هدایت شده از 🌸 همسران خوب 🌸🇮🇷
اول سعی کنیم خودمان و اگر شد به همراه خانواده از روز عاشورا تا روز اربعین حسینی #چله_زیارت_عاشورا بگیریم.
#محرم #عاشورا #امام_حسین #اربعین #ما_ملت_امام_حسینیم
🌹🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇
http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
💓 نشر حداکثری...
@Maddahionlinمداحی آنلاین - خدایا چرا هلهله ای به دشت برخواست - مطیعی.mp3
زمان:
حجم:
6.18M
🌹بسیار زیبا
🎤مداح: حاج میثم مطیعی
🌾خدایا چرا هلهله ای زدشت برخواست
#عاشورا
#ماه_محرم
#محرم
@hamsaranekhoob
#رمان آموزشی
#خانه_مریم_و_سعید
قسمت سیزدهم
ساعت ٢٣ است و سعید و مریم و بچه ها تازه از پارک به منزل برگشته اند. مریم که امشب روحیه اش خیلی بهتر شده رو به بچه ها میکند و میگوید: بچه ها از بابا تشکر کردید که ما رو برد پارک؟ بچه ها که بعد از مدت ها به همراه بابا به پارک رفته بودند، از ذوق بسیار، همه شان تشکر کردن را فراموش کرده بودند و یکی پس از دیگری گفتند بابا دستت درد نکنه که ما رو بردی پارک😃 سعید هم در جواب بچه ها تک به تک میگفت خواهش میکنم پسر خوشگلم 😍 و دختر خوشگلم😘
مریم به بچه ها گفت بچه ها اول دستاتون رو بشورید و به سعید گفت: آقا سعید بیزحمت دستای محمد رو هم بشور...
سعید دوید دنبال محمد که دستاش رو بشوره و محمد هم زد زیر خنده😃 و طبق معمول فرار کرد... صدای مریم بلند شد و گفت ساعت ١١ شبه شما دارید دنبال بازی میکنید؟!! 😳بعد میثم را بغل کرد و رفت تا در سینک آشپزخانه دستهایش را بشوید.؛ بالاخره سعید دستهای محمد رو شست و لباسش رو عوض کرد و تکیه اش را به پشتی داد... بلافاصله فاطمه پرید تو بغل بابا ☺️و با ناز همیشگی اش گفت : بابا فردا که تعطیله میای با هم بازی کنیم؟ بابا؟! ... بابا یه سوال بپرسم؟! سعید گفت بگو باباجون😍 مریم که داشت دستهای میثم را میشست، با خودش گفت فاطمه میخواد چی بپرسه از سعید؟! علی هم حواسش جلب گفتگوی بابا و فاطمه شده بود. فاطمه که کمی بغض کرده بود، گفت: بابا... چرا دیگه با ما بازی نمیکنی؟😔 ظرف دو ثانیه چشمانش پر از اشک شد و ادامه داد : چرا اینقدر شبا دیر میایی و دیگه شبا برامون قصه نمیگی؟😔 سعید که از دیدن این صحنه خیلی متعجب و شوکه شده بود بلافاصله فاطمه را بغل کرد و سرش را بوسید و در حالی که موهای فاطمه را با دستش مرتب میکرد، گفت: خب میدونی چرا بابایی؟ چون میخوام بیشتر کار کنم و پولمون زیادتر بشه تا بتونیم یه ماشین بزرگتر بخریم و باهاش بریم مسافرت... ناگهان علی وارد بحث شد و گفت بابا اصلا ما نمیخوایم ماشینمون بزرگتر بشه😐 همین پرایدی هم که ما داریم خیلی ها ندارن ولی باباهاشون باهاشون بازی میکنن...😔 مریم دارد با دقت به صحبتهای بچه ها با سعید گوش میکند و هنوز مصلحت نمیداند از آشپزخانه بیرون بیاید.
فاطمه هم که حالا اشکهایش جاری شده بود مجددا رو کرد به بابا و گفت😭 آره بابا، ما نمیخوایم ماشینمون رو عوض کنی ولی بجاش مثل همیشه با هم بازی کنیم، باشه بابا؟! باشه؟... 😭
حالا مریم وارد اتاق شد و ساکت نشست کنار و شروع کرد به عوض کردن لباس میثم... (بچه ها داشتند حرف دل مریم را میزدند...)
سعید که دلش آشوب شده بود و از کوتاهی هایش در حق مریم و بچه ها بیش از پیش آگاه شده بود لبخند سردی زد و گفت: بذارید با مامان هم مشورت کنم ببینم نظر مامان چیه؟ علی دوباره پرید وسط و گفت من مطمئنم مامان هم ناراحته و خودم چندبار دیدم که با هم صحبت میکردید به شما گفته که نمیخوایم ماشینمون رو عوض کنیم و ادامه داد بابا مگه خودتون قبلا نگفتید که روزی همه دست خداست... خدا هر طور خودش صلاح بدونه به بنده هاش روزی میده؟...
مریم همچنان در سکوت و سردرگمی است و دارد با خودش فکر میکند... این اولین باریه که بچه ها دارن از سعید انتقاد میکنند... اون هم اینطور مستدل و منطقی... از طرفی خوشحال هست که بچه ها چقدر فهمیده شده اند و از طرفی نگران اذیت هایی است که در این مدت بچه ها از دوری پدرشان کشیده اند...
از همه مهمتر اینکه چندین بار همین حرفها رو به سعید گفته بودم و تاثیری نداشت ولی امروز بچه ها غوغا کردند😊
مریم رو به بچه ها کرد و با لبخند و مهربانی همیشگی و کمی چاشنی کیاست، گفت: بچه ها بابا چون شماها رو خیلی دوست داره میخواست ماشینمون رو عوض کنه حالا که شما ها مخالفید، من هم هر تصمیمی که بابا بگیره باهاش موافقم😊
سعید یک لبخندی زد و گفت: من هم با نظر شما و مامان موافقم ولی چون با شرکت قرارداد بستم، تا ۶ ماه دیگه نمیتونم ساعت کاریم رو تغییر بدم اما قول میدم بعد از ۶ ماه، دیگه تمدید نکنم😊 حالا هم پاشید برید بخوابید که فردا ان شاءالله میخوایم کلی با هم بازی کنیم☺️
💓 ادامه دارد ...
✅ #نویسنده : محسن پوراحمد خمینی
💚 لطفا نظرات و پیشنهادات خودتان را درباره رمان آموزشی خانه مریم و سعید به آی دی زیر ارسال نمایید 👇👇
💚 @Manamgedayefatemeh7
🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇
http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
💜 #انتشار_رمان_با_شما ☺️
#محرم #صفر #امام_حسین(ع) #اربعین #ما_ملت_امام_حسینیم #کرونا #ثامن
هدایت شده از 🌸 همسران خوب 🌸🇮🇷
2.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ یک تصمیم مهم برای #محبت_ورزی به همسر و فرزندان
🌹 #تلنگر بسیار زیبا و دلنشین
🌸 استاد محسن پوراحمد خمینی
📣 #حتما ببینند و نشر دهید
#محرم #صفر #امام_حسین #ما_ملت_امام_حسینیم
🌹🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇
http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
1.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تربیتی
#مهارت_تشویق_صحیح_فرزندان
قسمت اول
💓 روش #تشویق_صحیح فرزندان چگونه است؟
🌹در تربیت، هم #تشویق لازم است و هم #تنبیه!
🌼اما تنبیه و تشویقی که #صحیح باشد
🌸 استاد محسن پوراحمد خمینی
💜💜💜 پدرهای عزیز و مادرهای مهربان حتما ببینند و انتشار دهند...
#محرم #امام_حسین(ع) #جمعه
#ما_ملت_امام_حسينيم #کرونا
🌹🍃 کانال تربیتی همسران خوب👇
eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
🌸 همسران خوب 🌸🇮🇷
🖤 مسابقه فرهنگی از فایل صوتی ٢٢ دقیقه ای #سخنران : حجت الاسلام و المسلمین محمد نیازی 💓 سوالات از
#اطلاعیه
🖤 پایان مهلت مسابقه فرهنگی #محرم
با سلام و تحیت
حدود ۶٠٠ نفر در کانال همسران خوب فقط در پیام رسان ایتا در این مسابقه شرکت داشته اند و همچنین در پیام رسان های سروش، بله و تلگرام.
ان شاءالله ساعت ٢١ امشب قرعه کشی انجام خواهد گرفت و نتیجه مسابقه به برگزیدگان اعلام خواهد شد.
✅ لطفا از این لحظه به بعد، پاسخنامه ارسال نفرمایید.
🌹🍃زن همانند گل است...
@hamsaranekhoob