«مردم چیست؟»
۱. امروزه واژه «#مردم» در گفتار سیاسی روزمره ما پر کاربرد است. ظرفیت های مثبت و منفی و مخاطرات و بالقوه گی های فراوان این واژه موجب شده تبدیل به جنگ افزاری مفهومی در زرادخانه واژگان پیکارهای ارتباطات سیاسی هر دو جبهه سیاسی چپ و راست، اصول گرا و اصلاح طلب، غرب گرا و انقلابی جامعه ما شود. مگر در اکثر معارضات اجتماعی نظیر اغتشاشات اخیر هر جریانی خودش را مستظهر به #مردم نمی دانست و نمی گفت مردم چنین و چنانند.
2. ظاهرا معنای مردم برای همه ما روشن است. این واژه اصیل فارسی با «مرد» و «مرگ» هم ریشه است. مردم(Martōhm) برگرفته از Mart و Tōhm و به معنی « تخمه و نژاد مرد» است. تخم برگرفته از ایرانی باستان *Tuxman- مشتق از Tauk- که از صورت هند و اروپایی *Teuk « نطفه؛ دانه، تخم» است. در اوستا صورت Taoxman « تخمه، نطفه مرد» آمده، در فارسی باستان Taumā « به معنی نژاد، تباراست. این کهن واژه فارسی در مقام ترجمه متون تخصصی به ویژه عرصه سیاست و فرهنگ، معادلی برای واژه های غربی دموس(dēmos)، پیپل(people) و پوپولوس (populus)، یا اتنوس(ethnos) و فولک(folk /folc/ volk) یا جمع آنتروپوس(anthrōpos) قرار داده می شود و ایدئولوژی مدرن و دانش های استعماری و پسا استعماری مطالعه آن یعنی «Democracy»، « Populisme»، ««Ethnology»,«Folklore», «Popular_cultuer_studies، «Anthrpology» در ترجمان فارسی؛ مردم سالاری، عوام گرایی، دانش عامیانه مردم، مطالعات فرهنگ عامه، مردم شناسی ترجمه می شود. بی آنکه بروجه اصطلاحی، تمایزهای معنایی و دلالت های مفهومی آن دقت و توجه شود.
3. وقتی می گوییم مردم سالاری، دولت مردمی، اقتصاد مردمی، با واژه «مردم» به چه اشاره می کنیم؟ صفت «مردمی» به چه خصوصیتی ارجاع دارد؟ اگر مردم یعنی ساکنان انسانی در یک محدوده جغرافیایی-سیاسی، چرا هیچ گاه همه آحاد آن قلمرو را دربرنمی گیرد و همواره کسان یا گروههایی را از دایره مصادیق خود بیرون می گذارد و طرد می کند چرا این واژه چنان می نماید که از شائبه های ایدئولوژیک نژادی، قومی، طائفی و ... عاری است؟ چارچوب ارجاعی و مفهومی «مردم» چیست؟ نظام دانش آن کدام است؟ ملاک مردم بودن چیست؟ آیا ملاکش اکثریت بودن است؟ آیا مردم مفهومی سطحی دارد یا عمیق؟ آیا مردم دال بر خواست ها و خودآگاهی سطحی و روزمره است یا خواست های عمیق و بنیادین هم در خودآگاهی مندرج در معنای مردم می گنجد؟ آیا مردم ذاتا تعین معنایی خاصی دارد و یا این تعینات مصادیق آنست؟ استناد یک خواست به مردم آیا با صرف بررسی خوداگاهی انها کفایت می کند؟ چه پدیده هایی می تواند نمایانگر خواست مردم باشد؟ آیا مثلا فضای مجازی می تواند بازتاب مردم باشد؟
4. اینها سوالات نظری است که باید در موردش اندیشید و تفکر و تامل نمود. مواجهه فلسفی و تلاش نظری فیلسوفان غربی چون آلن بدیو و... گواه آن است که واژه «مردم» کشش مفهومی و عمق معنایی برای بررسی های فلسفی را دارد. البته برای نظرورزی و مفهوم پردازی و معنایابی «مردم» نباید از برچسب «نشسته بر ارتفاعات انتزاع» هراسید که به قول فیلسوفی انتقادی، «عملگرایی» فلسفه واقعیت گرای جامعه ای است که فرصت تأمّل ندارد.
5. برای من پرسش «مردم چیست؟» نه سوال نقدی(به تعبیر فیلسوف آلمانی کانت) بلکه به تعبیرفیلسوف مسلمان مغربی طه عبدالرحمن «#سوال_مسئول» است. پاسخ دقیق، برهانی و مسئولانه حکمت متعالیه و فلسفه ایتمانیه به آن می تواند این اصطلاح را از چنگ جریان های مرتجع و متجدد مدعی «مردم گرایی» و «مردم باوری» بیرون کشد. نباید مفهوم «مردم» را در بی تعینی رها کنیم تا همچنان دالی شناور در فرهنگ و جامعه ایران معاصر و چارچوب های تحلیلی واقعیت انضمامی آن بماند.
1402/04/15
#مردم
علی اصغر اسلامی تنها
@hamshenasi