❤️هم دلی❤️
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️ #بیراهه #پارت26 . توران هم کم و بیش چند بار اومد پیشم و معلوم بود دستپاچه است ا
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️
#بیراهه
#پارت27
.
چایی به دست وارد سالن شدم که همون دختر جوون نگاه مهربون همراه لبخندی کرد و گفت چرا شما زحمت کشیدی سارا جون؟! وظیفه من بود و پاشد اومد از دستم بگیره که اجازه ندادم و کلی تشکر کردم و بعد از چایی چرخوندن رفتم سمت همون دختر و نشستم! تمام این مدت احمد سرش به صحبت با بابای دختره گرم بود که معلوم بود اسمش آقا فرامرزه.همین حین مادر دختره گفت مادر سارا چطوری؟! خوبی؟! با لبخند تشکری کردم که پشت بندش سریع دختره با لبخندی مهربون گفت فکر کنم ما رو نمیشناسی درسته؟! گفتم نه خدمت نرسیدم که دختره گفت من پروانه هستم و این مادر و اونم بابامه! دختر گرمی به نظر میرسید و برای منی که توی اون خونه غریب بودم شد هم صحبت و کلی با هم حرف زدیم و شوخی کردیم و درد و دل کردیم و احمد هم گهگاه برمیگشت و نگاهی متعجب به ما میکرد که منم از تعجبش تعجب میکردم اما خوب همصحبتی با پروانه واقعا جذاب بود! خانواده پروانه منتظر موندن تا بابای احمد از سر کار برگرده و بعد بابای پروانه رو به بابای احمد گفت والا ما با هم فامیلیم و باید اسرار همو بدونیم؛ راستش دختر دوم من پروین خانم خواستگار پر و ما قرصی داره که قراره یک هفته دیگه عقد و عروسی رو با هم بگیرن اومدم حضورا دعوتتون کنم که هم حق قوم و خویشی رو ادا کنم و هم کدورت های گذشته رفع بشه! محمود آقا هم گفت خداروشکر دخترم پروین هم داره میره سر زندگیش و اون شب من و پروانه خیلی با هم دوست شدیم. آخر شب که احمد داشت همراهیم میکرد بریم خونه ما، گفتم احمد جان؟ گفت جونم! گفتم تو چرا از این پروانه و خانواده اش بدت میاد؟ عاقل اندر سفیه نگام کرد و گفت کی گفته ازشون بدم میاد؟ گفتم آخه رفتارت ضایع بود! نیشخندی زد و گفت نوچ یه اختلاف قدیمی خانوادگی هست! گفتم پس چطور مامان کلثوم و بابا محمود خوب تحویلشون گرفتن؟! نگاهی سرد بهم کرد و گفت سارا ولشون کن دوست ندارم درباره شون حرف بزنیم! یه آن ته دلم خالی شد گفتم شاید قبلا سر و سری بینشون بوده با صدایی لرزون گفتم احمد به نظرم پروانه دختر مهربونی هست اجازه دارم باهاش دوست باشم و اینو از قصد گفتم که واکنشش رو تشخیص بدم که بدون تعلل گفت اره اگه دوست داری مانعی نداره! نفس راحتی کشیدم و دیگه چیزی نگفتم و سعی کردم بازم به زیبایی های زندگی فکر کنم! خواهر پروانه عروسی کرد و من و احمد نرفتیم یعنی اصلا یادم رفت پروانه ای هم بود و من دیگه توی عقد ندیدمش.دیگه چند وقت از عقدمون گذشته بود و کم کم باید خانواده احمد برای عروسی ما برنامه میچیدن ولی خوب مشکل باز هم همون مشکل همیشگی پول بود که فراهم نمیشد..
💜🦋💜
❌ ۹ رفتار که خانم ها دوست ندارن
از شوهرشون ببینند 😓
❣۱_مردانی که با کار خود ازدواج کرده اند
❣۲_مردانی که به مادرشان وابسته اند
❣۳_مردانی که کنترل خشم و تعادل رفتاری ندارند
❣۴_مردان چشم چران و تنوع طلب
❣۵_مردانی که به ظاهر و نظافت شخصی خود اهمیت نمی دهند
❣۶_مردانی که عشق و علاقه شان را نشان نمی دهند
❣۷_مردانی که برای رابطه شان وقت نمی گذارند.
❣۸_مردانی که شما را با دختر قبلی زندگیشان مدام مقایسه می کنند
❣۹_مردانی که بدون هدف و برنامه هستند و استقلال مالی ندارند.
18.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️♨️خوشبختیتان را به کس دیگری واگذار نکنید!/دکتر اسلامی
🎥#دکتر_اسلامی
@daneshanushe✍️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️آرایش و دلبری زن برای مرد
🟣تو ذهن مرد بعضی زیبایی ها ، زیبایی های ظاهری نیست...🙃
☘مردها عاشق زیبایی های درون شما هستن.
#دکتر_عزیزی
#همسرداری
با این افرادازدواج نکنید ⚠
❇️ازدواج مسیر زندگی هر فرد را تعیین می کند، اگر در این مسیر همسفرمان را درست انتخاب کنیم آینده روشن در انتظار ماست
ولی اگر تصمیمی نامناسب اتخاذ نماییم مشخص نیست چه سرنوشتی ما را به سوی خود فرا بخواند.😱
🔴ازدواج با پدر بزرگ
رعایت فاصله سنی میان زوجین بسیار مهم است.
شاید خواستگار مورد نظر دارای خصوصیات برجسته باشد اما اگر اختلاف سنی به میزانی است که می توان گفت زوجین از دو نسل متفاوت هستند،
قطعا در آینده اختلاف دیدگاه ها بیشتر خود را نشان خواهد داد و مسیر زندگی را ناهموار خواهد ساخت.❌
🔴اختلاف مذهبی
وقتی که ازدواج می کنیم در واقع با یک فرد ازدواج نمی کنیم بلکه با یک خانواده وصلت می کنیم.
خانواده ها نقش مهمی را در روابط زناشویی فرزندانشان ایفا می کنند
🔴اختلاف فرهنگی
ازدواج کردن با فرهنگ متفاوت و باور های مذهبی مغایر با یکدیگر زوجین را به سوی کشمکش های دائمی برای حل این اختلافات سوق خواهد داد .
🔴معتادی در لباس دامادی
افراد معتاد به علت مصرف مواد مخدر دچار مشکلات روان شناختی زیادی هستند.
🔰از جمله بی مسئولیتی ، پر خاشگری ، بد دهنی و پر حرفی ، کاهش فعالیت و بسیاری دیگر از مشکلات جسمی و روحی .
حال خواستگاری با این شرایط با داشتن سایر ویژگی های مناسب مانند پول و تحصیلات آیا می تواند فرد مناسبی برای ازدواج و پذیرش مسئولیت خانواده باشد⁉️
🔴کودکی نابالغ
هستند پسرانی که به دوران جوانی و حتی میانسالی قدم گذاشته اند، ولی هنوز از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنند.
اینگونه از افراد غالباً در دوران کودکی به شدت به یکی از والدین خود وابسته اند و پس از ازدواج نیز در پی آن هستند که همسرشان نقش یک والد مهربان را برای آنها ایفا کند 👶
این گونه افراد به دنبال کسی می گردند که مسیر زندگی را برای آنها مشخص کرد و مسئولیت ها را بر عهده گیرد.😁
🔴خانواده آزارگر
خانواده یک فرد روحیه آزارگری داشته باشند و حریم های مردی که خود را از همه بالاتر می داند و به دیگران با دیده تحقیر می نگرد و همیشه احساس می کند حق با اوست، موردی خطرناک برای ازدواج است.❎
🔴خودشیفته و مغرور
مردی که خود را از همه بالاتر می داند و به دیگران با دیده تحقیر می نگرد و همیشه احساس می کند حق با اوست، موردی خطرناک برای ازدواج است.
شاید در نگاه اول مردی با اعتماد به نفس به نظر برسد و این مسئله برای دختران جذاب باشد.☝️
🔴مردان رفیق باز
مردانی که بیشتر اوقات فراغت خود را با دوستان خود سپری می کنند و ترجیح می دهند لحظات حساس زندگی شان را به جای بودن در کنار همسرانشان در کنار دوستانشان باشند، زندگی را برای همسرانشان سخت می کنند. 🎀
این گونه زنان در بیشتر اوقات روز تنها هستند و لحظاتی که نیاز به حضور همسرشان دارند را به تنهایی سپری می کنند و در بیشتر مواقع افسردگی و تنهایی است که با این زنان هم نشین است.💔
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
❤️
✍🏻 هر مردي که شما را دوست دارد براي زندگي كردن مناسب نيست
➖بزرگترین اشتباهی که یک دختر مرتکب میشود این است که بگوید، چون یک مردی من را خیلی خیلی دوست دارد پس او مردِ مناسبِ من است و به دردِ من میخورد و به خاطرِ علاقه اش به من چنین یا چنان خواهد کرد.
•● ابدا این موارد ارتباطی با هم ندارند و قرار است که شما هم او را دوست داشته باشید، نه اینکه چون او شما را دوست دارد به او علاقمند شوید.
❤️
❤️هم دلی❤️
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️ #بیراهه #پارت27 . چایی به دست وارد سالن شدم که همون دختر جوون نگاه مهربون همر
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️
#بیراهه
#پارت28
.
احمد بعد از سربازی یه شغل موقت پیدا کرده بود که فایده ای نداشت چون کارش زیاد بود و حقوقش کم به همین خاطر احمد با پیشنهاد شوهر خواهرش که خونه اش تهران بودن رفت تهران و توی نجاری اون مشغول به کار شد. رفتن احمد برام اصلا قابل تحمل نبود و تقریبا هرروز توی خونه بدور از چشم خانواده اشک میریختم و هروز بلا استثنا چند بار با هم تماس میگرفتیم.کار توی کارگاه نجاری خوب بود اما بازم درآمدش کم بود و کفاف عروسی ما رو نمیداد و همین دلگیرم میکرد اما به احمد چیزی نمیگفتم که دلش نشکنه و هرچی اون در و دل میکرد دلداریش میدادم که خدا کریمه و نگران نباش. گهگاه شرمنده میشد که نمیتونه با دست پر بیاد و برام طلا و کادو های زیاد بخره اما من با اعتماد به نفس میگفتم من این چیزا برام مهم نیست مهم خودتی عزیزم و از این حرفا ولی خوب واقعا منم زن بودم و عاشق این بودم شوهرم مدام برام کادو بخره.بالاخره بعد از یک ماه که احمد رفته بود تهران دیگه طاقت نیاوردم و یهروز بهش زنگ زدم و اشکم درومد گفتم احمد تو رو خدا بیا ببینمت که احمد هم ناچار گفت چیکار کنم نمیشه فعلا بیام ولی تو که میتونی بیایی عشقم! فین فینی کردم و گفتم آخه چطور؟ گفت خونه عنایت برادر بزرگت مگه تهران نیست بیا اونجا دیگه باید طبق رسم مادرم اینها بیان دنبالت! ما رسم داشتیم که دختر تو عقد میرفت خونه یکی از فامیل هاش و خانواده داماد با شادی و پایکوبی می اومدن و میبردنش!دیدم بدم نمیگه اما روم نمیشد به بابا بگم بنابراین سپردم به احمد خودش که رای بابا رو بزنه و احمد هم از خدا خواسته تماس گرفت و از بابا خواهش کرد که من برم خونه عنایت بابا هم گفت صاحب اختیارش خودتی و روز بعد من رو ابرا بودم که دیگه هجران داشت تمام میشد.یعنی قدر دنیا دلم براش تنگ شده بود و احمد اینقدر قشنگ و متبحرانه عاشقی میکرد که من رو شیفته خودش کرده بود؛ منی که تا قبل از نامزدی اصلا حسابش نمیکردم حالا برای یک ماه ندیدنش شب و روز نداشتم.رسیدم تهران و توی ترمینال احمد اومد دنبالم؛ حسم رو نمیتونم توصیف کنم اما اینو بگم اگه زشت نبود همونجا گریه و زار میزدم! حال احمد هم دست کمی از من نداشت و اونم متقابلا چشماش خیس شده بود. رفتیم سمت خونه عنایت و چقدر من خوشبخت بودم. حدود ده روز من خونه عنایت بودم و هرروز عصر با احمد تا آخر شب تو خیابون ها ولو بودیم و کلی بهمون خوش گذشت البته من اصلا نمیخواستم خرج روی دستش بزارم و نمیزاشتم جلوم شرمنده بشه
.
🍃🍃🍃 🍃🍃🍃
💕ﯾﮏ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ "ﺳﺮ" ﺩﺍﺭﺩ ﻭﻟﯽ "ﻣﻐﺰ"ﻧﺪﺍﺭﺩ...
ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻤﯽ ﺍﺻﻄﮑﺎﮎ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ
ﺑﺎﺷﺪ، ﻓﻮﺭﺍ ﻣﺸﺘﻌﻞ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.
ﺍﺛﺮﺍﺕ ﺍﯾﻦ ﺍﺷﺘﻌﺎﻝ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ "ﻭﯾﺮﺍﻧﮕﺮ" ﺑﺎﺷﺪ.
ﻫﻤﻪ ﻣﺎ "ﺳﺮ" ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ "ﻣﻐﺰ" ﻫﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢ.
ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﺁﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ "ﻭﺍﮐﻨﺶ" نشان ﻧﺪﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻋﺎﺩﺗﯽ ﮔﺮﺍﻧﻘﺪﺭ ﺍﺳﺖ...
بهترین جواب بدگویی: سکوت
بهترین جواب خشم: صبر
بهترین جواب درد: تحمل
بهترین جواب تنهایی: تلاش
بهترین جواب سختی: توکل
بهترین جواب خوبی: تشکر
بهترین جواب زندگی: قناعت
بهترین جواب شکست: امیدواری..
برای جبران اشتباهات، به دوستانت همانقدر زمان بده که برای خودت فرصت قائل میشوی
۰
🖌#کانال_دڪتر_انوشه
..
⭕ برخورد صحیح با کارهایی که همسر تو منزل میکنه
✅ شما در این موارد باید تعریف کرده و کارش رو تحویل بگیرید و ذوق کنید
حال ، تعریف شما هرچه ماهرانه تر و اصطلاحاتی که به کار میبرین جذاب تر و متفاوت تر از تعاریف قبلیتون باشه و خلاقیت داشته باشین حال زندگی مشترکتون از تمامی جوانب چه عاطفی چه جنسی رفته رفته شیرین تر و دلچسب تر میشه
❌ نه اینکه بیاین بگین از صب داری چیکار میکنی الکی!😐
یا تغییراتی که دادی خوشایند نیست!
(آقایون داداشا حواستون باشه مهمه ،
چرا اینجوری میگید آخه خدا نسلتون رو منقرض کنه 😐)
که اینطوری بکل این سیگنال هارو به شریک زندگیتون میدین که
1. خونه رو تمیز نکن!
2. بد سلیقه ای🤕
3. حال روحیش رو خراب کرده و در نتیجه حال روحی زندگیتون رو هم ک خودتون یک طرف این زندگی هستین خراب کرده و مسلما حال خوتون هم خراب میشه•
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓@HammDeli