❤️ #تقویم_روز
🗓 #چهارشنبه ۷ شهریور | سنبله ۱۴۰۳
🗓 ۲۳ صفر ۱۴۴۶
🗓 28 اوت 2024
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🌹 امروز متعلق است به:
🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام
🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام
🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام
🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
📆 روزشمار:
▪️5 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
▪️7 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
▪️12 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیها السلام
▪️15 روز تا شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
▪️16 روز تا عید غدیر ثانی، آغاز امامت امام زمان عج
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
📚 #تعبیر_خواب شب #پنجشنبه : طبق آیه ی ۲۴ سوره #نور میباشد.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
✅ برای #حجامت و #خون دادن روز مناسبی است.
✅ برای #اصلاح #سر و #صورت روز مناسبی است.
✅ برای گرفتن #ناخن روز مناسبی است.
✅ برای #زایمان روز مناسبی است.
⛔️ برای #ازدواج و #خواستگاری روز مناسبی نیست.
✅ برای #برش و #دوخت #لباس روز مناسبی است.
⛔️ امشب برای #مباشرت خوب نیست.
⛔️ برای #مسافرت رفتن روز مناسبی نیست.
🔰 زمان #استخاره :از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🔹امروز روز مبارکی است.
🔸امروز برای شروع کارها خوب است.
🔸دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔸کسی که در این روز بیمار شود خیلی زود بهبود یابد.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🔹کسی که امروز گم شود، خیلی زود پیدا میشود. ان شاء الله.
🔹قرض دادن و قرض گرفتن خوب است.
🔹برگزاری مجالس عروسی و جاری ساختن صیغه ی عقد چندان پسندیده نیست.
🔹کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است.
🔹خرید و فروش و تجارت، موجب سود است.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🔸میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔸کسی که در این روز متولد شود سالم خواهد بود.
🔸رسیدگی به ایتام ونیازمندان و بیچارگان خوب است.
🔸صدقه دادن خوب است.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🔹امروز ناخن گرفتن ، خوب نیست.
🔹حجامت وفصد(فصد=رگ زنی)، در این روز باعث قوت دل است.
🔹 امروز،سر تراشیدن، موجب بیپولی است.
🔹رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در 《 شکم 》 است.باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🔹مسیر رجال الغیب از سمت شمال میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید. چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
☜ #اوقات_شرعی_به_افق_تهران
☜ #اذان صبح 04:05 اذان ظهر 12:06
☜ اذان مغرب 18:56طلوع آفتاب 05:34
☜ غروب آفتاب 18:37 نیمه شب 00:21
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🌺 #دعا_جهت_رزق_روزی
🌺 هر کس با ایمان این آیات را در روز پنج شنبه اول ماه با نیت خالص شروع به خواندن کند وشخص کاسب یا تاجر در منزل خود یا دکان خود هر روز بخواند رزق او و کاسبی او بسیار شود و برکت در اموال و کاسبی او به ظهور رسد. آیات ۲۸ و ۲۹ سوره حدید : یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَیَجْعَلْ لَکُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿٢٨﴾ لِئَلا یَعْلَمَ أَهْلُ الْکِتَابِ أَلا یَقْدِرُونَ عَلَى شَیْءٍ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَأَنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ ﴿٢٩﴾
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🗓 #ذات_الکرسی مخصوص روز #چهارشنبه است.
⏰ ذات الکرسی عمود ۱۶:۴۸
🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی #مستجاب میشود
❤️هم دلی❤️
🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 #قشنگه_بخونید 🌸🍃🍃🍃
چندماہ بعد عقدمون من وآقامحمد
رفتیم بازار واسه خرید..🛍
من دوتا شال خریدم...
یکیش #شال_سبز بود که چند بار هم
پوشیدمش اما یه روز محمد به من گفت:
خانومی،
اون شال سبزت رو میدیش به من؟😌🙄
حس خوبے به من میده😊
شما #سیدی و وقتے این شال سبز شما
هـمراهـمه قوت قلب مے گیرم💚
گفتم:آره که میشه...😊
گرفتش و خودش هم دوردوزش کرد
وشد شال گردنش
تو هـر ماموریتےکه میرفت یا به سرش مے بست
یا دور گردنش مینداخت ...
تو ماموریت آخرش هم
هـمون شال دور گردنش بود که
بعد #شهادت برام آوردن...💔
🕊
#همسر_شهید_محمدتقی_سالخورده
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓@HammDeli
🌹
نسخه نایاب دیگر این بار برای امر ازدواج
#جهت_اطلاع_از_ازدواج
♦️ جهت فهمیدن اینکه امسال ازدواج میکنین یا نه مقداری خمیر نان آماده کنین یک دانه گندم سالم بگذارین وسط خمیر و کمی بهم بزنین که مشخص نشه گندم کجای خمیره سپس خمیر رو به سه قسمت مساوی تقسیم کنین طوری که نفهمین دانه گندم در کدام قسمت هستش 🔻
🔸یک قسمت رو داخل خانه بگذارین
🔸قسمت دوم رو تو پنجره اتاق ما بین نردهای پنجره نه داخل باشه نه خارج
🔸قسمت سوم رو بیرون پنجره یعنی دورتر از نرده ها بگذارین
🌹روز بعد یک یک خمیرهارو چک کنین
🔶اگر دانه گندم در خمیر داخل خانه بود فعلا ازدواجی ندارین
🔶اگر گندم در خمیر مابین نرده ها بود عقد نزدیکه
🔶اگر گندم در خمیر خارج بود امسال ازدواج میکنین انشاء الله
🎗دستوری است از یکی از دوستان باکمالات . موفق باشید 🎗
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓@HammDeli
گل دختر عزیزم ، پسری که با شما قصد ازدواج 💝 دارد باید این نشانه ها را داشته باشد👇
✅شما را به خانواده خود معرفی میکند
✅ برای مراسم خواستگاری رسمی اقدام می کند
✅شرایط و محدودیتهای شما بعنوان یک دختر را می پذیرد
✅مدام راجع به مسائل جنسی صحبت نمیکند
✅به دنبال ارتقاء شرایط خود از نظر شغلی - تحصیلی- خدمت سربازی میباشد
✅برای ازدواج با شما شتاب میکند
✅با شما صادق است
✅همه روشهای شناخت را در اختیار شما میگذارد
✅ثبات تصمیم گیری دارد
✅در خصوص خانواده شما سوال زیاد می پرسد
✅سعی در شناخت بیشتر شما دارد
✅برای شما وقت میگذارد
#ازدواج
#شناخت
❀✾••┈┈•❀🕊◍⃟♥️🕊❀
#سرگذشت_یک_زندگی♥️. #قسمت92_93
ننه زد تو سر و سینش و اشک ریخت: وای بر من وای بر من چیکار کردی تو پسر؟ آبرومون رو بردی...
نگاه به طوبی کرد و گفت: آبرو برات مهم نبود؟
طوبی سر به زیر انداخت و آروم گفت: دوسش دارم...
ننه هیچی نگفت و محمود گفت: ننه اگه خوشبختی من برات مهمه قبول کن اجازه بده اینجا بمونیم تورو خدا...
ننه سر تکون داد و گفت: امیدوارم بعدها پشیمون نشی...
طولی نکشید که در خونه به شدت کوبیده شد...
آقام هم که از حرکت محمود عصبی بود کناری ایستاده بود و با چشم و ابرو گفت: بیا اومدن سراغت خودت باید جواب بدی...
محمود طوبی رو به داخل خونه هل داد و خودش رفت سراغ در...
در باز شد و چند تا گردن کلفت به همراه پدر طوبی ریختن تو حیاط و یقه محمود رو گرفتن...
ننه میزد تو سر و صورتش و گریه میکرد...
آقام به کمک محمود اومد و گفت: برید بیرون از خونه من...
پدر طوبی داد زد: دخترمو بدید بریم...
محمود که زیر دست و پای اون سه نفر بود داد زد: نمیدم برید بیرووووون...
طوبی از خونه بیرون اومد و با دیدن محمود توی اون وضع به کمکش اومد...
پدر طوبی دست دخترش رو گرفت و داد زد: گمشو برو خونه...
طوبی مقاومت میکرد و نمیرفت...
ولی پدرش و اوت یه نفر که بعدها فهمیدیم عموهای طوبی بودن به زور طوبی رو بردن...
باز هم محمود دیوانه شد...
خودشو به در و دیوار میکوبید و گریه میکرد...
پشت هم نوشیدنی سر میکشید و عربده میکشید...
انگار این محمود رو نمیشناختم انقدر که ترسناک شده بود
ننه از,پس دیوونه بازیای محمود برنمیومد...
یک شب محمود به شدت تب کرد و فقط زیر لب طوبی رو صدا میزد...
محمود بخاطر طوبی مریض شده بود...
ننه مجبور شد غرورشو زیر پا بذاره و بخاطر تک پسرش بره به پای خانواده طوبی بیفته بلکه قبول کنن تا عروسمون بشه...
ولی باز ننه دست از پا درازتر برگشت...
حدود یک ماهی از اون ماجرا گذشته بود و محمود هرروز ضعیف تر میشد که یکروز در خونه زده شد و من برای باز کردن در رفتم...
با دیدن طوبی که چمدونی در دست داشت تعحب کردم...
طوبی مضطرب گفت: برو کنار توروخدا بذار بیام تو...
ننه با دیدن طوبی گفت: وای برو جان ننت دوباره برای من دردسر نساز پسرم افتاده گوشه خونه...
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓@HammDeli
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🍂🍃
🌸
#زناشویی
هر روز؛ به همدیگر لذت بدهید...‼️
💠 #ازدواج، یعنی کاری کنید که طرفمقابلتان احساس خوبی پیدا کند و به صورت روزانه به او لذت بدهید؛ البته همانطور که خودش دوست دارد...
💠 اگر همسرتان میگوید؛ از گل زنبق خوشش میآید، چون خودتان فکر میکنید گل رز بهتر و رمانتیکتر است، برای او رز نخرید.
💠 یاد بگیرید همسرتان چطور دوست دارد به او لذت بدهید؛ چه محبت فیزیکی باشد، چه جملات محبتآمیز، چه هدیه دادن، کمک کردن و یا وقت گذراندن با او.
💠 عادت کنید این کارها را به صورت روزانه برایش انجام دهید. مطمئن باشید از لذت دادن، بیشتر از لذت گرفتن، لذت خواهید برد
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓@HammDeli
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🍂🍃
🥀
"رکگویی و صراحت یا بیشعوری و وقاحت!"
✍ «رُک» به معناى ابراز نظر شخصى در مورد مسائلى است كه مربوط به خود ما میشود. مثلا من فلان غذا رو دوست ندارم و اگر در مورد علاقه من به خوراکی سوال بشه، با صراحت این مسئله رو بازگو میکنم؛ يا فرضاً دوستى از من میپرسه مياى بريم بيرون؟ اگه نخوام برم، براحتى بگم نه، الان حوصله ندارم، اين ميشه نظر شخصى من در مورد خودِ من...
«گستاخی» یا «وقاحت» در رابطه با نظرات ما در مورد ديگران است. مثلا من به دوستم میگم (خصوصا وقتی هیچ نظری از من خواسته نشده) چقدر چاق هستى! يا بگم این لباسی که پوشیدی چقدر زشته! وای.. ببخشيد، آخه من خیلی رک هستم و صراحت لهجه دارم!
فرق «رک بودن» و «وقاحت» رو بدونيم و هرچه در ذهنمون اومد رو در قالب رکگویی تحويل مردم ندیم!
❤️ 🍃❤️@hamsaraneeeee❤️🍃
🍃💐🍃
💐🍃
🍃
🔸بدگویی کردن از خانواده درجه یک همسرتان ممنوع
شما وقتی وارد خانواده جدیدی می شوید به این معنی است که شما با فرهنگی که بزرگ شده اید وارد خانواده ای با فرهنگی جدید می شوید. این تفاوت فرهنگ ها ممکن است باعث ایجاد سوءتفاهم و اختلافاتی بین شما، همسرتان و حتی خانواده همسرتان بشود.
حتی ممکن است باعث دلخوری شما از پدر، مادر و حتی خواهر و برادر همسرتان شود. اما باید بدانید که آنها هرگز قصد اذیت و ناراحت کردن شما را ندارند و این مسائل تنها به جهت ایجاد این سوءتفاهمات است.
در این مواقع اگر از خانواده همسرتان پیش همسرتان بدگویی کنید بدانید که نه تنها چیزی درست نمی شود بلکه رابطه بین شما و همسرتان هم به هم می ریزد و همسرتان احساس می کند با یک مردی که هنوز بزرگ نشده است زندگی می کند.
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓@HammDeli
❤️هم دلی❤️
#سرگذشت_یک_زندگی♥️. #قسمت92_93 ننه زد تو سر و سینش و اشک ریخت: وای بر من وای بر من چیکار کردی تو
#سرگذشت_یک_زندگی♥️. #قسمت94
طوبی: بهشون گفتم میرم پیش عمم روستا وقتی متوجه بشن نیستم دیگه کار از کار گذشته و نمیتونن برم گردونن...
ننه سری تکون داد و گفت: خدایا خودت بخیر کن...
طوبی اومد داخل خونه و محمودی که حال خوشی نداشت با دیدن طوبی سیخ نشست و گفت: اومدی نازم؟ چجوری؟
طوبی براش توضیح داد و سه روز در آرامش کنار هم بودن که دوباره خانواده طوبی متوجه شده بودن طوبی کنار محموده و اومدن سراغش...
اما اینبار طوبی خیلی جدی و محکم ایستاد و گفت: آقا جون من زن محمود شدم ما صیغه محرمیت خوندیم...
پس شما مجبوری رضایت بدی من زن قانونی و شرعی محمود بشم...
پدر طوبی وا رفت و نگاهی پر از کینه به دخترش انداخت و تف کرد زمین و گفت: مثل آشغال پرتت کردم بیرون دختره چشم سفید لیاقت نداشتی...
طوبی سر به زیر انداخت و آروم گفت: حلالم کنید... دوسش دارم...
پدر طوبی با ناراحتی از اون خونه رفت و قرار بر این شد دو روز بعد برن برای عقد...
و این شد که طوبی زن محمود شد...
تا اینجا همه چیز خوب بود تا اینکه من عاشق شدم...
اونروز محمود یالله گویان داخل خونه شد...
منی که دیر متوجه حضور محمود و دوستش شده بودم با موهای بلنده بافت زده توی حیاط نشسته بودم که با نگاه خط و نشان دار محمود به داخل خونه دویدم...
.
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓@HammDeli