جالب و قابل تأمل بود. داستانی زیبا، جذاب و شیرین که با آن زندگی کردم! از حاضرجوابی‌های گالان‌اوجا لذت بردم از غرور سولماز اوچی حرص خوردم، با وفاداری بویان‌میش به هیجان آمدم، با بیوک‌اوچی در حال تماشای گندم‌های سوخته اشک ریختم، با ایستادگی آق‌اویلر احساس مقاومت کردم و با آلنی در راه شکست جهل قدم برداشتم و برای زمین‌زدن یاشولی آیدینِ بی‌دین نقشه کشیدم، با یکه‌تازی‌های ملّان سرذوق آمدم و با مرگ آت‌میش دلاور غمگین شدم، از شدت عشق آلنی و مارال و طهارت و وفاداری‌شان به هم کیف کردم و از خستگی‌شان در راه مبارزه با ظلم و تبعیض و فساد خسته شدم و بیشتر از همه از مکالمه‌های شخصیت‌های کتاب، مخصوصا مکالمه‌های دو نفره‌ای که منطق جدلی نام گرفته بود بسیار لذت بردم و گاهی چندین بار این مکالمات را خواندم. درون‌مایه‌ی داستان عشق است و غرور و تقابل علم و جهل و برخورد دین و کفر و مبارزه برای آزادی و عدالت و ... زیبایی قلم نادر ابراهیمی در این کتاب به اوج رسیده است و خواننده را بر آن می‌دارد که کتاب را یک‌نفس سر بکشد هر چند که ما طی ۷۸ روز و در واقع ۷۸ مقرری آن را هم‌خوانی کردیم. توصیفات نویسنده از صحرا و زندگی مردم ترکمن در آن و بیان زیبای زیبایی‌های صحرا، روح هر خواننده‌ای را بر سر ذوق می‌آورد و آرزو می‌کند کاش می‌توانست در آن هوا، نفسی تازه کند. پایان‌بندی کتاب به نظرم چندان قوی نیامد انگار که پایانش را فقط جهت رفع تکلیف نوشته است و نوشته است که تمام شود و شاید هم دلیلش خستگی نویسنده باشد همان‌طور که در پایان کتاب می‌گوید: [ این‌طور بگویم و خلاصتان کنم: نوشتن "آتش بدون دود" کمرم را شکست. تمامم کرد. خرد و خمیرم کرد. خسته و بیمارم کرد.] اگر اهل تاریخ نیستید اگر اهل سیاست نیستید اگر نادرخوان نیستید اگر اصلا اهل کتاب نیستید این کتاب را بخوانید حداقل یک‌بار قبل از مرگتان این کتاب را بخوانید! 🌸 📚 @hamkhaniketab
دختر سیاسی، بهتر از پسر سیاسی است. مردان، انگار که برای حضور در معرکه‌ی سیاست به دنیا می‌آیند؛ اما زنان، بر این میدان منت می‌گذراند که پا در آن می‌نهند. هر جا زنی هست که به خاطر عدالت می‌جنگد، آن‌جا عطری پیچیده است شیرین و شورانگیز و بهشتی. ما بدون زنان خوب، مردان کوچکیم... @hamkhaniketab