eitaa logo
❤️هم دلی❤️
10.4هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
26 فایل
💫﷽💫 منتظر دریافت پیامای زیباتون هستم😍😍😍 @Delviinam . . . . تبلیغات پربازده https://eitaa.com/joinchat/624099682C3e1a6dd3b9
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️هم دلی❤️
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #شهین #پارت21 .🍎 خانم بزرگ ایستاده و ترسیده گفت: کجا ؟تو دیدیشون ؟ _انگار نز
📜 🩷 .🍉🍉 بازوم رو ول کرد و با عصبانیت گفت : میدونستی بچه فضولی هستی؟ _من که کاری نکردم _کاری نکردی ؟رفتی همه چی رو گفتی!!! _خب چه عیبی داره پشت درختا بودید داشتید حرف میزدید دیگه _بچه ای دیگه بچه ...همینطور هپلی بارتون میارن که شوهر هم که میکنید نمیدونید وظیفه اتون چیه !!! _هان ؟ _هیچی بابا بیا برو! ضد حال زدی دیگه چی میخوای ؟ نمیفهمیدم چی میگه واقعا درکی از این مسائل نداشتم و بعدها فهمیدم واقعا چقدر ما رو به قول رضا هپلی بار آورده بودن که از هیچی سر در نمی آوردیم برگشتم پیش خانم بزرگ زهره رو گوشه ای خفت کرده بود و داشت بهش تذکر میداد، اگه میدونستم واقعا گفتن اینکه صدای اون دو تا رو شنیدم اینقدر مساله بزرگی میشه اصلا هیچی نمیگفتم... خانم بزرگ من رو که دید با دست اشاره زد برم پیششون رفتم نزدیک، زهره داشت گریه میکرد خانم بزرگ رو به من گفت : نگاه کن شهین اگه بفهمم به کسی گفتی زهره رو اون پشت دیدی وای به حالت خب؟! حتی به مریم و زری هم نمیگی حالا برو به عمه ات  بگو بیاد اینجا زهره با همون حال گفت : نه خانم بزرگ به مامانم نگو ! _نمیشه که باید بدونه اینهمه من تذکر میدم بهش برای چیه برو شهین زود باش سری تکون دادم واقعا ترس برم داشته بود اینا چرا همچین میکردن من که برگشتم به ساختمون همه بیدار شده بودن و گویا کسی خبری از ماجرا نداشت رو به عمه شمسی گفتم : عمه! خانم بزرگ تو حیاط کارت داشت عمه گفت : با من ؟ _اره اونم بلند شد و رفت مامان دست من رو گرفت و کشید سمت خودش و گفت : کجا بودی تو ؟ _من؟ ...همینجاها _خانم بزرگ چیکار عمه ات داشت ؟ _چمیدونم نشستم کنار بقیه ولی نمیتونستم ذهنم رو جمع و جور کنم چرا اینقدر این قضیه یهو بزرگ شد اونروز اونقدری حالم بد بود که همه متوجه شده بودن و مدام از بزرگ و کوچیک میپرسیدن : چت شده چرا ناراحتی ؟ و من جوابی نداشتم بهشون بدم عمه شمسی که برگشت توی اتاق اونم پکر بود انگار خانم بزرگ با اونم دعوا کرده بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞 توی عشق‌های زمینی هم ؛ باید خودت رو، صِدقت رو، به معشوقت ثابت کنی، تا باورت کنه .... پای عشق خدا و اهل بیت 'علیهم السلام' که وسط میاد، باز هم وضع همینه؛ یه جاهایی باید قربانی بدی .... از آبروت، از مال ات، از "مَن" ات، از جانت و... تا صِدق عشقت ثابت بشه ! 💥 البته نه به خدا، اون که میدونه تو چند مرده حلّاجی ... بلکه به خودت !!!! جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و... با جون و دل میشنوم🥺👇 🧚‍♀🕊 ♥️ @Delviinam ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌ ✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓@HammDeli
به کار بردن جملاتی مانند ؛ کاش ازدواج نکرده بودم یا خوش به حال مجردها که هر کاری دلشان می خواهد انجام می دهند و... فقط همسرتان را از زندگی دلسرد میکنید.
🍃🌸🍃 🍃
🍃🌸🍃 🍃🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃 مخصوصاً خانمومها: بخون ضرر نمی‌كنی، تنم لرزید خوندم! سوال: چرا خداوند آب دهان را شیرین و اشک چشم را شور و آب گوش را تلخ و آب بینی را خنک قرار داده است؟ جواب: امام صادق (ع) می‌فرمایند: آب دهان شیرین است تا انسان از خوردن و آشامیدن لذت ببرد. آب چشم شور است، برای محفوظ نگه داشتن پیه چشم. زیرا اگر شور نبود پیه چشم آب می شد و فایده دیگر آن، ضد عفونی کردن چشم است. اما آب گوش و رطوبتش تلخ است، برای جلوگیری ورود حشرات ریز، که به خاطر تلخی نمی‌توانند وارد گوش و از آنجا وارد مغز شوند. آب بینی هم خنک است به خاطر سالم ماندن مغز سر انسان تا طیلان و جاری نشود. زیرا اگر آب بینی گرم بود، باعث جاری شدن مغز به داخل بینی می‌گردید. اللّه اکبر خدا بزرگتر است از آنچه در تصور ماست. هنگام به دنیا آمدن در گوشمان اذان می‌خوانند، ولی نمازی نمی خوانند! هنگام مرگ برایمان فقط نماز می‌خوانند... بدون اذان ... اذان هنگام تولد، برای نمازی است که هنگام مرگ می‌خوانند... چقدر کوتاه است این زندگی... به فاصله یک اذان تا نماز. به خیلی چیزا باید فکر کرد و عمیق شد... قدر با هم بودن را بدانیم... این متن تنم را لرزوند... در مورد مرگ 😔آیا می‌دانید بعد از فوت شخص، رشد موها تا چندین ماه متوقف نمی‌شود؟ آيا مي‌دانيد بعد از فوت، تنها قسمت چپ مغز تا هفت دقیقه زنده می‌ماند و تمام گذشته خود را بصورت یک خواب مرور می‌کند!... لا حول ولا قوة إلا بالله آیا می‌دانید پس از مرگ، تنها عضوی که تا ۳ روز زنده است، گوش هست؟ به همین علت، هنگام مرگ تلقین خوانده می‌شود. سبحان الله آیا می دانید ملک الموت حضرت عزرائیل؛در شبانه روز 360بار به تو نگاه می‌کند؛ آیا می‌دانید که حضرت عزرائیل روزی ۵بار وارد خانه شما می‌شود و به دیوار تکیه می‌دهد؟ و منتظر امر خداوند است برای قبض روحت؛ پس سعی کن هنگامی که تو را تحت نظر دارد، مرتکب معصیت نشوی؛ در غیر این صورت چگونه با خداوند متعال مواجه خواهی شد! حالا اگر سه بار استغفار کرده و این پیام را به دیگران بفرستی، عرض چند دقیقه میلیونها شخص استغفار می‌کنند که مسبب خیرش تو هستی؛ و این عمل باعث خشنودی خداوند می‌باشد! اللّهم صلِّ علی محمد و آل محمّد شش راه آسان برای بدست آوردن ثواب بعد از مرگ: ۱- به شخصی یک قرآن هدیه کن؛ هرگاه تلاوت کرد ثوابش به تو می‌رسد. ۲- به یک شفاخانه یک ویلچر هدیه کن. هر مریضی استفاده کرد، ثوابش به تو می‌رسد. ۳- در تعمیر مسجد شرکت کن. ۴- در جای پرازدحام، آب سردکن بگذار. هرکس آب بنوشد، ثوابش به تو می‌رسد. ۵- یک درخت یا نهال بکار؛ هر انسان یا حیوان استفاده کند، ثوابش به تو می‌رسد. ۶- از همه آسان تر، این مطلب را به اشتراک بگذار، هرکس عمل کرد، ثوابش به تو می‌رسد. 🔑 از اشك سه كس بترس: 1-اشك يتيم 2-اشك مظلوم 3-اشك پدر ومادر ده مورد از بهترین دکترها در جهان: 1-قرآن کریم 2-آب نوشیدن زیاد 3-خواب کافی در شب 4-هوای آزاد و پاک 5-روزی نیم ساعت پیاده روی 6-خوردن غذای سالم و به مقدار 7-نور آفتاب 8-عسل 9-سیاه دانه 10-راضی بودن به قضا و قدر (چه خیرش و چه شرش) 1-نفس بکش با لا اله الا الله 2-نفست را سرزنش کن با استغفر الله 3-هنگام درد کشیدن بگو الحمد لله 4-هنگام تعجب بگو سبحان الله 5-هنگام خوشحالی صلوات بر رسول الله 6-هنگام ناراحتی انا لله و انا الیه راجعون 7-سم چشمانت را بشکن به گفتن ما شاء الله، تبارک الله 8-شروع کن با بسم الله 9-خاتمه بده با الحمد لله دیدی تا یه جوک با حال می‌بینی، در جا کپی می‌کنی و بعدش پخش می‌کنی !!! حالا ببینم سوره ای از قرآن که معادل یک سوم قرآن هست، را چکارش می کنی...   ﷽ ﴿.قُل.هُوَ.اللَّهُ.أَحَدٌ.۞.اللَّهُ.الصَّمَدُ.۞.لَمْ.يَلِدْ.وَلَمْ.يُولَدْ.۞.وَلَمْ.يَكُن.لَّهُ.كُفُوًا.أَحَد.﴾ 🌾فکرش را بکن! روز قیامت با خودت میگی کاش بیشتر می‌فرستادم ‏: 🐪🐪🐪🐪🐪🐪🐪 خدایا به برکت اسلام  قسمت میدهم هر کس این را کپی کرد غم دلش رو رفع کن و حاجت دلش را برآورده کن. آمین ‏: *اگر این پیاموخوندی باید برای همه گروهابفرستی*🌹 *برخاتم انبیاء محمد(ص)صلوات*🌹🌹‌‌🌹🌹🌹 جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و... 👇با گوش دل میشنوم🥺🫂 🧚‍♀🕊 ♥️ @Delyar_808 ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌ ·‌ ✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓 @harf__deli ❄️
❤️هم دلی❤️
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #شهین #پارت22 .🍉🍉 بازوم رو ول کرد و با عصبانیت گفت : میدونستی بچه فضولی هستی
📜 🩷 . رضا تا شب پیداش نبود زهره هم از اشپزخونه بیرون نیومد مامان و زن عمو کنار هم نشسته بودن و منم اونروز از اتاق بیرون نرفتم مامان میگفت : احتمالا سرما خوردی اینقدر بی‌حالی و همین شد بهانه ای برای اینکه از جام جم نخورم زن عمو به مامان گفت : غلط نکنم اتفاقی افتاده ! _اره منم شک کردم از ظهری همه اشون مشکوکن _میگم نکنه رضا و زهره دعواشون شده اخه زهره چشماش اشکی بود _بعید هم نیست من موندم شمسی با چه دلی این دو تا رو این کدت کنار هم نگه داشته _چمیدونم انگاری زورشون به پسره نمیرسه دیدم چند باری شمسی داشت به زهره تذکر میداد _دختر عقد کرده همینه! والا من طاقت موندن دختر عقدی تو خونه ام رو ندارم معصومه(خواهر مریم و دختر بزرگ عمو کمال)یه زمانی شوهر کنه همون روز عقد باید عروسی بگیرن _حالا خدا کنه چیز اساسی نباشه سر سفره شام باز  رضا نبودش آقا بزرگ گفت : پس کجا موند این پسر ؟! خانم بزرگ گفت : شاید داره وسایلش رو جمع میکنه ! _کجا میره ؟ _انگار کار داره میخواد بره تهران دیکه کسی چیزی نگفت صبح روز بعد با صدای عمه شمسی بیدار شدم ....ما دخترها توی اتاق لب ایوون میخوابیدیم نزدیک ترین اتاق به محل رفت و امد هر کسی ما بودیم... مریم و زری طبق معمول خواب بودن با چیزهایی که دیروز اتفاق افتاده بود و من خودم رو مقصر میدونستم  سرکی کشیدم ببینم چه خبره رضا پایین پله ها ایستاده بود و زهره و عمه دو تا پله بالاتر بودن عمه اروم داشت میگفت : این بهتره رضا برگرد تهران ایشالا اوضاع اروم بشه ما هم برمیگردیم _ولی زن عمو این رسمش نیست زهره زن عقدیمه مگه کار خلاف بوده داشتیم حرف میزدیم _میدونم، اصلا موندن تو اینجا از اول درست نبود برگردیم تهران عروسی میگیریم به مادرت هم بگو‌! زهره هیچ حرفی نمیزد رضا رو بهش گفت: تو یه چیزی بگو! زهره سرش رو بالا آورد و عمه بهش چشم غره ای رفت زهره گفت : چی بگم بهت گفته بودم تو نیا ولی گوش نکردی _ای بابا شماها چه قومی هستید ایهاالناس زنمه نمیتونم ... عمه نگذاشت حرفش تموم بشه و گفت : هیس اروم رضا میخوای عالم و ادم بفهمن.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 دنیای زنانگی... 🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 احساس می‌کنم به‌دردنخورترین و بیچاره‌ترین زنِ عالمم! همه‌ی غم‌ها و اندوه‌هایی که قبلا باهاشان کنار آمده و برای خودم حلشان کرده‌ام، پیش چشمم بزرگ و لاینحل می‌شوند! دلم نمی‌خواهد توی آیینه با خودم روبرو شوم، به خودم فکر کنم و خودم را سوژه‌ی هیچ آرزو یا رویای شیرینی بدانم که احتمال بدهم روزی محقق خواهد شد. بغض تا بیخ گلویم بالا می‌آید و بی‌هوا زیر گریه می‌زنم. لحاف را دور تنِ دردمندم می‌پیچم، چشم‌هایم را می‌بندم و از خودم می‌پرسم اصلا مگر من، این منِ بدقلقِ بدقیافه لایق خوشبختی هم هست؟! چطور ممکن است کسی دوستم داشته باشد و چه‌بسا اصلا هیچ‌کس هیچ‌وقت دوستم نداشته و من بیهوده دل به مهر آدم‌های زندگی‌ام سپرده باشم...؟! . این‌ها چکیده‌ی احوالاتی‌ست که من به‌عنوان یک زن و شاید خیلی زن‌های دیگر در جهان طی دو‌، سه روزی از هر ماهِ هر سالِ زندگی‌مان تجربه‌شان می‌کنیم. درست مثل اینکه در یک چرخه‌ی بی‌پایانِ مُدور افتاده باشی، هر چند هفته یک‌بار طبق حساب و کتابِ تقویم و تاریخ و اعدادی که خبردارت می‌کنند "وقتش رسیده"، به دستور هورمون‌هایی که بالا و پایین می‌شوند و اندوخته‌شان را در بدنت رها می‌کنند، باید وارد این ورطه‌‌ی عجیب و غریب شوی و تمام قوایت را جمع کنی تا تلخیِ تکراری اما گزنده‌ای که تمام جانت را پر کرده عقب برانی و به خودت امیدواری بدهی که: "چیزی نیست، تموم می‌شه. فقط چند روز..." . ماجرا اما به همین مبارزه‌ی تن به تنِ چند روزه با چند هورمون طفلکی تمام نمی‌شود که ای‌کاش می‌شد! وجه دشوارترِ قصه این است که دلت نمی‌خواهد این حجم ناتمام تلخیِ درونت دامان آدم‌های اطرافت را بگیرد و عاصی‌شان کند. دلت می‌خواهد آنقدر از آن‌ها دور بشوی و بروی توی لاک خودت که تو را وقتی اندوهِ سرریز شده از هورمون‌ها به جسم و جانت غلبه کرده، نبینند و تصویری از روزهای آشفتگی‌ و بی‌قراری‌ات به خاطر نسپارند. دلت می‌خواهد بهشان بگویی: قربان شکل همه‌تان بروم، کمی دورتر بایستید تا ترکش‌های سَمیِ حالِ خرابم به قلبتان ننشیند و زخمی‌تان نکند. عقب‌تر بایستید و بی‌آنکه قضاوتم کنید با اندکی مهر و عطوفت از دور تماشایم کنید. تنها اگر دلتان خواست، دستی به مِهر روی موهای آشفته‌‌ام بکشید و بروید...همین! جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و... با جون و دل میشنوم🥺👇 🧚‍♀🕊 ♥️ @Delviinam ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌ ✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓@HammDeli
🍃🌸🍃 داستان خنده دارآرزوی یک زن 🍃
داستان خنده دارآرزوی یک زن زن در حال قدم زدن در جنگل بود که ناگهان پایش به چیزی برخورد کرد. وقتی که دقیق نگاه کرد، چراغ روغنی قدیمی‌ای را دید که خاک و خاشاک زیادی هم روش نشسته بود. زن با دست به تمیز کردن چراغ مشغول شد و در اثر مالشی که بر چراغ داد یک غول بزرگ پدیدار شد. زن پرسید: حالا می‌توانم سه آرزو بکنم؟ غول جواب داد: نخیر! زمانه عوض شده است و بیشتر از یک آرزو اصلاَ راه نداره، حالا بگو آرزویت چیست؟ زن گفت: در این صورت من مایلم در خاورمیانه صلح برقرار شود و از جیبش یک نقشه جهان را بیرون آورد و گفت: نگاه کن. این نقشه را می‌بینی؟ این کشورها را می‌بینی؟ من می‌خواهم اینها به جنگ‌های داخلی خود و جنگ‌هایی که با یکدیگر دارند خاتمه دهند و صلح کامل در این منطقه برقرار شود و کشورهای متجاوزگر و مهاجم نابود شوند. غول نگاهی به نقشه کرد و گفت: این کشورها بیشتر از هزاران سال است که با هم در جنگند. من که فکر نمی‌کنم هزار سال دیگه هم دست بردارند و بشود کاری کرد. درسته که من در کارم مهارت دارم ولی دیگه نه اینقدر‌ها. یک چیز دیگر بخواه. این محال است.. زن مقداری فکر کرد و سپس گفت: من هرگز نتوانستم مرد ایده‌آلم را ملاقات کنم. مردی که عاشق باشد و دلسوزانه برخورد کند و باملاحظه باشه. مردی که بتواند غذا درست کند و در کارهای خانه مشارکت داشته باشد. مردی که به من حیانت نکند و معشوق خوبی باشه و همه‌اش روی کاناپه ولو نشود و فوتبال نگاه نکند. ساده‌تر بگم، یک شریک زندگی ایده‌آل… غول مقداری فکر کرد و بعد گفت: اون نقشه لعنتی رو بده دوباره یه نگاهی بهش بندازم
‼️بیخودی غُر نزنید! خیلی وقت‌ها حواس والدین به چیزهایی که می‌گویند نیست. در حالی که بچه‌ها مثل یک اسفنج که آب را به خودش جذب می‌کند، حرف‌های مادر و پدرشان را جذب می‌کنند و توی ناخودآگاه‌شان قرار می‌دهند.  ❕اگر مادر یا پدری هستید که غر زدن بخشی از شخصیت شما شده است، لطفا جلوی بچه‌ها مراقب باشید.  قرار نیست آن‌ها از شما یاد بگیرند که زل زدن به نیمه خالی لیوان کار خوبی است، بلکه قرار است کاملا خلاف آن را یاد بگیرند.  ✔️بنابراین از حالا به بعد به جای اینکه در مورد سختی‌های کارتان غر بزنید، روی نکات مثبت تمرکز کنید، مثلا بگویید: روز خسته کننده‌ای داشتم ولی بالاخره کارم را تمام کردم. رابطه زناشویی👩‍❤️‍👨