eitaa logo
🌸 همسران خوب 🌸
230.2هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
46 فایل
🌸🍃 یک روانشناس انقلابی 🇮🇷 #محسن_پوراحمدخمینی 💓 دریافت‌کلاسهای‌آموزشی @hamsaranclass 💓 مشاوره رایگان @hamsaranekhoub 💓 مشاوره تلفنی @moshaverehhamsaran 💓 نظرات @Manamgedayefatemeh7 💓 فروشگاه‌ها😊، مشاوره حضوری، تبلیغات و... @hamsaranrahnama
مشاهده در ایتا
دانلود
11.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔️ بعضی از خانم‌ها میگن: آقای ما با نامحرم گرم میگیره... میگیم شما از کجا فهمیدی؟؟!! میگن... ⭕️ قسمت بیستم 🔹 کارگاه مهارت های ارتباطی زوجین (مشهد مقدس) 🔺محسن پوراحمد خمینی، روان‌شناس 🌼 (ویژه زوجین) 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇 http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
🌸 همسران خوب 🌸
سلام هنوز هنر زن بودنو ب طور کامل گوش نکردم اما برام خیییلی جالب بود.. همیشه فکر میکردم منم ک ی سری مشکلات توو زندگیم دارم ک شاید ی نفرم جنس مشکلش از جنس مشکل من نباشه وقتی نکاتو شنیدم فهمیدم دقیقأ دس گذاشتم رو مسائلی ک نباید و حرفهایی ک نباید!! حالا فهمیدم اگر گاها دعوا و اعصاب خوردیایی با همسرم داریم چ بسا جرقه شو من با بی هنریم زدم، بی هنری زن بودن!! واقعاا باید چندین بار گوش بدم تا ملکه شه ای کاش همون دوران نامزدی و.. این فایل ب دستم می‌رسید چ بسا مشکلاتی ک الان توو زندگیم هس هیییچ وقت پیش نمیومد و آرامش داشتم.. افسوس ای کاش ی جورایی میرفت ب عنوان ی بسته فرهنگی حتی شده فروشی و توو آزمایشگاه‌هایی ک برا ازدواج میرن ب دست زوجها میرسید😔 خیییلی از مشکلات ک از رو عدم آگاهیه پیش نمیومد و آرامش و لذت بیشتری نصیبشون میشد ای کاش تبلیغ کوتاه تلویزیونی هم داشتید چون پرمخاطبه 💓 👆 🌸🍃 فایل صوتی کلاسهای آموزشی و مهارتی استاد پوراحمدخمینی (روان‌شناس و مشاور خانواده) 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1351418181Ccef8ee88a9 🌸🍃🌸🍃 تسهیلات ثبت نام 👇 🟥 هزینه این کلاس ١٠٠ هزار تومان است. ١. اگر امکان پرداخت هزینه کامل کلاس را ندارید، میتوانید با احتساب 70 درصد از کلاسها استفاده کنید. ٢. هیچ عجله‌ای برای پرداخت هزینه کلاس نیست و شما میتوانید وارد لینک کلاسها شوید و از مطالب کلاس استفاده نمایید و بعدا هر وقت امکانش رو داشتید هزینه مربوطه را واریز کنید و اطلاع دهید. 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
23.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️ چرا کتاب "هنر زن‌بودن" رو یک مرد نوشته؟ ☝🏼حتماً کلیپ بالا رو ببین☝🏼 🖊 توضیحات محسن پوراحمد خمینی، روانشناس، مشاور و کارشناس حوزه خانواده درباره تالیف کتاب "هنر زن‌بودن" 📕 کتاب هنر زن‌بودن، مجموعه‌ی چندین نکات طلایی مخصوص بانوان برای تعامل بهتر با مردان است. نکاتی که بسیاری از خانم‌ها درباره آقایان نمی‌دانند و مدیریت زندگی مشترک وابسته به آن‌هاست. در کلیپ بالا، نویسنده این کتاب را معرفی می‌کند. 📚 جهت ثبت سفارش و دریافت کتاب هنر زن بودن 👇 https://eitaa.com/joinchat/1827864673C8aa2705a10 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
🌸 همسران خوب 🌸
⁉️ چرا کتاب "هنر زن‌بودن" رو یک مرد نوشته؟ ☝🏼حتماً کلیپ بالا رو ببین☝🏼 🖊 توضیحات محسن پوراحمد خمین
👆 توضیحات استاد پوراحمدخمینی (روان‌شناس و مشاور خانواده) درباره کتاب آموزشی و مهارتی رو حتما ببینید و نشر دهید 🌷 ✅ این کتاب کاربری برای همه بانوان بزرگوار توصیه می‌شود. 💓 @hamsaranekhoob
🌸 امام صادق (عليه السلام) : تَسبيحُ فاطِمَةَ عليها السلام في كُلِّ يَومٍ في دُبُرِ كُلِّ صَلاةٍ، أحَبُّ إلَيَّ مِن صَلاةِ ألفِ رَكعَةٍ في كُلِّ يَومٍ تسبيحات فاطمه عليها السلام در هر روز و در پى هر نماز، نزد من، محبوب‏تر از هزار ركعت نماز در هر روز است. 📚 الكافی، ج۳، ص۳۴۳ ‌🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
سلام استاد خدا قوت واقعا خدا خیرتون بده که وقت میذارید و مشاوره میدید دختر۳سال و ۸ماهه ای دارم که چند وقته چندتا حرف بی ادبی یادگرفته و وقتی ناراحته به بزرگ و کوچک میگه(معذرت میخوام این حرفاشه بیشعور و خر و جدیدا بدجنس) خلاصه وقتی اینارو میگه میگم من ازت ناراحتم دیگه باهات حرف نمیزنم گاها تا ۵دقیقه یا بیشتر محل بهش نمیدم اونم تو این مدت چنددقیقه همش میگه مامان ببخشید معذرت میخوام دیگه این حرف رو نمیزنم بعضی وقتام کلی گریه میکنه تا اینکه میگم باشه اشکال نداره ولی دیگه نگو اینا حرفای خوبی نیستن شما دختر خوبی هستی نباید حرف بد بزنی. میگه چشم وای دوباره تکرار میشه بااین اوصاف خواهش میکنم راهنمایی بفرمائید متشکرم البته وقتی به بقیه این حرفا رو میزنه میگم برو معذرت خواهی کن گاهی وقتها معذرت خواهی میکنه گاهی هم نه 🌸 پاسخ استاد پوراحمد 🌹🍃 همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob
🌷 روح الله فارغ‌التحصیل دبیرستان مؤتلفه بود. یک بار به یک مناسبتی از روح الله خواستند که برای بچه‌ها چند کلامی صحبت کند. تک تک جملاتش را به خاطر دارم. او می‌گفت: رفقا یک چیز از من داشته باشید. با پای مادرتون دوست باشید. مدام پایش را ببوسید، به خصوص کف پای مادرتون رو... این حرف‌ها رو وقتی می‌گفت که مادرش را از دست داده بود. وقتی خبر شهادتت رو شنیدم مادرم اومد تو اتاق تـا علت گریه‌هـام رو بپرسه همونجا بـه حرفت عمل کردم و بـه پاهاش افتادم و قول می‌دهم که بازهم این کار را انجام بدم. مطمئـن هسـتم هرکسی ایـن خاطـره تو را بشنود حتما به حرفت عمل می‌کند. روح الله جان آغوش گرم مادرت مبارک. 📚 شهید روح الله قربانی ⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘ ‌🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
رو سیاهیم ولی دست به دامان توأیم تو اگر واسطه باشی که خدا میبخشد ... شهادت مولی الموحدین حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) تسلیت باد 🖤📿🖤📿🖤📿🖤 @hamsaranekhoob
8.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔️ آقای پوراحمد نمیدونم چرا اینقدر رابطه عاطفی بچه ام با من و همسرم خراب شده؟؟!! چرا اینقدر از ما دور شده؟؟!!... ⭕️ قسمت بیست و یکم 🔹 کارگاه مهارت های ارتباطی زوجین (مشهد مقدس) 🔺محسن پوراحمد خمینی، روان‌شناس 🌼 (ویژه زوجین) 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇 http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
🌸 همسران خوب 🌸
🔻 داستان خانه مریم و سعید 🔹 قسمت ٢٩ اتفاقا قرعه به نام محمد افتاد و قرار شد بچه ها با مامان و بابا
🔻 داستان خانه مریم و سعید 🔹 قسمت ٣٠ بُهت همه وجود سعید رو فرا گرفته بود... مریم اما کنار سعید نشسته و داره بهش دلداری میده _ ان شاءالله عزیز بهتر میشه... نگران نباش عزیزم سعید اما خیلی به عزیز (مادربزرگش) وابسته است و عزیز هم در بین نوه ها یک محبت ویژه ای به سعید داشته و داره. سعید کمی صداش رو صاف کرد و گفت : مریم من باید برم مشهد. شاید حال عزیز بدتر بشه من باید اونجا باشم... مریم هم سعید رو تایید کرد و گفت آره اتفاقا اگه عزیز شما رو ببینه انرژی بیشتری میگیره و ان شاءالله حالش بهتر هم میشه. مریم داشت ادامه می‌داد اما فاطمه که از روی کنجکاوی اومده بود کنار مامان و بابا با نگرانی و با یک ادبیات کشداری پرسید مامان چی شده؟ مریم سعی کرد خودش رو جمع کنه و با آرامش همیشگی ش جواب فاطمه رو بده و بهش گفت: مامان جان، عزیز که با مامانی اینا رفته بودن مشهد یه کم حالش بد شده الان هم بستری شده و بابا میخواد بره پیشش ان شاءالله... فاطمه اجازه نداد که صحبت‌های مامان تمام بشه و گفت یعنی داره میمیره؟! مریم گفت نه مامان جان ان شاءالله بهتر میشه و دوباره میاد تهران و با هم میریم خونشون. خوشگلم عمر انسان دست خداست و هیچکس به غیر از خود خدا نمیدونه که عمر آدما چقدر طول میکشه. حالا بیا با هم برای عزیز دعا کنیم که ان شاءالله زودتر خوب بشه. سعید اما به قاب عکس کوچک حرم امام رضا علیه السلام که روی دیوار نصب شده بود خیره شده بود و داشت خاطرات عزیز رو تو ذهنش مرور می‌کرد... یادش میومد که عزیر همیشه سفارش مریم رو می‌کرد که مامان جان یه وقت خانومت رو اذیت نکنی ها... بعد هم از مریم می‌پرسید که یه وقت سعید اذیتت نمیکنه؟ اگه اذیتت کرد به من بگی ها... چقدر عزیز هوای خانوم های خونواده رو داشت و همیشه سفارش شون رو می‌کرد... یاد آخرین باری افتاد که رفته بود خونه عزیز و وقت خداحافظی عزیز با اون حالش تا دم در آمد و خداحافظی کرد و گفت مامان جان منو حلال کن من دیگه کم کم دارم رفع زحمت میکنم... سعید هم در چنین شرایطی همیشه میگفت عزیزخانم شما حالاحالاها باید خودتون رو آماده کنید تا برای بچه های ما بیایید خواستگاری و با اینچنین صحبت‌ها لبخند رو مهمون لبهای عزیز می‌کرد. مریم رو کرد به فاطمه و گفت عزیزم بیا بریم تو اتاق؛ الان بابا میخواد حاضر بشه بره مشهد برای عیادت عزیز... فاطمه گفت مامان ما هم با بابا بریم مشهد. _ حالا بذار بابا بره ان شاءالله اگه امام رضا علیه السلام بطلبه ما هم میریم. الان که وقت مدرسه هاست و نمیتونیم مسافرت بریم. بعد هم بلند شدند و رفتند تو اتاق. سعید هم کمی چشمانش رو مالید و یک نفس عمیق حسرت گونه کشید و یواش با خودش گفت یا امام رضا خودت هر طور صلاح میدونی ختم به خیر کن. عزیز سالهاست که گرفتار بیماری قند است و مدت‌های طولانیست که انسولین مصرف میکنه و از حدود ٢٠ سال گذشته به نحوی درگیر مصرف داروهای مختلف هست و در این ایام طولانی خیلی اذیت شده و این روزهای آخر حتی در دم و بازدم و نفس کشیدنش هم داشت اذیت میشد و دیگه دارو ها هم فایده و تاثیری براش نداشت. سعید بلند شد و رفت توی اتاق و گوشی و برداشت که اینترنتی بلیط بگیره برای مشهد. علی رو کرد به بابا و گفت چی شد بابا نمیای ادامه بازی؟ سعید هم نگاه آرامی کرد به علی و گفت بابا حال عزیز بد شده دارم میرم پیشش اگر کمکی از دستم بربیاد براش انجام بدم. اصلا خصلت سعید همینجوریه. هر وقت میخواد برای پدر و مادر یا عزیز و آقابزرگش کاری کنه سعی میکنه علنی بگه که بچه ها هم متوجه بشن و یاد بگیرن و به نوعی الگوبرداری کنن. مثلا هر وقت سعید خونه مادرش میره خم میشه و دست ماددرش رو میبوسه و بچه ها هم شاهد این ماجرا هستند... علی به بابا گفت مگه عزیز اینا مشهد نرفته بودن؟ الان میخوای بری مشهد؟ _ آره بابا میخوام بلیط بگیرم ان شاءالله مریم هم ادامه داد و گفت آقا سعید پس اگر اشکالی نداره من به عارفه بگم فردا صبح بیاد اینجا... _ نه چه اشکالی داره؟ بگو بیاد... ❤️ ادامه‌ دارد... نویسنده: محسن پوراحمد خمینی 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب👇 http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6