eitaa logo
❤️هم دلی❤️
10.4هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
26 فایل
💫﷽💫 منتظر دریافت پیامای زیباتون هستم😍😍😍 @Delviinam . . . . تبلیغات پربازده https://eitaa.com/joinchat/624099682C3e1a6dd3b9
مشاهده در ایتا
دانلود
خــدايـا آرامــش را سر ليست تمامِ اتفاقات زنـدگی مـان قـرار بـده آرامـش را تنها از تو ميخواهیم الهی 🙏 بـه دوستان و عـزیزانم خوابی آرام و فـردایی پراز خیر و برکت عطاکن شبتون سـرشـار از آرامـش 🌸🍃
تقویم نجومی اسلامی 👈 یکشنبه 👈 27 آبان / عقرب 1403 👈15 جمادی الاول 1446 👈17 نوامبر 2024 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. 🔘 فتح بصره توسط امیرمومنان علی علیه السلام " 36 هجری قمری ". 🌹ولادت امام زین العابدین علیه السلام به روایتی " 36 هجری قمری ". ⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است: ✅مسافرت. ✅داد و ستد و تجارت. ✅خواستگاری و عقد و ازدواج. ✅شکار صید و ماهیگیری. ✅دیدار با اشراف و بزرگان و علماء. ✅و آغاز نویسندگی و نگارش خوب است. 🚘مسافرت : مسافرت خوب است. 👶مناسب زایمان نیست. 🔭 احکام نجوم. 🌓 امروز : قمر در برج جوزا است و امور زیر خوب است : ✳️خرید و سفارش جنس. ✳️معامله املاک و مستغلات. ✳️مبادله سند و قولنامه. ✳️ارسال کالا به مشتری. ✳️آغاز تعلیم و تعلم. ✳️آغاز نویسندگی و نگارش کتاب مقاله و... ✳️و دیدار روسا خوب است. 🔵مناسب بستن حرز برای اولین بار و نماز آن خوب است. 👩‍❤️‍👨مباشرت امشب شب دوشنبه: فرزند حافظ قران گردد. ⚫️ اصلاح سر و صورت. طبق روایات ، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث سرور و شادی می شود. 💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن یا #زالو انداختن در این روز، از ماه قمری سلامت آفرین است. 😴🙄 تعبیر خواب. خوابی که (شب دو شنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 16 سوره مبارکه " نحل " است. و علامات و بالنجم هم یهتدون... و مفهوم آن این است که برای خواب بیننده حالتی غیر از آن حالتی که داشت روی دهد و از جانب شخص خوب و بزرگی به عظمت و بزرگی برسد. ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 💅 ناخن گرفتن یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌( این حکم شامل خرید لباس نیست) ✴️️ وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه: یا ذالجلال والاکرام  ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد. 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨الهی به امیدتو 🌸🌹نفس تون ‌معطر به ‌ذکر شریف صلوات 🌸🌹اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🌸🌹مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🌸🌹وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🌸🍃🍃🌸🍃🍃 آرامش یعنی(قشنگه بخونید)
❤️هم دلی❤️
🌸🍃🍃🌸🍃🍃 آرامش یعنی(قشنگه بخونید)
آرامش از کجا شروع می‌شود؟ همین‌که ببینی و بشنوی پشت سرت چه می‌گویند و اهمیت ندهی، همین‌که قضاوتت کنند و بگذری، همین که دلخورت کنند و به حال خودشان بگذاری و متوقف نشوی و عبور کنی... آرامش از کجا شروع می‌شود؟ همین که به دنبال اهدافت بروی، اما خودت را آزار ندهی، گاهی بایستی و نفسی تازه کنی و دوباره به سمت هدف‌هات حرکت کنی. همین که بی‌توقع دوست بداری و بی‌توقع مهربان باشی و بی چشم‌داشتی خوبی کنی، همین که انتظاری از هیچ‌کسی جز خودت نداشته‌باشی و فقط برای آرامش روانت کنار آدم‌ها باشی... آرامش از کجا شروع می‌شود؟ همین که سنجیده تصمیم بگیری و در تصمیماتت قاطع باشی و به هر بادی نچرخی و به هر کلامی مردد نشوی و تغییر مسیر ندهی، همین که برای خوب بودن حالت و برای موفق شدنت مصمم باشی و در هر تصمیم و رفتار و اظهار نظری، قبل از هرچیزی، آرامش خودت را در نظر بگیری... آدم‌های آرام، تلاش می‌کنند و موفق می‌شوند، اما هر کجای مسیر که خسته شدند، بدون در نظر گرفتن زمان و مکان و نگاه‌ها، می‌زنند کناری و خستگی در می‌کنند. آدم‌های آرام شاید دیرتر برسند، اما همیشه و در هر حالی، از زندگی‌ لذت می‌برند. آرامش از کجا شروع می‌شود؟ از همان‌جا که هیچ چیز را سخت نمی‌گیری و راحت لبخند می‌زنی و راحت می‌بخشی و راحت عبور می‌کنی. آرامش از کجا شروع می‌شود؟ از همین‌جا که تو تصمیم می‌گیری بعد از این، هرچیز هم که پیش آمد، آرام باشی و در کمال خونسردی، زندگی‌ات را بکنی. جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و... با جون و دل میشنوم🥺👇 🧚‍♀🕊 ♥️ @Delviinam ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌ ✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓@HammDeli
✔️👌نحوه برخود با مردان وابسته به مادر به‌عنوان همسر مردی که وابستگی زیاد به مادرش دارد، توصیه می‌شود به موارد زیر توجه کنید: هنگام دعوا و بحث‌هایتان، خودتان و مادر شوهرتان را در دو سوی مختلف قرار ندهید. زیرا شوهرتان را مجبور به انتخاب بین یکی از این دو جبهه می‌کنید. از روش‌ها و سیاست‌های زنانه برای جدایی انداختن بین شوهرتان و مادرش خودداری کنید. باید از رفتارهای منطقی بیشتر از هر زمان دیگری در رابطه بین خود و همسرتان استفاده کنید تا راه را برای مشورت گرفتن از مادر به‌تدریج قطع کند. مهارت گفتگو کردن را در خود افزایش دهید. سعی کنید بهترین دوست و همدم شوهرتان شوید. نباید سعی کنید خود را جایگزین مادر برای همسرتان کنید. زیرا در این حالت تنها صورت‌مسئله را پاک‌کرده‌اید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چشم چرانی علاقه زن و شوهر را به هم کم می‌کند. 🎙 استاد همسرانه
❤️هم دلی❤️
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #گلبهار #ادامه_دارد . گلناز(مادرواقعی بهادر) جلوتر اومد و به فاصله خیلی کمی
📜 🩷 . گلناز گفت: این همه سال دیگه از عذاب وجدان اینکه بهادر از حقیقت خبرنداره خسته شده بودم، اومدم بهش بگم که تهدیدم کردی اگه بهادر رو بهت ندم، اونو میکشی.... گلناز از ناراحتی اینکه نباید این حرف رو میزد، از رو شرمندگی سرش رو پایین انداخت .... نیرخاتون گفت: تو تنها برگ برنده من برای موندن تو اون عمارت بودی بهادر..... مجبور بودم..... جایی برای رفتن نداشتم، باید خودمو، جایگاهم رو حفظ میکردم... گلناز بعد از مکث کوتاهی شروع به صحبت کرد و گفت:... روزی که تو بدنیا اومدی جز من و نیر و یکی از خدمه ها کسی دیگه تو عمارت نبود‌..‌‌. پدر و پدربزرگت شهر بودن و هیچ راه ارتباطی باهاشون نداشتیم..... کسی هم خبر نداشت نیرخاتون بچش رو از دست داده..... نوزاد معصوم و بیگناه رو بی سر و صدا دفن کردیم.... نیرخاتون شب و روز کارش گریه بود و اون روز من از روی دلسوزی دیگه طاقت نیاوردم و به اتاقش رفتم و خواستم باهاش صحبت کنم تا کمی آروم بشه ولی اون بشدت عصبی و ناراحت بود و همه حرفی بهم زد، بحثمون بالا گرفت و.... بحثمون بالا گرفت و درد زایمان به سراغم اومد و تو به دنیا اومدی و من بعد چندین سال انتظار حس شیرین مادر شدن رو تجربه کردم.... ولی حس شیرینی که فقط چندین ساعت با من بود و بعدش بیست و پنج سال حس زجر آور و تلخ دوری از تو رو کشیدم...... تو بغلم بودی و میخواستم اولین حس شیر دادن بهت رو تجربه کنم، محو تماشات بودم که نیر خاتون اومد تو اتاق..... یه نگاهی به من و یه نگاهی به تو که تو بغلم جاگرفته بودی انداخت.... از روی دلسوزی صداش کردم و تو رو دادم‌ بغلش که شاید تسکینی باشه برای دردش، ولی اون با کاراش باعث شد من درد بکشم..... وقتی تو رو تو بغلش گرفت نگاهی بهت انداخت و گریه کرد ولی بعد نمیدونم چی از ذهنش گذشت که بهم گفت..... ببین گلناز این‌ بچه برای من‌ میشه و همه اینطور میفهمن که تو بخاطر زایمان‌ زودرس بچه رو از دست دادی و منم به وقتش این کاکل زری رو بدنیا آوردم..‌‌.... تا ابد و یک روز هیچکس نباید از حقیقت ماجرا خبردار بشه......‌‌ گفتم نیرخاتون چی میگی این چرندیات چیه به زبونت میاری؟؟..... . جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و... با جون و دل میشنوم🥺👇 🧚‍♀🕊 ♥️ @Delviinam ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌ ✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓@HammDeli
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 داستان پزشک... 🍃🍃🍂🍃
❤️هم دلی❤️
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 داستان پزشک... 🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 💞پس از رسیدن یک تماس تلفنی برای یک عمل جراحی اورژانسی، پزشک با عجله راهی بیمارستان شد. او پس از اینکه جواب تلفن را داد، بلافاصله لباسهایش را عوض کرد و مستقیم وارد بخش جراحی شد. او پدر پسر را دید که در راهرو می رفت و می آمد و منتظر دکتر بود. به محض دیدن دکتر، پدر داد زد: «چرا اینقدر طول کشید تا بیایی؟ مگر نمیدانی زندگی پسر من در خطر است؟ مگر تو احساس مسئولیت نداری؟» پزشک لبخندی زد و گفت: «متأسفم، من در بیمارستان نبودم و پس از دریافت تماس تلفنی، هرچه سریعتر خودم را رساندم و اکنون، امیدوارم شما آرام باشید تا من بتوانم کارم را انجام دهم.» پدر با عصبانیت گفت: «آرام باشم؟! اگر پسر خودت همین حالا توی همین اتاق بود آیا تو می توانستی آرام بگیری؟ اگر پسر خودت همین حالا می مرد چکار می کردی؟» پزشک دوباره لبخندی زد و پاسخ داد: «از خاک آمده ایم و به خاک باز می گردیم. شفادهنده یکی از اسمهای خداوند است. پزشک نمی تواند عمر را افزایش دهد. برو و برای پسرت از خدا شفا بخواه. ما بهترین کارمان را انجام می دهیم به لطف و منت خدا.» پدر زمزمه کرد: «نصیحت کردن دیگران وقتی خودمان در شرایط آنان نیستیم آسان است.» عمل جراحی چند ساعت طول کشید و بعد پزشک از اتاق عمل با خوشحالی بیرون آمد و گفت: «خدا را شکر! پسر شما نجات پیدا کرد.» و بدون اینکه منتظر جواب پدر شود، با عجله و در حالیکه بیمارستان را ترک می کرد گفت: «اگر شما سؤالی دارید، از پرستار بپرسید.» پدر با دیدن پرستاری که چند لحظه پس از ترک پزشک دید گفت: «چرا او اینقدر متکبر است؟ نمی توانست چند دقیقه صبر کند تا من در مورد وضعیت پسرم ازش سؤال کنم؟» پرستار درحالیکه اشک از چشمانش جاری شد پاسخ داد: «پسرش دیروز در یک حادثه ی رانندگی مرد. وقتی ما با او برای عمل جراحی پسر تو تماس گرفتیم، او در مراسم تدفین بود و اکنون که او جان پسر تو را نجات داد با عجله اینجا را ترک کرد تا مراسم خاکسپاری پسرش را به اتمام برساند.» هرگز زود کسی را قضاوت نکنید چون شما نمی دانید زندگی آنان چگونه است و چه بر آنان می گذرد یا آنان در چه شرایطی هستند ‌‎  ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧❤️✧
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 دلخوشی ها کم نیست.... 🍃🍃🍂🍃
❤️هم دلی❤️
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 دلخوشی ها کم نیست.... 🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 💞دوستی تعریف میکرد چند وقت پیش هنگامیکه که با همسرم پشت چراغ قرمز سعادت آباد بودیم، متوجه مادری پیر شدیم که منتظر تاکسی بود. چراغ که سبز شد آمدم کنار و در ماشین را باز کردم گفتم مادر میرسونم تان . تشکر کرد و قبول نکرد ولی وقتی اصرار من و همسرم را دید بسختی سوارشد وخواهش کرد اولین جایی که به مسیرش نزدیکتره پیاده شود. سر صحبت را باز کردیم . از من شغلم را پرسید و برامون کلی دعای خیر کرد، برای مردم آرزوی خیر داشت ، قشنگ دعا میکرد، قشنگ صحبت میکرد. بقول خودمون انرژی مثبت بود. از سعادت آباد که راه افتادیم چندین بار می خواست پیاده شود ولی هر بار به بهانه ای نگذاشتیم. لذت می بردیم از بودنش، از حرف زدنش، از نوع دعا کردنش که جور دیگه ای بود. حین صحبت متوجه شدیم هفته ای 2 یا 3 بار به سعادت آباد در رفت و آمد است. فضولی کردم پرسیدم مادرم این مسیر رفتن آمدنش برای شما با این سن و سال ناراحت کننده نیست؟ گفت پسرم کار می کنم و از اینکه کار میکنم راضی و شاکرم . گفتم چه کاری؟ شما در این سن و کار؟ القصه دوست ما متوجه شد که این مادر بزرگوار و دوست داشتنی علاوه بر کار کردن در منزل دیگران، در ماه یکی دو روزی هم بدون هیچ چشمداشتی و فقط از روی عشق و انسان دوستی در آسایشگاه سالمندان به پرستاری از سالمندان می پردازد. کافیه دور و برمون را بهتر نگاه کنیم. اطرافمون پر است از این فرشته های دوست داشتنی. ‌‎  ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧❤️✧ ༅࿐✾