eitaa logo
همسفر با شهدا
102 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
440 ویدیو
11 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃 🔻قسمت اول 🌀اوایل کار بود به سختی مشغول جمع آوری خاطرات شهید هادی بودیم . شنیدم که قبل از ما چند نفر دیگر از جمله دونفر از بچهای مسجد موسی ابن جعفر (ع) چند مصاحبه با دوستان شهید گرفته اند. ✳سراغ آنهارا گرفتم بعداز تماس تلفنی قرار ملاقات گذاشتیم . سید علی مصطفوی و دوست صمیمی او هادی ذوالفقاری با یک کیف پر از کاغذ آمدند . سید را ازقبل میشناختم . مسئول فرهنگی مسجدبود و بسیار دلسوزانه فعالیت میکرد اما هادی را برای اولین بار می دیدم. ❇آنهاچهارمصاحبه انجام داده بودند که متن آنرا به من تحویل دادند بعد درباره ی شخصیت شهید ابراهیم هادی صحبت کردیم . دراین مدت هادی ذوالفقاری ساکت بود بعد روکرد به من و گفت : شرمنده ! ببخشید میتونم مطلبی رو بگم ؟ گفتم بفرمایید. 💟هادی باهمان چهره ی باحیا و دوست داشتنی گفت : قبل ازما و شما چند نفر دیگر به دنبال خاطرات شهید ابراهیم هادی رفتند اما ، هیچ کدام به چاپ کتاب نرسید ! شاید دلیلش این بوده که میخواستندخودشان را درکنار شهید مطرح کنند . بعد سکوت کرد. همین طورکه با تعجب نگاهش میکردم . 📚برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش 🌹🌹🌹🌹🌹 @hamsafar_ba_shohada
«🕊🤍» - - همیشھ‌میگفت‌من‌یہ‌ࢪوز؎ شھیدمیشم✌️🏼💔 یباࢪم‌ڪھ‌نوجوون‌بود؛ معلمش‌بہ‌خاطࢪباز؎گوشے ازڪلاس‌بیࢪونش‌ڪࢪد😐😅🌸 گفت‌حالاڪھ‌منوبیࢪون‌مےڪنیدحࢪفےنیست! ولۍبدونیدداࢪیدشھیدِآیندࢪوبیࢪون‌مۍڪنید💚🌿シ! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @hamsafar_ba_shohada ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃 🔻قسمت دوم ❗همین طور که با تعجب نگاهش میکردم ادامه داد... ✴خواستم بگویم همینطور که این شهید عاشق گمنامی بوده شماهم سعی کنید که.... ❇حرفش را تا اخر خواندم از این دقت نظراوخیلی خوشم آمد. ✳این برخورد اول سرآغاز اشنایی من و هادی ذوالفقاری شد . بعد از آن بارها از او برای برگزاری یادواره شهدا خصوصا شهید ابراهیم هادی کمک گرفتیم. 📌اوجوانی فعال ، کاری ، پرتلاش اما بدون ادعا بود. هادی بسیار شوخ طبع و خنده رو و در عین حال زرنگ و قوی بود. 💟ایده های خوبی در کارفرهنگی داشت اما دوست داشت گمنام باشد دلش نمیخواست مطرح شود. 📃مدتی با چاپخانه های اطراف میدان بهارستان همکاری میکرد . پوسترها و برچسب های شهدارا چاپ میکردزیر بیشتر این پوسترها به توصیه ی او نوشته بودند : جبهه ی فرهنگی علیه تهاجم فرهنگی-گمنام 📒برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش @hamsafar_ba_shohada
✍کم توقع بود. اگر چیزی هم برایش نمی خریدیم، حرفی نمی‌زد. نوروز آن سال رسیده بود، پدرش رفت و یک جفت کفش نو برایش خرید. روز دوم فرورین، قرار شد برویم (دید و بازدید). تاخانواده شال و کلاه کردند، علی غیبش زد، نیم ساعتی معطل شدیم تا آمد. به جای کفش، دمپایی پاش بود.   گفتم: مادر، کفشات کو؟! گفت: بچه‌ی سرایدار مدرسه‌مون، کفش نداشت، زمستان را با دمپایی سر کرده بود. اون موقع علی دوازده سال بیشتر نداشت. 🔺شهید علی چیت سازیان 🔅خاطره ای به روایت مادرش @hamsafar_ba_shohada
⭕️تمجید رهبر معظم انقلاب از فیلم سینمایی موقعیت مهدی 🔻رئیس رسانه ملی با اشاره به اینکه حضرت آیت الله خامنه‌ای عصر دیروز جمعه به تماشای این فیلم نشستند؛ بخشی از نظرات ایشان را در این باره منتشر کرد. 🔻معظم له پس از مشاهده فیلم نکاتی را به این شرح بیان فرمودند: «فیلم موقعیت مهدی، عالی بود. پر از نکته‌های دقیق و روایت درست... ♦️شخصیت شهیدان باکری خصوصا محور فیلم که آقا مهدی است را به درستی و با ظرافت، تصویر و روایت کرده است. 🔻زاویه روایت فیلم هم ابتکاری بود خاصه با محوریت خانه و خانواده. 🔻برخی قسمتها، مثل "مواجهه آقا مهدی با خانواده بعد ازشهادت آقا حمید و برنگشتن پیکر برادر شهیدش" و قسمت "من مهدی باکری نیستم" یا "روایت شهادت خود آقا مهدی باکری" و... پر از نکته است. از این نکات قابل تامل در فیلم فراوان است، شاید بیست نکته‌ی اینگونه وجود دارد. 🔻این فیلم از اون فیلم‌هایی است که آدم دوست داره تا تموم شد بازم دوباره اونو ببینه. 🔻از تمام عوامل دست اندرکار ساخت این اثر بسیار خوب، کارگردان و تهیه کننده فیلم، تشکر و قدردانی باید کرد...» @hamsafar_ba_shohada
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃 🔻قسمت سوم ✳در روستای اطراف قوچان به دنیا آمدم روزگارخانواده ما به سختی میگذشت.درچهارسالگی پدرم را از دست دادم وهمراه یکی از بستگان راهی تهران شدم.یک بچه یتیم بودم چه شبها که نه غذایی برای خوردن داشتم ونه جایی برای استراحت. ❇با پیروزی انقلاب به روستا بازگشتم و بایکی از دختران خوبی که خانواده معرفی کردند ازدواج کردم. 💟ده سال در مسجد فاطمیه دولاب تهران به عنوان خادم مشغول فعالیت شدم.اواخر سال 1367 بودکه محمدهادی به دنیا آمددبستان در مدرسه شهید سعیدی درمیدان ایت الله سعیدی رفت. ✳هادی ازهمان ایام با هیئت حاج حسین سازورکه در دهه ی محرم درمحله ی ما برگزار میشد اشنا گردید.من هم با پسرم در برنامه ها شرکت میکردم. ❇پسرم با اینکه سن و سالی نداشت اما در تدارکات هیئت بسیار زحمت میکشید. بدون ادعا وبدون سر وصدا برای بچهای هیئت وقت میگذاشت. یادم هست که محمد هادی ازهمان دوران نوجوانی به ورزش علاقه مند بود،چند وسیله ی ورزشی تهیه کرده بود و صبحها مشغول میشد.با میله ای که برای پرده به کنار درب حیاط نصب شده بودبارفیکس میزد. بااینکه لاغر بوداما بدنش حسابی ورزیده شد. 📚برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش @hamsafar_ba_shohada
❤️كرامتی از شهيد علی چيت سازيان برای يكی از زائران راهیان نور غرب 🔺سر مزار علی چیت سازیان بودیم که راوی گفت: یکی از بچه های رزمنده علی چیت سازیان را در خواب دیده بود و علی آقا بهش گفته بود «فلانی هرچی می خواهید از ما شهدا بخواهید، ما برای براورده کردن حاجات شما از طرف خدا دستمون بازه بازه!». 🌷دیروز یکی از زائران برام تعریف می کرد، یک اختلاف شدید خانوادگی چند ساله که تلاش‌های نا موفق زیادی برای حلش انجام شده بود داشتیم و اتفاقا چند روز قبل بخاطر مسئله ای به شدیدترین سطح خودش رسیده بود، به ذهنم رسید به شهید علی چیت سازیان متوسل بشم و مجددا برای آشتی دادن بین اون دو نفر از فامیل در قالب یک مهمونی در عید نوروز اقدام کنم. 🌷راستش ته دل خودم یک درصد احتمال نمی دادم دو طرف راضی بشن و دعوت به این مهمونی را بپذیرن اما خدا شاهده به طرز معجزه گونه ای هر دو نفر دعوت را با اولین پیشنهاد پذیرفتن و اومدن، اتفاقا به اصرار جمع همدیگرو بغل گرفتن و بوسیدن و اشکشون جاری شد. 🌷این بنده خدا تعریف می کرد و من توی دلم می گفتم بیچاره تو چرا بیشتر از اینا دست به دامان شهدا نمی شی تا حاجت هاتو بگیری ازشون و به حال خودم افسوس خوردم. 🌷همونجا رو کردم به شهید چیت سازیان و ازش خواستم برای منم دعا کنه بتونم راهشونو ادامه بدم و مثل اونا توفیق شهادت در راه خدا پیدا کنم. 🌷وقتی از اونجا بر می گشتم اين شعر مدام توی ذهنم می چرخيد 《تو مگو ما را بدان شه بار نيست/ با كريمان كارها دشوار نیست》 @hamsafar_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی مقام معظم رهبری با بغض جمله معروف شهید چیت‌سازیان با عنوان «کسی از سیم‌خاردارهای دشمن می‌گذرد که سیم‌خاردار نفسش گذشته باشد» بر زبان آورد، این باور در خون و پوست‌واستخوانم رسوخ می‌کند که فقط این‌یک جمله شعاری نیست؛ بلکه عملکرد او بود. @hamsafar_ba_shohada
. لحظه به اسارت در آمدن قهرمان چزابه ،آمل در ادامه عملیات چزابه، شبانه روز در مقابل و پشت جبهه دشمن بدون وقفه برای نجات تیپ ۷۷خراسان از محاصره، با دشمنان جنگید و آنقدر از مهمات ذخیره و دپو شده ی دشمن استفاده کرد تا مهمات آن محدوده به پایان رسید، آنگاه با لب و بدن و ، و خورده ایی که ۶ شبانه روز ، در محاصره دشمن قرار گرفت و تنهایی به دشمن در آمد . اين _نا شناخته به تنهایی دو شبانه روز گردان‌های زرهی و پیاده دشمن را زمین گیر کرد ، تا از محاصره، رهایی یابد. دشمنان شکست خورده، خشم خود را، با شکنجه‌های متعدد، از جمله دست توانمندش از بازو، و بیرون آوردن دو او، و ها و ِ پوست ِسر و جمجمه اش و همچنین محاسن شریفش با پوست و گوشت صورتش، و با نشاندن گلوله در پیکر پاکش، از او انتقام گرفتند و چه عاشقانه به ديدار حق شتافت. 🌹تعالی ِ درجات شهید ، ودیگرشهدا هزارااان هزارسلام ودرود وصلوات. @hamsafar_ba_shohada
~🕊 زمان بمبارانهای ایران توسط صدام شبها با چادر میخوابید.. گفتم چه کاریه دخترم! میگفت: باید آماده باشیم اگه از زیر آوار درمون آوردن؛ حجابمون کامل باشه.. ♥️🕊 @hamsafar_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*⭕🎥 کلیپ | حاج حسین پورجعفری که بود؟* *🔹نشر به مناسبت هشتم فروردین سالروز ولادت شهید پورجعفری* @hamsafar_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 خودتونو برای شهدا بِکُشید... 🎙 بریده‌ای از روایتگری حاج حسین یکتا در پادگان دوکوهه در جمع زائران راهیان نور @hamsafar_ba_shohada
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃 🔻قسمت چهارم ❇درخانواده ای بزرگ شدم که به ما یاد دادند نباید گردگناه بچرخیم.زمانی هم که باردار میشدم این مراقبت من بیشترمیشد. سال 1367 بودکه محمدهادی به دنیا آمداو درشب جمعه وچندروز بعد از ایام فاطمیه به دنیا آمدیادم هست که دهه ی فجر بود روز13 بهمن.وقتی میخواستیم از بیمارستان مرخص شویم تقویم را دیدم که نوشته بود شهادت امام محمدهادی(ع).برای همین نام اورا محمد هادی گذاشتیم. ✴اوعاشق و دلداده ی امام هادی شد ودراین راه و در شهر امام هادی همان سامرا به شهادت رسید. ❇ازهمان کودکی روی پای خودش بود و مستقل بار امد.زمینه ی مذهبی خانواده بسیاردراوتاثیرگذار بود البته من درزمان بارداری بسیارمراقب بودم و به حلال و حرام بسیار دقت میکردم. 💟آن زمان ما در مسجد فاطمیه بودیم و به نوعی مهمان حضرت زهرا(س).این مسائل بسیار دراو تاثیرگذار بود. ✳وضعیت مالی خانواده ما متوسط بود و هادی آنرا درک میکرد.ازهمان کودکی کم توقع بود. 💟دوران راهنمایی را در مدرسه ی شهید توپچی درس میخواند.درسش بدنبوداماکمی بازیگوش شده بود.کلاسهای ورزشهای رزمی میرفت وبه فوتبال علاقه داشت. 📖سیکلش را گرفت و برای ادامه ی تحصیل وارد دبیرستان شهدا گردیداما ازهمان سالهای اولیه ی زمزمه ی ترک تحصیل را کوک کرد.میگفت میخواهم بروم سرکار من توان درس خواندن ندارم..... ✴البته اینها همه بهانه های دوران جوانی بود وبالاخره ترک تحصیل کرد. مدتی بیکار و دنبال بازی و..... و بعد هم سرکار رفت. ماکه خبرنداشتیم اماخودش رفته بود دنبال کار.مدتی دریک تولیدی وبعد مغازه ی یکی از دوستانش مشغول فلافل فروشی شد. 📚برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش @hamsafar_ba_shohada
🔴مراسم تشییع این دو شهید عزیز 🔹ساعت ۱۰ صبح روز پنجشنبه ۱۱ فروردین‌ در حرم مطهر حضرت معصومه (س) برگزار خواهد شد. 🔹همچنین پس از اقامه نماز، این پیکر‌های مطهر جهت خاکسپاری به قطعه ۳۱ گلزار شهدای مدافع حرم بهشت معصومه (س) منتقل می‌شوند. @hamsafar_ba_shohada
حیف زمین خدا نیست ڪہ آدم بدون وضو روش راه برھ ؟ @hamsafar_ba_shohada
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃 🔻قسمت پنجم ✳کارفرهنگی در مسجد موسی ابن جعفر گسترده شده بودسید علی مصطفوی برنامه های اردویی زیادی ترتیب میدادو همیشه برای این جلسات واردوها فلافل میخرید.میگفت هم سالم است هم ارزان.یک فلافل فروشی به نام جوادین درپشت مسجدبودکه ازانجا خرید میکرد. 🔷شاگرد فلافل فروشی یک پسر باادب بود که معلوم بود زمینه ی معنوی خوبی داردبارها که به فلافل فروشی میرفتیم سید میگفت این پسر باطن پاکی داردباید اورا جذب مسجد کنیم. ❇رفاقت ما با این پسر در حد سلام و علیک بودتا اینکه برای اولین بار یادواره شهدا برگزار شد.در پایان مراسم دیدم ان پسرک فلافل فروش اخر مجلس نشسته است به سید گفتم رفیقت آمده❗ 🔷سید به گرمی ازاو استقبال کرد وبعد اورا به جمع بچها وارد کرد و گفت:ایشان دوست صمیمی بنده است که حاصل زحماتش را بارها نوش جان کرده اید.خلاصه کلی گفتیم و خندیدیم. ✴سید ازاو پرسید:چی شد این طرفا اومدی❓اوهم به صداقتی که داشت گفت داشتم رد میشدم دیدم مراسمه گفتم ببینم چه خبره که شما رو دیدم. ✅سید خندید و گفت:پس شهدا تورو دعوت کردن.بعدهم شروع کردیم به جمع آوری وسایل مراسم.یک کلاه اهنی مربوط به دوران جنگ انجابود که دوست مابه تعجب❗به آن نگاه میکردسید گفت:اگه دوست داری بزار روسرت. 💟اوهم کلاه را روی سرش گذاشت وگفت به من میاد❓سید به شوخی گفت دیگه تموم شد شهدا برای همیشه کلاه سرت گذاشتن. 🔶همه خندیدیم اماواقعیت همانی بود که سیدگفت.این پسر را گویی شهدا در همان مراسم انتخاب کردند .پسرک فلافل فروش همان هادی ذوالفقاری بودکه سید علی مصطفوی اورا جذب مسجد کردوبعدها اسوه و الگوی بچهای مسجدی شد. 📚برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش @hamsafar_ba_shohada
یکی از آشنایان خواب شهید سید احمد پلارک را می‌بیند. او از شهید تقاضای شفاعت می‌کند. که شهید پلارک به او می‌گوید: «من نمی‌توانم شما را شفاعت کنم. تنها وقتی می‌توانم شما را شفاعت کنم که شما نماز بخوانید و به آن توجه وعنایت داشته باشید. همچنین زبان‌هایتان را نگه دارید. در غیر اینصورت هیچ کاری از دست من برنمی‌آید». 🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات ‌ @hamsafar_ba_shohada
🌷 روز پنجشنبه و یاد و خاطره شهدا 🌼 تلاوت سوره و یک صلوات هدیه به شهداو تمام عزیزانی که جایشان پیش ما خالی است 🙏🌹 @hamsafar_ba_shohada
🦋جملات ماندگار شهید ❖ پیام من فقط این است که، در زمان غیبت، اطاعت محض از ولایت فقیه داشته باشید.🦋 ❖ در راهی که فی سبیل الله و فقط برای خدا می پیماییم، اگر مؤمن یک لحظه احساس کند که ناامید است، آن لحظه،لحظه ی کفر و شرک انسان است.🦋 ❖ شهادت، زیباترین، بالنده ترین و نغزترین کلام، در تاریخ بشریت است. شهادت بهترین و روشنترین معنی حقیقی توحید است و تاریخ تشیع خونین ترین و گویاترین تابلو نمایانگر شکوه و عظمت شهید است.🦋 ❖ برای اینکه لطف خدا، رحمتش و آمرزشش شامل حال ما بشه، باید اخلاص داشته باشیم و برای اینکه ما اخلاص داشته باشیم، سرمایه میخواد که از همه چیزمون بگذریم و برای اینکه ا ز همه چیزمون بگذریم، باید شبانه روز دلمون و وجودمون و همه چیزمون با خدا باشه. آنقدر پاک باشیم که خدا، کلا ا از ما راضی باشه.🦋 ❖ قدم برمیداریم برای رضای خدا، قلم برمیداریم روی کاغذ، برای رضای خدا، حرف میزنیم برای رضای خدا، شعار میدیم برای رضای خدا، میجنگیم برای رضای خدا، همه چیز، همه چیز، همه چیز، خاص خدا باشه؛ که اگر شد، پیروزی نزدیک است. چه بکشیم، چه کشته بشیم، که اگر چنین بشیم، پیروزیم؛ و هیچ ناراحتی نداریم و شکست معنا نداره.🦋 @hamsafar_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤲 شهدا و مناجات شعبانیه 🖌 آخرین دست نوشته های شهید احمد رضا احدی رتبه یک پزشکی کنکور ۱۳۶۴ ❤️ «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک...» دیگر نمی خواهم زنده بمانم؛ من محتاج نیست شدنم؛ من محتاج تو ام. خدایا! بگو ببارد باران؛ که کویر شوره زار قلبم سال‌هاست که سترون مانده است. من دیگر طاقت دوری از باران را ندارم. خدایا! دیگر طاقت ماندن ندارم؛ بگذار این خشک زار وجودم، این مرده قلب من دیگر نباشد! بگذار این دیدگان دیگر نبیند؛ بس است هر چه دیده اند. بگذار این گوش‌های صُمّ دیگر نشنوند؛ بس است هر چه شنیده‌اند. بگذار این دست و پاها دیگر حرکت نکنند؛ بس است هر چه جنبیده‌اند. خدایا! دوست دارم، تنهای تنها بیایم، دور از هر کثرتی؛ دوست دارم، گمنام بیایم، دور از هر هویتی. خدایا! اگر بگویی لیاقت نداری؛ خواهم گفت لیاقت کدام یک از الطاف تو را داشته‌ام؟ خدایا! دوست دارم سوختن را؛ فنا شدن؛ از همه جا جاری شدن، به سوی کمال انقطاع روان شدن... 🔔 در واپسین روزها و لحظات ماه شعبان المعظم غافل و بی توفیق از خواندن مناجات ناب شعبانیه نباشیم... @hamsafar_ba_shohada
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃 🔻قسمت ششم ❇توی خیابان شهیدعجب گل پشت مسجدمغازه ی فلافل فروشی داشتم.اصالتا ایرانی هستم اما متولدشهر کاظمینم.اسم مغازه رابراین اساس جوادین گذاشتم. 💟سال1383 بود یک پسربچه خنده رو وشاد و پرانرژی به مغازه امد و شاگرد مغازه شد.چندبارامتحانش کردم دست ودلش خیلی پاک بود. ✳انسان کاری،با ادب،خوش برخورد و ازطرفی خیلی شادو خنده روبود. انسان از همنشینی بااو خسته نمیشد. 🔷بااینکه در سنین بلوغ بوداما ندیدم به دختر وناموس مردم نگاه کند.باطن پاک او برای همه نمایان بود. ✴درمواقع بیکاری از نهج البلاغه و علما حرف میزدیم. اوزمینه ی معنوی خوبی داشت. ❇ترک تحصیل کرده بود و من اصرار داشتم درسش را ادامه دهدحرف گوش نمیکردتصمیم خود را گرفته بود اما مدتی بعدحرفهای من کارساز شد و در مدرسه ی دکتر حسابی غیر حضوری درس میخواند. 🔶هربار که پیش من می امد متوجه تغییرات روحی و درونی او میشدم.تا اینکه یک روز امد و گفت وارد حوزه ی علمیه شده ام بعد هم به نجف رفت.آخرین بار هم ازمن حلالیت طلبیدبااینکه همیشه خداحافظی میکرد اما آن روزطور دیگری خداحافظی کرد و رفت..... 📚برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش @hamsafar_ba_shohada
23.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره گویی خانم اشرف سادات مادر شهید .معجزه شفا یافتن. حتما گوش کنید. کتاب "تنها گریه کن @hamsafar_ba_shohada